خاتمیت روایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در جوامع
حدیثی شیعی و
اهل سنّت، احادیث نبوی و نیز احادیث منقول از امامان معصوم علیهم السلام درباره خاتمیت بسیار است.
آموزه خاتمیت در فرهنگ اسلامی جایگاه و اهمیت جدّی دارد، تا جایی که پذیرش آن از
ضروریات آیین اسلام شمرده شده است. در بسیاری از دعاهای مأثور از ائمه اطهار علیهم السلام، بر خاتمیت رسول اکرم گواهی داده شده است.
در بسیاری از احادیث نیز، بر خاتمیت پیامبر اکرم تأکید شده است. از مهمترین احادیث نبوی در اثبات خاتمیت
حدیث منزلت است که از
احادیث متواتر بوده و در آن به خاتم النبیین بودن پیامبر اسلام تصریح شده است. احادیث نبوی دیگری نیز درباره خاتمیت نقل شده است. از جمله آنکه پیامبر اکرم در حدیثی خود را خاتم الانبیا یا خاتم هزار پیامبر یا بیشتر
و
امام علی علیه السلام را خاتم الاولیا یا خاتم الاوصیا یا خاتم هزار وصی خواندهاند.
ایشان همچنین خود را اولین پیامبران در
خلقت و آخرینشان در
بعثت معرفی کردهاند.
در حدیثی، اول رسولان
آدم و آخر آنان
محمد صلی اللّه علیه وآله و سلم ذکر شده است.
چنانکه در برخی روایات
از ائمه اطهار علیهم السلام نیز روایاتی در اثبات و تأیید خاتمیت رسول گرامی اسلام نقل شده است. از جمله
حضرت علی علیه السلام در مواضع مختلفی از
نهج البلاغه به این مهم اشاره کردهاند. حضرت علی در خطبه اول فرمودهاند که خدای سبحان، محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم را برای به انجام رساندن وعدهاش و تمام کردن سلسله نبوت فرستاد. در خطبه ۱۳۳، ضمن بیان ویژگیهای رسول اسلام بیان کردهاند که به واسطه ایشان
وحی الهی خاتمه یافت. در خطبه ۱۷۳، پیامبر اکرم امین وحی
خدا و
خاتم رسولان معرفی شدهاند. براساس خطبه ۱۸۳، به واسطه رسول
اسلام دین الهی کامل گشته است. بنابر خطبه ۲۳۵ نیز هنگامی که امام علی پیکر مطهر پیامبر اکرم را برای
غسل و تجهیز آماده میکردند، بیان کردند، ای رسول خدا، با
مرگ شما چیزی (نبوت) خاتمه یافت که با مرگ هیچ فرد دیگری پایان نیافته بود.
حدیث مهم دیگری که مبنای
فقیهان در استنباط بسیاری
احکام شرعی قرار گرفته و مؤید خاتمیت و عدم نسخ
شریعت رسول اکرم است، حدیثی از
امام صادق علیهالسلام است که فرمودند: «
حلال محمد تا روز
قیامت حلال و
حرام او نیز تا قیامت حرام است».
در ضمن خاتمیت پیامبر اکرم با جامعیت و کلی بودن دعوت ایشان (عالَمی و جهانی بودن) ملازمت دارد و پیامبر گرامی اسلام از همان سالهای آغازین بعثت در موارد مختلفی، از جمله در حادثه یوم الدار که فرمودند «... انی رسولاللّه الیکم خاصة و الی الناس عامة...»،
یا دعوت از ملوک و پادشاهان سرزمینهای دیگر برای پذیرش آیین اسلام
بر عمومیت دعوت و رسالت خود صحه گذاشتند. بنابراین از ابتدای بعثت، حتی پیش از نزول آیه ۴۰ سوره احزاب، خاتمیت امری شناخته شده و روشن بوده است و کسانی که به آیین مقدّس اسلام روی میآوردند، بر خاتمیت پیامبر اکرم نیز گردن مینهادند.
به گواهی
انبیای پیشین بر خاتمیت رسول اکرم اشاره شده است و از حضرت رسول اکرم نقل شده اگر
موسی زنده بود، به دین اسلام درآمده و از وی تبعیت میکرد.
به همین سبب، در حدیث مزبور حضرت پیامبر اصحاب خود را از مباشرت و نظرخواهی اهل کتاب منع کردند.
در حدیث دیگری که معروف به
حدیث لِبنه است، پیامبر اکرم سلسله انبیا را به بنایی از هر نظر کامل تشبیه کردهاند که فقط جای یک آجر آن خالی بوده است، سپس مَثَل خود را مَثَل آن آجر دانستهاند که با آن بنا کامل میشود. به واسطه حضرت محمد نیز بنای نبوت به اتمام میرسد.
در تفسیر این حدیث بیان کرده است که زیاده بر کمال، نقص تلقی میشود. همچون دست انسان که کمال آن داشتن پنج انگشت است و وجود انگشت ششم در آن نقص تلقی میشود. درنتیجه به موجب این حدیث، رسول اکرم قطعآ خاتم انبیایند.
پیامبر اسلام در حدیث دیگری یکی از اسامی خود را
عاقِب شمرده و در شرح معنای آن فرمودهاند عاقِب کسی است که پس از وی پیامبر دیگری نمیآید.
رسول اکرم در جایی دیگر بیان کردهاند که من برای هدایت جمیع مردم، از هر نژادی که باشند، مبعوث شدهام و به واسطه من سلسله انبیا به پایان رسیده است.
در حدیث دیگری، پیامبر اکرم فرمودند پیامبری بعد از من و سنّتی پس از سنّت من و امتی بعد از امت شما نیست و اگر کسی پس از من ادعای نبوت کرد دروغگوست.
در حدیثی نیز، ضمن اشاره به مدعیان دروغین، خود را خاتم النبیین معرفی کردند
و البته تصریح نمودند که هرگز به خاتم النبیین بودن خود فخرفروشی نمیکنند.
در حدیث دیگری به محزون شدن
مسلمانان، هنگام شنیدن خبر ختم رسالت از زبان حضرت پیامبر اشاره شده است.
در برخی روایات به وجود
مهر ختم نبوت میان دو کتف مبارک پیامبر اکرم و توصیف آن پرداخته شده است.
(۱) ابن
ابی زینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
(۲) ابن
ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد
لحّام، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۳) ابن اثیر.
(۴) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر
غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
(۵) ابن بابویه، کتاب مَن لا یَحضُرُه الفقیه، چاپ علی اکبر
غفاری، قم ۱۴۱۴.
(۶) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۷) ابن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا).
(۸) ابن سعد (بیروت).
(۹) ابن شهر آشوب، مناقب آل
ابی طالب، نجف ۱۹۵۶.
(۱۰) ابن طاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
(۱۱) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن
ابی داود، چاپ سعید محمد
لحّام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۲) ابویعلی موصلی، مسند
ابی یعلی الموصلی، چاپ حسین سلیم اسد، دمشق ۱۴۰۴ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۴ـ۱۹۸۸.
(۱۳) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۱۴) علی بن محمد بیاضی، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، چاپ محمدباقر بهبودی، (تهران) ۱۳۸۴.
(۱۵) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۶) محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، و بذیله التلخیص للحافظ الذهبی، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا).
(۱۷) محمد بن حسن حرّ عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، قم ۱۴۱۶.
(۱۸) محمد بن حسن حرّ عاملی، الفصول المهمة فی اصول الائمة، چاپ محمدبن محمدحسین قائینی، قم ۱۳۷۶ش.
(۱۹) عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق ۱۳۴۹.
(۲۰) عبدالرحمان بن
ابی بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت ۱۴۰۱.
(۲۱) محمد بن حسن صفّار قمی، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آلمحمد (ع)، چاپ محسن کوچهباغی تبریزی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲۲) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، ج ۷، موصل ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲۳) طبری، تاریخ (بیروت).
(۲۴) محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۲۵) محمد بن محمد غزالی، مجموعة رسائل الامام الغزالی، بیروت ۱۴۱۴ـ۱۴۱۸/ ۱۹۹۴ـ۱۹۹۷.
(۲۶) سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع المَودَّةِ لِذَویِ القُربی، چاپ علی جمالاشرف حسینی، قم ۱۴۱۶.
(۲۷) کلینی، الکافی.
(۲۸) علی بن حسامالدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۲۹) مجلسی.
(۳۰) مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
(۳۱) محمد بن محمد مفید، الامالی، چاپ حسین استادولی و علیاکبر
غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۳۲) محمدعبدالرؤوف بن تاج العارفین مُناوی، فیض القدیر: شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۳۳) علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۳۴) جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، ترجمه رضا استادی، قم ۱۳۶۹ش؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خاتمیت»، شماره۶۷۱۶.