خائن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مقابل
امانت را
خیانت گویند و شخص
خیانت کننده را خائن مینامند.
"
خیانت"
مشتق از "خَوَن"
به معنای مخالفت با
حق و
پیمان در پنهانی است. نقطه مقابل
خیانت، امانت است.
یکی از مهمترین
فضایل اخلاقی و
ارزشهای انسانی و
اسلامی که با تأکید فراوان در
قرآن و
احادیث از آن یاد شده است،
امانتداری است. علمای اخلاق نیز اهمیت فوق العادهای برای آن قائلند و
به عکس،
خیانت از بزرگترین
گناهان و نکوهیدهترین
رذایل است.
در اهمیت امانتداری همین بس که
خداوند متعال در قرآن در مقام تعریف
انبیاء، آنان را با وصف «
رسول امین»
توصیف کرده است.
و آنچه در تواریخ آمده، یکی از مهمترین و برجستهترین خصوصیات
رسول خدا (ص) امانتداری ایشان و «
محمد امین» نامی آشنا میان
قبائل عرب بوده است. با توجه
به اهمیت امانتداری در زندگی فردی و اجتماعی و آثار بسیار نیکویی که از خود بر جا میگذارد، زشتی
خیانت و آثار شوم آن، آشکار میشود.
مذمومیت برخی از انواع
خیانت، از
شرک و
بتپرستی نیز بیشتر است، زیرا منشأ
کفر و بت پرستی و روی گردانیدن از عبادت
خدا همگی ناشی از
خیانت انسان نسبت
به عهد و پیمانی است که با پروردگارش بسته است.
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنیِ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتهمْ وَ أَشهدَهُمْ عَلیَ أَنفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلیَ شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَفِلِین».
ماده
خیانت و مشتقات آن در ۱۵ آیه آمده است که در تمامی این آیات
مذمت و
نکوهش برای همه شکلهای
خیانت اعم از
خیانت در
فکر یا
عقیده، در
فعل، در
ابلاغ پیام، در
احکام خداوند،
خیانت اعضای بدن مثل
چشم و... آمده است.
۱. ضعف
ایمان و عقیده و عدم توجه
به توحید افعالی خداوند و حاکمیت او بر همه چیز؛
۲. غلبه
هوا و هوس و
دنیا پرستی و چیره شدن
حرص و
آز و
طمع بر انسان؛
۳. عدم توجه
به پیامدهای
خیانت در زندگی مادی و معنوی؛
۴. رها کردن تلاش و کوشش برای رسیدن
به مقصود از طریق
مشروع، در اثر
تنبلی و
ضعف اراده.
خیانت دارای اقسامی میباشد.
در
قرآن به صراحت از
خیانت به خدا و رسولش
نهی شده است:
«یَأَیها الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تخونُواْ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تخونُواْ أَمَانَاتِکُمْ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُون»
«ای کسانی که ایمان آوردهاید!
به خدا و
پیامبر خیانت نکنید! و (نیز) در امانات خود
خیانت روا مدارید، در حالی که میدانید (این کار،
گناه بزرگی است)!».
برخی امانتها منحصراً امانت خداست در نزد مردم، مثل
احکام شرعی؛ برخی از آنها منحصراً امانت رسول
خدا (ص) است، مانند
سیره حسنه آن حضرت؛ برخی دیگر امانت خود مردم است در میان خودشان مثل امانت در اموال و اسرار. و بعضی از امانتها آن امانتی است که
خدا و رسول او و خود
مؤمنین در آن شریکند و آن عبارت است از اموری که خداوند
به آنها امر میکند و رسول
خدا امرش را اجرا مینماید و مردم از اجرای آن بهرهمند میشوند و اجتماعشان نیرومند میگردد، مانند دستورات سیاسی و اوامر مربوط
به جهاد و اسرار جنگی که اگر افشا شود حق
خدا و رسول پایمال میگردد و ضررش دامنگیر خود مؤمنین هم میشود. پس
خیانت در این نوع امانت
خیانت به خدا و رسول
خدا و مؤمنین است.
امام باقر (ع) درباره این
آیه میفرماید:
«
خیانت به خدا و پیامبر همان
نافرمانی ایشان است و اما
خیانت در امانت؛ هر انسانی امانتدار
فرایض است که خداوند بر او
واجب کرده است».
در برخی
روایات از برآورده نکردن حاجات مؤمنین،
به خیانت به خدا و رسول تعبیر شده است.
در محاورات مردم وقتی صحبت از امانتی میشود، اغلب
امانت در مال به ذهنها خطور میکند، ولی باید بدانیم که امانت در منطق قرآن، دامنه بسیار وسیعی دارد که تمام شؤون اجتماعی و اخلاقی را در بر میگیرد.
گستره
خیانت باعث میشود تا انواع گوناگونی برای این صفت زشت متصور گردد.
آنچه
به عنوان
امانت مالی در اختیار انسان قرار میگیرد در چند وجه
خیانت بر آن متصف میگردد:
به معنی دستدرازی و تصرف کردن در مال بدون اجازة صاحب آن؛
تفریط در نگهداری امانت و کوتاهی کردن و
سهلانگاری نمودن در حفظ مال؛
وظیفه
امانتدار این است که
به محض
مطالبه صاحب مال هرچند
کافر باشد، همچنین هنگامی که
ترس از تلف شدن مال را داشت هرچه زودتر
امانت را
به صاحبش برگرداند؛
از دیدگاه
اسلام، امانت در
اموال عمومی و سرمایههای معنوی و مادی که تعلق
به جامعه دارد نه
به شخص خاصی، دارای تأکید بیشتری است تا گروهی چنین خیال نکنند چون این سرمایهها تعلق
به عموم دارد، آزادانه هرگونه میخواهند در آن تصرف کنند. اگر
خیانت در اموال عمومی رایج شود نظام
جامعه از هم گسیخته خواهد شد و هرگز روی
سعادت نخواهد دید.
هر آنچه که
به عنوان
راز و
سخنان سرّی و
محرمانه در اختیار ما قرار میگیرد امانتی است که حفظ آن
وظیفه شرعی و
اخلاقی ما میباشد.
حضرت امیر (ع) میفرماید:
«مَن أفشی سرّاً أسْتَوْدَعَه فَقَدْ خان»
«هر کس سری را فاش کند که
به او سپرده شده است، پس
به تحقیق
خیانت کرده».
هر آنچه خداوند حکیم برای زندگی بشر در این جهان آفریده امانتی است در دست انسان که این موجود ذی شعور باید
به احسن وجه از این نعمات استفاده نماید. هر کدام از اعضای بدن، دنیایی مملو از قابلیتهاست که
خداوند به انسان ارزانی داشته است.
چشم به عنوان حساسترین عضو بدن وظیفهای خطیر در زندگی بر عهده دارد اما برخی از انسانها
به جای استفاده از این نعمت بزرگ در راه تحصیل
علم و در راه طی کردن مراحل تکامل، شخصیت انسانی خویش را تنزل میدهند و از چشم
به عنوان وسیلهای در راه
ارضای شهوات نفسانی خویش بهره میگیرند. در
قرآن از این مقوله
به خیانت چشم تعبیر میشود:
«یَعْلَمُ خَائنَةَ الْأَعْینُ وَ مَا تُخفِی الصُّدُور»
«او چشمهایی را که
به خیانت میگردد و آنچه را سینهها پنهان میدارند، میداند».
خیانت چشمشکلهای مختلفی دارد، گاه
به صورت نگاههای دزدکی و
استراق بصر نسبت
به زنان بیگانه است و گاه
به صورت اشارتی با چشم
به منظور
تحقیر یا
عیبجویی از دیگران است یا اشاراتی که مقدمه توطئهها و نقشههای شیطانی.
امام صادق (ع) در تفسیر این آیه میفرماید:
«آیا ندیدهای که انسان
به چیزی نگاه میکند اما چنین وانمود میکند که
به آن نگاه نمیکند این نگاههای
خیانت آلود است».
«وَ مَا کاَنَ لِنَبیِ أَن یَغُلَّ وَ مَن یَغْلُلْ یَأْتِ بِمَا غَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثُمَّ تُوَفیَ کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُون»
«(گمان کردید ممکن است
پیامبر به شما
خیانت کند؟! در حالی که) ممکن نیست هیچ پیامبری
خیانت کند! و هر کس
خیانت کند،
روز رستاخیز، آنچه را در آن
خیانت کرده، با خود (
به صحنه
محشر) میآورد سپس
به هر کس، آنچه را فراهم کرده (و انجام داده است)، بطور کامل داده میشود و (
به همین دلیل)
به آنها ستم نخواهد شد (چرا که محصول اعمال خود را خواهند دید)».
در این آیه ساحت مقدس پیامبران را
به طور کلی از
خیانت منزه دانسته و میگوید چنین چیزی شایسته مقام نبوت نیست و نبوت با
خیانت سازگار نمیباشد. زیرا در غیر این صورت در ادای
رسالت و
تبلیغ احکام نمیتوان
به او اطمینان کرد.
البته روشن شد
خیانت بر هیچ کس
جایز نیست، ولی این آیه نکوهش بهانهجویان
جنگ احد است که
به بهانه غفلت پیامبر(ص) از تقسیم
غنایم،
سنگر حساس خود را ترک کردند.
این
آیه و احادیثی که در مذمت
خیانت از پیامبر
خدا (ص) صادر شده بود، تأثیر عجیبی در تربیت مسلمانان گذاشت و آن چنان پرورش یافتند که غالباً کمتر از آنها
خیانت سر میزد.
در
بینش اسلامی، حقوق مردم امانتی است از سوی
خدا در دست ولی امر و مسئولان جامعه و آنان بایستی کاملاً این امانت مردمی را رعایت کنند چون حاکمیت از آن خداست و
جان و
مال و
ناموس مردم امانتهایی هستند که بیواسطه یا باواسطه
به حاکم شرع سپرده شده است و اگر در حفظ این امانتها کوتاهی نمایند ادای امانت نکردهاند.
۱. با وجود
خیانت کسی
به دیگری
اعتماد نخواهد کرد و نگرانی نسبت
به خیانت در جامعه حکمفرما میشود؛
۲.
خیانت عامل بسیاری از جنایتها و حوادث ناگوار اجتماعی است؛
۳. افزایش
خیانت، باعث افزایش هزینهها میشود، زیرا مدیران و مسئولان ناچارند برای جلوگیری از این مقوله، بازرسانی در بخشهای مختلف بگذارند که این کار باعث هزینه شدن سرمایه زیادی میشود.
۱. تقویت پایههای
ایمان: افراد ضعیف الایمان
به دلیل عدم اعتقادشان
به قدرت خداوند و رزاقیت او دست خود را
به خیانت میآلایند،
توکل و
اعتماد به خدا و اطمینان
به وعدههای تخلف ناپذیر سبب میشود که راه انحراف را برای وصول
به مواهب زندگی نروند؛
۲. برآوردن نیازها: یکی از عوامل مهم
خیانت نیازمندی است. بنابراین تا آنجا که میشود باید نیازهای معقول و شرعی کسانی را که تحت مدیریت انسان قرار دارند برآورده کرد؛
۳. توجه
به عواقب شوم
خیانت چه در این
دنیا و چه در
آخرت؛
۴. انتخاب افراد
امین جهت پستهای حساس برای جلوگیری از
خیانت و کم کردن هزینهها و جلب اعتماد مردم
به مسئولان.ref>اخلاق در قرآن، مصباح یزدی، محمدتقی، ج۳، ص۱۹۵-۱۹۲.
دانشنامه موضوعی قرآن.