حکم پناهندگی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم آیاتی از خود را به موضوع
پناهندگی و احکام آن اختصاص داده است که به بیان آن موارد خواهیم پرداخت
پناهندگی دادن به مشرکان، برای شنیدن کلام خدا لازم است.
وان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلـم الله..
" و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود... "
این آیه متعرض حکم پناه دادن به مشرکین است که پناه خواهی میکنند، و میفرماید پناهشان بدهید تا کلام خدا را بشنوند، و این سخن هر چند در خلال آیات برائت و سلب
امنیت از مشرکین جملهای معترضه و یا شبیه به معترضه است، لیکن گفتنش
واجب بود، چون در حقیقت
دفع دخل و جواب از توهمی بود که حتما میشد. آری، اساس این دعوت حقه و وعد و وعیدش و
بشارت و انذارش و لوازم این
وعد و وعید یعنی عهد و
پیمان بستنش و یا پیمان شکستنش و نیز احکام و دستورات جنگیش همه و همه
هدایت مردم است و مقصود از همه آنها این است که مردم را از راه ضلالت به سوی رشد و هدایت برگردانیده و از بدبختی و نکبت
شرک بسوی
سعادت توحید بکشاند.
و لازمه این منظور این است که کمال اهتمام را در رسیدن به آن هدف مبذول داشته و برای هدایت یک گمراه و احیای یک حق هر چند هم ناچیز باشد از هر راهی که امید میرود به هدف برسد استفاده شود، و به همین جهت است که خدای تعالی با اینکه از مشرکین غیر معاهد بیزاری جسته و خون و مال و عرض آنان را هدر کرده بود از آنجایی که منظورش این بود که حقی احیاء و باطلی
ابطال شود لذا وقتی احتمال میدهد همین مشرکین براه راست بیایند همین امید و احتمال تا آنجا که مبدل به یاس و نومیدی از هدایتشان نشود از هر قصد سویی جلوگیری میکند.
پس وقتی مشرکی پناه میخواهد تا از نزدیک دعوت دینی را بررسی نموده و اگر آن را
حق دید و حقانیتش برایش روشن شد پیروی کند واجب است او را پناه دهند تا کلام خدا را بشنود، و در نتیجه پرده
جهل از روی دلش کنار رفته و حجت خدا برایش تمام شود، و اگر با نزدیک شدن و شنیدن باز هم گمراهی و
استکبار خود را ادامه داد و اصرار ورزید البته جزو همان کسانی خواهد شد که در پناه نیامده و امان نیافتهاند، و خلاصه امانی که به آنها داده شده بود باطل گشته و باید به هر وسیله که ممکن باشد زمین را از لوث وجودش پاک کرد.
مؤمنان باید نسبت به قبول پناهندگی، مدعیان
ایمان، برای جلوگیری از سوء استفاده هشیار باشند و آنان را
آزمایش نمایند.
یـایها الذین ءامنوا اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت فامتحنوهن الله اعلم بایمـنهن..
"ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان باایمان بعنوان
هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید- خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هر گاه آنان را
مؤمن یافتید، آنها را بسوی
کفار بازنگردانید "
سیاق و زمینه این آیه شریفه چنین میرساند که بعد از
صلح حدیبیه نازل شده. و در عهدنامههایی که بین
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و مردم
مکه برقرار گردیده نوشته شده است که اگر از اهل مکه مردی ملحق به مسلمانان شد، مسلمانان موظفند او را به اهل مکه برگردانند، ولی اگر از مسلمانان مردی ملحق به اهل مکه شد اهل مکه موظف نیستند او را به مسلمانان برگردانند. و نیز از آیه شریفه چنین برمی آید که یکی از زنان مشرکین مسلمان شده، و به سوی
مدینه مهاجرت کرده و همسر مشرکش به دنبالش آمده و درخواست کرده که رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم او را به وی برگرداند، و رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در پاسخ فرموده: آنچه در عهدنامه آمده این است که اگر مردی از طرفین به طرف دیگر ملحق شود باید چنین و چنان عمل کرد، و در عهدنامه در باره زنان چیزی نیامده، و به همین مدرک رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آن زن را به شوهرش نداد، و حتی
مهریهای را که شوهر به همسرش داده بود به آن مرد برگردانید. اینها مطالبی است که از آیه استفاده میشود، و آیه شریفه دلالت بر احکامی مناسب این مطالب نیز دارد، البته احکام مربوط به زنان.
پس اینکه در آیه" یا ایها الذین آمنوا اذا جاءکم المؤمنات مهاجرات" زنان را قبل از امتحان و پی بردن به ایمانشان" مؤمنات" خوانده از این جهت بوده که خود آنان تظاهر به
اسلام و ایمان میکردند.
" فامتحنوهن"- یعنی ایمان آن زنان را بیازمایید، یا افرادی به ایمان آنان
شهادت دهند، و یا خودشان
سوگند یاد کنند به طوری که
یقین و یا
اطمینان پیدا کنید که به راستی ایمان آوردهاند
تامین امنیت پناهندگان مشرک، تا رسیدن به مقصد لازم است.
وان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلـم الله ثم ابلغه مامنه ذلک بانهم قوم لا یعلمون.
" و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهی ناآگاهند! "
او را پس از پایان مدت
مطالعه به جایگاه امن و امانش برسان" تا کسی در اثناء راه مزاحم او نگردد. (ثم ابلغه مامنه).
پرداخت
مهریه زن مسلمان پناهنده به شوهر وی لازم است.
یـایها الذین ءامنوا اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت فامتحنوهن الله اعلم بایمـنهن فان علمتموهن مؤمنـت فلا ترجعوهن الی
الکفار لا هن حل لهم ولا هم یحلون لهن وءاتوهم ما انفقوا..
"ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان باایمان بعنوان
هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید- خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هر گاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوی
کفار بازنگردانید نه آنها برای
کفار حلالند و نه
کفار برای آنها حلال و آنچه را همسران آنها (برای ازدواج با این زنان) پرداختهاند به آنان بپردازید "
از آنجا که معمول عرب بود که مهریه زنان خود را قبلا میپرداختند در چهارمین دستور میافزاید: " به همسران
کافر آنها آنچه را در طریق این ازدواج انفاق کردهاند بپردازید" (و آتوهم ما انفقوا).
درست است که شوهرشان
کافر است اما چون اقدام بر جدایی به وسیله ایمان از طرف زن شروع شده،
عدالت اسلامی ایجاب میکند که خسارات همسرش پرداخته شود.
آیا منظور از
انفاق در اینجا تنها مهر است، و یا سایر هزینههایی را که در این راه متحمل شده نیز شامل میشود؟ غالب مفسران معنی اول را برگزیدهاند، و قدر مسلم از آیه نیز همین است، هر چند بعضی مانند"
ابو الفتوح رازی" در تفسیرش نفقات دیگر نیز گفته است.
البته این پرداخت مهر در مورد مشرکانی بود که با مسلمانان پیمان ترک مخاصمه در حدیبیه یا غیر آن امضاء کرده بودند.
اما چه کسی باید این مهر را بپردازد؟ ظاهر این است که این کار بر عهده
حکومت اسلامی و
بیت المال است، چرا که تمام اموری که مسئول خاصی در جامعه اسلامی ندارد بر عهده حکومت است و خطاب جمع در آیه مورد بحث گواه این معنی است (همانگونه که در آیات
حد سارق و زانی دیده میشود).
امتحان زنان مشرک پناهنده، برای تشخیص ایمان آنان لازم است.
یـایها الذین ءامنوا اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت فامتحنوهن الله اعلم بایمـنهن فان علمتموهن مؤمنـت فلا ترجعوهن الی
الکفار..
"ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان باایمان بعنوان
هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید- خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هر گاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوی
کفار بازنگردانید"
دستور به
امتحان ، با اینکه آنها را مؤمنان نامیده به خاطر آن است که آنها ظاهرا شهادتین را بر زبان، جاری میکردند و در سلک اهل ایمان بودند، اما امتحان برای این بود که
اطمینان حاصل شود که این
ظاهر با
باطن هماهنگ است.
اما نحوه این امتحان چنان که گفتیم به این ترتیب بود که آنها را
سوگند به خدا میدادند که مهاجرتشان جز برای قبول اسلام نبوده، و آنها باید سوگند یاد کنند که به خاطر دشمنی با همسر و یا علاقه به مرد دیگری، یا علاقه به سرزمین
مدینه و مانند آن هجرت ننمودهاند.
این احتمال نیز وجود دارد که آیه دوازدهم همین سوره تفسیری باشد بر کیفیت امتحان زنان مهاجر که (طبق آن باید) با پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله بیعت کنند که راه
شرک نپویند، و گرد
سرقت و اعمال منافی عفت، و کشتن فرزندان، و مانند آن نروند، و سر تا پا
تسلیم فرمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله باشند.
تعقیب و کشتن منافقان پناهنده به هم پیمانان مسلمین ممنوع گشته است.
فما لکم فی المنـفقین فئتین... • ودوا لو تکفرون کما
کفروا فتکونون سواء فلا تتخذوا منهم اولیاء حتی یهاجروا فی سبیل الله فان تولوا فخذوهم واقتلوهم حیث وجدتموهم... • الا الذین یصلون الی قوم بینکم وبینهم میثـق..
" چرا درباره منافقین دو دسته شدهاید؟! (بعضی جنگ با آنها را ممنوع، و بعضی مجاز میدانید.) ... • آنان آرزو میکنند که شما هم مانند ایشان
کافر شوید، و مساوی یکدیگر باشید. بنا بر این، از آنها دوستانی انتخاب نکنید، مگر اینکه (
توبه کنند، و) در راه خدا هجرت نمایند. هر گاه از این کار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند،) هر جا آنها را یافتید، اسیر کنید! و (در صورت احساس خطر) به
قتل برسانید.... • مگر آنها که با همپیمانان شما، پیمان بسته اند... "
این آیه شریفه استثنایی است از حکمی که در جمله: " فان تولوا فخذوهم و اقتلوهم"، میباشد و در آن دو طائفه را از حکم دستگیر کردن و کشتن مشرکین
استثنا کرده، یکی آن مشرکینی که بین آنان و بین بعضی از اقوام که با مسلمانان پیمان
صلح دارند رابطهای باشد، که آن دو را به هم وصل کرده باشد، مثلا بین آن مشرکین و بین آن اقوام سوگندی و چیزی نظیر آن بر قرار باشد که هر یک از دو طائفه مورد حمله قرار گرفت دیگری یاریش کند و طائفه دوم آن مشرکینی بودهاند که نه میل داشتند با مسلمانان قتال کنند و نه نیروی آن داشتهاند که با مشرکین قوم خود بجنگند و یا عوامل دیگری در کارشان دخالت داشته و وادارشان کرده خود را به کناری بکشند و به مسلمانان اعلام کنند که ما نه علیه شمائیم و نه له شما، نه به
ضرر شما و نه به نفع شما.
پس این دو طائفه از حکم مذکور در آیه قبل استثناء شدهاند
بازگرداندن زنان مؤمن مهاجر پناهنده به همسران کافرشان
حرام شده است.
یـایها الذین ءامنوا اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت فامتحنوهن الله اعلم بایمـنهن فان علمتموهن مؤمنـت فلا ترجعوهن الی
الکفار لا هن حل لهم ولا هم یحلون لهن..
"ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان باایمان بعنوان
هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید- خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هر گاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوی
کفار بازنگردانید نه آنها برای
کفار حلالند و نه
کفار برای آنها
حلال"
"ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان باایمان بعنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را
آزمایش کنید- خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هر گاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوی
کفار بازنگردانید نه آنها برای
کفار حلالند و نه
کفار برای آنها حلال و آنچه را همسران آنها (برای
ازدواج با این زنان) پرداختهاند به آنان بپردازید و گناهی بر شما نیست که با آنها ازدواج کنید هر گاه مهرشان را به آنان بدهید و هرگز زنان
کافر را در همسری خود نگه ندارید (و اگر کسی از زنان شما
کافر شد و به بلاد
کفر فرار کرد،) حق دارید مهری را که پرداختهاید مطالبه کنید همان گونه که آنها حق دارند مهر زنانشان را که از آنان جدا شدهاند) از شما مطالبه کنند این حکم خداوند است که در میان شما حکم میکند، و خداوند دانا و حکیم است "
درست است که یکی از مواد تحمیلی
پیمان حدیبیه این بود که افرادی را که به عنوان مسلمان از
مکه به
مدینه هجرت میکنند به مکه بازگردانند، ولی این ماده شامل زنان نمیشد، و لذا پیامبر صهرگز آنها را به
کفار باز نگرداند، کاری که اگر انجام میشد با توجه به ضعف فوق العاده زنان در آن جامعه سخت خطرناک بود
مطالبه مهریه زن مسلمان پناهنده به
کافران جایز است.
یـایها الذین ءامنوا اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت فامتحنوهن الله اعلم بایمـنهن فان علمتموهن مؤمنـت فلا ترجعوهن الی
الکفار... ولا جناح علیکم ان تنکحوهن اذا ءاتیتموهن اجورهن ولا تمسکوا بعصم
الکوافر وسـلوا ما انفقتم..
"ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان باایمان بعنوان
هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید- خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هر گاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوی
کفار بازنگردانید... و گناهی بر شما نیست که با آنها
ازدواج کنید هر گاه مهرشان را به آنان بدهید و هرگز زنان
کافر را در همسری خود نگه ندارید"
سخن از مهر زنانی است که از
اسلام جدا شوند و به اهل
کفر بپیوندند، میفرماید: " هر گاه کسی از زنان شما از اسلام جدا گشت شما حق دارید مهری را که پرداختهاید مطالبه کنید، همانگونه که آنها حق دارند مهر زنانشان را که از آنها جدا شده و به اسلام پیوستهاند مطالبه کنند" (و سئلوا ما انفقتم و لیسئلوا ما انفقوا).
و این مقتضای
عدالت و احترام به حقوق متقابل است.
ازدواج با زنان مسلمان پناهنده جایز است.
یـایها الذین ءامنوا اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت فامتحنوهن الله اعلم بایمـنهن فان علمتموهن مؤمنـت فلا ترجعوهن الی
الکفار... ولا جناح علیکم ان تنکحوهن اذا ءاتیتموهن اجورهن..
"ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان باایمان بعنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید- خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هر گاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوی
کفار بازنگردانید... و گناهی بر شما نیست که با آنها
ازدواج کنید هر گاه مهرشان را به آنان بدهید "
حکم دیگر که به دنبال احکام فوق آمده این است که میفرماید:
" گناهی بر شما نیست که با آنها ازدواج کنید هر گاه
مهر آنها را بپردازید" (و لا جناح علیکم ان تنکحوهن اذا آتیتموهن اجورهن).
مبادا تصور کنید که چون قبلا مهری از شوهر سابق گرفتهاند و معادل آن از بیت المال به شوهرشان پرداخته شده اکنون که با آنها ازدواج میکنید دیگر مهری در کار نیست و برای شما مجانی تمام میشود! نه، حرمت زن ایجاب میکند که در ازدواج جدید نیز مهر مناسبی برای او در نظر گرفته شود.
باید توجه داشت که در اینجا زن بدون
طلاق از شوهر
کافر جدا میشود، ولی باید
عده نگهدارد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۲۴۱، برگرفته از مقاله «حکم پناهندگی».