حکم عاجز (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله به برخی از
احکام عجز و ناتوانی در کارهای گوناگون که در
قرآن کریم آمده، اشاره شده است.
املای اسناد بدهی، در صورت ناتوانی مدیون از املای آن کار از سوی ولی
واجب است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه... فان کان الذی علیه الحق سفیهـا اوضعیفـا او لایستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه بالعدل...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که
بدهی مدت داری (به خاطر
وام یا
داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهای از روی
عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور که
خدا به او
تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که
پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر
ذمه اوست،
سفیه (یا از نظر
عقل) ضعیف (و
مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املاکردن ندارد، باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند».
در این آیه که طولانیترین آیه
قرآن است،
احکام و مقررات دقیقی برای امور تجاری و اقتصادی بیان کرده تا سرمایهها هر چه بیشتر رشد طبیعی خود را پیدا کنند و بنبست و اختلاف و نزاعی در میان مردم رخ ندهد. در نخستین
حکم میفرماید: "ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که بدهی مدت داری (به خاطر وام دادن یا
معامله) به یکدیگر پیدا کنید آن را بنویسید.
ناتوانان غیر متمکن از
ازدواج با
زن آزاد
مؤمن عفیف، مجاز به ازدواج با کنیزان مملوک هستند.
«ومن لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنـت المؤمنـت فمن ما ملکتایمـنکم من فتیـتکم المؤمنـت والله اعلم بایمـنکم بعضکم من بعض فانکحوهن باذن اهلهن...؛
و آنها که توانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، میتوانند با زنان
پاکدامن از بردگان باایمانی که در اختیار دارید ازدواج کنند -خدا به ایمان شما آگاه تر است؛ و همگی اعضای یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید؛ به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب
زنا شوند، و نه دوست پنهانی بگیرند. و در صورتی که «
محصنه» باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازه ازدواج با کنیزان) برای کسانی از شماست که بترسند (از نظر غریزه جنسی) به زحمت بیفتند؛ و (با این حال نیز) خودداری (از ازدواج با آنان) برای شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است».
حاصل معناى آيه اين است كه هر مسلمانى نمىتواند از
زنان مؤمنه و آزاد بگيرد، زيرا بنيه ماليش آن چنان زياد نيست كه بتواند سنگينى
مهر و
نفقه او را تحمل كند، مىتواند با كنيزان مؤمنهاى كه در دست ساير مسلمانان است ازدواج كند و مجبور نيست آن قدر خود را در فشار
تجرد نگه دارد كه خداى نخواسته در معرض خطر
فحشا و در نتيجه در معرض
شقاوت و
بدبختی قرار دهد.
مشروعیت
طعام شصت
فقیر، در کفایت از
کفاره ظهار، برای مکلف
عاجز و غیر متمکن از آزاد کردن
برده و یا دو ماه متوالی
روزه از
آیات زیر استفاده میشود.
«والذین یظـهرون من نسائهم ثم یعودون لما قالوا فتحریر رقبة من قبل ان یتماسا ذلکم توعظون به والله بما تعملون خبیر• فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین من قبل ان یتماسا فمن لم یستطع فاطعام ستین مسکینـا ذلک لتؤمنوا بالله ورسوله وتلک حدود الله وللکـفرین عذاب الیم؛
کسانی که همسران خود را «
ظهار» میکنند، سپس از گفته خود بازمی گردند، باید پیش از
آمیزش جنسی با هم، بردهای را آزاد کنند؛ این دستوری است که به آن اندرز داده میشوید؛ و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است• و کسی که توانایی (آزاد کردن بردهای) نداشته باشد، دو ماه پیاپی قبل از آمیزش روزه بگیرد؛ و کسی که این را هم نتواند، شصت
مسکین را اطعام کند؛ این برای آن است که به خدا و رسولش ایمان بیاورید؛ اینها مرزهای الهی است؛ و کسانی که با آن مخالفت کنند،
عذاب دردناکی دارند».
این آیه بیانگر خصلت دوم از خصال سه گانه کفاره است که مترتب بر خصلت اول است، یعنی کسی این وظیفه را دارد که قدرت بر آزاد کردن برده نداشته باشد، چنین کسی است که میتواند به جای آن، دو ماه پی در پی روزه بگیرد که بعد از دو ماه روزه،
جماع برایش
حلال میشود.
انفاق به ناتوانان مجاهد
راه خدا و غیر متمکن از
مسافرت برای کسب
مال مشروعیت دارد.
«للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لایستطیعون ضربـا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیمـهم لایسـلون الناس الحافـا وما تنفقوا من خیر فان الله به علیم؛
(انفاق شما، مخصوصا باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند؛ (و توجه به آیین خدا، آنها را از وطنهای خویش آواره ساخته؛ و شرکت در میدان
جهاد، به آنها اجازه نمیدهد تا برای تامین هزینه زندگی، دست به کسب و تجارتی بزنند؛) نمیتوانند مسافرتی کنند (و سرمایهای به دست آورند؛) و از شدت خویشتنداری، افراد ناآگاه آنها را بی نیاز میپندارند؛ اما آنها را از چهرههایشان میشناسی؛ و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمیخواهند. (این است مشخصات آنها! ) و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است».
کسانی که به خاطر اشتغال به جهاد در راه خدا و نبرد با
دشمن و یادگیری فنون جنگی یا
تحصیل علوم لازم دیگر از
تلاش برای معاش و تامین هزینه زندگی باز ماندهاند، که یک نمونه روشن آن،
اصحاب صفه در عصر
پیامبر اکرم بودند.
روزه دو ماه متوالی به جای آزاد کردن یک برده مؤمن، در
قتل خطایی، برای قاتل غیر متمکن و ناتوان کفایت میکند.
«وما کان لمؤمن ان یقتل مؤمنـا الا خطــا ومن قتل مؤمنـا خطــا فتحریر رقبة مؤمنة ودیة مسلمة الی اهله الا ان یصدقوا فان کان من قوم عدو لکم وهو مؤمن فتحریر رقبة مؤمنة وان کان من قوم بینکم وبینهم میثـق فدیة مسلمة الی اهله وتحریر رقبة مؤمنة فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین...؛
هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به
قتل برساند، مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند؛ (و در عین حال،) کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد؛ مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیتی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پی در پی روزه میگیرد. این، (یک نوع تخفیف، و)
توبه الهی است. و خداوند، دانا و
حکیم است».
معذوریت مستضعفان ناتوان از هجرت نمودن از دارالکفر قابل قبول نیست.
«ان الذین توفـهم الملـئکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله وسعة فتهاجروا فیها فاولـئک ماوهم جهنم وساءت مصیرا• الا المستضعفین من الرجال والنساء والولدن لا یستطیعون حیلة ولا یهتدون سبیلا؛
کسانی که
فرشتگان(قبض ارواح)،
روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن
ستم کرده بودند، به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه
مسلمان بودید، در صف
کفار جای داشتید؟! ) گفتند: ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم. آنها (فرشتگان) گفتند: مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که
مهاجرت کنید؟! آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان
دوزخ است، و سرانجام بدی دارند• مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که براستی تحت فشار قرار گرفتهاند (و حقیقتا مستضعفند)؛ نه چارهای دارند، و نه راهی (برای
نجات از آن محیط آلوده) مییابند».
اشخاصی كه با عذرهاى واهى و مصلحتانديشىهاى شخصى شانه از زير بار
هجرت خالى كردند و زندگى در محيط آلوده و خفقان بار را بر آن ترجيح دادند، جايگاهشان دوزخ و بد سرانجامى دارند.
عجز و ناتوانی موجب تبدیل شدن
تکلیف اولی به تکلیفی دیگر و آسانتر میگردد.
«والولدت یرضعن اولـدهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعة وعلی المولود له رزقهن وکسوتهن بالمعروف لاتکلف نفس الا وسعها لاتضار ولدة بولدها ولا مولود له بولده...؛
مادران، فرزندان خود را دو
سال تمام،
شیر میدهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران
شیرخوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند برای او متولد شده (پدر)، لازم است خوراک و پوشاک
مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد؛ حتی اگر
طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانایی خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با
پدر) حق ضرر زدن به
کودک را دارد، و نه پدر...».
«یـایها الذین ءامنوا اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه... فان کان الذی علیه الحق سفیهـا اوضعیفـا او لایستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه بالعدل...
«ان الذین توفـهم الملـئکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله وسعة فتهاجروا فیها فاولـئک ماوهم جهنم وساءت مصیرا• الا المستضعفین من الرجال والنساء والولدن لا یستطیعون حیلة ولا یهتدون سبیلا.
«ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده واوفوا الکیل والمیزان بالقسط لا نکلف نفسـا الا وسعها....؛
و به
مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد
رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید! هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش،
تکلیف نمیکنیم».
«.. لا نکلف نفسـا الا وسعها...؛
...البته هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمیکنیم...».
«ولا نکلف نفسـا الا وسعها...؛
...و ما هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمیکنیم...».
«لینفق ذو سعة من سعته ومن قدر علیه رزقه فلینفق مما ءاتـه الله لا یکلف الله نفسـا الا ما ءاتـها...؛
آنان که امکانات وسیعی دارند، باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده
انفاق نمایند؛ خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمیکند؛ خداوند بزودی بعد از سختیها
آسانی قرار میدهد».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم عاجز»