• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم شکنجه (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ممنوعيت شکنجه يكي از مهمترين دستورات دین مبین اسلام در چهارده قرن پیش است در حالیکه کشورهای مدعی حقوق بشر در عصر تکنولوژی و ترقی رسما اعلام می‌کنند که در زندان‌هایشان شكنجه روشی مرسوم است.



حرام و ناروا بودن شکنجه مؤمنان:
• «قتل اصحـب الاخدود كشته باد صاحبان آن خندق (شاه کافر و ستمگر و یارانش كه مؤمنان مخالف خود را در خندقى از آتش مى‌افكندند).»
• «النار ذات الوقود آن آتش پرهیمه و شعله‌ور.»
• «اذ هم علیها قعود هنگامى كه آنها بر كنار آتش (به تماشا) نشسته بودند.»
• «وهم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود و آنها به آنچه بر سر مؤمنان مى‌آوردند خود ناظر بودند.»
• «وما نقموا منهم الا ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید و آنها بر آن مؤمنان هیچ عیب و ایرادى نگرفتند جز آنكه به خداى مقتدر ستوده (صفات و افعال) ایمان آورده بودند.»
• «ان الذین فتنوا المؤمنین والمؤمنـت ثم لم یتوبوا فلهم عذاب جهنم ولهم عذاب الحریق بى‌تردید كسانى كه مردان و زنان مؤمن را عذاب و شكنجه كردند سپس توبه نكردند، آنها راست عذاب (هاى گوناگون) جهنم و آنها راست عذاب آتش سوزان.»


اصحاب اخدود چه كسانى بودند؟ اخدود به معنى گودال بزرگ یا خندق است، و منظور در اینجا خندق‌هاى عظیمى است كه مملو از آتش بود تا شكنجه‌گران مؤمنان را در آنها بیفكنند و بسوزانند. در اینكه این ماجرا مربوط به چه زمان و چه قومى است؟ و آیا این یك ماجراى خاص و معین بوده، و یا اشاره به ماجراهاى متعددى از این قبیل در مناطق مختلف جهان است؟ در میان مفسران و مورخان گفتگو است. معروف‌تر از همه آن است كه مربوط به ذو نواس آخرین پادشاه حمیر در سرزمین یمن است. ذو نواس كه آخرین نفر از سلسله گروه حمیر بود به آئین یهود درآمد، و گروه حمیر نیز از او پیروى كردند، او نام خود را یوسف نهاد، و مدتى بر این منوال گذشت، سپس به او خبر دادند كه در سر زمین نجران (در شمال یمن) هنوز گروهى بر آئین نصرانیت‌اند، هم‌مسلكان ذو نواس او را وادار كردند كه اهل نجران را مجبور به پذیرش آئین یهودكند، او به سوى نجران حركت كرد، و ساكنان آنجا را جمع نمود، و آئین یهود را بر آنها عرضه داشت و اصرار كرد آن را پذیرا شوند، ولى آنها ابا كردند حاضر به قبول شهادت شدند. اما حاضر به صرف نظر كردن از آئین خود نبودند. ذو نواس دستور داد خندق عظیمى كندند و هیزم در آن ریختند و آتش زدند، گروهى را زنده زنده به آتش سوزاند، و گروهى را با شمشیر كشت و قطعه قطعه كرد، به طورى كه عدد مقتولین و سوختگان به آتش به بیست هزار نفر رسید!. بعضى افزوده‌اند كه در این گیرودار یك تن از نصاراى نجران فرار كرد و به سوى روم و دربار قیصر شتافت، و از ذو نواس شكایت كرد و یارى طلبید. قیصرگفت: سرزمین شما از من دور است، اما نامه‌اى به پادشاه حبشه مى‌نویسم كه او مسیحى است و همسایه شما است، و از او مى‌خواهم شما را یارى دهد، سپس نامه‌اى نوشت و از پادشاه حبشه انتقام خون مسیحیان نجران را خواست مرد نجرانى نزد سلطان حبشه نجاشى آمد، و نجاشى از شنیدن این داستان سخت متاثر گشت، و از خاموشى شعله آئین مسیح در سرزمین نجران افسوس خورد، و تصمیم بر انتقام شهیدان را از او گرفت. لشكریان حبشه به جانب یمن تاختند و در یك پیكار سخت سپاه ذو نواس را شكست دادند، و گروه زیادى از آنان كشته شد، و طولى نكشید كه مملكت یمن به دست نجاشى افتاد و به صورت ایالتى از ایالات حبشه درآمد. از آنچه در بالا گفتیم روشن مى‌شود كه این شكنجه‌گران بیرحم، سرانجام به عذاب الهى گرفتار شدند و انتقام خون‌هایى كه ریخته بودند در همین دنیا از آنها گرفته شد، و عذاب حریق و سوزنده قیامت نیز در انتظارشان است.


این كوره‌هاى آدم‌سوزى که به دست یهود به وجود آمد احتمالا نخستین كوره‌هاى آدم‌سوزى در طول تاریخ بود، علاوه بر این ذو نواس یهودى بنیانگذار اصلى این بناى شوم، نیز از شر اعمال خود بر كنار نماند. آنچه در بالا در مورد اصحاب اخدود گفته شد، موافق نظریه معروف و مشهور است ولى روایات دیگرى نیز در این زمینه وجود دارد كه نشان مى‌دهد اصحاب اخدود تنها در یمن، و در عصر ذو نواس نبودند، تا آنجا كه بعضى از مفسران ده قول در باره اصحاب اخدود نقل كرده‌اند!



بعد از بیان جنایت عظیم شكنجه‌گران یهود كه مؤمنان با استقامت را زنده زنده در آتش مى‌سوزاندند، در این آیات به کیفر سخت الهى نسبت به آن شكنجه‌گران و پاداش‌هاى عظیم مؤمنان اشاره مى‌كند.نخست مى‌فرماید: كسانى كه مردان و زنان با ایمان را مورد آزار و عذاب و شكنجه قرار دادند، سپس توبه نكردند، عذاب دوزخ براى آنها است، و همچنین عذاب آتش سوزان (إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ یتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِیقِ‌).جمله ثُمَّ لَمْ یتُوبُوا نشان مى‌دهد كه راه توبه حتى براى چنین شكنجه گران ستمگر باز است، و این نهایت لطف پروردگار را نسبت به گنهكاران نشان مى‌دهد، و ضمنا هشدارى است به مردم مکه كه تا دیر نشده است دست از آزار و شكنجه مؤمنان بردارند، و به سوى خدا بازگردند. اصولا قرآن راه بازگشت را به روى كسى نمى‌بندد، و این نشان مى‌دهد كه قرار دادن مجازات‌هاى سخت و دردناك نیز براى اصلاح فاسدان و مفسدان و به منظور بازگشت آنها به سوى حق است.


قابل توجه اینكه در این آیه دو گونه عذاب براى آنها ذكر كرده: یكى عذاب جهنم و دیگرى عذاب حریق (عذاب آتش سوزان) ذكر این دو ممكن است به خاطر این باشد كه در جهنم انواعى از مجازات‌ها وجود دارد كه یكى از آنها آتش سوزان است، و ذكر آن بالخصوص به خاطر این است كه شكنجه گران مزبور مؤمنان را با آتش مى‌سوزاندند و باید در آنجا با آتش مجازات شوند اما این آتش كجا و آن آتش كجا. این آتش از شعله‌هاى قهر و غضب خدا افروخته شده، آتشى است جاویدان و همیشگى، آتشى است توأم با ذلت و خوارى، ولى آن آتش دنیا آتش ناپایدارى است كه به دست خلق ضعیف افروخته شده است، و مؤمنانى كه با آن مى‌سوزند سربلند و مفتخرند، و در صف اول شهیدان راه خدا جاى دارند. بعضى نیز گفته‌اند عذاب جهنم در برابر كفر آنها بوده، و عذاب حریق در مقابل اعمال شكنجه آنها است.


۱. بروج/سوره۸۵، آیه۴.    
۲. بروج/سوره۸۵، آیه۵.    
۳. بروج/سوره۸۵، آیه۶.    
۴. بروج/سوره۸۵، آیه۷.    
۵. بروج/سوره۸۵، آیه۸.    
۶. بروج/سوره۸۵، آیه۱۰.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۳۷.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۳۹.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۴۴.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۴۵.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم شکنجه».    



رده‌های این صفحه : شکنجه | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار