حکم بیعت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیاتی از قرآن در باره
بیعت با پیامبر و گناه پیمان شکنی است که به بیان آن خواهیم پرداخت.
قرآن کریم پذیرش
بیعت زنان را با شرایطی به پیامبر لازم کرده است.
پذیرش
بیعت زنانی که متعهد به ترک
شرک،
دزدی،
زنا، فرزندکشی،
افترا و نافرمانی از
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شدند را خداوند بر پیامبر لازم نمود.
یـایها النبی اذا جاءک المؤمنـت
یبایعنک علی ان لا یشرکن بالله شیــا ولا یسرقن ولا یزنین ولا یقتلن اولـدهن ولا یاتین ببهتـن یفترینه بین ایدیهن وارجلهن ولا یعصینک فی معروف
فبایعهن..
"ای پیامبر! هنگامی که
زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو
بیعت کنند که چیزی را
شریک خدا قرار ندهند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند،
تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایستهای مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها
بیعت کن و برای آنان از درگاه خداوند
آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است! "
زنان مکه که ایمان آورده بودند برای
بیعت خدمت پیامبر آمدند، آیه فوق نازل شد و کیفیت
بیعت با آنان را شرح داد.
روی سخن را به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم کرده، میفرماید: "ای پیامبر! هنگامی که
زنان مؤمن نزد تو آیند و با این شرائط با تو
بیعت کنند... با آنها
بیعت کن و
طلب آمرزش نما، که خداوند آمرزنده و مهربان است
به دنبال این ماجرا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از آنها
بیعت گرفت.
در مورد چگونگی
بیعت بعضی نوشتهاند که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دستور داد ظرف آبی آوردند، و دست خود را در آن ظرف آب گذارد و
زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف میگذاردند، و بعضی گفتهاند پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از روی لباس با آنها
بیعت میکرد.
قابل توجه این که در آیه فوق شش
شرط برای
بیعت زنان ذکر شده که آنها باید همه را پذیرا شوند:
۱- ترک هر گونه شرک و
بت پرستی- این شرط اساس
اسلام و
ایمان است.
۲- ترک
سرقت و شاید بیشتر ناظر به اموال شوهر باشد، چرا که وضع بد مالی آن زمان، و سختگیری مردان، و پائین بودن سطح
فرهنگ، سبب میشد که
زنان از اموال همسران خود سرقت کنند، و احتمالا به بستگان خود دهند،
۳- ترک آلودگی به زنا، چرا که تاریخ میگوید: در عصر جاهلیت انحراف از جاده
عفت بسیار زیاد بود.
۴- عدم
قتل اولاد که به دو صورت انجام میشد، گاه به صورت"
سقط جنین" بود و گاه به صورت" وئاد" (زنده به گور کردن دختران و پسران)!
۵- ترک
بهتان و
افترا۶- نافرمانی نکردن در برابر دستورات سازنده پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم این حکم نیز گسترده است، و تمام فرمانهای پیامبر را شامل میشود
در اینجا این سؤال پیش میآید که چرا
بیعت با
زنان مشروط به این شرائط بود، در حالی که
بیعت با مردان، تنها بر
اسلام و
جهاد بود.
در پاسخ میتوان گفت: آنچه در مورد مردان در آن محیط از همه مهمتر بوده، همان ایمان و جهاد بوده است، و در مورد
زنان، چون جهاد، مشروع نبود، شرائط دیگری ذکر شده که مهمتر از همه بعد از
توحید اموری بوده که
زنان در آن جامعه گرفتار انحراف، از آن بودند.
وفاداری
بیعت کنندگان با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به
بیعت خود لازم و واجب است.
ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم فمن نکث فانما ینکث علی نفسه ومن اوفی بما عـهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیمـا.
" کسانی که با تو
بیعت میکنند (در حقیقت) تنها با خدا
بیعت مینمایند، و دست خدا بالای دست آنهاست پس هر کس پیمان شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد. "
هر کس نقض عهد و
پیمان شکنی کند در حقیقت به زیان خود پیمان شکنی کرده و عهد خویش را شکسته" (فمن نکث فانما ینکث علی نفسه).
" و آن کس که در برابر عهدی که با خدا بسته وفادار بماند، و حق
بیعت را اداء کند، خداوند پاداش عظیمی به او خواهد داد" (و من اوفی بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما).
" نکث" از ماده" نکث" (بر وزن مکث) به معنی باز گشودن و واتابیدن است، سپس در مورد پیمان شکنی و نقض عهد به کار رفته.
در این آیه، قرآن مجید به همه
بیعت کنندگان هشدار میدهد که اگر بر سر پیمان و عهد خود بمانند پاداش عظیمی خواهند داشت، اما اگر آن را بشکنند زیانش متوجه خود آنها است،
تصور نکنند به خدا ضرری میرسانند، بلکه بقای جامعه و عظمت و سر بلندی و قوت و قدرت و حتی موجودیت خویش را به خاطر پیمان شکنی به خطر میافکنند..
در حدیثی از امیر مؤمنان علی ع آمده است:
ان فی النار لمدینة یقال لها الحصینة، ا فلا تسئلونی ما فیها؟ فقیل له: ما فیها یا امیر المؤمنین؟
قال فیها ایدی الناکثین!:
" در جهنم شهری است به نام" حصینه" آیا از من نمیپرسید در آن شهر چیست؟ کسی عرض کرد: ای
امیر مؤمنان در آن شهر چیست؟! فرمود: دستهای پیمان شکنان"!! و از اینجا روشن میشود که مساله پیمان شکنی و نقض
بیعت از دیدگاه اسلام چقدر زشت و قبیح است
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۲۳۵، برگرفته از مقاله «حکم اختلاف».