حکم ادعای الوهیت (قران)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم آیاتی از خود را به بیان
حرمت ادعای الوهیت، از سوی بندگان اختصاص داده است که به بیان آن میپردازیم.
ما کان لبشر ان یؤتیه الله الکتـب والحکم والنبوة ثم یقول للناس کونوا عبادا لی من دون الله ولـکن کونوا ربـنیین بما کنتم تعلمون الکتـب وبما کنتم تدرسون.
"برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و
حکم و
نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: «غیر از خدا، مرا پرستش کنید! » بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید: ) مردمی الهی باشید، آن گونه که کتاب خدا را میآموختید و درس میخواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید! ) "
گویند ابا رافع قرضی یهودی و رئیس وفد نجران (جمعی که بر پیغمبر وارد شدند) گفتند یا محمد آیا دوست داری ترا بپرستیم و خدا بدانیم. فرمود معاذ الله که جز خدا کسی مورد
پرستش قرار گیرد و خداوند مرا بچنین چیزی که میگویید مبعوث و مامور نکرده خداوند این آیه را در این مورد فرستاد (از
ابن عباس و عطاء) و گفتهاند درباره نصارای نجران آمده (از ضحاک و مقاتل) و گفتهاند مردی گفت یا رسول الله ما ترا
سلام میکنیم هم چنان که بدیگران سلام میکنیم آیا بر تو
سجده نکنیم؟ فرمود هیچکس جز خدا نباید سجده شود و جز برای او سجده جایز نیست ولی پیامبر خود را
اکرام کنید و حق را برای اهل حق بشناسید.
قرار گرفتن این آیات به دنبال آیات مربوط به داستان
عیسی علیه السلام این معنا را میرساند که گویی این آیات فصل دوم از
احتجاج و
استدلال بر پاکی ساحت
مسیح از عقائد خرافی است که اهل کتاب یعنی
نصارا نسبت به او دارند و کانه خواسته است بفرماید: عیسی آن طور که شما پنداشتهاید نیست، او نه رب است و نه خودش
ربوبیت برای خود قائل شده است، دلیل اینکه رب نبوده این است که او مخلوقی بشری بود و در شکم مادر رشد کرد و مادرش او را بزائید و در گهواره پرورشش داد، چیزی که هست مخلوقی معمولی چون سایر افراد بشر نبود، بلکه خلقتش مانند
خلقت آدم که نه پدر داشت و نه مادر غیر معمولی و از مجرایی غیر مجرای علل طبیعی بود، پس مثل او مثل آدم است، و اما دلیل اینکه برای خود دعوی ربوبیت نکرد این است که او پیامبری بود که کتاب و حکم و نبوتش داده بودند و پیامبری که این چنین باشد شانش اجل از این است که از زی عبودیت و از رسوم رقیت خارج شود، چگونه ممکن است به مردم بگوید: مرا رب خود بگیرید و بندگان من باشید، نه بندگان خدا؟ و یا چگونه ممکن است از پیغمبری از پیامبران مقامی را
نفی کند که خدا آن را در حق وی اثبات کرده باشد، مثلا خدای تعالی برای
موسی علیه السلام رسالت را اثبات کرده باشد و عیسی ع آن را
نفی کند؟ و خلاصه چگونه ممکن است حقی را که خدا به کسی نداده، عیسی بدهد و حقی را که خدا به کسی داده، عیسی آن را
نفی کند؟!
ومن یقل منهم انی الـه من دونه فذلک نجزیه جهنم کذلک نجزی الظــلمین.
" و هر کس از آنها بگوید: «من جز خدا، معبودی دیگرم»، کیفر او را جهنم میدهیم! و ستمگران را این گونه کیفر خواهیم داد. "
فرشتگان با این صفات برجسته و ممتاز و مقام
عبودیت خالص هرگز دعوی خدایی نمیکنند، اما اگر فرضا" کسی از آنها بگوید من معبودی جز خدا هستم ما کیفر او را
جهنم میدهیم، آری این چنین ظالمان را
کیفر خواهیم داد" (و من یقل منهم انی اله من دونه فذلک نجزیه جهنم کذلک نجزی الظالمین).
در حقیقت دعوی الوهیت یک مصداق روشن
ظلم بر خویشتن و بر جامعه است و در قانون کلی" کذلک نجزی الظالمین" درج است.
قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۱۰۰، برگرفته از مقاله «حکم ادعای الوهیت ».