حکم آداب دعا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احکام آداب
دعا با توجه به
آیات قرآن عبارتند از:
لزوم
اخلاص در دعا:
«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي...؛
و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند (بگو) من نزدیکم و
دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم....»
و نیز:
مطلوب بودن آغاز به
استغفار از
گناه در دعا:
۱. «وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ؛
و سخن آنان جز این نبود که گفتند پروردگارا گناهان ما و زیاده روی ما در کارمان را بر ما ببخش و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران یاری ده.»
۲. «رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ • رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ؛
پروردگارا ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را بزدای و ما را در زمره نیکان بمیران. پروردگارا و آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما
وعده دادهای به ما عطا کن و ما را
روز رستاخیز رسوا مگردان زیرا تو وعده ات را خلاف نمیکنی.»
۳. «قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛
(
موسی) گفت پروردگارا من و برادرم را بیامرز و ما را در (پناه) رحمت خود درآور و تو مهربانترین مهربانانی.»
۴. «وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِّمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاء مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ؛
و موسی از میان قوم خود هفتاد مرد برای میعاد ما برگزید و چون
زلزله آنان را فرو گرفت گفت پروردگارا اگر میخواستی آنان را و مرا پیش از این هلاک میساختی آیا ما را به (سزای) آنچه کم خردان ما کردهاند هلاک میکنی این جز آزمایش تو نیست هر که را بخواهی به وسیله آن گمراه و هر که را بخواهی هدایت میکنی تو سرور مایی پس ما را بیامرز و به ما رحم کن و تو بهترین آمرزندگانی.»
۵. «قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ؛
گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکی به من ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویی که خود بسیار بخشندهای.»
شايسته بودن دعا، همراه با اشاره
انگشت:
«وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا؛
و نام پروردگار خود را یاد کن و تنها به او بپرداز.»
در روایتی نقل شده از
امام صادق علیهالسلام «
تبتل» به اشاره با انگشت هنگام دعا معنا شده است.
اظهار
ایمان قبل از دعا و
نیایش، امرى مطلوب:
۱. «الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛
همان کسانی که میگویند پروردگارا ما ایمان آوردیم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار.»
۲. «رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ؛
پروردگارا! به آنچه نازل كردهاي، ايمان آورديم و از فرستاده (تو) پيروي نموديم، ما را در زمره گواهان بنويس!»
۳. «رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ؛
پروردگارا ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را بزدای و ما را در زمره نیکان بمیران.»
۴. «وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ؛
و چون آنچه را به سوی این پیامبر نازل شده بشنوند میبینی بر اثر آن حقیقتی که شناختهاند
اشک از چشمهایشان سرازیر میشود میگویند پروردگارا ما ایمان آوردهایم پس ما را در زمره گواهان بنویس.»
۵. «إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ؛
در حقیقت دستهای از بندگان من بودند که میگفتند پروردگارا ایمان آوردیم بر ما ببخشای و به ما رحم کن (که) تو بهترین مهربانی.»
شايسته بودن اظهار
توحید و گفتن لااله الاالله، همراه با دعا:
«ووَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛
و
ذوالنون را (یاد کن) آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم تا در (دل) تاریکیها
ندا درداد که معبودی جز تو نیست منزهی تو راستی که من از
ستمکاران بودم.»
یونس علیهالسلام هر چند که تصریح به خواسته خود نکرد، و تنها به مساله توحید و
تنزیه خدا، و اعتراف به ظلم خود اکتفاء کرد، لیکن با این کلماتش حال درونی خود را، و موقفی را که در آن قرار گرفته بیان داشت، که در معنا درخواست
نجات و عاقبت را میرساند، خدا هم درخواست او را اجابت نموده، از اندوه و غمی که به وی روی آورده بود نجاتش بداد.
اظهار
عبودیّت به درگاه خدا، ادبى مناسب براى دعا كردن:
«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ • اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ؛
(بار الها) تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم. ما را به راه راست هدایت فرما.»
لزوم رعايت
اعتدال در
صدا، هنگام دعا به درگاه الهى:
۱. «قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛
گفتند پروردگارا ما بر خویشتن
ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلما از زیانکاران خواهیم بود.»
۲. «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛
و ذوالنون را (یاد کن) آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم تا در (دل) تاریکیها ندا درداد که معبودی جز تو نیست منزهی تو راستی که من از ستمکاران بودم.»
۳. «قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛
گفت پروردگارا من بر خویشتن ستم کردم مرا ببخش پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده مهربان است.»
اقرار و اعتراف به گناه و
ظلم به خويش، هنگام دعا، امرى پسنديده:
۱. «قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛
گفتند پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلما از زیانکاران خواهیم بود.»
۲. «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛
و ذوالنون را (یاد کن) آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم تا در (دل) تاریکیها ندا درداد که معبودی جز تو نیست منزهی تو راستی که من از ستمکاران بودم.»
۳. «قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛
گفت پروردگارا من بر خویشتن
ستم کردم مرا ببخش پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده مهربان است.»
توجّه و التجا به
ربوبیّت خدا، امرى مطلوب در آداب دعا:
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...؛
(و بياد آوريد) هنگامي كه ابراهيم عرض كرد: پروردگارا اين سرزمين را شهر امني قرار ده، و اهل آن را آنها كه ايمان به خدا و روز بازپسين آورده اند از ثمرات (گوناگون) روزي ده (ما اين
دعاي ابراهيم را به اجابت رسانديم و مؤمنان را از انواع بركات بهره مند ساختيم)...»
و نیز:
استحباب باز كردن و بالا بردن
دستها، هنگام دعا:
«فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ؛
پس هر که در این (باره) پس از دانشی که تو را (حاصل) آمده با تو
محاجه کند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم سپس
مباهله کنیم و
لعنت خدا را بر
دروغگویان قرار دهیم.»
در روایتی نقل شده از امام صادق علیهالسلام
ابتهال به معنای باز کردن دستها و بالا بردن آنها همگام با اشک به هنگام دعا آمده است.
شايسته بودن
تسبیح و
تنزیه خداوند، هنگام دعا:
«وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ • فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ؛
و ذوالنون را (یاد کن) آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم تا در (دل) تاریکیها ندا درداد که معبودی جز تو نیست منزهی تو راستی که من از ستمکاران بودم پس (
دعای) او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را (نیز) چنین نجات میدهیم».
حکم خواندن خداوند به اسماء و صفات عبارت است از:
لزوم خواندن خدا به اسما و
صفات حُسنا و نيكو:
۱. «وَلِلّهِ
الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا...؛
و نامهای نیکو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانید....»
۲. «قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ أَيًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ
الأَسْمَاء الْحُسْنَى...؛
بگو خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید هر کدام را بخوانید برای او نامهای نیکوتر است ....»
توجّه به صفات كمالى خداوند و حمد و
ستایش او هنگام دعا، امرى پسنديده:
۱. «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ؛
آیا برای هدایتشان کافی نبود که (ببینند) چه نسلها را پیش از آنان نابود کردیم که (اینک آنها) در سراهای ایشان راه میروند به راستی برای خردمندان در این (امر) نشانههایی (عبرت انگیز) است.»
۲. «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ؛
پروردگارا در میان آنان فرستادهای از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و
کتاب و
حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه شان کند زیرا که تو خود شکست ناپذیر حکیمی.»
۳. «رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ؛
(میگویند) پروردگارا پس از آنکه ما را
هدایت کردی دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتی بر ما ارزانی دار که تو خود بخشایشگری.»
۴. «إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ؛
چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در
شکم خود دارم
نذر تو کردم تا آزاد شده (از مشاغل
دنیا و پرستشگر تو) باشد پس از من بپذیر که تو خود شنوای دانایی.»
۵. «هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء؛
آنجا (بود که)
زکریا پروردگارش را خواند (و) گفت پروردگارا از جانب خود فرزندی پاک و پسندیده به من عطا کن که تو شنونده
دعایی.»
۶. «قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛
(موسی) گفت پروردگارا من و برادرم را بیامرز و ما را در (پناه) رحمت خود درآور و تو مهربانترین مهربانانی.»
۷. «وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛
و
ایوب را (یاد کن) هنگامی که پروردگارش را ندا داد که به من آسیب رسیده است و تویی مهربانترین مهربانان.»
۸. «وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ؛
و زکریا را (یاد کن) هنگامی که پروردگار خود را خواند پروردگارا مرا تنها مگذار و تو بهترین
ارث برندگانی.»
۹. «قَالَ رَبِّ احْكُم بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ؛
گفت پروردگارا (خودت) به حق داوری کن و به رغم آنچه وصف میکنید پروردگار ما همان بخشایشگر دستگیر.»
۱۰. «إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ؛
در حقیقت دستهای از بندگان من بودند که میگفتند پروردگارا ایمان آوردیم بر ما ببخشای و به ما رحم کن (که) تو بهترین مهربانی.»
۱۱. «قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ؛
گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکی به من ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویی که خود بسیار بخشندهای.»
۱۲. «رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدتَّهُم وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛
پروردگارا آنان را در باغهای جاوید که وعده شان دادهای با هر که از پدران و همسران و فرزندانشان که به
صلاح آمدهاند داخل کن زیرا تو خود ارجمند و حکیمی.»
۱۳. «وَالَّذِينَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ؛
و (نیز) کسانی که بعد از آنان (
مهاجران و
انصار) آمدهاند (و) میگویند پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان که در
ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتند ببخشای و در دلهایمان نسبت به کسانی که ایمان آوردهاند (هیچ گونه) کینهای مگذار پروردگارا راستی که تو رئوف و مهربانی.»
۱۴. «رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛
پروردگارا ما را وسیله آزمایش (و آماج آزار) برای کسانی که
کفر ورزیدهاند مگردان و بر ما ببخشای که تو خود توانای سنجیده کاری.»
۱۵. «... النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛
... پیامبر (خود) و کسانی را که با او ایمان آورده بودند خوار نمیگرداند نورشان از پیشاپیش آنان و سمت راستشان روان است میگویند پروردگارا نور ما را برای ما کامل گردان و بر ما ببخشای که تو بر هر چیز توانایی.»
توکّل بر خداوند، هنگام دعا، مطلوب و پسنديده:
«وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ • فَقَالُواْ عَلَى اللّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ • وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ؛
و موسی گفتای قوم من اگر به خدا ایمان آوردهاید و اگر اهل تسلیمید بر او توکل کنید پس گفتند بر خدا توکل کردیم پروردگارا ما را برای قوم ستمگر (وسیله) آزمایش قرار مده و ما را به رحمت خویش از گروه کافران نجات ده.»
شايسته بودن دعا در
خفا:
۱. «قُلْ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَّئِنْ أَنجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ؛
بگو چه کسی شما را از تاریکیهای خشکی و
دریا میرهاند در حالی که او را به زاری و در نهان میخوانید که اگر ما را از این ( مهلکه) برهاند البته از سپاسگزاران خواهیم بود.»
۲. «ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ؛
پروردگار خود را به زاری و نهانی بخوانید که او از حدگذرندگان را دوست نمیدارد.»
۳. «وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ؛
و در دل خویش پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با
تضرع و
ترس بی صدای بلند یاد کن و از
غافلان مباش.»
لزوم خواندن خدا همراه با
خوف و رجا:
۱. «... وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ؛
... و با بیم و امید او را بخوانید که رحمت خدا به
نیکوکاران نزدیک است.»
۲. «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ؛
پس (
دعای) او را اجابت نمودیم و
یحیی را بدو بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته (و آماده حمل) کردیم زیرا آنان در کارهای نیک شتاب مینمودند و ما را از روی رغبت و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند.»
مطلوبيّت سهيم كردن ديگران در
دعاى خود:
«وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هََذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ؛
و چون
ابراهیم گفت پروردگارا این (سرزمین) را شهری امن گردان و مردمش را هر کس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد از فرآوردهها روزی بخش فرمود و (لی) هر کس کفر بورزد اندکی برخوردارش میکنم سپس او را با خواری به سوی عذاب آتش (
دوزخ) میکشانم و چه بد سرانجامی است.»
نیز؛
پسنديده بودن ذكر نعمتهاى الهى، هنگام دعا و طلب
حاجت از خدا:
۱. «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ؛
پروردگارا تو به من دولت دادی و از تعبیر خوابها به من آموختیای پدیدآورنده آسمانها و زمین تنها تو در دنیا و آخرت مولای منی مرا مسلمان بمیران و مرا به شایستگان ملحق فرما.»
۲. «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء؛
سپاس خدای را که با وجود سالخوردگی
اسماعیل و
اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگار من شنونده دعاست.»
۳. «قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِّلْمُجْرِمِينَ؛
(موسی) گفت پروردگارا به پاس نعمتی که بر من ارزانی داشتی هرگز پشتیبان
مجرمان نخواهم بود.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۳۷۶، برگرفته از مقاله «حکم آداب دعا».