حِجْر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حِجْر: (اَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ)«حِجْر» (بر وزن شعر) در اصل، به معنای ممنوع ساختن است و همانطور که «
راغب» در کتاب «
مفردات» گفته است: بعید نیست از مادّه «
حجاره» به معنای سنگ، گرفته شده باشد؛ زیرا هنگامی که میخواستند محوطهای را ممنوع اعلام کنند، اطراف آن را سنگچین میکردند. به همین مناسبت، گاهی به «
عقل»، «
حجر» گفته میشود؛ به خاطر آن که
انسان را از کارهای خلاف منع میکند.
و هر گاه کسی زیر نظر و تحت حمایت دیگری قرار بگیرد میگویند در «
حِجر» او است.
و از این نظر که
«حجر» (بر وزن قشر) در اصل، به منطقهای گفته میشود که آن را سنگچین (
تحجیر) کرده، و ممنوع الورود ساخته باشند، به «
حجر اسماعیل»، «
حجر» میگویند؛ به خاطر دیواری که اطراف آن کشیده و جدا گردیده است.
«حِجْر» در
سوره «فجر» به معنای عقل است
و در اصل، به معنای «منع» میباشد؛ مثلًا گفته میشود: قاضی فلان کس را «
حَجْر» (بر وزن زجر) کرد، یعنی او را از تصرف در اموالش ممنوع ساخت. و یا این که به اطاق «
حجره» گفته میشود، چون محلی است محفوظ و ممنوع از این که دیگران وارد آن شوند. و به دامان نیز «
حِجْر» (بر وزن فکر) گفته میشود، به خاطر حفظ و منع دیگران. و از آنجا که «عقل» نیز انسان را از کارهای نادرست منع میکند از آن تعبیر به «
حِجْر» شده، همانگونه که خود واژه عقل نیز به معنای «منع» است، لذا به طنابی که بر زانوی شتر میبندند تا مانع حرکت او شود، «عقال» میگویند.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با
حِجْر:
(وَقَالُواْ هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لاَّ يَطْعَمُهَا إِلاَّ مَن نّشَاء بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لاَّ يَذْكُرُونَ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاء عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِم بِمَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ) (و گفتند: «این چهارپایان و زراعت که مخصوص بتهاست، برای همه ممنوع است؛ و جز کسانی که ما بخواهیم- به گمان آنها- نباید از آن بخورند. و اینها چهارپایانی استکه
سوار شدن بر آنها
حرام شده است.» و چهارپایانی داشتند که هنگام
ذبح،
نام خدا را بر آن نمیبردند، و به
خدا دروغ میبستند؛ و میگفتند: «این احکام، همه از ناحیه اوست.» بزودی خدا آنها را به سزای افتراهایی که میبستند کیفر میدهد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
حجر - به كسر حاء- به معناى منع است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا) (آنها
فرشتگان را خواهند دید، امّا روزی که فرشتگان را میبینند، در آن روز هیچ بشارتی برای مجرمان نخواهد بود بلکه روز مجازات و کیفر آنان است؛ و میگویند: «ما را امان دهید، ما را معاف دارید.» امّا سودی ندارد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: در مفردات میگوید: کلمه
حجر به معنای هر چیزی است که با تحریم ممنوع شده باشد، همچنان که در
قرآن فرموده:
(قالُوا هذِهِ اَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ) گفتند اینها چهارپایان و زراعتی حرامند و نیز فرموده:
(وَ یَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً) و کلمه
(حِجْراً مَحْجُوراً) اصطلاحی بود از
مشرکین که هنگام دیدن کسی که از او ترسی داشتند به زبان میآوردند، و قرآن کریم در این
آیه میفرماید کفار وقتی
ملائکه را ببینند آن وقت هم این کلمه را میگویند، و خیال میکنند گفتن آن فایدهای برایشان دارد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(هَلْ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ) (آیا در این سوگندها، سوگند مهمّی برای صاحب خردی نیست؟!)
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «حِجْر»، ص۱۷۹.