حَمْش (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَمْش (به فتح حاء و سکون میم) از
واژگان نهجالبلاغه به معنای جمع كردن، بر انگيزاندن و به خشم آوردن است.
یکی از مشتقات از این مادّه «حموشه» میباشد که به معنای نازكى ساق پا است.
دو مورد از اين کلمه در
نهجالبلاغه به كار رفته است.
حَمْش به معنای جمع کردن، بر انگیزاندن، و به خشم آوردن است.
نازكى ساق پا را حموشه گويند:
«حمشت الساق حموشة: دقّت»
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام علی (صلواتاللهعلیه) آنگاه كه شنيد
نعمان بن بشیر يار
معاویه به فكر حمله به «عين القمر» است در تحريض به
جهاد فرمود:
«ما تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ رَبَّكُمْ؟ أَما دِينٌ يَجْمَعُكُمْ، وَ لاَ حَمِيَّةَ تُحْمِشُكُمْ أَقُومُ فِيكُمْ مُسْتَصْرِخاً، وَ أُنادِيكُمْ مُتَغَوِّثاً، فَلاَ تَسْمَعُونَ لي قَوْلاً، وَ لاَ تُطِيعُون لِي أَمْراً.» «منتظر چه چيز هستيد در يارى خدايتان، آيا دينى نيست كه شما را جمع كند، آيا غيرتى نيست كه شما را بر عليه دشمن به غضب آورد ميان شما فرياد مىكشم،... نه حرفم را مىشنويد و نه به فرمانم اطاعت مىكنيد.»
احماش به معنى حمش است.
حضرت در نازکی ساق پای طاووس فرموده:
«لاِنَّ قَوائِمَهُ حُمْشٌ كَقَوائِمِ الدِّيَكَةِ الْخِلاَسِيَّةِ» «يعنى: براى مقاربت مىجهد بر روى ماده خود مانند جهيدن خروسها و مىآيد به طرف آن با آلات تناسلى خود مانند نرهاى پر از شهوت براى مقاربت... پاهايش نازک است مانند پاهاى خروسهايى كه از خروس و مرغهاى هندى و فارس متولّد شدهاند.»
«حمش» بر وزن (رشد) جمع احمش و خروس خلاسيّه آن است كه از خروس، مرغ هندى و فارسى به وجود آمده باشد يعنى: پاهاى او نازک است مانند پاهاى خروس خلاسى.
دو مورد از این ماده در نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حمش»، ج۱، ص۳۰۳.