حمایت از مستضعفان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حمایت خدا از مستضعفان، با سفارش درباره حفظ حقوق كودكان
مستضعف و رعايت
عدالت درباره آنان همراه است، اعلان حمايت خدا از مستضعفان زمين با وعده
پیروزی نهايى و به
حکومت رسيدن آنان است.
حمایت خدا از مستضعفان، با سفارش درباره حفظ حقوق كودكان
مستضعف و رعايت
عدالت درباره آنان همراه است، چنانکه می فرماید:«ويستفتونك فى النّسآء قل اللّه يفتيكم فيهنّ وما يتلى عليكم فى الكتـب فى يتـمى النّسآء الّتى لاتؤتونهنّ ما كتب لهنّ وترغبون أن تنكحوهنّ والمستضعفين من الولدن وأن تقوموا لليتـمى بالقسط وما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليما » از تو درباره
زنان سؤ ال ميكنند، بگو خداوند در اين زمينه به شما پاسخ ميدهد و آنچه در
قرآن درباره
زنان يتيمي كه حقوق آنها را به آنها نميدهيد و ميخواهيد با آنها
ازدواج كنيد و همچنين درباره كودكان
صغیر و ناتوان براي شما بيان شده است (قسمتي از سفارشهاي خداوند در اين زمينه ميباشد، و نيز به شما سفارش ميكند كه) با يتيمان به
عدالت رفتار كنيد و آنچه از نيكيها انجام ميدهيد خداوند از آن آگاه است (و به شما
پاداش مناسب ميدهد). .
خداوند در این آیه شریفه درباره حقوق یتیمان به طور کلى تاکید کرده و مى گوید: (و خدا به شما
توصیه میکند که در مورد یتیمان به عدالت رفتار کنید).
از ظاهر سیاق و زمینه کلام چنین بر مى آید که اگر خداى تعالى دراینجا متعرض
حکم یتاماى مردم و کودکان
مستضعف شده ، از این جهت بوده که به حکم
زنان اتصال دارد و مربوط به آن است ، همچنانکه در اول سوره نیز متعرض مساله ایتام مردم شد و این نه بدان جهت است که از
رسول خدا صلی الله علیه و آله فتواى آنان را خواسته بودند بلکه همانطور که گفتیم صرفا براى این بود که به احکام سایر
زنان ارتباط داشت و گر نه مساله
استفتاء تنها در مورد
زنان شده ، بدان جهت که زن هستند نه بدان جهت که
زنان یتیم دارند.
جمله : « و المستضعفین من الولدان » ، این جمله عطف است بر جمله : « یتامى النساء » ، چون از پدر مرده ها تنها کودکان را ارث نمى دادند و آنها را
استضعاف مى کردند و از
ارث محروم مى ساختند به این بهانه که اینها سوار بر مرکب هاى جنگى نمى شوند واز
حریم خانواده دفاع نمى کنند.
اعلان حمايت خدا از مستضعفان زمين با وعده
پیروزی نهايى و به
حکومت رسيدن آنان همراه است، و در این مورد می فرماید:«ونريد أن نّمنّ على الّذين استضعفوا فى الأرض ونجعلهم أئِمّة ونجعلهم الورثين»
اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين
نعمت بخشيم، و آنها را پيشوايان و وارثين روي
زمین قرار دهيم .
کلمه «منّ » در اصل به معناى
ثقل و سنگینى بوده
جمله «و نرید ان نمن ...» را حال از کلمه «طائفة » گرفته و
تقدیر کلام را «یستضعف طائفة منهم»:و نحن نرید ان نمن : فرعون طایفه اى از اهل زمین را ضعیف شمرد در حالى که ما بر همانها که ضعیف شمرده شدند منت مى نهیم ... .و کلمه «نرید»
حکایت حال گذشته است ، یعنى با اینکه
مضارع است و معناى (مى خواهیم ) را مى دهد، و لیکن چون در حکایت حال گذشته استعمال شده معناى (خواستیم ) را
افاده مى کند و جمله «و نجعلهم ائمة »عطف
تفسیر است براى «نمن » و همچنین جملات دیگرى که بعد از آن پى درپى آمده ، همه
منت مذکور را تفسیر مى کنند.
و معنایش این است که: جوى که ما
حضرت موسی علیه السلام را در آن پروریدیم جو علو
فرعون در زمین و تفرقه افکنى وى در میان مردم و استضعاف
بنی اسرائیل بود، استضعافى که به کلى نابودشان مى کرد، در حالى که ما خواستیم بر همان ضعیف شدگان از هر جهت ، نعمتى ارزانى بداریم که از سنگینى آن گرانبار شوند، به این که خواستیم آنان را پیشوا کنیم ، تا دیگران به ایشان
اقتدا کنند و در نتیجه پیشرو دیگران باشند، در حالى که سالها تابع دیگران بودند، و نیز خواستیم آنان را وارث دیگران در زمین کنیم ، بعد از آنکه زمین در دست دیگران بود، و خواستیم تا در زمین مکنتشان دهیم ، به اینکه قسمتى از زمین را
ملک آنان کنیم ، تا در آن
استقرار یابند، و مالک آن باشند، بعد از آنکه در زمین هیچ جایى نداشتند، جز همان جایى که فرعون مى خواست آنان را در آنجا مستقر کند و خواستیم تا به فرعون پادشاه
مصر و
هامان وزیرش و لشکریان آن دو از همین مستضعفین ، آن سرنوشت را نشان دهیم که از آن بیمناک بودند، و آن این بود که روزى بنى اسرائیل بر ایشان چیره شوند، و ملک و سلطنت و مال و ثروت و رسم و
سنت آنان را از دستشان بگیرند.
لزوم حمايت مؤمنان از مردان،
زنان و كودكان ناتوان و
مستضعفِ خداپرست و
مؤمن : «وما لكم لاتقـتلون فى سبيل اللّه والمستضعفين من الرّجال والنّسآء والولدن الّذين يقولون ربّنآ أخرجنا من هـذه القرية الظّالم أهلها واجعل لّنا من لّدنك وليًّا واجعل لّنا من لّدنك نصيرا»چرا در راه خدا و در راه مردان و
زنان و كودكاني كه (به دست ستمگران) تضعيف شدهاند پيكار نميكنيد؟، همان افراد (ستمديدهاي) كه ميگويند خدايا ما را از اين شهر (مكه) كه اهلش ستمگرند بيرون ببر و براي ما از طرف خود سرپرست قرار بده. و از براي ما از طرف خود يار و ياوري تعيين فرما.
کلمه ، (مستضعفین ) عطف شده بر موضع لفظ (الله )، و به آیه این معنا را مى دهد: که چرا در راه خدا نمى رزمید و چرا در راه
نجات مستضعفین نمى جنگید، و این
آیه شریفه نیز تحریکى دیگر است بر قتال ، که با تعبیر
استفهام انجام شده ، استفهامى که به یاد شنونده مى آورد که قتالشان
قتال در راه خدا است ، و فراموش نکنند، که در چنین قتالى
هدف زندگى سعیدشان تاءمین مى شود، چون در زندگى سعیده هیچ آرزو و هدفى جز رضوان خدا، و هیچ سعادتى پرمحتواتر از قرب به خدا نیست ، و به یاد داشته باشند که قتالشان قتال در راه مردم و
زنان و کودکانى است که به دست غداران روزگار به
استضعاف کشیده شده اند.
و بنابراین در این آیه شریفه تحریک و تهییجى است براى تمامى مومنین ، چه آنهایى که ایمانشان
خالص است و چه آنهایى که ایمانشان ضعیف و ناخالص است ، اما آنهایى که ایمانشان خالص و دلهایشان پاک است ، براى به حرکت درآمدنشان به سوى قتال همان یاد خداى عزوجل کافى است ، تا براى
اقامه حق ، و
لبیک گفتن به نداى پروردگارشان ، و
اجابت دعوت داعى او، به پا خیزند، و اما آنهایى که ایمانشان ناخالص است ، اگر یاد خدا تکانشان داد که هیچ ، و اگر یاد خدا کافى نبود این معنا تکانشان مى دهد که اولا این قتالشان قتال در راه خدا است ، و ثانیا قتال در راه نجات مشتى مردم ناتوان است ، که به دست کفار استضعاف شده اند، و خلاصه کلام این که آیه شریفه به این دسته از مردم مى فرماید اگر
ایمان به خدایتان ضعیف است ، حداقل
غیرت و تعصب دارید، و همین غیرت و
تعصب اقتضا مى کند از جاى برخیزید و شر دشمن را از سر یک مشت زن و بچه و مردان ضعیف کوتاه کنید.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۳۵، برگرفته از مقاله «حمایت از مستضعفان».