حماد بن سلمة بصری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَمّاد بن سَلَمة بن دینار،
مفتی ،
محدّث ،
لغوی و
نحوی بصری قرن دوم می باشد.
او را، به اختلاف، از
موالی ربیعة بن مالک
یا حِمیَربن کنانه، از
قبیله بنوتمیم یا
قریش ،
دانستهاند. مُغَلطایبن قلیچ
درباره صحت این انتسابها بحث کرده است.
حماد در نحو
شاگرد عیسی بن عمر و
خلیلبن احمد فراهیدی بود
و خود یکی از نحویان بزرگ
بصره به شمار میرفت، به طوری که
استادش ، فراهیدی، او را ستوده
و یحییبن مبارک یزیدی (متوفی ۲۰۲) در قصیدهای در
ستایش نحویان بصره، از او نیز یاد کرده است.
حماد بر آن بود که طلب
حدیث بدون دانستن نحو، بیثمر است
و وجود خطای ادبی را در
حدیثی که از او نقل شود، دلیلی بر
جعلی بودن این نقل میدانست.
حضور
سیبویه در درس
حدیث او و اشکالات نحوی حماد بر وی، سبب روی آوردن سیبویه به نحو شد.
از مهمترین شاگردان حماد در نحو، یونسبن حبیب نحوی بود.
در
حدیث نیز، با وجود برخی اختلاف نظرهای جزئی، همگان حماد را از بزرگان
حدیث،
صدوق و
ثقه دانستهاند.
اعتماد به
وثاقت او تا بدان پایه بوده است که کسانی چون
احمدبن حنبل ، علیبن اسحاق مَدینی و یحیی بن مَعین، هرگونه
جرح حماد بن سلمه را دلیلی بر عدم وثاقت جرح کننده دانستهاند.
با این حال،
بخاری به
احادیث او احتجاج نکرده و فقط به یک
حدیث از
احادیثی که از او نقل شده، استناد کرده است.
احمد بن حسین بیهقی (متوفی ۴۵۸) در الخلافیات، سبب نقل نکردن بخاری از حماد بن سلمه را کبرسنِّ حماد بن سلمه و در نتیجه، کم
حافظه شدن او یاد کرده و نقل کردن
مسلم از حماد را قبل از تغییر حال حماد دانسته و تأکید کرده که مسلم نیز
احادیث حماد را در مقام استشهاد ذکر کرده است.
ابنحجر عسقلانی نیز، به نقل از ابوالفضلبن طاهر مقدسی (متوفی ۵۰۷)، دلیل روایت مسلم از حماد و عدم نقل بخاری از حماد را تسلط مسلم بر
راویان قبل و بعد از حماد دانسته است.
ابنحِبّان،
بدون تصریح به نام بخاری، نقل نکردن
احادیث حماد را غیرمنصفانه خوانده و
ذهبی گفته که منظور ابنحبان، بخاری بوده است. دیگر مؤلفان کتابهای معتبر
حدیثیِ اهلسنّت از حماد
حدیث نقل کردهاند
نام حماد در سلسله سند
احادیثِ تشبیهی و روایات دالّ بر رؤیت
خدا آمده است.
ابراهیمبن عبدالرحمانبن مهدی درباره این
احادیث گفته که حماد بعد از سفری به
آبادان ، این
احادیث را روایت کرده و
شیطان این
احادیث را بر او القا کرده است.
ابوعبداللّه محمدبن شجاع ثلجی، به نقل از عَبّاد بن صُهَیب، گفته است که این
احادیث را کسانی به نوشته های حماد افزودهاند.
احتمالا این توجیهات تلاشی برای
تبرئه حماد در نقل
احادیث تشبیهی بوده است.
حماد به
اخلاص در نقل
حدیث و حفظ
آداب آن
مشهور بود
و اگر از کسی
هدیهای میپذیرفت، دیگر برایش
حدیث نقل نمیکرد.
حماد از بسیاری از
تابعین و غیر آنان روایت کرده که مشهورترین ایشان عبارتاند از: حُمَید طَویل، حَمّادبن اَبی سلیمان، اَنَسبن سیدین، عبدالرحمانبن قاسمبن محمدبن ابیبکر، و قَتادةبن دَعامه.
بسیاری نیز از او روایت نقل کردهاند، از جمله شُعبة بن حجاج، سفیان ثوری و نیز برخی استادان وی چون محمدبن اسحاقبن یسار و عبدالملک بن عبدالعزیزبن جُرَیج.
حماد
قرآن را از عاصم بن ابیالنُجود و عبداللّه بن کثیر
روایت کرده و از او حجاج بن مِنْهال و شیبة بن عَمرو مَصیصی این قرائت را روایت کردهاند.
قرائت حماد در چند مورد با ابنکثیر متفاوتاست؛ ابنجزری
این موارد را ذکر کرده است. گفتهاند حماد
ابوحنیفه را مضرترین
مولود برای
اسلام خوانده است.
معاصران حماد
سلوک زاهدانه و
اخلاق نیکوی او را ستودهاند.
بهجز ابنندیم
و ابنجوزی
که
وفات حماد را،
محرّم ۱۶۵ یا ۱۶۶ یا ۱۶۸ دانستهاند، در دیگر
منابع زمان مرگ او
ذیحجه ۱۶۷ گزارش شده است.
کتابی در
سنن و مجموعه مدوّنی از روایات قیسبن سعد
به حماد نسبت داده شده است. اسدبن موسی (متوفی ۲۱۲) در کتاب الزهد، به نقل از حمادبن سلمة، روایات فراوانی درباره
زهد نقل کرده است.
(۱) ابنابیحاتم، کتابالجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت.
(۲) ابنانباری، نزهةالالباء فی طبقات الادباء، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره۱۳۸۶/ ۱۹۶۷.
(۳) ابنجزری، غایةالنهایة فی طبقات القّراء، چاپ برگشترسر، قاهره.
(۴) ابنجوزی، صفةالصفوة، چاپ محمود فاخوری و محمد رواس قلعهجی، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۵) ابنحِبّان، کتابالثقات، حیدرآباد، دکن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بیروت.
(۶) ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیبالتهذیب، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۷) ابنخُزیمه، کتابالتوحید و اثبات صفاتالرّب عزّوجلّ، چاپ عبدالعزیزبن ابراهیم شهوان، ریاض ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۸) ابنعدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۹) ابنندیم، الفهرست، تهران.
(۱۰) ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقاتالاصفیاء، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۱) اسدبن موسی، کتابالزهد، چاپ رئیف جورج خوری، ویسبادن ۱۹۷۶.
(۱۲) عبدالغفار سلیمان بنداری و سید کسروی حسن، موسوعة رجال الکتبالتسعة، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳.
(۱۳) احمدبن حسین بیهقی، الاسماء و الصفات، چاپ عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۱۴) محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸.
(۱۵) محمدبن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علیمحمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت.
(۱۶) محمدبن حسن زبیدی، طبقات النحویّین و اللغویّین، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴.
(۱۷) حسنبن عبداللّه سیرافی، کتاب اخبارالنحویّین البصریّین، چاپ فریتس کرنکو، بیروت ۱۹۳۶.
(۱۸) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، المزهر فی علوماللغة و انواع ها، چاپ محمد احمد جادمولی، علیمحمد بجاوی، و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره.
(۱۹) احمدبن عبداللّه عجلی، تاریخالثّقات، بهترتیب علیبن ابیبکر هیثمی و تضمینات ابنحجر عسقلانی، چاپ عبدالمعطی قلعجی، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۴.
(۲۰) علیبن یوسف قفطی، اِنباه الرواة علی اَنباهالنحاة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۱، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
(۲۱) یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۲۲) مغلطای بن قلیچ، اکمال تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ عادلبن محمد و اسامهبن ابراهیم، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
(۲۳) یاقوت حموی، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حماد بن سلمة بن دینار»، شماره۶۴۹۵.