حلقه سواره نظام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حلقه، عنوان واحدی از سواره نظام در دورههای
ایوبیان و
ممالیک بود.
درباره سبب نامگذاری این واحد نظامی از منابع تاریخی مطلب صریحی به دست نمیآید؛ اما از میان احتمالهایی که پژوهشگران تاریخ مطرح کردهاند، و با توجه به نخستین روایات تاریخی به جامانده، به نظر میرسد نحوه آرایش این دسته از نظامیان که در هنگام نبرد، حلقهوار سلطان یا فرمانده را احاطه میکردند، درباره وجه تسمیه مقبولتر باشد
هر چند این نظر که آنان هسته اصلی محاصره کننده دشمن در جنگها بودند و ازاینرو حلقه نامیده میشدند نیز درخور تأمل است.
درباره تاریخ دقیق تشکیل این واحد نظامی، اطلاعی در دست نیست، اما نخستین گزارش درباره حضور حلقه در سپاه، به دوره ایوبیان در لشکرکشی شمسالدین تورانشاه، برادر
صلاحالدین ، به
یمن در ۵۶۹ بازمیگردد.
در زمان
صلاحالدین، ظاهراً حلقه از برگزیدگان لشکر تشکیل میشد که در قلب سپاه میجنگیدند
و بیشتر «حلقه خاصه» یا «حلقه سلطانی» خوانده میشدند.
این گروه در پیروزیهای
صلاحالدین، بهویژه در
جنگهای صلیبی ، نقش مهمی داشتند.
ابناثیر از حلقه خاصه
صلاحالدین و جنگاوری و سرسختی آنها در فتح
برزیه و نیز محاصره عکّا و کَرَک سخن گفته است. به گزارش ابناثیر،
حلقه خاصه تنها گروهی بود که پس از پایان چندین نبرد با صلیبیان در ۵۸۳ و بازگشت لشکریان به شهرهای خود، همراه
صلاحالدین در عکّا باقیماند.
درباره حلقه در زمان جانشینان
صلاحالدین، اطلاعات بسیار اندک است؛ با این حال، این واحد میبایست قدرت و موقعیت خود را حفظ کرده باشد، چنانکه براساس گزارشهای موجود، در نخستین سالهای حکومت
ممالیک، حلقه در تشکیلات لشکری جایگاه مهمی داشته است: سپاه
ممالیک را سه گروه عمده تشکیل میدادند:
ممالیک سلطانی، اجناد امیران، و اجناد حلقه. اجناد حلقه ــکه گاه رجال الحلقه و گاه اجناد نیز خوانده میشد
مرکّب بود از تعدادی
سیفیه (مملوکانی که بهسبب
مرگ ، مصادره، عزل یا زندانی شدنِ صاحبانشان به خدمت سلطان در میآمدند)،
قرانصه (
مملوکان سلاطین قبلی)، اولاد سلاطین، اولادالناس (فرزندان امیران و
مملوکان) و
مملوکانِ اولادالناس و گاه برخی افراد غیر
مملوک، از میان بزرگان (متعمّمین)، عربها، کردها، ترکها و گروههای
تاتار معروف به مستأمنه و وافدیه، نیز در زمره اجناد حلقه قرار میگرفتند. تعداد افراد حلقهها، برحسب اوضاع سیاسی و اقتصادی، متغیر بود.
فرمانده حلقه، به نام «مُقدَّمالحلقه»، در طول جنگ، فرماندهی چهل سرباز را برعهده داشت. به نسبت افزایش شمار سربازان، بر تعداد مقدّمان نیز افزوده میشد.
مقدّمان حلقه، از نظر سلسله مراتب نظامی، پس از مقدّمان اَلْف و مائة (امیران هزارتایی و صدتایی) و امیران طبلخانه و امیران بیستتایی، دهتایی و پنجتایی قرار داشتند و حقوق و مواجبشان از امیران کمتر بود.
با این حال، در منابع این دوره، همواره از حضور مقدّمان حلقه در خدمت سلطان و در مراسم و تشریفات درباری در کنار امرا و صاحبمنصبان عالیرتبه کشوری و لشکری یاد شده است.
از مهمترین تشریفات دربار
ممالیک، مراسم
تحلیف (
سوگند وفاداری به سلطان یا ولیعهد) بود که حضور مقدّمان حلقه و ادای سوگند در این مراسم در برابر
قضات و شهود الزامی بود.
برخی از مقدّمان حلقه گاه به سفارت به
ممالک اطراف فرستاده میشدند؛ در حالی که وظیفه سفارت معمولا به معتمدان خاص و نزدیکان سلطان سپرده میشد. در برخی موارد نیز نایبان و والیان شهرها و ولایات از میان مقدّمان حلقه انتخاب میشدند.
لقب مقدّمان حلقه در مراسلات اداری، «المجلسالسّامی» بود که در مراتب القاب در مرتبه هفتم قرار داشت و سربازان حلقه نیز، با توجه به مراتب نظامی، با القاب المجلس السّامی یا «مجلس الامیر» مورد خطاب قرار میگرفتند.
در تشکیلات حلقه، نقیبالحلقه نظارت بر حضور و غیاب سربازان را برعهده داشت. همچنین موظف بود سربازان حلقه را به هنگام احضار از سوی سلطان یا فرمانده، نزد وی حاضر گرداند.
علاوه بر سپاه مرکزیِ تحت فرمان سلطان در
مصر و
شام ، نایبان ایالات گوناگون نیز تعداد مشخصی سرباز حلقه در خدمت داشتند،
چنانکه نایباسکندریه، دویست سربازِ حلقه در خدمت داشت که به اجنادالمِأتَین مشهور بودند.
در دوره
ممالیک، طبقه اول سپاه، یعنی
ممالیک سلطانی، در
مصر و بیشتر در
قاهره مستقر بودند و در
شام پایگاهی نداشتند. به همین سبب، در نبود ایشان، واحد حلقه مهمترین رکن تشکیل دهنده سپاه
مملوکی در شام شده بود.
همچنین برای سربازان حلقه امکان دستیابی به مناصب کشوری در شام بیش از
مصر وجود داشت که گاه به عنوان حاجب، مهماندار، استاددار و مسئول مراکز برید تعیین میشدند.
در دوره
ممالیک، علاوه بر حقوق و مواجب مقرر و عطایایی مانند
اسب و
غذا و
لباس ، به اجنادالحلقه اقطاع ارضی نیز تعلق میگرفت.
اقطاعِ مقدّمانِ حلقه، معادل ۵۰۰، ۱
دینار و اقطاع سربازان حلقه ۲۵۰ دینار بود.
در کل، مقدار دَه
قیراط از زمینهای
مصر به اجنادالحلقه تعلق داشت.
این قوانینِ اقطاع تا اواخر
قرن هفتم رواج داشت تا اینکه در ۶۹۷، در زمان
منصور حسامالدین لاچین (حک: ۶۹۶ـ۶۹۷)، با وضع قوانین جدیدی در اقطاع ــکه در منابع، سنّتِ «روک» نامیده شده است ــ اراضی اقطاعی از نو مساحی شد و مقدار اقطاعات تغییر کرد. همچنین وارثان سپاهیان از تملک اقطاعات بهطور کلی محروم شدند.
این قوانین جدید ــکه از ۷۱۵ در دوره سومِ حکومتِ
ناصر محمدبن قلاوون (۷۰۹ـ۷۴۲) با دقت بیشتری اجرا شد و به همین سبب به روکِ
ناصری نیز شهرت داردــ این امکان را برای سلطان فراهم میآورد تا در مواقع نیاز، زمینهای اقطاعی را از دارندگان اقطاع بستاند و به افراد دیگر واگذار کند.
براساس نظام جدید، مقدار اقطاع هر سربازِ حلقه بسیار کاهش یافت
و در میان اجنادحلقه نارضایی بسیاری بهوجود آورد. چنانکه مورخان، این نظام جدید اقطاعی را عامل بسیار مهمی در تضعیف سپاه
مملوکی و در نهایت زوال دولت قلمداد کردهاند.
نارضایی از درآمد کم زمینهای اقطاعی باعث شد که فروش زمینها و واگذاری امتیاز آن به افراد غیرنظامی در میان اجناد حلقه رواج یابد و این وضع در دولت دوم
ممالیک (
ممالیک برجی) تا آنجا پیش رفت که دیوان مستقلی به نام دیوان البَذْل/ دیوان البَدَل، برای رسیدگی به مبادلات اقطاعات، تأسیس شد.
در نتیجه طبقات غیرنظامی (مانند صنعتگران و صاحبانِ مشاغل عمومی مانند خیاطان و بازاریان، و صاحبان برخی مناصب دیوانی)، با خرید اقطاعات در فهرست دیوان جیش و در زمره اجنادالحلقه محسوب شدند.
در نتیجه تا پایان
قرن هشتم، حلقه عملا اهمیت خود را به عنوان واحد نظامی از دست داد. مؤید
ابوالنصر شیخ محمودی (حک: ۸۱۵ـ۸۲۴) هم که کوشید، با سامان دادن دوباره به وضع اقطاعات، اجناد حلقه را بار دیگر قوّت بخشد و نظم و اقتدار را به سپاه
مملوکی بازگرداند، توفیق چندانی در جلوگیری از زوال حلقه نیافت تا آنجا که در پایان دوره
ممالیک، بهتدریج طبقه اولادالناس ــ که یکی از واحدهای فرعی تشکیلدهنده حلقه بودــ جای حلقه را در تشکیلات سپاه گرفت.
(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابنتغریبردی، المنهل الصافی، چاپ محمد محمدامین، قاهره ۱۹۸۴.
(۳) ابنتغریبردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهره، قاهره ۱۳۸۳-۱۳۹۲/ ۱۹۶۳ـ۱۹۷۲.
(۴) ابنشاهین، کتاب زبدة کشفالممالک.
(۵) ابنشداد، النوادر السلطانیة و المحاسن الیوسفیة، او، سیرة
صلاحالدین.
(۶) عبدالرحمانبن اسماعیل ابوشامه، الروضتین فی اخبار الدولتین النوریة و الصلاحیة.
(۷) بیبرس
منصوری، کتاب التحفة الملوکیّة فی الدّولة الترکیّة.
(۸) عصام شبارو، السلاطین فی المشرقالعربی: معالم دورهم السیاسی و الحضاری، الممالیک.
(۹) شمسالدین شجاعی، تاریخ
الملک الناصر محمدبن
قلاوون الصالحی و اولاده.
(۱۰) سیدالباز عرینی، الممالیک.
(۱۱) قلقشندی، صبح الاعشی.
(۱۲) محسن محمد حسین، الجیش الایوبی فی عهد
صلاحالدین.
(۱۳) احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۱۴) احمدبن علی مقریزی، کتاب الخطط المقریزیة، مصر ۱۳۲۵.
(۱۵) David Ayalon, Gunpowder and firearms in the Mamluk kingdom: a challenge to a mediaeval society, Guildford (c ۱۹۷۸).
(۱۶) EI۲, sv Halka" (by D Ayalon).
(۱۷) A N Poliak, Feudalism in Egypt, Syria, Palestine, and the Lebanon: ۱۲۵۰-۱۹۰۰, Philadelphia ۱۹۷۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حلقه»، شماره ۶۴۶۳.