حضرت شیث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت شیث سومین فرزند
حضرت آدم و
جانشین او بوده است.
حضرت آدم حدود ۳۴ فرزند داشته است که
هابیل و
قابیل از اولین فرزندان این
پیامبر بزرگوار بوده اند
در
روایتی از
امام محمد باقر علیه السلام آمده است:
آدم علیه السلام بعد از کشته شدن
هابیل، بسیار گریست و به درگاه
خداوند شکوه کرد.
خداوند به او وعده پسری داد تا جای
هابیل را بگیرد. آنگاه به او فرزندی عطا کرد که
آدم او را
شیث نام گذاشت.
خداوند به
آدم وحی کرد که:«این پسر بخششی است از جانب
پروردگارت، پس نام او را
«هبة الله» بگذارو
آدم علیه السلام نیز چنین کرد.
حضرت آدم (
ع ) پس از حدود هزار سال زندگی به هنگام وفات، مأمور شد
شیث را جانشین و
وصّی خود معرفی نماید. او نیز تمامی فرزندان خود را جمع نمود و
شیث را به جانشینی خود منصوب نمود.
قابیل که از این موضوع مطلع شد، نزد
شیث آمده. او را تهدید کرد و گفت: سبب این که من برادرت
هابیل را کشتم، همین بود که او مقام
وصایت پدر را داشت و براى آن که فرزندان او به بچه هاى من در آینده فخرفروشى نکنند، من او را کشتم. اکنون تو نیز اگر جایى اظهار کنى که مقام
وصایت پدر به تو رسیده، تو را نیز خواهم کشت.
همان گونه که ابن اثیر و طبرى نقل کرده انددر
روایات آمده که
آدم علیه السلام به
شیث سفارش کرد که علم و مقام خود را از
قابیل پنهان دارد، مبادا که به وی نیز حسد ورزد و همانند
هابیل او را نیز به قتل رساند. از این جهت
شیث پیوسته در هراس و در حال
تقیه به سر میبرد.
خداوند تعالی
شیث را به
پیامبری برگزید و پنجاه
صحیفه بر وی نازل کرد تا به وسیله آنها مردم زمان خود را که همگی از نوهها و نوادگان
آدم ابوالبشر علیه السلام بودند به
توحید و
یگانگی خدا دعوت نماید.
می گویند
حضرت شیث علیه السلام ۹۱۲ تا هزار سال زندگی کرد و همواره با
جبرئیل و
فرشتگان الهی در ارتباط بود و
وحی خداوندی را دریافت و به مردم ابلاغ میکرد.
بر اساس سنت تغییر ناپذیر آفرینش، دوران زندگى
شیث به سر آمد و به دستور
خداوند،
ادریس را که از بهترین نواده هاى آدم بود، بجانشینى برگزید و ودائع
نبوت را به او سپرد.
محل
تبلیغ وی مکه معظمه بود و مطالب
صحیفهها را که دلایل
خداشناسی،
فرایض و
احکام و
سنن و
حدود الهی بود برای فرزندان آدم میخواند.
وی سرانجام در
مکه درگذشت و در کوه ابوقبیس به خاک سپرده شد.
برای مطالعات بیشتر رجوع شود به منابع زیر:
حیوه القلوب، علامه مجلسی، ج ۱، ص ۷۶؛
قصص الانبیاء؛ طبری، ۷۴؛
قصص الانبیاء جزایری، ص ۵۴؛
تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۸؛
مروج الذهب، ج ۱، ص ۴۸؛
تاریخ انبیاء، نوشته رسولی محلاتی
تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۱۰۷- ۱۱۱