حضرت اسحاق (دائرةالمعارفبزرگاسلامی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت اسحاق (علیهالسلام)، فرزند کوچک
حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) و برادر
حضرت اسماعیل (علیهالسّلام)، از پیامبران الهی که بعد از حضرت اسماعیل به پیامبری رسید.
در منابع اسلامی همچون
قرآن و
روایات و
منابع غیر
اسلامی چون
عهد عتیق مطالبی درباره زندگانی حضرت اسحاق (علیه
السّلام) بیان شده است، از جمله درباره ولادت، دوران نوجوانی، ازدواج، فرزندان، هجرت، وفات و مسائل دیگر، سخن به میان آمده، از جمله مطلبی که درباره زندگی ایشان ذکر شده، بحث زبیح بودن آن حضرت است، البته طبق قول مشهور جریان ذبح درباره حضرت اسماعیل اتفاق افتاده اما عدهای هم بحث ذبح را به حضرت اسحاق اختصاص دادهاند.
در این مقاله به زندگی آن حضرت
در منابع اسلامی و غیر
اسلامی اشاره شده است.
اِسْحاق (علیه
السلام)، پیامبر و نیای قوم بنی اسرائیل که
در قرآن کریم بارها از او یاد شده است. اصل نام او
در عبری «یِصحاق» (فعل مضارع) به معنی «میخندد» است.
در عهد عتیق مطالبی درباره حضرت اسحاق بیان شده است.
بنابر روایت عهد عتیق
خداوند ابراهیم خلیل (علیه
السلام) را
در ۹۹ سالگی بشارت رسانید که همسرش
ساره را برکت داده است و از وی پسری به او خواهد بخشید، پسری که او نیز برکت خواهد یافت و امتها از وی به وجود خواهند آمد.
ابراهیم (علیه
السلام) از این خبر خندید و با خود اندیشید که چگونه مردی ۱۰۰ ساله و زنی ۹۰ ساله صاحب فرزندی خواهند شد.
بار دیگر، فرستادگانی که از جانب خداوند برای هلاک ساختن
قوم لوط (سدوم) فرود آمده بودند، به هیأت مردانی بر
ابراهیم (علیه
السلام) وارد شدند
و به او بشارت دادند که زوجهاش ساره صاحب پسری خواهد شد.
این بار نیز ساره با شنیدن آن بشارت خندید و به سبب پیری و فرسودگی خود و همسرش این امر را سخت ناشدنی دانست.
به هر روی، آنچه خواست الهی بود، تحقق پذیرفت و اسحاق متولد شد.
در عهد عتیق درباره دوره کودکی اسحاق سخن بس اندک است، تنها اشاره شده است که
ابراهیم (علیه
السلام) او را
در ۸ روزگی به فرمان خداوند
ختنه کرد و چون رشد نمود، به مناسبت از شیر گرفتن او جشنی بزرگ برپا داشت.
با تولد اسحاق ناسازگاری ساره با اسماعیل فرزند مهتر
ابراهیم (علیه
السلام) و مادرش
هاجر فزونی یافت، چندانکه ساره
ابراهیم را واداشت تا هاجر و فرزندش اسماعیل را از سرزمین کنعان دور سازد.
درباره نوجوانی اسحاق، به امتحان ذبح فرزند اشاره شده و چنین آمده است که
ابراهیم (علیه
السلام) مأمور شد تا یگانه فرزند خود اسحاق را به قربانگاه ببرد، اما از آنجا که وی توانست
ایثار و خشیت خویش را
در برابر
پروردگار به اثبات برساند، از ادامه کار معاف شد و از جانب خداوند فرمان یافت تا
در عوض اسحاق، قوچی را که
در آنجا حاضر شده بود، «برای قربانی سوختنی» بگذراند.
گفتنی است که
در منابع اسلامی غالباً اسماعیل به عنوان ذبیح شناخته شده است.
به روایت عهد عتیق اسحاق
در ۳۷ سالگی مادر خویش را از دست داد
و
در ۴۰ سالگی
ازدواج کرد.
او به توصیه پدر و مساعدت خادم او، همسرش را از بومیان سرزمین ناحور
در ارام نهرین از قبیلهای که
ابراهیم (علیه
السلام) بدان تعلق داشت، برگزید.
بر پایه اشارات سفر پیدایش، زوجه وی رِفقه، دختر بتوئیل، پسرِ برادر
ابراهیم (علیه
السلام)، بوده است.
ثمره پیوند اسحاق با رفقه، پس از ۲۰ سال دو پسر تؤم بود که از هنگامی که
در بطن مادر خویش پرورش مییافتند، منازع یکدیگر بودهاند.
فرزند نخست را عیسو و دیگری را که به دنبال وی به دنیا آمده بود،
یعقوب نام نهادند.
با گذشت زمان عیسو صیادی ماهر شد و محبوب اسحاق گردید و یعقوب که مورد علاقه رفقه بود، به «چادرنشینی» (شبانی) روی آورد.
به روایت
تورات، زمانی اسحاق ناگزیر شد که به سبب بروز خشک سالی راهیِ سرزمین جرار گردد.
وی
در بدو ورود خود به جرار، از بیم آنکه مردم آن سرزمین به منظور تصاحب زوجهاش رفقه، او را به قتل رسانند، ناچار شد وی را خواهر خود بخواند،
شایان توجه است که این روایت به نوعی دیگر درباره
ابراهیم (علیه
السلام)
در جرار نیز آمده است.
اسحاق
در جرار به کشاورزی پرداخت و
در این کار ترقی کرد و اموال فراوانی به دست آورد.
وی گاه رشک همسایگان را برمیانگیخت و ناگزیر بود برای اجتناب از برخورد،
در وادیهای اطراف روزگار بگذراند
از جمله
در بئر شبع چاه آبی حفر کرد و مذبحی نیز برای عبادت، برپا نمود.
آمدن ابی ملک، پادشاه جرار به بئر شبع برای بستن پیمان آشتی با اسحاق،
نشان میدهد که او
در این منطقه اقتداری حاصل کرده بوده است.
بر پایه مطالب سفر پیدایش، اسحاق
در اواخر عمر،
در حالی که پیر و نابینا شده بود، بر آن شد تا یکی از فرزندان را
وصی خود سازد و این جایگاه
در نهایت نصیب یعقوب شد.
اسحاق پس از این وصیت، ۲۰ سال دیگر زندگی کرد و سرانجام
در ۱۸۰ سالگی
در حبرون درگذشت.
پسرانش یعقوب و عیسو، او را
در مقبره پدرش، واقع
در مَکفیله به خاک سپردند
(برای دیگر گزارشها از روایات یهودی، رجوع شود به
)
برای نگاهی گذرا بر جایگاه اسحاق
در تعالیم ویژه عهد جدید، نخست باید یادآور شد که بر پایه اندیشه مطرح شده
در برخی رسائل پولس، از آن رو که «فرزندان جسم، فرزندان خدا نیستند»، تأکید شده است که اسحاق «فرزند جسم» نبود.
در مقایسه دیده میشود که بر پایه سفر پیدایش، اسحاق میبایست
در «روز سوم»
قربانی میشد،
در حالی که
عیسی مسیح نیز «روز سوم» به حد کمال رسید.
همچنین اینکه
ابراهیم (علیهالسلام) هیزم قربانیِ سوختنی را بر هم گذاشت و اسحاق را بسته، بر فراز هیزم نهاد،
با بسته شدن عیسی مسیح (علیه
السلام) بر
صلیب و حمل صلیب توسط وی
مقایسه شده است.
در آیین مسیحیت ازدواج اسحاق با رفقه نیز رمزگونه و کنایهآمیز تفسیر شده، و انتظار رفقه برای دیدار اسحاق
رمز انتظار برای ظهور مسیح است.
نام اسحاق ۱۷ بار
در قرآن کریم ذکر شده است.
قالب «...
ابراهیم و اسماعیل و اسحاق...»
در ۵ آیه از سورههای مدنی، ضمن موضوعاتی کلی همچون
وحی و
تنزیل،
رسالت پیامبران،
عطف به
ایمان و
یکتاپرستی گذشتگان
و شهادت و
گواهی خداوندی درباره برخی از
انبیاء جای گرفته است.
در دیگر آیات که همگی از سورههای مکی هستند، افزون بر یاد کرد نام اسحاق به عنوان عطیهای الهی،
از وی با صفات «صالح» و «عابد» یاد شده است.
همچنین اسحاق از جمله پیامبرانی است که از برگزیدگان بوده، و مورد هدایت قرار گرفته،
و خیر و برکت خداوند بر وی عرضه شده است.
هنگامی که
فرشتگان الهی برای مجازات قوم لوط نازل شدند، نزد حضرت
ابراهیم (علیه
السلام) رفتند و او را به ولادت اسحاق بشارت دادند:
«وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ؛
و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید، پس او را بشارت به اسحاق دادیم...»
به تولد او
در ۱۰۰، ۱۱۲ یا ۱۲۰ سالگی
ابراهیم (علیه
السلام) اشاره دارند.
در این زمان ساره ۹۰ سال داشت و
اسماعیل (علیهالسلام) فرزند بزرگ
ابراهیم (علیه
السلام) ۱۴ یا ۱۳ ساله بود.
در روایات
اسلامی درباره زندگی اسحاق، از تولد تا زمانی که کودکی را پشت سر مینهد، سخنی به میان نیامده است.
آغاز سخنِ دوباره درباره اسحاق هنگامی است که مسأله «
ذبح» مطرح میشود، اگرچه بر پایه نظر مشهور میان مسلمانان ، فرزند ذبیح، اسماعیل بوده است، اما
در برخی از روایات، ذبیح بودن اسحاق نیز تأیید شده است.
در روایات مورد نظر، این قول به عنوان دیدگاه کسانی از
صحابه و
تابعین، چون
ابن مسعود،
عباس بن عبدالمطلب،
کعب الاحبار، مسروق،
عمر بن عبدالعزیز و دیگران مطرح شده است.
افزون بر روایات صریح، روایاتی پراکنده نیز به عنوان نقلهایی موافق با دیدگاه یاد شده دیده میشود: مانند حکایتی درباره نامه یعقوب به
عزیز مصر.
روایت
ازرقی درباره گوسفند فدیه داده شده به جای اسحاق و ذکر از خودگذشتگی اسحاق
در امر ذبح.
رأی غالب میان مفسران آن است که اینگونه روایات تأثیر پذیرفته از
منابع اسرائیلیات بوده است و نمیتوان آنها را به عنوان روایات اصیل تلقی کرد.
اما
ابن بابویه درباره تمییز ذبیح بودن اسماعیل یا اسحاق، تشخیص طرق احادیث وارده درباره هر کدام را پیشنهاد کرده است.
بنابر اخبار و روایات موجود
در آثار
اسلامی، اسحاق
در ۴۰ سالگی با رفقه دختر بتوئیل بن الیاس ازدواج کرد و
در ۶۰ سالگی از وی صاحب دو فرزند همزاد با نامهای عیسو و یعقوب شد.
مطابق
منابع اسلامی، وی پس از اسماعیل نبوت یافت و از برادر مهین اسم اعظم آموخت.
او که به فرمان الهی
در شام پیامبر بود، بر جای برادر نشست و پیروان
ابراهیم و اسماعیل بدو پیوستند.
در منابع اسلامی داستان وصیت اسحاق و تعیین یعقوب به عنوان جانشین
در گزارشی مفصل و
در جزئیات نزدیک به داستان عهد عتیق آمده است.
درباره سن اسحاق به هنگام درگذشت، آراء مختلفی بیان شده، ولی گفتنی است که برخی سال وفات او را برای
بنیاسرائیل مبدأ تاریخ شمردهاند.
در منابع اسلامی نیز خاکسپاری وی
در آرامگاه
ابراهیم (علیه
السلام) و
در کنار ساره یاد شده، و درباره زیارت برخی کسان از مقبره
ابراهیم، اسحاق و یعقوب (علیه
السلام) سخن رفته است.
شهرت و منزلت اسحاق
در میان
مسلمانان به پایهای است که به موازات رسانیدن نسب عرب به اسماعیل، گاه نسب برخی از اقوام غیرعرب را به طور نمادین به اسحاق رساندهاند، مثلاً
در سدههای نخستین، برخی را تصور بر آن بوده است که ایرانیان نسب به او میبردهاند و گاه چنین پنداشته میشده که نام دیگر منوچهر - نیای بزرگ ایرانیان - یعیش بن ویزک است و به گمان اینان ویزک تغییر یافته واژه اسحاق بوده است.
در اینباره برخی از معاصران با نگاهی زبانشناسانه تطور نام اسحاق (ایساک) به ویزک (ایزک) را بررسی کردهاند.
علاوه بر آن، برخی میپنداشتهاند که فیلیپ پدر
اسکندر مقدونی و نیز برخی پادشاهان روم از نسل اسحاق بودهاند.
گفتنی است که نام اسحاق شاید به سبب اختصاص فصی از
فصوص الحکم ابن عربی به «فص حکمة حقیة فی کلمة اسحاقیة»، به برخی
منابع عرفانی راه یافته است.
همچنین اشارههای نمادین، مانند دست به دست شدن پیراهنی که
ابراهیم آن را به اسحاق، و اسحاق نیز به نوبه خود به یعقوب سپرد و سپس به
یوسف (علیهالسلام) رسید،
در اندیشه
سهروردی با سنت خرقهپوشانیدن
در میان
متصوفه تطبیق شده است.
از اسحاق
در ادب فارسی یادکردهای بسیاری دیده میشود.
۳:۴۰.
(۱) ابن بابویه، محمد، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۳ق.
(۲) ابن بابویه، محمد، منلایحضره الفقیه، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، جماعة المدرسین.
(۳) ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۴) ابن
سلام جمحی، محمد، طبقات الشعراء، به کوشش یوزف هل، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۵) ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۶) ابن عربی، محییالدین، فصوص الحکم، به کوشش ابوالعلاء عفیفی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
(۷) ابن عنبه، احمد، الفصول الفخریة، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۸) ابن فقیه، احمد، البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، قاهره، ۱۳۰۲ق/ ۱۸۸۵م.
(۹) ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، بهکوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
(۱۰) ابن کثیر، البدایة.
(۱۱) ابن کثیر، قصص الانبیاء، به کوشش خلیل میس، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۲) احمد ابن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق.
(۱۳) ازرقی، محمد، اخبار مکة، به کوشش رشدی صالح ملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۴) اصطخری،
ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م.
(۱۵) بغوی، حسین، معالم التنزیل، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۶) بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۱۷) ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
(۱۸) حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ق.
(۱۹) حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۰) ریاشی،
سالم، رسالتی الی الیهود، بیروت، ۱۹۶۶م.
(۲۱) زمخشری، محمود، الکشاف، قاهره، ۱۳۶۶ق/ ۱۹۴۷م.
(۲۲) سلطان ولد، محمد، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۲۳) سنایی، حدیقة الحقیقة، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۹ش.
(۲۴) سهروردی، عمر، عوارف المعارف، بهکوشش قاسم انصاری، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۲۵) سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۶) طبری، تفسیر.
(۲۷) طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۲۸) علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل
الاسلام، بیروت، ۱۹۷۶م.
(۲۹) عهد جدید.
(۳۰) عهد عتیق.
(۳۱) فرزدق، دیوان، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۴م.
(۳۲) قرآن کریم.
(۳۳) قمی، علی، تفسیر، بیروت، ۱۳۸۷ق.
(۳۴) مجاهد، تفسیر، به کوشش عبدالرحمان طاهر سورتی،
اسلامآباد، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۳۵) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۳۶) مسعودی، علی، اثبات الوصیة، نجف، کتابخانة حیدریه.
(۳۷) مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۳م.
(۳۸) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۳۹) ناصرخسرو، دیوان، به کوشش مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۴۰) نحاس، احمد، اعراب القرآن، به کوشش زهیر غازی زاهد، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۴۱) هروی، علی، الاشارات الی معرفة الزیارات، دمشق، ۱۹۵۳م.
(۴۲) یاقوت، بلدان.
(۴۲) Clarke, A., A Commentary and Critical Notes on The Holy Bible, New York/Nashville.
(۴۲) Gesenius, W., A Hebrew and English Lexicon of the Old Testament, ed. F.Brown, Boston/New York, ۱۹۰۶.
(۴۲) Goldziher, I., Muslim Studies, tr. C.R. Barber & S.M.Stern, London, ۱۹۶۷.
(۴۲) Judaica.
(۴۲) Martin, D.W., X Isaac n , New Catholic Encyclopedia, London etc., ۱۹۶۶, vol. VII.
•
دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «حضرت اسحاق نبی»، ج۸، ص۳۳۳۹.