حسن بن ملای شفائی اصفهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حسن بن ملای
شفائی اصفهانی، شاعر
ادیب و طبیب
حکیم در
اصفهان است، وی نزد عموم طبقات معزّز و محترم میباشد.
حکیم شرف
الدّین حسن بن
حکیم ملّای
اصفهانی، شاعر
ادیب و طبیب
حکیم، تولّدش بنابر قول تقی
الدّین اوحدی در سال ۹۶۶بوده و در خدمت پدر که از شاگردان میرغیاث
الدّین منصور شیرازی بوده و برادرش
حکیم نصیرا و جمعی دیگر از
علماء و ادباء و اطبّاء تحصیل نمود. در
مسجد جامع اصفهان طبابت مینموده و نزد عموم طبقات معزّز و محترم میزیسته است. به طوری که نقل میکنند وقتی در محله نیمآورد به شاه عباس کبیر صفوی برخورد میکند پادشاه قصد فرود آمدن از مرکب خود را جهت او میکند
حکیم با خواهش و تمنّا مانع میشود. ولی تمام بزرگان که در رکاب شاه بودهاند، به
احترام او پیاده میشوند،
شفایی در اوایل
عمر هجو بسیار میگفته
[
از جمله خواجه محمدرضا فکری
اصفهانی، فغفور لاهیجی و علیشاه ذوقی اردستانی را هجو نموده
]
لکن در اواخر عمر
توبه نموده است.
کتب زیر از اوست:
۱. خمسه شامل: دیده بیدار - به نام شاه عباس کبیر، نمکدان حقیقت بر وزن حدیقه سنائی، مجمع البحرین در برابر
تحفة العراقین، شکرالمزاحتین، مهر و محبت ۲. دیوان اشعار، مطبوع ۳. کتابی در ادویه مرکّبه ۴. ساقی نامه
در
الذریعه به نقل از
ریاض العلماء درباره او فرماید:
شفایی درباره خودش گفته است: طبابت من تبحّر و استادی مرا در سایر علوم پوشانید و شعرم طبابتم را پوشانید و کثرت هجایم شاعریم را مخفی داشت.
وفاتش در سال ۱۰۳۷ق روی داده است. ملّاعرشی درباره تاریخ وفاتش گوید:
«بشاه
دین شفایی داد جان را».
قبرش در قبرستان شاه میرزا حمزه قرار داشته که اکنون دانشسرای کشاورزی
[
هنرستان سروش فعلی
]
است.
نگارنده
[
مرحوم
استاد مهدوی]
سنگ لوحش را هنگامی دید که
[
آن را
]
یک طرف انداخته بودند و به تدریج اراضی مجاور آن را برای زراعت مهیّا میساختند.
[
فخرالزّمانی مؤلّف تذکره میخانه که معاصر
حکیم شفایی است مینویسد بقایای جسد
حکیم شفایی را به
عتبات عالیات انتقال داده و در
نجف اشرف به خاک سپردهاند.
]
برخی او را با
حکیم شفایی مظفر بن محمّدحسین کاشانی مؤلف کتاب قرابا
دین اشتباه گرفته و آن دو نفر را یکی دانستهاند.
این دو بیت از اشعار اوست:
هر شب به کوی یار صبا میبرد مرا ••••• ما هر دو عاشقیم چرا میبرد مرا
بر دوش خود گرفته و چون برق میدود ••••• در حیرتم که آه کجا میبرد مرا
مهدوی، سیدمصلحالدین، اعلام اصفهان، ج۲، ص۵۵۵-۵۵۶.