حسان بن نعمان ازدی غسانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَسّان بن نُعمان بن عَدیّ اَزْدی غَسّانی، امیر و فاتح عرب در سده اول هجری بوده است. وی از امرای
شام بود.
برخی منابع او را پسر
نعمان بن منذر و از دودمان پادشاهانِ غَسانی دانستهاند.
یکی از دغدغههای اصلی هر کدام از خلفای اسلامی در طول مدت خلافتشان، مساله فتوحات بود. حاکمان اموی نیز از این امر مستثنی نبودند. این فتوحات، شرق و غرب جهان آن روز را شامل میشد. دستیابی به این مهم میسر نبود؛ مگر
شجاعت، دلاوری و روحیه دشمنستیزی بسیار بالایی که
اسلام در آنها دمیده بود. از همه مهمتر، وجود سرداران و فرماندهان جسور و لایق، این امر مهم را ممکنتر میساخت. یکی از این سرداران، شخصی به نام «حسان بن نعمان غسانی» بود. منابع تاریخی همه، او را به خاطر شایستگیهایش در عرصه نظامی به ویژه در منطقه
آفریقا، ستودهاند.
وی حسان بن نعمان بن عدیّ بن بکر بن مغیث بن عمرو بن مزیقیا بن عامر بن ازد غسانی است
و به دلیل
وثاقت و
امانتداری، به «شیخ الامین» ملقب است.
تاریخ ولادت او مشخص نیست؛ ولی در
شام متولد شده است و زمانی که منطقه شام توسط
مسلمانان فتح گردید، خود و خانوادهاش به اسلام گرویدند.
قرآن را حفظ کرده و علوم فقهی را نیز فرا گرفت. گفته شده که
عمر بن خطاب خلیفه دوم او را
تکریم مینمود و او نیز از عمر
حدیث نقل کرده است.
حسان در زمان
عبدالملک بن مروان (حک: ۶۵ـ۸۶)،
والی مصر شد.
پس از کشته شدن
زهیر بن قیس بَلَوی، عبدالملک در سال ۷۳
سپاه عظیم و مجهزی به فرماندهی حسان بن نعمان تشکیل داد و او را به ولایت افریقیه برگزید.
حسان با منشور حکومت افریقیه و
مغرب، از شام روانه مصر شد و پس از چندی اقامت در آنجا به افریقیه رفت. تا آن تاریخ سپاهی به آن عظمت وارد افریقیه نشده بود.
حسان در سال ۵۷، در دوران
خلافت معاویة بن ابیسفیان، والی
افریقیه شد و با بربرهای ساکن در آنجا
مصالحه و برای آنان
خراج وضع کرد. وی تا
زمان مرگ معاویه و خلافت
یزید (حک: ۶۰ـ۶۴) در این مقام باقی ماند.
پس از این که خبر کشته شدن «
زهیر بن قیس» حاکم آفریقا در سال ۶۹ هجری به عبدالملک رسید، سخت نگران گردید، ولی چون مشغول
جنگ با
ابن زبیر بود ناگزیر از کار آن و گرفتن
انتقام باز ماند. وقتی ابن زبیر کشته و کار مسلمین یکسره شد، یک سپاه عظیم ۴۰۰۰۰ نفری تشکیل داد و حسان بن نعمان غسانی را در سال ۷۴ هجری به فرماندهی آن و ایالت آفریقا برگزید و آنها را فرستاد.
اعزام این نیروها به فرماندهی حسان، مرحله ششم فتوحات آفریقا به حساب میآمد. هنگامیکه به شهر «
قیروان» وارد شدند، از آنجا لشکری تجهیز کرد و راه
قرطاجنه (کرتاژ) را گرفت. امیر آن یکی از بزرگترین ملوک آفریقا بود و مسلمین تا آن زمان هم به جنگ او نرفته بودند. از آنجا که عده رومیان و بربریان بسیار زیاد بود، پس از
نبرد با آنها و محاصره شهر، تصمیم به فرار گرفتند. بعضی سوار بر کشتی شده و به جزیره صقلیه (سیسیل) رفتند و جمعی هم به
اندلس (
اسپانیا) کوچ کردند. حسان هم با شمشیر وارد شهر گردید و چندین
لشکر را هم به اطراف فرستاد.
مردم اطراف، از شدت
بیم تن به
تسلیم داده، نزد او رفتند. او فرمان داد که دیوار و
حصار شهر را ویران کنند. پس از آن شنید که رومیان و بربریان در محل «صطفوره» و «بنزرت» که هر دو شهر بزرگ بودند تجمع کردهاند. به همین دلیل به قصد جنگ با آنان خارج شد. آنها سرسختی و پایداری کردند و پس از یک نبرد سخت و نفسگیر، رومیان تن به فرار دادند بسیاری هم کشته شدند. آنها که فرار کرده بودند، به شهر «باجه» رفته و
تحصن نمودند. از سوی دیگر، بربریان هم در شهر «بونه» تحصن کردند. حسان نیز به دلیل تلفات فراوان، به شهر قیروان مراجعت کرد تا مجروحین مداوا شوند.
چون مجروحین بهبودی یافتند، حسان گفت: هر کدام از پادشاهان یا امراء آفریقا را که از حمله مصون مانده نام ببرید تا او را نابود سازیم. مردم گفتند: زنی هست که ملکه
بربر میباشد و «کاهنه» نام دارد. از آن جهت که غیب میگوید و پیشبینی میکند، او را کاهنه میخوانند. خود آن
زن هم بربری و محل اقامت وی کوه «اوراس» بود که پس از قتل «کسیله» - که قبل از زن کاهنه، فرمانروای آفریقا بود که در سال ۶۷ هجری به توسط
زهیر بن قیس شکست خورده و کشته شد - بربریان گرد وی تجمع نمودند.
حسان از مردم آفریقا تحقیق نمود که او چگونه زنی است. به او گفتند: زنی بسیار قوی و محل اقامت وی عظیم و مستحکم میباشد و اگر او را بکشی، دیگر بربریان هرگز نسبت به تو
عصیان نخواهند کرد. چون حسان به سوی وی لشکر کشید، آن زن دستور داد قلعه و حصار «باغایه» را ویران کنند. کاهنه تصور کرده بود که او فقط به قلعه و پناهگاه حمله میکند. حسان هم قلعه را قصد نکرد و یکسره به مقابله با وی شتاب نمود و در اطراف رود «نینی» جنگ بسیار سخت و هولانگیز رخ داد - طوریکه
مسلمانان جنگ آن روز را، «روز بلا» نامیدند - و مسلمین پراکنده شدند و بسیاری از آنها به
قتل رسیدند و خود حسان نیز گریخت. بسیاری از مسلمین هم گرفتار شدند که آن زن همه را آزاد کرد جز «
خالد بن یزید قیسی» که دلیر و کریم و بزرگوار بود. کاهنه او را به فرزندی خود پذیرفت.
وقتی حسان خبر واقعه را به عبدالملک داد، عبدالملک به او دستور داد که در محل خود بماند تا دستور بعدی برسد. او در «برقه» مدت پنج سال ماند و در آن محل قصرهایی ساخت که به نام «کاخهای حسان» معروف شد.
در این مدت، کاهنه بر افریقیه فرمانروایی میکرد و با
خشونت با مردم رفتار مینمود. وی شهرها و روستاهای افریقیه را ویران کرد تا عربها را از تصرف آنها منصرف سازد،
و همین موجب دشمنی بربرها و همچنین رومیان مسیحی منطقه با او گردید، چنانکه نزد حسان رفتند و از کاهنه
شکایت کردند. بعد از آن، عبدالملک سپاه و
مال برای مدد او (حسان) فرستاد و به او امر کرد که به آفریقا برود و با آن زن کاهنه نبرد کند. حسان هم رسولی پنهانی به همراه
نامه نزد خالد بن یزید که نزد آن زن بود فرستاد و اوضاع و احوال را تحقیق نمود.
خالد هم به او پاسخ داد و یک رقعه مبنی بر پراکندگی بربریان از گرد آن زن نوشت و به او تاکید کرد که عجله کند. آن رقعه را در یک
قرص نان پنهان کرد و توسط همان رسول فرستاد. آن رسول برگشت. وقتی آن زن
جادوگر از ماجرا آگاه شد، موی سر را پریشان کرد و از کاخ بیرون آمد و فریاد زد: کشور ما بر باد رفت، و گفت: مملکت با خوراک مردم زایل شد (مقصود نانی است که رقعه در آن پنهان بود). آن رسول نزد حسان برگشت؛ ولی
قرص نان با رقعهای که در آن بود، سوخت و حسان چیزی به دست نیاورد. بههمین خاطر دوباره به خالد نامه نوشت. این بار خالد، پاسخ را در زین اسب فرستاده مخفی نمود. در این بین، حسان لشکر کشید و چون آن زن آگاه شد گفت: اعراب جز به دست آوردن
سیم و
زر مقصودی دیگر ندارند؛ ما هم فقط خواهان مزارع و مراتع میباشیم؛ من چاره نمیبینم جز اینکه سراسر آفریقا را ویران کنم تا آنها ناامید شوند.
زن کاهنه، اتباع خود را در سراسر کشور پراکنده کرد که بلاد را ویران کنند. آنها نیز همه چیز را ویران و قلاع و پناهگاهها را منهدم و
اموال را
غارت کردند و این، ویرانی نخستین آفریقا بود.
چون حسان به کشور آن زن نزدیک شد، جمعی از رومیان نزد او آمده، از ستم آن زن جادوگر شکایت نمودند. او شکایت آنان را مغتنم شمرد و به «قابس» هم لشکر کشید و مردم آن جا به استقبال او شتاب کردند و تحف و هدایای بسیار به او دادند.
او در آن شهر حاکمی منصوب کرد و دو شهر دیگر را هم بدون جنگ گرفت که «قسطیله» و «نفزاوه» نام داشتند. آن زن کاهنه بر لشکرکشی او آگاه شد. دو فرزند خود را به اتفاق خالد بن یزید (پسر خوانده خود) نزد خود خواند و گفت: من کشته میشوم؛ شما (هر سه) نزد حسان بروید و برای (نجات) خود
امان بگیرید.
وقتی که حسان رسید،
جنگ بسیار سختی رخ داد و کشتگان مسلمین در حال افزایش بود تا آنجا که همه یقین کردند شکست حتمی است، ولی
خداوند، مسلمین را یاری کرد و بربریان منهزم شدند و خود آن زن جادوگر هم گریخت. حسان به مدت دو سال در تعقیب او بود تا این که به او رسیده و در جنگ سختی در محلی که به «بئر کاهنه» معروف بود، مسلمانان بر نیروهای وی چیره گشته و او را کشتند و فرزندانش و خالد هم به حسان رسیده و امان گرفتند. بربریان پس از آن چارهای جز
تسلیم ندیده، امان خواستند. بعضی از آنها به این شرط تسلیم شدند که در سپاه اسلام منتظم شوند که عده آنها دوازده هزار نفر بود و برای سرکوبی
دشمنان اسلام مؤثر بودند. حسان هم شرط را قبول کرد و بدین ترتیب همه آنها به مسلمین ملحق شدند و فرمانده آنها، دو فرزند زن کاهنه شدند. بعد از آن اسلام میان بربریان منتشر شد. حسان هم به محل خود در قیروان بازگشت.
او بدون مخالف و مدعی (با قدرت) در آنجا ماند تا این که عبدالملک از
دنیا رفت و چون
خلافت به فرزندش «
ولید بن عبدالملک» رسید، آنگاه در سال ۸۵ هجری، حسان عزل و «
موسی بن نصیر» به جای او منصوب شد.
درباره تاریخ فتوحات حسان بن نعمان اختلافنظر وجود دارد؛
ابنعبدالحکمجمادی الآخره ۷۶،
ابن اثیررمضان۷۴ و
ابن عذاری رمضان۸۲ را ذکر کردهاند.
پس از این که حسان در سال ۸۲ هجری بر زن کاهنه چیره و بهطور کامل در آفریقا مستقر شد، اقدام به یک سری امور اصلاحی و عمرانی نمود که اکنون پس از گذشت چندین
قرن از آن دوران، هنوز بقایای آن در کشور
تونس شکوه خاصی به این کشور میدهد.
پس از نخستین ویرانی آفریقا (تونس) که توسط زن کاهنه صورت گرفت، حسان بن نعمان به تعقیب او پرداخت و او را از میان برداشت و به قیروان بازگشت. بعد از این ماجرا، رومیها به کمک ناوگان دریایی خود، تلاش کردند «قرطانجه» را تصرف کنند که سرانجام در سال ۸۲ هجری آن را تصرف کردند؛ اما حسان آنان را بیرون کرد و برای این که دوباره خیال بازگشت را از سر بیرون کنند، آن شهر را کاملا ویران نموده و در سال ۸۳ هجری در شرق آن شهری اسلامی به نام «تونس» بنا نمود؛
و در همین راستا، اقدام به تاسیس «
دارالصناعه» گرفت تا با ساخت کشتیهای جنگی، از طریق خشکی و
دریا با رومیان به نبرد بپردازد.
حسان، علاوه بر ساخت کشتیهای جنگی در تونس برای مقابله با تهدیدات
روم، مسجد جامعی را در سال ۸۴ هجری بنا نمود که به «
جامع زیتونیه» معروف گشته است. این
مسجد در منطقه «قصبه» قرار دارد.
حسان بن نعمان به چنان قدرتی دست یافت که کسی یارای جنگیدن با او نداشت. وی پس از استقرار کامل در آفریقا، به منظور نظم بخشیدن به امور و سازماندهی نیروها و مناطق فتح شده، تصمیم به تدوین دیوانهای متعدد و تعیین حکام گرفت.
مسجد جامع قیروان توسط
عقبة بن نافع در سال ۵۵ هجری ساخته شد. این مسجد در ابتدا بسیار کوچک بود و سقف آن روی ستونها به صورت مستقیم قرار داشت، اما با گذشت زمان و در مراحل مختلف
تاریخ اسلام ضمن تغییرات بسیار با تزئینات زیبا آراسته شد.
اولین کسی که پس از عقبه بن نافع،
مسجد جامع را ترمیم و بازسازی کرد، حسان بن نعمان غسانی بود که همه مسجد جز
محراب آن را تخریب کرد و در سال ۸۴ هجری مسجدی با زیر بنایی مستحکم بنا نمود.
ابن عساکر در
تاریخ مدینه دمشق میگوید: وی در سال ۷۹ این مسجد را بنا نمود.
روزهای پایانی
حکومت حسان بن نعمان در افریقا نیز به روشنی معلوم نیست.
به روایت ابن اثیر،
حسان تا زمان مرگ عبدالملک بن مروان (سال ۸۶) به ولایت خود در افریقیه ادامه داد.
در سال ۸۹، خلیفه
ولید بن عبدالملک حکومت افریقیه را به عموی خود،
عبداللّه بن مروان، واگذار کرد.
عبداللّه بن مروان نیز حسان را
عزل و موسی بن نُصَیر را به جای او منصوب کرد.
به روایت دیگر، حسان بن نعمان در جمادیالآخره ۷۶ با غنایم فتوح خویش نزد عبدالملک بن مروان بازگشت.
به نوشته
خلیفة بن خیاط،
حسان بن نعمان در سال ۷۸ از قیروان نزد خلیفه رفت و عبدالملک او را به حکومت افریقیه بازگرداند و طرابلسِ غرب را نیز به قلمرو او افزود، اما
عبدالعزیز بن مروان، والی مصر، ولایت افریقیه را به موسی بن نصیر داد.
به گفته
یعقوبیپس از
مرگ حسان بن نعمان، در سال۷۷ عبدالملک، موسی بن نصیر را به جای او منصوب کرد.
درباره تاریخ
وفات حسان بن نعمان در میان مورخان اختلاف است. بعضی از آنها تاریخ وفات وی را سال ۸۰ هجری در سرزمین
روم ذکر کردهاند.
برخی دیگر معتقدند وقتی حسان از ولایت آفریقا عزل شد، به
شام بازگشت و در نبردی با لشکر روم در سال ۸۶ هجری و یا پس از آن به
شهادت رسید.
به نظر میرسد قول دوم صحیحتر باشد، زیرا در منابع تاریخی، «موسی بن نصیر» در سال ۸۵ هجری به جای حسان،
حاکم آفریقا شد.
یا در حدود ۹۰
نیز نوشتهاند.
(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن تغریبردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره(۱۳۸۳(ـ۱۳۹۲/ (۱۹۶۳(ـ۱۹۷۲.
(۳) ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون.
(۴) ابن عبدالحکم، کتاب فتوح مصر و اخبارها، چاپ محمد حجیری، بیروت۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۵) ابن عذاری، البیان المُغرِب فی اخبار الاندلس و المَغرِب، ج۱، چاپ ژس کولن والوی ـ پرووانسال، بیروت۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۶) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.
(۷) ابن قتیبه، تاریخ الخلفاء أو الامامة و السیاسة، بیروت۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۸) خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت۱۴۱۵/۱۹۹۵.
(۹) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱ـ۸۰ه، بیروت۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۰) محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، چاپ شعیب ارنؤوط و مأمون صاغرجی، بیروت۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۱) صفدی، الوافی بالوافیات.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حسان بن نعمان ازدی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۱۷. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حَسّان بن نُعمان»، ص۶۱۱۴.