• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حسابرسی جن (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جنّ، مکلّف و مختار است و مورد خطاب و توبیخ و کیفر و پاداش قرار مى‌گیرد.



حسابرسی از اعمال جنیان، در قیامت:
•ویوم یحشرهم جمیعـا یـمعشر الجن قد استکثرتم من الانس...«و (به یاد آر) روزى كه (خداوند) همه آنان (انسان‌ها و شیاطین) را گرد مى‌آورد (و مى‌گوید) اى گروه شیاطین، از انسان‌ها فراوان بهره بردید (بسیارى از آنها را پیرو خود نمودید)، و دوستان آنها از انسان‌ها گویند: پروردگارا، ما دو طایفه برخى از برخى استفاده بردیم (آنها لذت اغواء انبوه انسان‌ها را بردند و ما لذت هوسرانی به راهنمایى آنها را) و به آن مدت (از عمر و آن حدّ از شقاوت) كه براى ما تعیین كرده بودى رسیدیم. (خداوند) مى‌گوید: آتش جایگاه شماست كه جاودانه در آن باشید مگر آنكه خدا بخواهد (كه خلود نباشد لكن اراده نخواهد كرد) همانا پروردگار تو با حکمت و داناست (مى‌داند كه را عذاب كند و چقدر عذاب كند).»


در این آیات قرآن به سرنوشت مجرمان گمراه و گمراه كننده‌ می‌پردازد. مجرمان را به یاد روزى مى‌اندازد كه رو در روى شیاطینى كه از آنها الهام گرفته‌اند مى‌ایستند و از این پیروان و آن پیشوایان سؤال مى‌شود، سؤالى كه در برابرش پاسخى ندارند و جز حسرت و اندوه نتیجه‌اى نمى‌گیرند، این هشدارها به خاطر آن است كه تنها به این چند روز زندگى ننگرند و به پایان كار نیز بیندیشند. نخست مى‌گوید: آن روز كه همه را جمع و محشور مى‌سازد، ابتدا مى‌گوید: اى جمعیت جن و شیاطین اغواگر شما افراد زیادى از انسانها را گمراه ساختید. منظور از كلمه جن در اینجا همان شیاطین است، زیرا جن در اصل لغت همانطور كه قبلا هم گفته‌ایم به معنى هر موجود ناپیدا مى‌باشد و در آیه ۵۰ سوره کهف در باره رئیس شیاطین ابلیس مى‌خوانیم (كانَ مِنَ الْجِنِ)یعنى او از جن بود.شیاطین اغواگر گویا در برابر این سخن پاسخى ندارند و سکوت مى‌كنند، ولى پیروان آنها از بشر چنین مى‌گویند: پروردگارا آنها از ما بهره گرفتند و ما هم از آنها، تا زمانى كه اجل ما پایان گرفت. آنها دلخوش بودند كه پیروان تسلیمى دارند و بر آنها حکومت مى‌كنند، و ما نیز از زرق و برق‌هاى دنیا و لذات بى‌قید و شرط و زودگذر آن كه بر اثر وسوسه‌هاى شیاطین دل‌انگیز و دلچسب جلوه مى‌نمود دلخوش بودیم!. در اینكه منظور از اجل در این آیه چیست؟ آیا پایان زندگى یا روز رستاخیز است میان مفسران گفتگو است اما ظاهرا پایان زندگى است، زیرا اجل به این معنى در بسیارى از آیات قرآن به كار رفته است.در تفسیر علی بن ابراهیم قمی نیز از امام معصوم نقل شده كه فرمود: نولى كل من تولى اولیائهم فیكونون معهم یوم القیامه‌: هر كس با اولیائش در روز قیامت خواهد بود.


•سنفرغ لکم ایه الثقلان فبای«به زودى به (حساب) شما مى‌پردازیم اى دو گروه انس و جن
این آیه نشأه دوم جن و انس را توصیف مى‌كند، نشأه‌ای كه به سوى خدا بر مى‌گردند و به جزاى اعمال خود مى‌رسند و آلاء و نعمت‌هایى را كه خدا در آن نشاه به ایشان ارزانى مى‌دارد بر مى‌شمارد. تعبیر (سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَیهَ الثَّقَلانِ) را وقتى مى‌گویند: که فلانى براى فلان كار فارغ شد و ین مى‌فهماند كه قبلا مشغول كارى دیگر بوده، آن را به خاطر این كار رها كرده، چون این كار را مهم‌تر دانسته. بنابراین، معناى جمله (سَنَفْرُغُ لَكُمْ) این مى‌شود كه ما به زودى بساط نشاه اول خلقت را در هم مى‌پیچیم، و به كار شما مشغول مى‌شویم. آن گاه آیات بعدى بیان مى‌كند كه منظور از مشغول شدن خدا به كار جن و انس این است كه ایشان را مبعوث نموده، و به حساب‌شان رسیدگى نموده، و بر طبق اعمالشان جزایشان مى‌دهد، خیر باشد خیر و شر باشد شر، پس فراغ براى جن و انس تعبیرى است استعاره به کنایه از تبدل نشاه دنیا به نشاه آخرت. ممكن است در اینجا این شبهه به ذهن خواننده عزیز برسد كه اگر منظور از فراغ چنین معنایى باشد، آیه شریفه با آیه‌اى دیگر كه مى‌فرماید: هیچ كارى خدا را از كار دیگر باز نمى‌دارد منافات خواهد داشت، ولى این شبهه وارد نیست، براى اینكه فراغ مذكور تنها ناظر به تبدل نشاه است، و اما آن دلیل كه مى‌فرماید: لا یشغله شان عن شان- هیچ كارى او را از كار دیگر باز نمى‌دارد ناظر است به اینكه قدرت خداى تعالى مطلق و وسیع است، و این دو مطلب ربطى به هم ندارد، تا منافات داشته باشد.و همچنین هیچ منافاتى میان جمله (كُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ)با دلیل مذكور كه مى‌گفت: هیچ كارى او را از كار دیگر باز نمى‌دارد وجود ندارد. و منظور از ثقلان جن و انس است، و ضمیر جمع در كلمه لكم و كلمه استطعتم و غیر این دو كلمه به همان ثقلان بر مى‌گردد، با اینكه كلمه مزبور تثنیه است، و على القاعده باید ضمیر تثنیه به آن برگردد، و بفرماید: لكما و استطعتما، و اگر ضمیر جمع برگردانده، بدین جهت است كه هر چند جن و انس دو طایفه از خلق‌اند، لیكن افراد این دو طایفه بسیارند.


۱. انعام/سوره۶، آیه۱۲۸.    
۲. کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۴۱.    
۴. رحمن/سوره۵۵، آیه۳۱.    
۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۱۷۸.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۵۳۷، برگرفته از مقاله «حسابرسی جن».    


رده‌های این صفحه : جنیان | حسابرسی | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار