حدیث هفتادوسه فرقه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حدیث هفتادوسه فرقه، یکی از احادیثی است که در کتب
حدیث از طریق
شیعه و
اهل سنت روایت شده است که
امت موسی پس از او به هفتاد و یک فرقه و امت
عیسی پس از وی به هفتاد و دو فرقه
تقسیم شدند، و پس از من امتم به هفتاد و سه فرقه
تقسیم خواهد شد که تنها یک فرقه اهل نجات خواهد بود، چنانکه از فرقههای هر یک از دو امت موسی و عیسی نیز تنها یک فرقه اهل نجات بود.
عدهای از محققان اسلامی
حدیث مزبور را از نظر سند قابل اعتماد ندانسته و آن را نپذیرفتهاند، که
ابن حزم از آن جمله است. عدهای از آنان نیز آن را مسکوت گذاشته و نفیا و اثباتا درباره آن سخنی نگفتهاند که
ابوالحسن اشعری و
فخرالدین رازی از این دستهاند. و گروه سوم کسانیاند که آن را پذیرفته و در صدد شمارش فرقههای هفتادوسه گانه و تعیین فرقه ناجیه برآمدهاند.
با اینحال شاید بتوان کثرت نقل و استفاضه حدیث در کتب
شیعه و
اهل سنت را دلیل بر درستی حدیث از نظر سند دانست.
بدینجهت باید به بررسی مفاد و مدلول آن پرداخت که با دو بحث بعدی روشن خواهد شد.
نخستین سؤالی که در مورد مدلول حدیث مزبور مطرح میشود این استکه مقصود از فرق هفتادوسهگانه کدام یک از فرقههای اسلامی است؟ اگر مقصود فرق اصلی و محوری است، تعداد آنها کمتر از هفتاد و سه فرقه است، و اگر مقصود انشعابات و شاخههایی است که از هر یک از فرق محوری پدید آمده است، تعداد آنها بیش از هفتاد و سه فرقه است.
به این سؤال، پاسخهای گوناگونی داده شده است که دو نمونه را یادآور میشویم:
الف- مقصود از رقم هفتاد و سه تعداد حقیقی فرق اسلامی نیست، بلکه این رقم کنایه از فزونی فرقههایی است که پس از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
جهان اسلام پدید آمده است. همانگونه که مقصود از رقم هفتاد در
آیه ۸۰
سوره توبه «ان تستغفر لهم سبعین مرة فلن یغفر الله لهم.»
این استکه
منافقین هرگز مورد
مغفرت الهی قرار نخواهند گرفت، و معنی حقیقی آن مقصود نیست.
ولی سیاق روایت که نخست تعداد فرقههای
یهود و
نصاری را با رقمهای ۷۱ و ۷۲ نام میبرد، آنگاه رقم ۷۳ را درباره فرقههای امت اسلامی یادآور میشود، با چنین توجیهی سازگار نیست.
ب- آنچه مؤلفان
ملل و نحل را در تطبیق این حدیث بر فرق اسلامی دچار اشکال کرده این استکه از آنان خواستهاند حدیث را بر فرقههایی که قبل از آنان، یعنی حدود سه قرن اول اسلامی، پدید آمده است منطبق سازند، در حالیکه حدیث از پیدایش افتراق در امت اسلامی سخن میگوید، و زمان آن را تعیین نکرده است. بنابراین ممکن است رقم یاد شده در حدیث در طول حیات
امت اسلامی تحقق یابد، بدین صورت که در هر قرن یا عصری فرقهای ظاهر گردد، آنگاه در همان فرقه دسته بندیها و انشعاباتی پدید آید، و در نتیجه ۷۳ فرقه اصلی و محوری پدیدار گردد، و هر یک دارای شاخههایی باشد، زیرا هرگاه حدیث از نظر سند پذیرفته شود و از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صادر شده باشد، قطعا واقع خواهد شد و فرضیه مزبور میتواند توجیه معقولی برای آن به شمار آید، هر چند تعیین مصداق و بازشناسی فرقههای اصلی از متفرعات و شاخههای آنها به صورت قطعی امکانپذیر نباشد.
در اکثر نقلهای حدیث هفتادوسه فرقه، یک فرقه اهل نجات و بقیه اهل
دوزخ شناخته شده است. این مطلب سبب طرح بحث دیگری درباره مفاد حدیث شده و آن اینکه فرقه ناجیه کدام است؟
در پارهای احادیث برای فرقه ناجیه دو نشانه زیر بیان شده است:
مقصود از کلمه
جماعت، یا جمیع
مسلمانان است (چنانکه
شهرستانی جماعت را به اتفاق مردم بر
شریعت و
سنت تفسیر کرده است.)
در مقابل یهود و نصاری و
مذاهب غیر اسلامی، و یا اکثریت مسلمانان است در مقابل اقلیت. ولی هیچیک از آن دو پذیرفتنی نیست، زیرا لازمه فرض نخست این استکه همه مسلمانان اهل نجاتند، و این مطلب با متن حدیث تعارض دارد. و فرض دوم نیز صحیح نیست، زیرا اکثریت به خودی خود دلیل بر حقانیت نخواهد بود، بلکه در طول تاریخ پیوسته جریان برعکس بوده است.یعنی مخالفان پیامبران اکثریت را تشکیل میدادهاند. چنانکه
قرآن کریم نیز اکثریت افراد را گرفتار انحراف میداند و خطاب به پیامبر اکرم میفرماید:
«و ما اکثر الناس و لو حرصت بمؤمنین».
و باز میفرماید: «و ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون».
و عبارتهای «و لکن اکثر الناس لا یعلمون»
و «قلیل من عبادی الشکور»
و نظایر آن نیز گویای این مدعاست.
گذشته از این مقیاس اکثریت، در عمل نیز با مشکل مواجه خواهد بود، زیرا در طول تاریخ مذاهب و فرق، اکثریت و اقلیت دارای نوسان بوده است.
(روش من و یارانم): این تعبیر بر چیزی جز
آیین و
شریعت اسلامی دلالت نمیکند، در این صورت نمیتواند مقیاس شناخت فرقه ناجیه باشد، زیرا هر فرقهای روش خود را مطابق شریعت اسلام و سنت پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میداند. چنانکه صاحب
المنار میگوید:
«تاکنون فرقه ناجیه، یعنی فرقهای که بر روش پیامبر و اصحاب او عمل کند، روشن نشده است، زیرا هر یک از فرقههای اسلامی روش خود را مطابق روش پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلم و اصحاب میداند».
حدیث سفینه و راه نجات
در احادیثی که از طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده،
اهل بیت آن حضرت به عنوان کشتی نجات شناخته شده است، چنانکه حاکم در کتاب
مستدرک از
ابوذر روایت کرده استکه در حالیکه دست در خانه کعبه آویخته بود میگفت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که میفرمود:
«ان مثل اهل بیتی فیکم، مثل سفینة نوح من قومه، من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق؛
موقعیت اهل بیت من در میان شما همانند موقعیت
کشتی نوح در میان قوم او است، که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت، و هر کس از آن روی برتافت، غرق گردید».
ابن حجر در معنای حدیث چنین گفته است:
«وجه تشبیه اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلم به کشتی نوح این است که هرکس آنان را دوست بدارد و آنان را بزرگ بشمارد و از
هدایت دانشمندان اهلبیت بهرهمند گردد، از تاریکی مخالفت با حق نجات خواهد یافت، و هر کس از آنان روی برتابد، در دریای کفران نعمت الهی غرق و در ورطه طغیان هلاک میشود».
گذشته از حدیث سفینه،
حدیث ثقلین نیز که از روایات
متواتر اسلامی است، طریق نجات را روشن میسازد، و آن پیروی از
عترت و اهلبیت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. و
جالب این استکه یکی از علمای اهل سنت به نام
الحافظ حسن
بن محمد صمغانی (متوفای ۶۵۰ ه ق) در کتاب خود به نام «
الشمس المنیرة» پس از نقل
حدیث افتراق امت نقل کرده است که مسلمانان از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خواستند تا فرقه ناجیه را به آنان معرفی کند تا از آنها پیروی کنند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم به لن تضلوا من بعدی ابدا، کتاب الله و عترتی اهل بیتی، ان اللطیف الخبیر نبانی انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض».
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حدیث هفتادوسه فرقه»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۰/۲۸.