حدیث سلسة الذهب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حدیث سلسلة الذهب، حدیثی است که از
حضرت رضا (علیهالسّلام) به هنگام ورود ایشان به
نیشابور نقل شده
و عده کثیری آن را برای خود نوشتهاند.
سلسلة الذهب سند حدیثى معروف می باشد.
عنوان یاد شده به معناى سلسله طلایى به سند حدیثى اطلاق مىشود که امام رضا (
علیه السّلام) هنگام احضار آن حضرت به
مرو، توسط
مأمون،
خلیفه عباسی، در نیشابور ایراد فرمودند.
سند این حدیث شریف از امام رضا (
علیه السّلام) آغاز مىگردد
و به خداى متعال بدین صورت پایان مىیابد: «سَمِعْتُ أبى،
موسی بن جعفر، یقول: سَمِعْتُ أبى،
جعفر بن محمد یقول: سَمِعْتُ أبى،
محمد بن علی یقول: سَمِعْتُ أبى،
علی بن حسین، یقول: سَمِعْتُ أبى،
حسین بن علی یقول: سَمِعْتُ أبى،
امیرالمؤمنین، على بن أبى طالب (علیهم
السّلام) یقول: سَمِعْتُ
رسول اللَّه (
صلّى اللَّه علیه و آله) یقول: سَمِعْتُ
جبرائیل، یقول: سَمِعْتُ
اللَّه عزّوجلّ یقول: لا إلهَ إلّا
اللَّه حِصْنى، فَمَن دَخَلَ حِصْنى أمِنَ مِن عَذابى. فَلَمّا مرّتِ الرّاحلةُ، نادانا: بِشُرُوطِهِا
و أنا مِن شُرُوطِها».
علت نام گذارى سلسله سند حدیث یاد شده به «سلسلة الذهب» این است که همه راویان این حدیث شریف تا خداى متعال، از
معصومان و پاکترین
و شریفترین مخلوقاتاند.
علامه مجلسی پس از نقل حدیث نوشته است که استاد ابوالقاسم قشیری گفته است که چون این حدیث با این
سند به اطلاع یکی از پادشاهان سامانی رسید آن را به زر نوشت
و وصیت کرد که آن را همراه او دفن کنند. چون درگذشت به خواب کسی آمد
و از او پرسیدند
خداوند با تو چه کرد؟ گفت: خداوند به خاطر اقرار
و تلفظم به لا اله الا
الله و تصدیق مخلصانهام به نبوت
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و این که این حدیث را به قصد
احترام و بزرگداشت آن به زر نوشته بودم، مرا بخشید.
این حدیث «به جهت مسلسل بودن آن از
ائمه اطهار (علیهالسّلام) تا حضرت
رسول (
صلی
الله
علیه
و
آله
وسلّم) به سلسلة الذهب معروف شده است»
از این عنوان به مناسبت در باب
طهارت یاد کردهاند.
به گفته برخى، نوشتن سند سلسلة الذهب بر
کفن مناسب است؛
بلکه بهتر
و نیکوتر آن است که علاوه بر آن، سند حدیثى دیگر به شرح ذیل که آن نیز مشتمل بر اسامى معصومان (علیهم
السّلام)، از
امام رضا (علیه السّلام) تا خداى متعال است، بر کفن نوشته شود: «عن على بن موسى الرضا، عن موسى بن جعفر، عن جعفر بن محمد، عن محمد بن على، عن على بن الحسین، عن الحسین بن على، عن على بن أبى طالب (علیهم
السّلام)، عن
رسول اللَّه (
صلّى اللَّه علیه و آله)، عن
جبرئیل، عن
میکائیل، عن
اسرافیل، عن اللوح، عن القلم، قال: یقولُ
اللَّه تبارک
و تعالى: ولایةُ على بن أبى طالب حِصْنى، فَمَن دَخَلَ حِصْنى أمِنَ مِن نارى».
این حدیث با اختلافات ناچیزی مربوط به شرایط
و اوضاع
و احوال املاء
و استملای آن، در منابع کهنی چون تاریخ نیشابور
و توحید صدوق،
عیون اخبار الرضا، امالی،
شیخ مفید، ربیع الابرار زمخشری، التدوین رافعی، فصول المهمه ابن صباغ مالکی، کشف الغمه اربلی
و منابع جدیدتر چون کنزالعمال متقی هندی،
بحار الانوار مجلسی نقل شده است.
در این جا روایتی که مرحوم حاج
شیخ عباس قمی، از چند روایت بحارالانوار پسندیده
و در
سفینة البحار آورده است
و برابر با نقل
کشف الغمه اربلی در بحارالانوار است، از بحار
و سفینه نقل
و ترجمه میشود: سرور سعید
و امام الدنیا عمادالدین محمد بن ابی سعید بن عبدالکریم وزان در
محرم سال ۵۹۶ ق نقل کرد که صاحب کتاب تاریخ نیشابور در کتابش آورده که هنگامی که علی بن موسی الرضا (
علیه
السّلام) در سفری که در همان
سفر به فیض شهادت نایل آمد، به نیشابور رسید، در مهدی بر روی یک استر سفید رنگ مایل به خاکستری نشسته بود
و نشستنگاه او از
نقره خالص بود. در راه بازار امامان حافظ احادیث نبوی یعنی
ابو زرعه و محمد بن اسلم طوسی (رحمهما
الله) به حضور حضرت راه یافتند
و گفتند: ای بزرگوار
و بزرگ زاده، ای امام
و فرزند ائمه، ای سلاله طاهره رضیه، ای خلاصه زاکیه نبویه، به حق پدران مطهر
و نیاکان گرامیت، چهره مبارکت را به ما بنما
و برای ما از پدران
و جدت حدیثی به یادگار نقل کن. استر ایستاد، سایبان کنار رفت
و چشمان
مسلمانان به طلعت مبارک او روشن شد. گیسوان بافته
و فروهشته او همانند گیسوان
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود،
و مردم از هر طبقهای حاضر
و ایستاده بودند. بعضی فریاد میزدند، بعضی میگریستند
و جامه چاک میکردند یا در خاک میغلطیدند یا باربند استر او را میبوسیدند
و به سوی سایبان او گردن میکشیدند، تا نیمروز شد
و اشکها چون جویباران روان بود. بانگ
و هیاهو آرام گرفت
و بعضی از ائمه
و قضاة حاضر در میان جمعیت (به دیگران) بانگ زدندای مردم گوش فرا دهید
و عترت
رسول الله (
صلی
الله
علیه
و
آله
وسلّم) را نیازارید
و خاموش باشید. آن گاه حضرت (صلوات
الله علیه)، این حدیث را املا کرد
و عده دواتها بالغ بر بیست
و چهار هزار بود، به علاوه تعداد بسیاری قلمدان، نویسندگان اصلی حدیث ابوزرعه رازی
و محمد بن
اسلم طوسی (رحمهماالله) بودند. حضرت (
علیه
السّلام) فرمود: پدرم موسی بن جعفر الکاظم گفت: که پدرم جعفر بن محمد الصادق گفت: که پدرم محمد بن علی الباقر گفت: که پدرم
علی بن حسین گفت: که پدرم
حسین بن علی شهید ارض
کربلا گفت: که پدرم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب شهید ارض کوفه گفت: که برادر
و پسر عمم محمد
رسول الله (
صلی
الله
علیه
و
آله
وسلّم) فرمود: که جبرئیل مرا گفت: که از حضرت رب العزه _سبحانه
و تعالی_ شنیدم که فرمود: کلمة لا اله الا
الله حصنی فمن قالها دخل حصنی
و من دخل حصنی امن من عذابی.
عبارت
حدیث در بعضی منابع تفاوتهائی دارد از جمله در توحید صدوق چنین است: فمن دخله امن من عذابی».
شیخ صدوق در توحید این حدیث را با سلسله راویان متفاوت هم نقل کرده است. در یکی از روایتهای او آمده است که چون موکب امام به حرکت در آمد حضرت ندا در داد. «بشروطها
و انا من شروطها»
و شیخ در توضیح آن نوشته است: «از شروط آن اقرار به حضرت رضا (
علیه
السّلام) است به این که امامی از جانب خداوند عزوجل بر بندگان او است
و اطاعت از او بر بندگان واجب است».
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۵۲۳-۵۲۴. سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حدیث سلسلة الذهب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۲۱.