حجّت (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حجّت: (قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ)«حجت» در اصل از مادّه
«حَجَّ» به معنای قصد میباشد و به جاده و راه که مقصود و منظور
انسان است، «مَحَجَّه» گفته میشود؛ و به دلیل و
برهان نیز «حجت»، اطلاق میگردد؛
زیرا گوینده قصد دارد به وسیله آن مطلب خود را برای دیگران ثابت کند.
(قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ) (بگو: «دلیل رسا برای خداست دلیلی که برای هیچ کس بهانهای باقی نمیگذارد. و اگر او میخواست، همه شما را به اجبار هدایت میکرد. ولی هدایت اجباری بیثمر است.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: احتجاجی است که
کفار بر
کفر و تحریم حلال خود کردهاند. و در ذیل آن جواب داده که اولا شما در آنچه که میگویید و به آن احتجاج میکنید عالم نیستید، و جز به
ظن و تخمین اعتماد ندارید. و ثانیا حجتی را که ذکر کردهاید گو اینکه در جای خود مطلب صحیحی است و
قرآن هم در
آیات بسیاری آن را خاطر نشان ساخته و لیکن مدعای شما را تصحیح نمیکند، چون شما میخواهید با این مطلب
شرک و تحریم حلال خود را اثبات نموده و بگویید
خداوند شرک و تحریم حلال ما را امضاء فرموده و دیگر هیچ باکی بر ما نیست، و چنین استدلال کنید که اگر خداوند غیر این را از ما میخواست ما نیز غیر این میشدیم یعنی
مشرک نمیشدیم و
حلال خدا را
حرام نمیکردیم و لیکن از آنجایی که غیر این را از ما نخواسته ما میفهمیم که او به ما اذن به
شرک و تحریم داده است، پس ما بر
شرک و تحریم خود اشکالی نمیبینیم. و لیکن این حجت نتیجه مورد نظر ایشان را اثبات نمیکند، و نتیجه آن بیش از این نیست که چون خداوند ترک
شرک را از ایشان نخواسته پس ایشان را مضطر و مجبور به ترک
شرک نکرده و بس، و اما ترک
شرک اختیاری را هم از ایشان نخواسته نتیجه آن حجت نیست، پس نمیتوانند قدرت و
اختیار بر
شرک و ترک
شرک را انکار کنند، چون چنین است خداوند میتواند ایشان را به سوی
ایمان و ترک افتراء دعوت نماید، پس حجت بالغه همان حجت خدا است نه حجتی که ایشان در این مقام اقامه کردهاند، چون حجت ایشان جز پیروی خیال و تخمین پایه و اساسی ندارد.
(قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ) به نظر میرسد فاء اولی که بر سر اسم جلاله است برای تفریع و فاء دوم که بر سر حرف لو آمده برای تعلیل، و کلام از قبیل قلب حجت بر خصم بوده باشد، و بعد از آنکه مقتضای حجت خصم را بیان نموده فرموده باشد: این حجت علیه خود شما نتیجه میدهد و شما از آنجایی که در معارف الهی جاهل و پیرو ظن و تخمینید نمیفهمید، چون حجت شما دلالت میکند بر اینکه شما در مقابل کسی که شما را به ترک
شرک و ترک افترای به خدا دعوت میکند حجتی ندارید. و آن حجتی که شما به خیال خود علیه او اقامه کردهاید علیه خود شما و حجت خدا است. برای اینکه شما در این حجت اقرار کردهاید بر اینکه اگر خداوند میخواست همه شما را مجبور به ایمان و ترک
شرک و ترک تحریم میکرد، و چون نکرده و شما را به
اختیار خودتان باقی گذارده میتواند شما را به ترک
شرک و تحریم دعوت نماید. و به عبارت دیگر: نتیجه حجت شما این است که حجت شما حجت خدا و علیه خود شما است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «حجّت»، ص۱۷۹.