حجتهای الهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حجت به معنی
دلیل و
برهان است و خداوند برای
انسان دو حجت قرار داده است؛ یکی
حجت باطنی که همان
عقل است و دیگری
حجت ظاهری که
انبیاء و رسل و امامان (علیهمالسلام) هستند.
واژه «حج» که
حجت هم برگرفته از آن است معانی گوناگون دارد معنای معروف آن قصد است. به حج
خانه خدا هم که حج گفته میشود بدین مناسبت است که قصد به خانه خدا برای انجام
مناسک در آن ملحوظ شده است به راه روشن «محجّه» گفته میشود چون مقصود است «حجت» هم برگرفته از همین معنی است چون حجت مورد قصد است و با آن میتوان به حق مطلوب رسید.
جوهری حجت را به معنای
برهان گرفته است گفته میشود «حاجة» به معنای آن است که با حجت بر او غالب شد.
واژه حجت در آیات
قرآن کریم هم آمده است مانند: «قل فلله الحجة البالغه؛ بگو برای خدا دلیل رسا و قاطع است.»
«حجت بالغه» یعنی دلایل
خداوند برای
بشر بسیار روشن و رساست به گونهای که جای هیچگونه تردید برای افراد باقی نمیگذارد. از
امام صادق (علیهالسّلام) سؤال شد معنای
آیه چیست؟ حضرت فرمود: خداوند در
روز رستاخیز به بنده خویش میگوید بنده من آیا میدانستی و
گناه کردی؟ اگر بگوید آری میفرماید چرا به آن چه میدانستی عمل نکردی و اگر بگوید نمیدانستم میگوید چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی؟ در این موقع فرد میماند این همان حجت بالغه است.
در
زبان فارسی هم این واژه به این معنا تفسیر شده که؛ آنچه با آن بتوان ادعائی را اثبات کرد،
دلیل، برهان.
سنت خداوند بر آن است که «اتمام حجت» کند. یعنی بصورت روشن راه را از چاه مشخص کرده و بگوید که راه
سعادت کدام است؟
قاعده لطف که از قواعد مسلّم
علم کلام است گویای همین مضمون است. این قاعده میگوید که لطف بر خداوند
واجب است یعنی باید با ارسال رسل و انزال کتب زمینههای قرب بنده به خداوند و دوریاش را از نافرمانی فراهم سازد. یعنی توسط پیامبران ارشاد نماید و سنت حضرتش اجبار نیست. «
لطف» روشنگری است و بیان
صراط هدایت و به تعبیر مرحوم
شعرانی «لطف بمعنای الجاء و
اجبار مردم به طاعت نیست بلکه به معنای
هدایت و تسهیل اسباب است که اگر خواست به
اختیار خویش اطاعت کند.»
خداوند از آغاز
خلقت انسان این «لطف» را بر انسان ارزانی داشته و تا
قیامت هم خواهد داشت.
خداوند برای انسان دو حجت قرار داده است؛ یکی
حجت باطنی است که همان
عقل است که او را دعوت به
اطاعت از خداوند و بندگی مینماید و حجت دوم
انبیاء و رسل و امامان آنها هستند.
حضرت امام کاظم (علیهالسّلام) فرمود: «یا هشام ان للّه علی الناس حجّتین حجة ظاهرة و حجة باطنة فامّا الظاهرة فالرسل و الانبیاء و الائمة و امّا الباطنة فالعقول؛ ای
هشام خدا بر مردم دو حجت دارد حجت آشکار و حجت پنهان، حجت آشکار رسولان و پیغمبران و امامانند و حجت پنهان عقلهای آنهاست. »
مقصود از اینکه عقل حجت است هر برداشتی را که معمولاً انسان دارد و میگوید من با عقلم چنین میفهمم نیست! بلکه مقصود
مستقلات عقلیه است یعنی عقل انسان ادراکاتی دارد که انبیاء هم نباشند، امامان هم نمیبودند آنها را داشت مثل
وجوب اطاعت از منعم،
دفع ضرر محتمل،
قبح عقاب بلا بیان و... .
و مقصود از حجت بودن انبیاء و امامان اینست که راه
سعادت را باید از آنان آموخت آنها هستند که راهنمای به قلّه رفیع سربلندی و
سعادت انسان هستند.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «مازالت الارض الّا و للّه فیها الحجة یعرف الحلال و الحرام و یدعوا الناس الی سبیل اللّه؛
زمین پیوسته حجتی الهی را در خود دارد که
حلال را از
حرام میشناساند و مردم را به راه خداوند تبلیغ میکند. »
آنان حجت خداوند بر دنیای مردماند، یعنی
سعادت دنیای مردم در گرو اطاعت از
معصومین (علیهالسّلام) است. آنان
مفسر قرآن هستند که هدایتگر به سوی بهترین زندگیهاست؛ «انّ هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم»
این ست معنای «حجج اللّه علی اهل الدنیا» لکن آنچه گفتنی است اینست که «شعار» محبت آنها کافی نیست، گرچه ارزشمند است. آن چه مهم است تمسّک به آنهاست که به عبارت دیگر رهروی راهشان میباشد.
اینکه در روایات،
اهل بیت تشبیه به «بیتاللّه» شدهاند گویای همین نکته است که باید سراغ
کعبه رفت و آن را
طواف کرد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مولی
علی (علیهالسّلام) فرمود: «مثلکم یا علی مثل بیت اللّه الحرام؛ مثل شما مثل خانه خداست».
اینکه در روایات اهل بیت تشبیه به سر و جایگاه چشم در سر شدهاند بدین معنی است که باید فرمانده کل قوای زندگی، اهل بیت (علیهمالسّلام) باشند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «اجعلوا اهل بیتی منکم مکان الراس من الجسد و مکان العینین من الراس فانّ الجسد لایهتدی الّا بالراس و لا یهتدی الراس الّا بالعینین؛ اهل بیتم را همانند سر در بدن قرار دهید و همانند دو چشم در سر همانا جسد بی سر راه بجائی نمیبرد و راه یابی سرهم با چشم است».
و اینکه در روایات اهل بیت تشبیه به
کشتی نوح شدهاند یعنی همین که تنها کسانی از طوفانهای گمراه کننده زندگی جان سالم بدر میبرند که سوار بر آن کشتی شوند. کسی از دور نشسته باشد و شعار دهد از غرق شدن نجات نمییابد، آن کس نجات یافته است که سوار آن شود و سوار بر کشتی اهل بیت (علیهالسّلام) شدن یعنی عمل به رهنمودهای آنها، یعنی زندگی را با آئیننامه تدوین شده از سوی آنان که همان
قرآن و
سنت است اداره کردن،
ابوذر میگوید: از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که فرمود: «الا انّ مثل اهل بیتی فیکم مثل سفینة نوح من قومه من رکبها نجا و من تخلّف عنها غرق؛ آگاه باشید که مثل اهل بیتم در بین شما همانند کشتی نوح در قوم خویش است هرکس سوار آن شود نجات مییابد و آن کس که سوار نشود (تخلّف کند) غرق میشود.»
امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) فرمود: «من اتبع امرنا سبق، من رکب غیر سفینتنا غرق؛ آن کس که مطیع امر ما باشد پیشی میگیرد و آن کس که بر غیر کشتی ما سوار شود غرق میشود.»
در روایتی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «الائمة بعدی اثنا عشر تسعة من صلب الحسین و منا مهدی هذه الامة من تمسک من بعدی بهم فقد استمسک بحبل اللّه و من تخلّی منهم فقد تخلّی من اللّه؛ امامان بعد از من دوازده نفرند، نه امام از فرزندان
امام حسین (علیهالسّلام) و از ماست مهدی این امت هر کس بعد از من تمسک به اینان داشته باشد به
ریسمان الهی چنگ زده است و هر کس از آنها کناره گیرد از خدای کناره گرفته است.»
در روایاتی اهل بیت (علیهالسّلام) اهل تقوی، اهل اصلاح، اهل ولایت، اهل بندگی را از خود نامیدهاند.
و از سوی دیگر ذلتپذیران، بی ادبها آنان که نه به بزرگترها احترام میکنند نه کوچکترها را مورد مهر قرار میدهند، آنان که اهل خیانتاند، اهل مکر و فریباند، همسایه آزارند و... را از خود نفی کرده و فرمودهاند: اینان از ما نیستند.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «لیس من شعیتنا من وافقنا بلسانه و خالفنا فی اعمالنا و آثارنا؛
شیعه ما نیست آن کس که با زبان با ما همراه باشد اما در اعمال و آثارمان با ما مخالفت کند».
این مجموعه روایات که حجم عظیمی میباشد همگی گویای اینست که آنچه در رابطه با اهل بیت تضمین کننده
سعادت انسان است رهروی راه آنان است. پس آنان حجت خداوند بر اهل دنیا هستند، برهان روشن سعادتند.
امامان علاوه بر آنکه حجت خدا بر اهل دنیایند، حجت او در آخرت هم هستند. یعنی آن جا نیز آنانند که میزان اعمالند، آنان در این دنیا شاهد اعمال بندگانند: «و قل اعملوا فسیری اللّه عملکم و رسوله و المؤمنون؛
بگو: «عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مىبينند! و بزودى، بسوى داناى نهان و آشكار، بازگردانده مىشويد؛ و شما را به آنچه عمل مىكرديد، خبر مىدهد!» در آن جهان نیز شاهدند اینجا محل تحمل
شهادت است و آنجا محل اداء آن. «فکیف اذاجئنا من کلّ امة بشهید و جئنابک علی هؤلاء شهیداً؛
حال آنها چگونه خواهد بود در آن روز که برای هر امتی گواهی بر اعمالشان میطلبیم و تو را گواه این
امت قرار میدهیم.»
در روایتی در ذیل
آیه آمده است که امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «نزلت فی امة محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خاصة فی کلّ قرن منهم امام منّا شاهد علیهم و محمد شاهد علینا؛ این آیه درباره امت محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بالخصوص نازل شده که در هر قرنی از این امت امامی از ما خواهد بود که گواه بر آنهاست و
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گواه بر ماست.»
اینک سخن اینست که مراد از «الاولی» چیست؟ اگر مراد «
دنیا» باشد که در فراز قبل آمد. برخی گفتهاند که «الاولی» تاکید بر دنیاست ولی با توجه به اینکه کلام معصوم همانند
وحی است باید کلامشان را تا میتوانیم حمل بر «
تاسیس» کنیم نه «تاکید» گرچه تاکید بجا نیز با
فصاحت و
بلاغت سازگار است. بر این اساس برخی از شارحان
زیارت جامعه چنین گفتهاند: «عوالم بطور کلّی بر سه وجه است:
عالم امر،
عالم خلق،
عالم حساب و قیامت به اصطلاح
عالم آخرت، پس عالم امر را عالم اولی میگوئیم چون قبل از
خلقت است و این همان عالم ذر است که خداوند قبل از ایجاد آنان در این عالم از تمام ذرّات پیمان گرفته بر توحید و نبوّت و ولایت ائمه و عالم آخرت مقابل عالم امر است چون همیشه آخر مقابل اول است و به همین جهت آن را آخرت میگویند چون در آخر عوالم است و بین این دو عالم دنیاست که موجودات در آن زندگی میکنند پس معنای عبارت اینست که شما اهل بیت
عصمت و طهارت حجج الهیه هستید در هر سه عالم عالم دنیا و عالم آخرت و
عالم ذر».
پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «حجتهای خداوند»، تاریخ بازیابی ۹۶/۸/۲۰.