• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حِجاز (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: حجاز.


حِجاز (به کسر حاء) یکی از واژگان نهج البلاغه به معنای سرزمین مکّه، مدینه و طائف است.
حضرت علی (علیه‌السلام) خطاب به ابن عباس و در خصوص همدری با مردم و بی‌اعتنایی به دنیا از این واژه استفاده نموده است.
این واژه سه بار در نهج البلاغه آمده است.




حِجاز به معنای سرزمین مکّه، مدینه و طائف آمده است.
در اقرب الموارد آمده است: شاید علت این نام‌گذاری آن به این سرزمین، حاجِز (به کسره جیم) و مانع بودن آن مابین نجد و تهامه است.



برخی از مواردی که در «نهج‌البلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل می‌باشد:


۲.۱ - بِالْحِجاز - خطبه ۳۱ (ملاقات ابن عباس با زبیر)

امام (صلوات‌الله‌علیه) پیش از شروع جنگ بصره به عبدالله بن عباس فرموده است:
«وَ لَکِنِ الْقَ الزُّبَیْرَ فَاِنَّهُ اَلْیَنُ عَریکَةً، فَقُلْ لَهُ یَقُولُ لَکَ ابْنُ خالِکَ عَرَفْتَنی بِالْحِجازِ وَ اَنْکَرْتَنی بِالْعِراقِ، فَما عَدا مِمّا بَدا؟»
«زبیر را ملاقات کن و به او بگو دایی زاده‌ات می‌گوید: مرا در حجاز شناختی ولی در عراق انکارم کردی چه چیز تو را از شناخت قبلی منحرف و منصرف کرد.»
سید رضی معتقد است این جمله «فَمَا عَدَا مِمَّا بَدَا»، برای اولین بار از امام (علیه‌السلام) شنیده شده و سخنی بلیغ است.


۲.۲ - الْحِجَاز - نامه ۴۱ (خطاب به ابن عباس)

آن حضرت در نامه ۴۱، خطاب به ابن عباس می‌فرماید:
«وَ اَیْتامِهِمُ اخْتِطافَ الذِّئْبِ الْاَزَلِّ دامیَهَ الْمِعْزَی الْکَسیرَهَ فَحَمَلْتَهُ اِلَی الْحِجازِ رَحیبَ الصَّدْرِ بِحَمْلِهِ غَیْرَ مُتَاَثِّمٍ»
«چون زمینه تشدید خیانت به امت برایت فراهم شد به سرعت حمله کرده، و به شتاب از جای جستی، و آنچه توانستی از اموالی که برای بیوه زنان و یتیمان نگهداری می‌شد مانند گرگ تیزرو که بزغاله مجروح از پا افتاده را بر باید ربودی و آن مال را با خیال راحت به حجاز منتقل کردی، بدون اینکه در این غارت‌گری احساس گناه کنی.»


۲.۳ - بِالْحِـجاز - نامه ۴۵ (همدردی با مردم)

امام (علیه‌السلام) در نامه ۴۵، در خصوص همدری با مردم و بی‌اعتنایی به دنیا، فرموده‌اند:
«هَیْهاتَ اَنْ یَغْلِبَنی هَوایَ وَ یَقُودَنی جَشَعی اِلی تَخَیُّرِ الْاَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِـجازِ اَوِ الْیَمامَةِ مِنْ لا طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ»
«هیهات که هوا و هوسم بر من چیره شود و شکم‌بارگی به گزینش طعام‌های لذیذ وادارم نماید، در حالی که چه بسا در یمامه و یا حجاز کسانی باشند که امید دستیابی به قرص نانی نداشته باشند.»



این واژه سه بار در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۱، ص۲۵۳.    
۲. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۴، ص۱۴.    
۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۱، ص۵۹۷.    
۴. سید رضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۸۶، خطبه ۳۱.    
۵. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الإستقامة، ج۱، ص۷۳، خطبه ۳۱.    
۶. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۷۴، خطبه۳۱.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۸۵، خطبه ۳۱.    
۸. بحرانی، ابن میثم، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۲۹.    
۹. سید رضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۸۶، خطبه ۳۱.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۲، ص۲۴۷.    
۱۱. هاشمی خویی، حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۴، ص۴۴.    
۱۲. سید رضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۶۷۰، نامه ۴۱.    
۱۳. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الإستقامة، ج۳، ص۷۳، نامه ۴۱.    
۱۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۱۳، نامه۴۱.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۶۴۵، نامه ۴۱.    
۱۶. بحرانی، ابن میثم، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۴۵.    
۱۷. بحرانی، ابن میثم، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۴۹.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۱۰، ص۱۲۱.    
۱۹. هاشمی خویی، حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۲۰، ص۷۵.    
۲۰. سید رضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۶۷۸، نامه ۴۵.    
۲۱. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الإستقامة، ج۳، ص۸۰، نامه ۴۵.    
۲۲. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۴۱۸، نامه۴۵.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۶۵۳، نامه ۴۵.    
۲۴. بحرانی، ابن میثم، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۶۸.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۱۰، ص۱۹۷.    
۲۶. سید رضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۸۶، خطبه ۳۱.    
۲۷. سید رضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۶۷۰، نامه ۴۱.    
۲۸. سید رضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۵۷، نامه ۴۵.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حجاز»، ص۲۵۳.    






جعبه ابزار