حتمیت موضوع قضیه موجبه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حتمیت
موضوع قضیه
موجبه یکی از
اصطلاحات بهکار رفته در
علم منطق بوده و به معنای لزوم موجود بودن موضوع در
قضیه موجبه است.
سه چیز سبب احتیاج قضایا به وجود موضوع است که بعضی از قضایا واجد هر سه علت و بعضی واجد دو علتاند و در بعضی، بیش از یک علت یافت نمیشود. این سه عبارتاند از:
۱. حکم؛
۲.
موجبهبودن حکم؛
۳. نتیجه و غایت یا چگونگی حکم که بیانگر خصوصیات و قیود وجود موضوع است.
از لحاظ حکم، فرقی بین
موجبه و
سالبه نیست، زیرا حکم بین دو چیز واقع میشود و تا طرفین حکم در
ذهن حاضر نباشند صدور حکم، ممکن نیست. وجه دوم، یعنی ایجاب حکم، به
قضایای موجبه اختصاص دارد.
وجه
علیت موجبه بودن حکم نسبت به وجود موضوع این است که معنای ایجاب، ملحق کردن
محمول به موضوع و ربط دادن صفتی یا مفهومی به مفهوم دیگر است و تا خود موضوع موجود نباشد چیزی به آن ملحق نمیشود. وجود موضوع از این لحاظ، به قضیه
موجبهای که محمولش امر خارجی است، اختصاص ندارد و سایر
قضایای موجبه را هم شامل میشود. این قضایا عبارتاند از:
۱. جایی که حکمکننده در صدد بیان حالات و آثار خود
ماهیت باشد بدون توجه به نحوه وجود آن؛ مثل
قضایای ریاضی.
۲. جایی که حکم برای بیان حالت سلبی موضوع صادر شده است؛ مانند قضیه
اجتماع نقیضین محال است و شریک باری معدوم است.
۳. جایی که محمول، معنای سلبی داشته باشد؛ مانند
قضیه معدولة المحمول یا مواردی که محمول از امور عدمی باشد؛ مثل کوری.
در همه این موارد از آن لحاظ که چیزی به چیز دیگر الحاق شده است، موضوع باید موجود باشد، هر چند در بعضی اقسام، داشتن
وجود ذهنی برای موضوع کفایت میکند؛ پس مراد از این سخن که در قضیه
موجبه، وجود موضوع ضروری است، آن است که علاوه بر اصل حکم از لحاظ ایجاب (
موجبه بودنِ) حکم نیز وجود موضوع، لازم است، به خلاف قضیه سالبه که فقط از لحاظ اصل حکم به موضوع نیاز دارد.
وجه سوم، لزوم وجود موضوع، یعنی غایت و نتیجه حکم، از این روست که صادر کننده حکم، گاهی در مقام بیان حالات ذهنی و گاهی در صدد است که آثار خارجی موضوع قضیه را بیان کند. و در هر صورت، الحاق خصوصیات مربوط به نحوه وجود موضوع فرع وجود موضوع است و تا موضوع وجود نداشته باشد الحاق خصوصیات مذکور امکان پذیر نیست.
توضیح اینکه اغراض و نتایجی که باعث صدور احکام و تشکیل قضایا میشود یکی از این امور است:
۱. بیان حالات و آثار و خواص خارجی موضوعات که در قالب
قضایای خارجیه است.
۲. بیان حالات ذهنی موضوع، مثل قضیه «انسان
نوع است» و سایر
قضایای منطقی.
۳. بیان حالت خارجی موضوع از لحاظ عدمیت آن، مثل: پرویز معدوم است، شریک باری ممتنع است و اجتماع دو نقیض
محال است. مفاد این قضایا آن است که آنچه را در ذهن، پرویز یا نقیضین یا شریک باری
تصور میکنیم معدوم خارجیاند.
۴. بیان حالت ذات
ماهیت، بدون بستگی به وجود ذهنی یا خارجی آن، مثل احکام صادر شده برای موضوعات هندسی که وجود ذهنی یا خارجی آنها هیچ دخالتی در وجود این محمولات و خواص و آثار موضوعات آنها ندارد و توجهی به وجود خارجی یا ذهنی آنها نیست.
از اینجا روشن میشود که حکم، مطلق وجود را برای موضوع ثابت میکند و خصوصیات و قیود وجود موضوع،
معلول نتیجه و
غایت حکم است. غایت حکم، اصل حکم را از حال اطلاق بیرون میبرد و
بالعرض هر یک از قضایا را به نوع خاصی از وجود موضوع اختصاص میدهد و خصوصیت حکم، باعث خصوصیت وجود موضوع میشود.
بنابراین غایت حکم که بیانگر نحوه وجود موضوع و سایر خصوصیات مرتبط با موضوع است علت و سبب دیگری است برای حتمیت وجود موضوع در قضیه
موجبه.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
•
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. •
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «حتمیت موضوع قضیه موجبه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۲/۱۶.