حبس در خانه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن کریم آیهای مبنی بر اینکه زن
فاحشه باید مجازات شود و
کیفر او
حبس و زندانی شدن در خانه است؛ وجود دارد اما برخی بر این باورند این آیه
نسخ شده است که به بیان آن خواهیم پرداخت.
حبس ابد در خانه در آغاز
اسلام ، کیفر زن فاحشه، در صورت
شهادت شهود است.
"والـتی یاتین الفـحشة من نسائکم فاستشهدوا علیهن اربعة منکم فان شهدوا فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفـهن الموت..
و کسانی از زنان شما که مرتکب
زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بر آنها بطلبید! اگر گواهی دادند، آنان(زنان) را در خانهها (ی خود) نگاه دارید تا مرگشان فرارسد یا اینکه خداوند، راهی برای آنها قرار دهد "
وقتی میخواهند بگویند فلانی فلان عمل را انجام داده هم میگویند: " فلان اتاه": و هم تعبیر میکنند" فلان اتی به"، و کلمه" فاحشه" از ماده (ف- ح- ش) به معنای طریقه شنیعه است، ولی استعمالش در عمل شنیع زنا شایع شده است، و در
قرآن کریم در آیه زیر بر
لواط و یا هم بر آن و هم بر عمل
مساحقه- همجنس بازی زنان-
اطلاق شده است. " انکم لتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین" .
و ظاهرا و بطوری که بیشتر مفسرین گفتهاند: مراد از فاحشه در آیه مورد بحث عمل زنا باشد، مفسرین روایتی هم نقل کردهاند، که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم وقتی آیه تازیانه در اول سوره نور نازل شد فرمود: این همان راه علاج و سبیلی است که خدای تعالی در آیه پانزده
سوره نساء وعده اش را داده است.
در این جمله مساله
حبس کردن دائمی زن مورد بحث را مترتب کرده بر
شهادت دادن
شهود، نه بر اصل وقوع عمل زشت، و خلاصه کلام اینکه، تنها وقتی حکم
حبس ابد از ناحیه حاکم صادر میشود که چهار شاهد بر صدور عمل فاحشه از زن شهادت دهد، و اگر شهود شهادت ندهند حکم صادر نمیشود، هر چند حاکم یقین به صدور آن داشته باشد، و این خود یکی از منتهای خدای سبحان بر امت
اسلام است، که نسبت به او
عفو و اغماض اعمال فرموده است.
و حکم نامبرده
حبس دائمی است، به قرینه اینکه نهایت مدت
حبس را
مرگ زن قرار داده، و فرموده: " حتی یتوفاهن الموت" (تا مرگ ایشان را دریابد)، چیزی که هست تعبیر
حبس ابد آن هم در زندان نیاورد، بلکه فرمود آنها را در خانهها نگه بدارید تا مرگشان فرا رسد، این نیز
دلیل روشنی است بر اینکه خواسته است کار را بر
مسلمانان آسان بگیرد، و از سخت گیری
اغماض کند، و اینکه فرمود: (تا مرگشان برسد) (و یا خدا راه نجاتی برایشان مقرر بدارد) منظور
نجات از
حبس ابد است، و در اینکه تردید کرد، و فرمود: (یا آن و یا این) اشارهای است به اینکه امید آن هست که حکم
حبس ابد نسخ شود، هم چنان که همین طور هم شد، برای اینکه حکم
تازیانه حکم
حبس ابد را نسخ کرد، و این از ضروریات است که حکم جاری در باره
زناکاران در اواخر عمر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نازل شد، و بعد از رحلت آن جناب در بین مسلمانان جاری گردید، و مساله زندانی کردن بعد از رحلت آن جناب اصلا مورد عمل واقع نشد.
پس آیه شریفه بفرضی که
دلالت کند بر حکم زنان زناکار، هیچ تردیدی نیست در این که به وسیله آیه
تازیانه نسخ شده است.
لازم به ذکر است که آیه مذکور با آیه دیگر
نسخ شده است.
این مجازات عمل منافی عفت برای زنان شوهردار در این آیه"
حبس ابد" تعیین شده است.
ولی بلا فاصله میگوید: " او یجعل الله لهن سبیلا" (و یا اینکه خداوند راهی برای آنها قرار بدهد) بنا بر این باید
مجازات حبس در باره آنها ادامه یابد، تا
مرگ آنها فرا رسد، و یا اینکه قانون جدیدی از طرف خداوند برای آنها معین شود.
از این تعبیر استفاده میشود که این حکم، یک حکم موقت بوده، و از همان آغاز اعلام شده است که در آینده (پس از آماده شدن محیط و افکار) حکم جدیدی در باره آنها نازل خواهد شد، و در آن موقع زنانی که مشمول این
قانون شدهاند، و هنوز در قید حیات هستند، طبعا از زندان آزاد خواهند شد، و مجازات دیگری نیز در مورد آنها عملی نخواهد گردید،
آزادی آنها از زندان بخاطر الغای حکم سابق است، و اما عدم اجرای مجازات جدید در باره آنها بخاطر این است که قانون مجازات شامل مواردی که قبل از آمدن قانون انجام یافته نمیگردد، و به این ترتیب قانون آینده هر چه باشد راهی برای نجات این زندانیان است، ولی البته این قانون جدید شامل حال تمام کسانی که در آینده مرتکب میشوند خواهد بود (دقت کنید).
و اما اینکه بعضی احتمال دادهاند که منظور از جمله" او یجعل الله لهن سبیلا
" این است که خداوند به وسیله دستور آینده در باره
سنگسار کردن این گونه افراد، راهی برای آزادی آنها گشوده است درست نیست، زیرا هیچگاه با تعبیر" لهن سبیلا" (راهی به سود آنان) سازگار نمیباشد چه اینکه
اعدام راه نجات نمیباشد.
زیرا میدانیم قانونی که بعدا در اسلام برای مرتکبین
زنای محصنه، مقرر گردید، قانون" رجم" (سنگسار کردن) بود. (این قانون در
احادیث پیامبر صلیاللهعلیهوآلهبه- طور مسلم وارد شده است، اگر چه در قرآن به آن اشارهای نگردیده است).
از آنچه در بالا گفتیم، روشن میشود، که آیه فوق هرگز
نسخ نشده، زیرا نسخ در مورد احکامی است که از آغاز به صورت مطلق گفته شود، نه به صورت موقت و محدود، در حالی که آیه فوق حکم"
حبس ابد"، را به عنوان یک حکم محدود و موقت ذکر کرده است. و اگر مشاهده میکنیم که در پارهای از روایات
تصریح شده، که آیه فوق به وسیله احکامی که در باره مجازات عمل منافی
عفت دارد شده، نسخ گردیده است، منظور از آن نسخ اصطلاحی نیست، زیرا نسخ در زبان روایات به هر گونه
تقیید و تخصیص حکم گفته میشود. (دقت کنید).
ضمنا باید توجه داشت که دستور
محبوس ساختن اینگونه زنان در خانهها حکمی است که از یک سو به نفع آنهاست زیرا از
محبوس ساختن در زندانهای عمومی به مراتب بهتر است، و از سوی دیگر
تجربه نشان داده که زندانهای عمومی اثر عمیقی در آلوده شدن اجتماع دارد زیرا این مراکز معمولا به صورت آموزشگاه بزرگ مفاسد درمی آید که افراد مجرم در آنجا تجربیات خود را در معاشرت دائمی توام با وقت وسیع در اختیار یکدیگر میگذارند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۲۹۵، برگرفته از مقاله « حبس در خانه »