حبس خروج کننده بر ضد امام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حبس خروج کننده بر ضد امام از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به
حقوق زندانی و درباره حکم زندانی کردن خروج کنندگان بر ضد
امام بحث میکند.
در اینجا به نقل روایاتی درباره حبس خروج کنندگان بر ضد امام میپردازیم:
ثقفی (دربارۀ خروج
خریت بن راشد از
بنی ناحیه بر ضد
حضرت امیر (علیهالسلام) و اعتراض
عبداللّه بن قعین به حضرت به جهت نگرفتن تعهد از او): گفتم: ای امیر مؤمنان! چرا همین حالا او را دستگیر نمیکنی تا از او تعهد بگیری؟ فرمود: ما اگر بخواهیم هر کسی را که متهم است دستگیر کنیم باید زندانها را پر کنیم. من فکر نمیکنم صحیح باشد مردم را پیش از اینکه مخالفت خود را آشکار سازند دستگیر و زندانی کنیم و کیفر دهیم.
طبری:
ابو مخنف از
مجاهد از
محل بن خلیفه نقل کرده: مردی از ایشان از
بنی سدوس به نام
عیزار بن اخنس عقیدۀ
خوارج داشت و به آنان پیوست. بیرون
مدائن با
عدی بن حاتم مواجه گشت. همراه عدی،
اسود بن قیس مرادی و
اسود بن یزید مرادی بودند. عیزار وقتی با عدی مواجه گشت گفت: آیا سالم غانمی یا ستمکار گنهکار؟ عدی گفت: سالم غانمم. آن دو مرد مرادی به او (عیزار) گفتند: این سخن را نگفتی مگر به دلیل شرّی که در درون داری و ما میدانیم تو از خوارجی. از ما جدا نمیشوی تا خدمت امیر المؤمنین (علیهالسلام) برسیم و به او بگوییم. چیزی نگذشت که علی (علیهالسلام) آمد و به او خبر دادند. گفتند: ای امیر مؤمنان! این شخص عقیدۀ خوارج دارد ما به خوبی او را میشناسیم. حضرت فرمود: خون او بر ما مباح نیست، ولی او را
حبس میکنیم.
عدی
بن حاتم گفت: ای امیر مؤمنان! او را به من بسپار، من ضمانت میکنم از ناحیۀ او هیچ ناپسندی به شما نرسد. حضرت وی را به او سپرد. (ولی آنچه از
تاریخ بغداد نقل شده با این گفته مخالفت دارد؛ زیرا میگوید: علی (علیهالسلام) فرمود: با او چه کنم؟ گفتند: او را بکش. فرمود: کسی را که بر من خروج نکرده، بکشم! گفتند: زندانیاش کن. فرمود: جنایتی نکرده تا زندانیاش کنم. او را رها سازید.)
گاهی گفته میشود: دو خبر مذکور، در جایی است که فعّالیت سیاسی یا بغی، وجود داشته باشد، ولی
حجیّت این دو خبر ثابت نشده است. ممکن است گفته شود:
حفظ نظام و کیان
اسلام و حفظ اموال و حقوق
مسلمانان در نزد شرع دو امر مهمند و این دو در بسیاری از موارد توقف دارند بر دستگیری و حبس متهمان به انگیزۀ تخلیۀ اطلاعاتی اگر در معرض فرار باشند.
پس ظاهر این است که حبس جایز باشد در صورتی که امر مهمی باشد و از نظر
عرف بتوان پیگیری کرد و از نظر عقلا محتمل باشد، ولی لازم است در مقام عمل دقت و احتیاط کامل کرد تا حیثیت افراد حفظ شود چون مقام از موارد تزاحم بین دو امر است که باید اهم آنها از نظر ملاک اخذ شود. در عین حال حبس نه حد است و نه
تعزیر، بلکه احتیاط و استظهار است.
سرخسی: از
کثیر حضرمی: از طرف در کنده، داخل
مسجد کوفه شدم، پنج نفر را دیدم که به علی (علیهالسلام) ناسزا میگویند در میان ایشان مردی بود که برنسی (جامهای که کلاه بر سر آن باشد؛ مانند بارانی
) پوشیده بود و میگفت: با خدا پیمان میبندم که او را بکشم. من او را گرفتم. همراهان او متفرق شدند او را نزد علی (علیهالسلام) آوردم. گفتم: من شنیدم از این شخص که با خدا پیمان میبست تا شما را بکشد. حضرت فرمود: نزدیک شو تو کیستی؟ وای بر تو! گفت:
من سوار منقریام. علی (علیهالسلام) فرمود: رهایش کن. گفتم: رهایش کنم، در حالی که با خدا پیمان بسته است تا شما را بکشد؟! علی (علیهالسلام) فرمود: آیا قبل از اینکه مرا بکشد او را بکشم؟!
گفتم: او به شما ناسزا گفت. فرمود: تو هم یا به او دشنام بده، یا رهایش کن … این روایت دلیل است بر اینکه کسی که هنوز از او شورش سر نزده امام نمیتواند او را بکشد. این روایت را حسن از
ابو حنیفه نقل کرده است.
[
ابو حنیفه
]
گفته است: تا وقتی که تصمیم بر خروج نگرفتهاند، امام متعرض آنها نمیشود. هرگاه به امام رسید که قصد خروج دارند میتواند آنان را پیش از اینکه مسأله حاد شود، دستگیر و زندانی کند چون قصد
معصیت و ایجاد فتنه دارند.
نظر نگارنده: مقتضای
اصل و
قاعده، عدم جواز حبس است؛ زیرا گناهی صادر نشده تا موجب کیفر شود. آری، اگر شروع به شورش بر ضد امام کند و آشکارا با نظام اسلامی مخالفت ورزد، امام میتواند وی را از باب «حبس برای ترک معصیت» زندانی کند.
• طبسی، نجمالدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۳۵۱-۳۵۳.