جَراد (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَراد (به فتح جیم) یا
جراده یکی از
مفردات نهج البلاغه، به معنای
ملخها است.
حضرت علی (علیهالسلام) در مورد
زهد خویش و شناخت
خدای تعالی، از این واژه استفاده نموده است.
جَراد (به فتح جیم)
یا جراده به معنای ملخها، آمده است.
برخی از مواردی که در
نهج البلاغه استفاده شده به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) درباره زهد خویش فرموده:
«وَ إِنَّ دُنْیَاکُمْ عِنْدی لاََهْوَنُ مِنْ وَرَقَة فِی فَمِ جَرادَة تَقْضَمُها، ما لِعَلیّ وَ لِنَعیم یَفْنَی، وَ لَذَّة لاَ تَبْقَی»؛
«
دنیای شما در نزد من خوارتر است از برگی که در دهان ملخی است و آنرا میجود، چه کار دارد علی با نعمتی که فانی میشود و لذتی که باقی نمیماند».
امام (علیهالسلام) در آنجا که در رابطه با
توحید و
شناخت خدا میفرماید:
«وَ اِنْ شِئْتَ قُلْتَ فی الْجَرادَةِ، اِذْ خَلَقَ لَها عَیْنَیْنِ حَمْرَ اوَیْنِ، وَ اَسْرَجَ لَها حَدَقَتَیْنِ قَمْراوَیْنِ»؛
«یعنی اگر بگویی که آثار قدرت و وجود خدا در ملخ هست راست گفتهای، که خدا برای آن دو تا چشم قرمز آفرید».
کشاورزان در کشت خویش از او میترسند و قدرت دفع او را ندارند و لو همه به دفع او جمع شوند، با حمله خویش
زراعت را به نابودی بر میگرداند و به خواسته خود از آن میرسد، با وجود همه اینها جثّهاش به بزرگی یک انگشت نازک نیست. آری
هزاران اسرار از توحید در خلقت این
حشره ناتوان وجود دارد که با آن ضعف و کوچکی یک موجود زنده کامل و تدبیر شده است که بر کمال
قدرت و
علم خالقش دلالت دارد.
این واژه دو بار در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «جراد»، ج۱، ص۲۰۹.