جوانی اسماعیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وقتی
اسماعیل علیهالسّلام به مرحله نوجوانی رسید به
سعی و کوشش و همراهی پدر در امور
زندگی پرداخت، و در همین زمان بود که
ابراهیم علیهالسّلام در
خواب دید که خداوند به او امر کرده فرزند خود را
قربانی کند.
در این آیه همراهی و همکاری اسماعیل جوان با پدرش
ابراهیم علیهالسّلام در امور زندگی با لفظ «معه» بیان شده است:
«فبشرنـه بغلـم حلیم• فلما بلغ معه السعی...» ما او (
ابراهیم) را به نوجوانی
بردبار و پر
استقامت بشارت دادیم• هنگامی که با او به مقام
سعی و کوشش رسید...
فرزند
موعود ابراهیم طبق
بشارت الهی متولد شد، و قلب پدر را که در انتظار فرزندی
صالح سالها چشم به راه بود روشن ساخت دوران طفولیت را پشت سر گذاشت و به سن نوجوانی رسید، در اینجا
قرآن میگوید: هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، یعنی به مرحلهای رسید که میتوانست در مسائل مختلف زندگی همراه پدر تلاش و کوشش کند و او را یاری دهد.
بعضی
سعی را در اینجا به معنی
عبادت و کار برای خدا دانستهاند، البته سعی مفهوم وسیعی دارد که این معنی را نیز شامل میشود ولی منحصر به آن نیست، و
تعبیر «معه» (با پدرش) نشان میدهد که منظور
معاونت پدر در امور زندگی است.
ماموریت ابراهیم علیهالسّلام برای قربانی کردن فرزندش اسماعیل علیهالسّلام هنگام جوانی وی به امر خداوند
ابلاغ شد :
«فبشرنـه بغلـم حلیم• فلما بلغ معه السعی قال یـبنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ماذا تری...» («غلام» به جوانی که تازه شاربش روییده، گفته میشود..
از تعبیرات مختلفی که در لغت
عرب آمده میتوان استفاده کرد که غلام حد فاصل میان
طفل (کودک) و شاب (جوان) است که در
زبان فارسی از آن تعبیر به نوجوان میکنیم.
راغب در
مفردات میگوید:
حلم به معنی خویشتنداری به هنگام هیجان
غضب است، و از آنجا که این حالت از
عقل و خرد ناشی میشود گاه به معنی عقل و
خرد نیز به کار رفته، و گر نه معنی حقیقی حلم همان است که در اول گفته شد، ضمنا از این توصیف
استفاده میشود که خداوند
بشارت بقای این فرزند را تا زمانی که به سنی برسد که قابل توصیف به حلم باشد داده است، و چنانکه در آیات بعد خواهیم دید او مقام حلیم بودن خود را به هنگام ماجرای
ذبح نشان داد، همانگونه که
ابراهیم نیز حلیم بودن خود را در آن هنگام، و هم در موقع آتش سوزی آشکار ساخت.
قابل توجه اینکه واژه حلیم پانزده مرتبه در
قرآن مجید تکرار شده، ووصفی است برای خداوند جز در دو مورد که به صورت توصیفی برای
ابراهیم و فرزندش در کلام خدا آمده است، و در یک مورد توصیفی است برای
شعیب از زبان دیگران.
و در این تعبیر
اشاره به این است که آن فرزند،
پسر خواهد بود، و به حد غلامان (جوانان) خواهد رسید. و اگر آن فرزند را توصیف کرد به غلام با اینکه اسماعیل از حد جوانی هم گذشت، و به حد بزرگسالان رسید، برای این است که خواست اشاره کند به آن حالتی که در آن حالت صفت
کمال و صفای ذات او و حلمش نمایان و شکفته میشود و آن حد جوانی است، و در قرآن کریم هیچ یک از انبیا به وصف حلم ستایش نشدهاند به جز این پیغمبر بزرگوار در این آیه و نیز پدرش
ابراهیم علیه السلام که در آیه «ان
ابراهیم لحلیم اواه منیب»
او را حلیم خوانده.
به هر حال به گفته جمعی از مفسران، فرزندش در آن وقت ۱۳ ساله بود که
ابراهیم خواب عجیب و شگفت انگیزی میبیند که بیانگر شروع یک
آزمایش بزرگ دیگر در مورد این پیامبر عظیم الشان است، در خواب میبیند که از سوی خداوند به او دستور داده شد تا فرزند یگانه اش را با دست خود
قربانی کند و سر ببرد.
ابراهیم وحشتزده از خواب بیدار شد، میدانست که خواب پیامبران واقعیت دارد و از وسوسههای شیطانی دور است، اما با این حال دو شب دیگر همان خواب تکرار شد که تاکیدی بود بر لزوم این
امر و فوریت آن.
حرف (فا) در اول آیه
فای فصیحه است که میفهماند چیزی در اینجا
حذف شده و تقدیر کلام این است که : (فلما ولد له و نشا و بلغ معه السعی : همین که خدای تعالی پسری به او داد و آن پسر نشو و نمو کرد و به حد سعی و کوشش رسید). و منظور از رسیدن به حد سعی و کوشش رسیدن به آن حد از عمر است که آدمی عادتا میتواند برای حوائج زندگی خود کوشش کند و این همان سن
بلوغ است، و معنای آیه این است که : وقتی آن فرزند به حد بلوغ رسید،
ابراهیم به او گفتای پسرم... من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم.
این جمله حکایت
رویایی است که
ابراهیم در خواب دید. و تعبیر به «انی اری»
دلالت دارد بر اینکه این صحنه را مکرر در خواب دیده...
قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «جوانی اسماعیل».