جوامعالکلم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جوامِعُ الْکَلِم، اصطلاحی
حدیثی است،برگرفته از
حدیثی از
پیامبر اکرم ناظر به سخنان
جامع، موجز و پرمعنای آن حضرت میباشد.
جوامعالکلم ترکیبی وصفی است که در آن جای
صفت و
موصوف عوض و صفت به موصوف
اضافه شده، صورت اصلی آن الکَلِمُ
الجامعه بوده است.
جوامع،
جمعِ جامعه است و کَلِم،
جمعِ کلمه، و
کلمه هم یک لفظ و هم
مجموعهای از الفاظ را در بر میگیرد.
در
زبان عربی واژه کلمه را بهکار میبرند و از آن
مجموعهای از کلمات، نظیر یک
خطبه و یک
قصیده ، را قصد میکنند.
کَلِم هم کمتر از سه کلمه را در بر نمیگیرد.
بنابراین، منظور از
جوامعالکلم
مجموعهای از جملات و سخنان
جامع و فراگیر است.
این اصطلاح در چند
حدیث از منابع
شیعی و
سنّی ، و در سیاقهای گوناگون، از پیامبر اکرم نقل شده است: «بُعِثتُ
بجوامع الکَلِم» (
من با سخنان
جامع برانگیخته شدم)
،
«اُعْطیتُ
جوامع الکَلم» (به
من سخنان
جامع داده شده)
، و «اُوتیتُ
جوامع الکَلِم»
برای اطلاع از نقلها و سند این
حدیث در منابع اهل سنّت.
در
حدیث مشهور
امام حسن علیهالسلام به نقل از هند بن ابیهاله در وصف پیامبر صلیاللّهعلیهوآله، نیز آمده است: «کان...
و یتکلَّمُ
بجوامع الکلم».
در این
احادیث، داشتن
جوامعالکلم، در کنار چند ویژگی دیگر، از جمله اختصاصات پیامبر شمرده شده و در توضیح معنای آن گفته شده که سخنان پیامبر اکرم سخنانی است با واژههای اندک و معانی بسیار.
مُناوی
در توضیح «اُعطیتُ
جوامعالکلم» آورده که پیامبر دارای ملکهای است که به کمک آن میتواند کلام خود را موجز، پُرمعنی و در عین حال بیتقیید بیان کند بهطوری که دریافتِ آن، بیهیچ ابهامی برای شنوندگان، ممکن و آسان باشد.
مصادیق
جوامع الکلم را دو نوع دانستهاند.
بر اساس
حدیثی از
امام صادق علیهالسلام، مصداقِ آن
قرآن کریم است
و به قرینه واژه «بُعِثْتُ» در برخی نقلهای این
حدیث،
دلیل انحصار و اختصاصِ
جوامعالکلم، یعنی قرآن، به حضرت رسول این است که قرآن بزرگترین، سودمندترین و پایدارترین
معجزات است، بدینسبب که در بر دارنده دعوت و حجت است و تا ابد از آن میتوان سود بُرد.
در عین حال، به نظر میرسد که در برخی منابع
فقط برخی از آیات قرآن کریم مصداق
جوامعالکلم شمرده شدهاند.
نوع دوم مصادیق
جوامع الکلم، برخی سخنان موجز و پرمعنای حضرت رسول است که در
مجموع احادیث ایشان پراکنده است
و این، خاص
احادیثی است که
راویان در الفاظ آن تصرف نکرده باشند.
از
مجموع احادیث پیامبراسلام فقط پارهایاز آنها مصداق
جوامعالکلم شمرده شدهاند
در باره
احادیثی از پیامبر اکرم، که مصداق
جوامعالکلماند، از قدیم کتابهایی نوشته شده
که یکی از مشهورترین و مهمترین آنها
جامع العلوم و الحکم نوشته
ابن رجب بغدادی است که در آن پنجاه
حدیث نبوی بهعنوان مصادیق
جوامعالکلم گزینش و شرح شده است.
محییالدین ابن عربی و برخی از پیروانش از اصطلاح
جوامعالکلم برداشت ویژهای کردهاند.
ابن عربی بر آن است که
،
آدم علیهالسلام حامل اسما، و بر اساس سخن پیامبر اسلام، «اوتیتُجوامعالکلم»، وی حاملمعانی (یعنی حقایق) آن اسما بود، بنابراین، کسی که حقایق برایش فراهم آمده است، اسما هم تحت فرمانش خواهد بود ولی عکس این مطلب
صادق نیست.
بر اساس برداشت ابنعربی،
جوامعالکلم از
آسمان ششم بر پیامبر اکرم نازل شده، همچنان که قرآن به مثابه یک معجزه، از این آسمان نازل شده است.
همچنین بهگفته قیصری در شرح فصوصالحکم،
در تعبیرِ «لیس کَمثله شیءٌ»
مِثلْ هم اثبات و هم نفی شده، بنابراین در این تعبیر برای آن حضرت میان تنزیه و تشبیه
جمع کرده و پیامبر به همین سبب از آن
جمع تعبیر به «اوتیتُ
جوامعالکِلم» کرده است.
سیدحیدر آملی
گفته است که
خداوند بنا بر آیه دهم سوره نجم، اَسرار و حقایق و رموزی را بر پیامبر
وحی کرده که اسرار
معراج نامیده شده و پیامبر با تعابیری چون «اوتیتُ
جوامعالکلم» بدان اشاره کرده است.وی در جایی دیگر
یادآور شده که منظور پیامبر از این تعبیر این است که
کمال موسی و امتش (که آگاهی از حقایق عالم اجسام و صور و مراتب آن بود) و کمال
عیسی و امتش (که آگاهی از عالَم ارواح و صور و مراتب آن بود) به صورت یک
مجموعه به آن حضرت داده شده است، از همینرو، خود او مصداقِ «لاشرقیه و لاغربیه»
است و امتش،
امت وسط خوانده شده است.
(۱) حیدر بن علی آملی،
جامع الاسرار و منبع الانوار، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۲) ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۴ الف.
(۳) ابن بابویه، کتاب
منلایحضرهالفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۴ ب.
(۴) ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، چاپ محمد بن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۵) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بیروت: دارالمعرفه.
(۶) ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر.
(۷) ابن رجب،
جامع العلوم و الحکم، چاپ شعیب ارنؤوط و ابراهیم باجس، ریاض ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۸) ابن عربی، الفتوحات المکیه، سفر ۲، چاپ عثمان یحیی، قاهره ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۹) ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علیشیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ ـ ۲۰۰۱.
(۱۰) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، چاپ محمد ذهنیافندی ، استانبول ۱۴۰۱ /۱۹۸۱.
(۱۱) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغه و صحاح العربیه، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
(۱۲) محمد بن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴.
(۱۳) اسماعیل بن محمد عجلونی، کشف الخفاء و مزیل الالباس، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۱۴) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۱.
(۱۵) داوود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۱۶) مجلسی، بحار الانوار.
(۱۷) مسلم بن حجاج،
الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر.
(۱۸) محمد عبدالرووف بن تاجالعارفین مناوی، فیض القدیر: شرح
الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۱۹) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلالالدین سیوطی و حاشیه نورالدین بن عبدالهادی سندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۲۰) یحیی بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جوامعالکلم»، شماره۵۱۵۲.