جهانگیرنامه (توزک جهانگیری)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جهانگیر نامه (توزک جهانگیری)، نوشته نورالدین محمد جهانگیر، دو تن از پادشاهان تیموری
هند «توزک» آنرا نوشته و در آن، اوضاع دوران پادشاهی و قانونهای ملکداری خود را به قلم آوردهاند.
ظهیرالدین محمد بابر، مؤسس این سلسله که رویدادهای روزگارش را به
ترکی جغتایی نوشت و دو ترجمه فارسی دارد و نورالدین محمد جهانگیر (۱۰۳۷- ۱۰۱۴ ه) که توزک خود را تا میانه سال هفدهم پادشاهی اش خود نوشت و از آن پس، معتمدخان را که از امیران وی بود بدین کار گمارد و وی این کار را تا اوایل سال نوزدهم سامان داد و پس از او، میرزا محمدهادی معتمدالخدمت تا پایان کار
جهانگیر بدین کار پرداخت و دیباچهای بر آن افزود. این کتاب را که اطلاعات تاریخی فراوانی درباره
پادشاهان پیش از جهانگیر دربردارد و بعدها به منبعی ارزنده برای بسیاری از نویسندگان تاریخ هند بدل شد، شرح رویدادها و کارهای روزانه جهانگیرشاه میتوان دانست.
متن کتاب از روانی و سادگی فراوانی برخوردار است. این ویژگی بر چیرگی جهانگیر بر
زبان فارسی و پرهیز او از تکلف در ادای سخن دلالت میکند. نویسنده عیبها و نقصها را به درستی گزارش میکند، اما از متناقضگویی و دروغ پراکنی می پرهیزد و رفتارهای نیکو و هنرمندانه را آشکار میسازد و به آنها میبالد. دیباچه و متن کتاب تا «نوروز هفدهم»، نوشته خود جهانگیر است که در درونمایه آنها را زیر عنوانهایی میگنجاند و گاهی گزارش هایش را درباره رویدادهای خرد و کلان هر سال، به شعرهایی از خود یا دیگر شاعران میآراید.
درونمایه این کتاب بر این دلالت میکند که جهانگیر بیشتر زندگی خود را در سفر به گوشه و کنار کشورش گذرانده و او با این سفرها از وضع قلمرو خود آگاه می شده و از اینرو، از پیشینیان خود پیشی گرفته است. وی در این سفرها به هنگام فراهم آمدن زمینه های عیش و عشرت، به شرح و توضیح آنها می پرداخت. به سر بردن در مجلسهای
شرابخواری و نغمه سرایی، از چیزهایی به شمار میرود که نویسنده توزک با شور فراوان از آنها یاد میکند.
وی درباره جغرافیای
هندوستان نیز سخن گفته و از هر سرزمین (
ایالت) و ویژگیهای آن (گستره، شمار و آیینهای مردمان، آب و هوا، تولیدات
کشاورزی و
درختان و
میوه ها) جداگانه نام برده و از گونه های
حیوانات و حبوبات و طرز زندگی مردمنشان سخن رانده است. او از آگره تا پنجاب و
کشمیر و از مالوه تا گجرات راه پیمود و در همه این سرزمینها «از سر تحقیق به تحریر» پرداخت.
موضوع هایی را که جهانگیر در کتابش بررسید، در چارچوب زیر میتوان گنجاند:
پیش از جهانگیر، کسی در این باره چیزی نمی دانست، اما او سخنان نیکو و ارزشمند فراوان و عالمانهای درباره این موضوع در کتاب خود آورد که آنها را درآمدی بر علم الحیوانات میتوان برشمرد؛ زیرا مهمترین مسئله در این دانش، ویژگیها و خصال طبیعی حیوانات است که توزک آنها را دربردارد و زمینه را برای شناخت ویژگیهای تغییرپذیر (خصلت تربیت پذیری) حیوان فراهم میآورد.
مسلمانان ، کشیدن نقش (نقاشی کردن) را
حرام میدانستند و از اینرو، این فن در میانشان گسترش نیافت، اما به هر روی بر پایه گزارشهای تاریخی، آنان نیز در این زمینه پیش رفتند و برخی از امیران و پادشاهان به گسترشش پرداختند. جهانگیر نیز با توجه به گزارشهایش در این کتاب، عاشق این فن بود؛ چنانکه خود او را نقاشی چیره دست میتوان برشمرد. او به گفته خودش از استادان نقاشی درگذشت و سبکهای نقاشان را میشناخت. بخش گستردهای از توزک وی، گزارشها و ارزیابیهای وی درباره نقشهاست.
جهانگیر این پدیده را نیز مهم میشمرد و از اینرو،
صنعت در روزگار وی بسیار پیشرفت کرد. توزک، توصیفهای ریزبینانهای درباره دستآوردهای صنعتگرانی مانند خاتمکاران دربردارد.
نویسنده توزک به تحقیق درباره هر چیزی انگیزه مند بود. گزارشهای کتاب بر این دلالت میکند که وی به جاهای گوناگونی میرفت و درباره چیزهای ویژه آنجا کنجکاوی میکرد و نویسندگانی را بر این میگماشت که در هر نقطه کشور درباره چیزهای شگفت و نادر و دیدنی گزارش دهند. وی همچنین درباره گفته های رایج میان مردم تحقیق میکرد تا خود به درستی آنها پی برد. برای نمونه، توزک گزارش میدهد که مردم آن روزگار مومیایی را مرهم زخم میدانستند و جهانگیر با آزمودن این باور، نادرستیاش را اثبات کرد.
بر پایه گزارشهای این کتاب، جهانگیر بهرغم اینکه درباره
اسلام تعصب میورزید، پیروان همه دینها را با یک دیگر برابر میدانست و «صبحگاهان به سیاق هندوان و شامگاهان به نهج ترسایان و دیگر گاه به راه
زرتشتیان » رفتار میکرد و به اندازهای که شیح عبدالحق دهلوی را پاس میداشت، بزرگان هندوان جذروب گسائین را حرمت مینهاد و به هر روی، «ارباب ملل مختلف در وسعت آباد دولت بی بدیلش جا داشتند».
آمد و شد دانشمندان نزد جهانگیر از دیگر موضوعهای جهانگیرنامه است. وی علم آموزی و عالمان را پاس میداشت و در رواج دانش میکوشید. شماری از روایتهای کتاب، این دعوی را اثبات میکند.
گفتنی است جهانگیر از بازیگران بنگالی
هندوستان نیز شگفتیزده میشد و پارهای از گزارشهای او، درباره آنان است.
جهانگیرنامه نخستین کتاب با موضوع خاطرات و رویدادهای پادشاهی یکی از شاهان گورکانی نیست؛ زیرا پیش از این کتابهایی مانند توزک تیموری، نوشته امیر تیمور گورکان یا توزک بابری (بابرنامه)، نوشته ظهیرالدین محمد بابر به
ترکی وجود داشت، اما به هر روی، آن را مهمترین و نخستین کتاب فارسی در این باره میتوان دانست. برای نمونه، نویسنده تاریخ هند به روایت مورخان هندی، در بخش تاریخ
هندوستان از آن بسیار بهره گرفت؛ چنانکه آن را ترجمه کاملی از همین جهانگیرنامه میتوان شمرد.
این کتاب یکبار در لکه آمده و نسخهای خوشخط از آن تا آنجا که خود جهانگیر نوشته است، در کتابخانه آستان قدس هست که با چاپ لکه نو بسیار اختلاف دارد و چیزهایی در این نسخه هست که در چاپ پیشگفته نیست. شاید نسخه چاپ شده در لکه نو، چکیده و پیراسته توزک جهانگیری بوده باشد.
مصحح در پایان کتاب در بخش «حواشی و تعلیقات»، درباره شماری از واژگان یا جاها و نامهای به کار رفته در متن توضیح میدهد و واژه نامهای درباره لغات سانکسریت و
هندی ، ترکی و
مغول و اصطلاحهای فارسی آن عرضه میکند و نمایه کسان و جایهای کتاب و فهرست منابع خود را نیز در همینجا میگنجاند. فهرست درون مایه اثر و مقدمه ارزشمندو درازدامن مصحح درباره ویژگیهای نویسنده و چندی و چونی کتاب در آغاز آن، دستیافتنی است. مهمترین ویژگی کتاب را، راستی و درستی گزارشهایش میتوان برشمرد.
همچنین، ترجمه مقدمه
انگلیسی آقای بیوریچ بر ترجمه انگلیسی بخشهای یکم و دوم جهانگیرنامه و روش مصحح، در آغاز کتاب آمده است.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.