جنگ دوره عثمانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امپراتوری عثمانی یک قدرت سیاسی امپراتوری بود که از ۱۲۹۹ تا ۱۹۲۲ میلادی در منطقه
مدیترانه حکومت میکرد، که در اوج قدرت خود (قرن ۱۶ میلادی) مناطق
آسیای کوچک، اکثر
خاورمیانه، قسمتهایی از شمال
آفریقا، قسمت جنوب شرقی
اروپا تا
قفقاز را شامل میشد.
عثمانیها برای آغاز لشکرکشی به اخبارِ خارج از کشور بسیار توجه داشتند و میکوشیدند از وقایع بینالمللی بهخوبی مطّلع باشند، بررسی مسیرهای لشکرکشیهای قبلی نیز حائز اهمیت بود، مثلاً
محمد دوم برخی از لشکرکشیهای
بایزید اول و
مراد دوم را، به عنوان سرمشقی برای خود، بررسی کرده بوده است، به علاوه، در باره مسیرهای مناسب، از سربازان و افسرانِ کاملاً آشنا با عملیات نظامی نظرخواهی میشد.
در هنگام
جنگ ایران،
ارزروم (به سبب موقعیت سوقالجیشی) ناحیهای بسیار مهم و اساسی بهشمار میرفت. مناطق
دیاربکر،
وان و
موصل، همراه با
حلب به عنوان
عقبه،
پادگان ـ شهرهایی بودند که هنگام جنگ در سرزمین
عراق، نقش مشابهی ایفا میکردند.
عثمانیها در رویارویی با
روسیه از راههای دریایی استفاده میکردند که از
استانبول به کریمه و پادگانهای واقع بر ساحل رودخانههای منتهی به
دریای سیاه میرسیدند.
در لشکرکشی به
دانوب وسطا، خط اصلی پیشروی عبارت بود از مسیر استانبول از طریق اَدِرنه، فِلِبه (پلوودیف)، صوفیه و نیش به طرف بلگراد که پس از آن، خود دانوب و تیسا راه دسترسی به نواحی
مجارستان به شمار میرفتند و (رودخانه) ساوا و دراوا مسیر ورود به نواحی
هِرزِگوین،
دالماسی و
بوسنی بودند. منطقه وسیع سلانیک، برای عملیات نظامی بر ضد
یونان و
آلبانی، پایگاه خوبی بود.
گستره امپراتوری عثمانی و راههای دور و درازی که میبایست پیموده میشد، بسیج کامل نیروها را با کندی و دشواری مواجه میساخت. رسم بود که در
دسامبر هر سال، برای اردوکشی
پیشبینی شده سال بعد، فرمانهایی مبنی بر فراخوان سپاهیان در ولایات صادر میشد،
مارسیلیی نشان میدهد که برای لشکرکشی و حمله به اروپا، لشکریانی از آسیای صغیر و سرزمینهای عربی، از طریق استانبول و گلیبولی/ گلیپولی بهسوی بالکان میرفتند یا از طریق بندرهای
سوریه و
مصر مستقیم به سلانیک اعزام میشدند و از این مرحله به بعد نیروهای گوناگونی، در نواحی فلبه،
صوفیه و نیش، به مسیر اصلی میپیوستند.
نبردهای بزرگ با
اتریش و ایران غالباً در
مرداد /
اوت،
شهریور /
سپتامبر و
مهر /
اکتبر در میگرفت. کاهش منابع علوفه در مناطق عملیاتی در اواخر
تابستان، لشکرکشی را دچار محدودیتهایی میساخت زیرا عثمانیها حیوانات باربر زیادی با خود به جنگ میبردند که برای غذای آنها نیاز به
علوفه داشتند، با آغاز
زمستان (که غالباً در
بالکان و
ارمنستان و نواحی همجوار طاقتفرسا و شدید بود)، زمان عقبنشینی به اقامتگاههای زمستانی نسبتاً نزدیک فرا میرسید، تمهید مقدمات حمله جدید، مستلزم گردآوری همزمانِ مقادیر عظیمی تدارکات جنگی بود، ازاینرو برای تولید توپهای جدید و تأمین فلزات (سرب، مس، آهن) از معادن و ساخت کلنگ، بیل، دیلم، تبر، میخ، نعل اسب و چرخ برای درشکههای حمل سلاح و ارابهها و غیره فرمانهایی صادر میشد.
تأمین ذخایر غذایی کافی برای نیروهای حاضر در میدان نبرد، از مهمترین اولویتها بود. مقدار کمی
نان،
برنج،
گوشتِ خشکشده
گاو،
پیاز و
آب، عناصر اصلی غذای روزانه لشکریانِ عثمانی را تشکیل میداد. این شیوه متعادل و کنترلشده خوردن و آشامیدن، همچنانکه برخی از منابع غربی نیز خاطرنشان کردهاند، سرباز عثمانی را از دشمن مسیحی مقاومتر و پرتحملتر میساخت.
بخشی از مسئولیت سنگین تأمین غذای سربازان، برعهده اهالی ساکن نزدیک خط مقدّم بود که در قبال دریافت
پول،
توشه و
غلات لشکریان را فراهم میکردند، گاه که اردوکشی بزرگی در
پیش بود، فرمان ممنوعیت خروج ذخایر (غذایی) از منطقه معینی صادر میشد و
حکومت، کشت برنج را در امتداد رودخانههای مریچ (ماریتسا) و واردار، واقع در جزایر بالکان، تشویق میکرد.
لشکرکشیهای بزرگ، مستلزم گردآوری تعداد زیادی حیوانات بارکش و ارابههای دوچرخ و چهارچرخ بود. گاوها و
گاومیشها توپهای بزرگ را میکشیدند، حال آنکه از شترها (که آنها را از آسیای صغیر و هلال خصیب میآوردند) و
قاطرها و
اسبهای بارکش (که از سرزمینهای حوزه دانوب سفلا جمعآوری میشدند) برای حمل بار استفاده میشد. علاوه بر این، رسم بود که برای حملونقل، از مناطق روستایی مرزی یا نزدیک مرز، ارابه و حیوان و افراد موردنیاز درخواست میشد.
آغاز لشکرکشی با تشریفات مفصّلی همراه بود. از شش توغ، که نشان ویژه سلطان بودند، دو تا در حیاط اول کاخ سلطنتی در استانبول، برافراشته میشد. اگر وزیراعظم، و نه خود سلطان، فرماندهی لشکر را برعهده داشت، یکی از سه توغِ واگذار شده به او در معرض دید عموم قرار میگرفت. روز بعد، گروههایی منتخب از میان صاحبان مشاغل در استانبول، نظیر آسیابانها، نانوایان، قصابها، سرّاجها و غیره، بهمنظور خدماترسانی به نیروهای نظامی، در مراسمی تشریفاتی عازم اردوگاه میشدند. دو روز بعد، ینیچریها و سپس دیگر واحدهای نظامی حکومت مرکزی، پیاپی بهسمت اردوگاه حرکت میکردند و در آنجا وزیراعظم، با در دست داشتن ابلاغ رسمی سلطان، بهعنوان سردار، به آنان میپیوست.
برای تسهیل حرکت سپاهیان در محدوده
امپراتوری، به مقامات محلی استانها دستور داده میشد که جادههای تعیین شده را بازسازی کنند. شمار زیادی ستونهای سنگی و تیرهای چوبی برای علامتگذاری مسیر لشکرکشی بهکار میرفت.، عبور از رودخانههایی نظیر ساوا، دراوا، دانوب یا تیسا، در اروپا مشکلی جدّی بود. برای احداث پلهای بزرگ شناور میبایست ابزارآلات، الوار، زنجیر، سیم، میخ و غیره را گرد میآوردند. گاه قطعات
پیشساخته این پلها را با قایق، ارابه یا درشکه به محل تعیین شده میبردند. علاوه بر این، گاه فرمانهایی مبنی بر خدمتِ اجباری صنعتگران ماهر محلی، نظیر درودگران و آهنگران، صادر میشد در دوران اقتدار عثمانیان، پیشروی تابع انضباطی سخت بود. وارد آوردن خساراتِ هر چند ناچیز به باغهای میوه و بوستانها و زمینهای کشاورزی در امتدادِ مسیر،
مجازات شدیدی در پی داشت.
بر اساس فرمانهای مکتوبِ «سردار»، که از طریق «چاووش باشی» و زیردستانش به هنگها و گردانهای گوناگون ابلاغ میشد، میتوان نظام حرکت لشکر و عناصر اصلی سپاه را در صحنه جنگ واقعی دریافت. این عناصر عبارت بودند از: یک ستون جلودار متشکل از سوارهنظام شناسایی و هجومی (از جمله آکینجیها و تاتارها)، یک
پیش
قراول زبده سواره تحت فرمان چرخجیباشی، نیروی اصلی متشکل از ینیچریها، آلتیبولوک و سربازان متخصص (نظیر اسلحهسازها، توپچیها و غیره)، همراه با سپاهیان زمیندار در هر جناح و عقبه لشکر که حامل باروبنه و تدارکات بود.
حرکت از یک اردوگاه به اردوگاه بعدی، در اولین ساعات صبح آغاز میشد. ابتدا افرادی که مسئول انتخاب و تعیین مکان جدید بودند، با پشتیبانی مناسب و همراه با چادرها و باروبنه به راه میافتادند. دسترسی به چراگاه برای حیوانات و آب برای نیروهای نظامی و چهارپایان، از مهمترین عوامل برای گزینش مکان بعدی بود و به این منظور
تجربه لشکرکشیهای
پیشین، رایزنی با خبرگان محلی و گشت شناسایی دقیق، موردتوجه قرار میگرفت. افواج و دستههای گوناگون یکی پس از دیگری تا حوالی
ظهر به
اردوگاه جدید میرسیدند.
مرکز اردوگاه به خیمههای
سلطان،
صدراعظم و مقامات عالیرتبه بابعالی اختصاص داشت. در اطراف این قسمت، ینیچریها و آلتیبولوک و توپها و توپچیان و در یک کلام گارد سلطنتی، استقرار مییافتند. پس از این هسته مرکزی، بیگلربیگها، سنجقبیگها و سپاهیهای ایالات مستقر بودند که هریک اقامتگاه (ویژه) خود را داشتند. بسیاری از جزئیات متنوع این اردوگاهها در منابع اروپایی ثبت شده است، از جمله: فانوسهای مورداستفاده در حرکتهای شبانه، سقاها با مشکهایی از
چرم گاومیش، سرپناههای صنعتگران (با درفش نصبشده روی هرکدام از آنها به عنوان مشخصه حرفه یا کسب و کار آنان)، محوطهای ویژه چهارپایان سرگردان تا مالکانشان آنها را شناسایی کنند و حصارهای
کرباسی نقاشی شدهای که در اطراف مقر سلطان میکشیدند و مانند دیوار بهنظر میرسید.
از سوی دیگر، رفتار آرام و موقرانه سربازان عثمانی، مستنبودنِ آنها،
آرامش حیرتانگیز حاکم بر اردوگاهها و اهتمام دقیق به نظافت فردی و جمعی افراد (نظیر مراجعه مرتب به
سلمانی، شستشوی مکرر لباسها و فراوانی مستراحهای عمومی در اقامتگاهِ هر واحد و در سراسر اردوگاه)، که با وضعِ معمول در ارتشهای
مسیحی تضاد درخور توجهی داشت، تأثیرات عمیقی بر ناظر مسیحی به جای مینهاد. در منابع اروپایی همچنین در باره زرق و برق لشکر عثمانی (لباس متحدالشکل و سازوبرگ ینیچریها)، ارجگذاری به رفتار شایسته سربازان در عرصه جنگ (با اعطای جقّه، جبّه افتخاری و هدایای نقدی) و استفاده از درفشهای رنگینی که دستههای گوناگون را از یکدیگر و از خدم و حشم شخصی مقامات عالیرتبه متمایز میساخت، مطالبی آمده است.
ارزیابی تدابیر جنگی عثمانیها در میدان جنگ، تا اندازهای نیازمند دقت است. نقش ینیچریها و آلتیبولوک و نیروهای ویژه خاندان سلطنت، در جنگ اهمیت بسیار داشت، اما شاید بیش از حد بر آن تأکید شده باشد. وزنه اصلی نیروهای عثمانی، «سپاهی» ها یا جنگجویان زمیندار ایالات بودند که تعدادشان از نیروهای حکومت مرکزی بسیار بیشتر بود.
آرایش معمولی در میدان جنگ، به پیروی از تغییرات محیطی، عبارت بود از یک محور ثابت (متشکل از ینیچریها و دستههای برگزیده دیگر، که سنگرها، توپها و ارابههایی برای پشتیبانی داشتند) و دستهای قدرتمند از سوارهنظام «سپاهی» در هر جناح. شیوههای جنگی مناسب برای نیروهایی که بدینصورت سازمان یافته بودند، عبارت بود از: به ستوه آوردن دشمن، زدوخورد، یورشهای ناگهانی، عقبنشینیهای ظاهری، نفوذ به جبهه مقابل از طرفین یا از پشتسر و بالاخره یورش سراسری سوارهنظام به دشمن، تاخت و تاز کردن و از پای در آوردن و تعقیب بیامان و سرسختانه آنان. عوامل سوقالجیشی طبیعی نظیر زمان و مسافت (هنگام جنگ برضد
اتریش و
ایران )، شرایط آبوهوایی (نزدیکی به زمستان) و تدارکات را نیز باید به موارد فوق افزود. تأثیر این عوامل به گونهای بود که در عصر طلایی حکومت عثمانی، لشکرکشیهای اصلی دولت عثمانی شکل یورش سریع اما شدید و دشمنشکن به خود میگرفت، البته این تأثیر آشکار به قدرت تحرک بالا و انعطافپذیری نیروها بستگی داشت.
همزمان با تغییر و کاملترشدن هنر رزم در
اروپا و اتخاذ تدابیر جدید جنگی، به مرور زمان، نظام جنگی متمایزی ابتدا در اتریش و سپس در روسیه، برای رویارویی با ارتش عثمانی شکل گرفت.
رایموندو مونتکوکّولی، یکی از بزرگترین نظریهپردازان جنگی، که در ۱۰۷۵/ ۱۶۶۴ در
سنگوتهارد بر ترکها غلبه کرد، قواعد بهکار رفته در تمام جنگهای
اتریش و
روسیه برضد عثمانی در قرون یازدهم و دوازدهم/ هفدهم و هجدهم را در خاطرات خود آورده است.
در منابع اروپایی قرن هفدهم و هجدهم/ یازدهم و دوازدهم به بعد، درخصوص بیکفایتی فرماندهان سپاه عثمانی، فنون رزمی سپاهیان، مهارت عثمانیان در جنگ با شمشیر، استفاده از دود به نشانه آغاز حمله، یورش شدید ینیچریها به دشمن و سنگینی و دست و پاگیربودن سلاحهای ارتش عثمانی، اطلاعات بسیاری آمده است. تصویری که این منابع از ارتش عثمانی بهدست میدهند، بیانگر یک دستگاه جنگی منسوخ و اصلاح نشدنی است. نظامیان معروفی چون
لورین و
ویلار و نویسندگان صاحبنظری چون
وارنری و
کرالیو، بر نقایص بنیادی نظام جنگاوری عثمانی، نظیر فقدان توپخانه کارآمد و ناآگاهی از تدابیر و
هنر جنگ، تأکید کردهاند. همین ضعفها بود که اصلاحات نظامی به سبک اروپایی را برای ارتش جدید عثمانی ضروری و اجتنابناپذیر ساخت.
(۱) اولیا چلبی، سیاحتنامه.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جنگ دوره عثمانی»، شماره۵۰۹۵.