جنبش دانشجویی ایران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جنبش دانشجویی از مسالههای مهم
جامعهشناسی سیاسی ایران بوده و به معنای عمل جمعی، اختیاری، داوطلبانه و جهتدار دانشجویی برای ایجاد تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی است. هر عمل جمعی دانشجویی، جنبش دانشجویی نیست بلکه جنبش دانشجویی، به یک حرکت جمعی گفته میشود که افراد آن، به قصد ایجاد تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی پا پیش میگذارند، البته ممکن است، گاهی بخواهند در مقابل برخی تغییرات و تحولات سیاسی - اجتماعی بایستند.
جنبش دانشجویی را میتوان در
ایران از سه زاویه تاریخی - سیاسی، اجتماعی - طبقاتی و فرهنگی - فکری یا جامعهشناختی مشاهده کرد که عبارتند از:
چپگرایی در سالهای ۱۳۵۵-۱۳۲۲،
اسلامگرایی در سالهای ۱۳۷۳- ۱۳۵۶ و
راستگرایی در سالهای ۱۳۷۴ تا کنون.
به منظور کنکاش جامعهشناختی در عرصه سیاسی درباره جنبش دانشجویی
ایران با هدف، تاکید و تایید علمی بر مساله بودن جنبش دانشجویی
ایران به عنوان یکی از مسائل جامعه سیاسی
ایران، نخست چیستی مفهوم جنبش دانشجویی به میان میآید و آنگاه، جنبش دانشجویی در سه قالب: گذشته تاریخی - سیاسی، ساخت اجتماعی- طبقاتی و گفتمانهای فرهنگی - فکری مورد بررسی قرار میگیرد و سرانجام، نتایج به دست آمده از آن در چارچوب نظریههای جامعهشناختی سیاسی، قالببندی و در
نظریه جامعه غیرمتقدم تحلیل میشود. جامعه غیرمتقدم یعنی جامعهای که عملکرد و رویکرد و حیات و ممات آن، حاصل تعامل بین افراد و گروههاست.
هسته مرکزی مقاله حاضر، سخن از جنبش دانشجویی در
ایران است، بنابراین، نخست باید چیستی مفهوم جنبش دانشجویی را دریافت تا درک صحیحتری از جنبش دانشجویی در
ایران فراهم آید.
جنبش دانشجویی به معنای عمل جمعی، اختیاری، داوطلبانه و جهتدار دانشجویی برای ایجاد تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی است، حتی جنبش دانشجویی به کوشش جمعی دانشجویان برای پیشبرد یا مقاومت در برابر دگرگونی اجتماعی در جامعهای که خود جزئی از آن هستند هم، اطلاق میشود. پس، هر عمل جمعیدانشجویی، جنبش دانشجویی نیست بلکه جنبش دانشجویی، به یک حرکت جمعی گفته میشود که افراد آن، به قصد ایجاد تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی پا پیش میگذارند، البته ممکن است، گاهی بخواهند در مقابل برخی تغییرات و تحولات سیاسی - اجتماعی بایستند.
این افراد، جمع خود برانگیختهای هستند که تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی را جستوجو میکنند. این تغییر و تحول، میتواند دامنه وسیعی داشته باشد که از تحول در فکر و اندیشه تا ایجاد تغییر در
نظام اجتماعی،
اقتصادی،
سیاسی،
فرهنگی و غیره را در برگیرد.
به بیان دیگر، جنبش دانشجویی یعنی از مجموعهای دانشجویان که در روند تغییر دادن و یا ندادن سیاسی - اجتماعی قرار میگیرند. جنبش دانشجویی به آن دلیل که از جنبش اجتماعی ناشی میشود، میتوان آنرا به مولفههای تعریف جنبش اجتماعی گره زد. همچنین، دانشجویان جزو قشر روشنفکر و جنبش دانشجویی جزو جنبش روشنفکری محسوب میشود، لذا، دانشجویان و جنبش دانشجویی از عناصری که در تعریف جنبش روشنفکری به کار میرود، برخوردارند و چون دانشجویان از طبقه متوسط جامعه هم به شمار میروند، میتوان از قواعد، مباحث و مصادیق مربوط به طبقه متوسط هم در جنبش دانشجویی، سخن گفت.
تام هایدن در تعریف جنبش دانشجویی چنین گفته است:
"جنبش دانشجویی، جنبش مستقلی است که از خاستگاه طبقاتی مردم متوسط شهری یعنی از دل همان درست کاریها و صداقتها برمیخیزد، جنبشی مدرن که اهداف اصلیاش را مقابله با نهادها، افکار و بنیانهای سنتی موجود در جامعه قرار میدهد لذا جنبش دانشجویی را میتوان جنبش مقاومت نامید. "
اساساً جنبش دانشجویی، پدیدهای خاص، جدید و جهانی است، از اینرو
هانا آرنت در کتاب خشونت خود در ارائه تعریفی از جنبش دانشجویی مینویسد: " طغیان دانشجویان اولا: پدیدهای جهانی است و تجلیات آن در کشورهای گوناگون و دانشگاههای مختلف، صورت متفاوتی داشته است. ثانیا: دو ویژگی اساسی، جنبش دانشجویی را از دیگر جنبشهای اجتماعی عمومی و نظیر
جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی خاص نظیر
جنبش ضد بردهداری و
جنبش حمایت از حقوق زنان و غیره تفکیک میکند. این دو ویژگی عبارتند از:
الف- ویژگی پرسشگری و روحیه چون و چرا کردن در قبال هر قضیهای که منافع کوتاهمدت یا بلند مدتی را برای
جامعه داشته باشد، یا چنین منافعی را به خطراندازد.
ب- دارای ویژگی
آرمانخواهی، اصولگرایی و
کمال پرستی در عین حال، برخوردار از ویژگی نفی مناسبات تبعیضآمیز اجتماعی است.
نتیجه اینکه: آنچه از جنبش دانشجویی در
ایران مراد و منظور این مقاله است، از آنچه در تعاریف مذکور از جنبش دانشجویی آوردهایم، جدا نیست. جنبش دانشجویی به مفهوم پیش گفته را میتوان در
ایران در سه برش و از سه زاویه تاریخی - سیاسی، اجتماعی - طبقاتی و فرهنگی - فکری یا جامعهشناختی زیر مورد بررسی قرار داد:
همه تاریخ حیات جنبش دانشجویی
ایران را میتوان در سه مقطع یا در سه موج زیر دید:
سوسیالیستها و
مارکسیستها کمی بعد از
ملیگرایان و
مذهبیون، پا به عرصه فعالیتهای سیاسی دوره پس از
مشروطه نهادند اما کوشاتر و مصممتر از آن دو، در این عرصه، باقی ماندند لذا در عصر دیکتاتوری رضاخانی، گروهها و گرایشهای فکری مذهبی و ملی به اجبار زمانه به
انزوا خزیدند و تنها برخی از آنان به ویژه گرایشهای مذهبی ماندند و به امور فرهنگی سرگرم شدند و یا ماندند و به استخدام دیکتاتور و یا دیکتاتوری درآمدند که اغلب گرایشهای ملی از این دسته بودند.
در چنین فضایی، تعدادی که سرانجام عدهشان به ۵۳ نفر رسید، علیرغم ممنوعیت فعالیتهای اشتراکی یا همان فعالیتهای کمونیستی و سوسیالیستی، به مبارزه زیرزمینی پرداختند که همگی دستگیر و به
زندان رفتند و با فرار و یا عزل
رضاخان دیکتاتور، به استثنای
دکتر تقی ارانی که در زندان مرد و یا کشته گردید، مابقی آزاد شدند و
حزب توده ایران را بنا گذاشتند.
حزب توده و گرایشهای چپ مدارانه ناشی از آن، در فضای باز نسبی سیاسی دهه ۱۳۲۰ و با حمایت آشکار و پنهان
شوروی به سرعت رشد کرد و علیرغم احیای دوباره فعالیتهای سیاسی گروههای اسلامی و ملی که پس از یک وقفه ۲۰ ساله صورت گرفت، به گرایش غالب سیاسی نه فرهنگی در میان جنبش روشنفکری به طور عام و جنبش دانشجویی به طور خاص که به عنوان عناصر اصلی مخالفتهای ضد دولتی به شمار میرفتند، درآمد.
مستندات فراوانی چنین ادعاهایی را پشتیبانی میکند که اظهارنظر رئیس وقت دانشگاه تهران به سفیر انگلیس و نیز، اعتراف
مهندس بازرگان به عنوان فعال برجسته سیاسی آن دوره و همچنین، اعلام حزب توده مبنی بر عضویت و گرایش نیمی از دانشجویان به حزب توده، از آن جمله است.
نفوذ تقریبا بالای چپ در جنبش دانشجویی از متینگهای متعددی که برگزار میکردند و از تحصنهای مختلفی که تشکیل میدادند و از اعتصابات متنوعی که سازماندهی مینمودند، همانند دعوت از کارکنان دانشگاه به اعتصاب و پاسخ مثبت آنان، به وضوح مشهود و هویدا بود، در حالیکه گرایشهای مذهبی به این شدت به کار سیاسی، اعتقادی نداشته و از اینرو، همانند گرایشهای غیردینی، در معرکه آشکار سیاسی علیه حکومت وقت حاضر نبودهاند، اما به تدریج و در واکنش به رشد فزاینده گروههای چپگرا به محوریت حزب توده، دولت و گروههای مذهبی و ملی با اهداف مستقل و مجزای از هم، به میدان آمدند که حاصل آن، تاسیس انجمن اسلامیدانشجویی دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۲، انحلال اتحادیه دانشجویی حزب توده و انحلال حزب توده توسط
دولت در سال ۱۳۲۷ و ایجاد سازمان دانشجویی جبهه ملی در سال ۱۳۲۹ بود.
و این سازمان به همراه
جبهه ملی و به رهبری
مصدق نفوذ پررنگ اما موقتی در این دوره پیدا کرد که حاصل آن نهضت زودگذر، ملی کردن
نفت در
ایران بود. حزب توده که خود را ضعیف احساس میکرد با برقرارسازی ارتباط با انجمن بینالمللی دانشجویان در پراگ به این اقدامها و این وضعیت پاسخ داد و کوشید حیات سیاسی خود را در محیط دانشگاهی و در میان دانشجویان حفظ نماید ولی
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ضربه محکمی را بر حزب توده و سیطره چپ در محیط دانشگاهی وارد ساخت تا حدی که تا اواخر دهه ۱۳۴۰ که جوانترهای حزب توده به تغییر نام و مشی مبارزه از سیاسی به مسلحانه روی آوردند اما با شکست در این عرصه، راه را برای استقرار موج دیگری از جنبش دانشجویی مهیا کردند. نتیجه این که جنبش دانشجویی با برتری گرایشهای سوسیالیستی و
کمونیستی تا سال ۱۳۵۶ به سه شکل ظاهر شد:
برخی از اعتراضهای صنفی دانشجویان که گاهی نیز به خشونت کشیده شد، عبارت بود از: اعتراض به تدریس برخی از اساتید، عدم ارائه برخی از دروس، عدم کیفیت غذا، جمعآوری بعضی کتابهای مورد علاقه دانشجویان، دستگیری و اخراج بعضی اساتید و دانشجویان، واگذار نکردن خوابگاه در ترم تابستانی و لغو بعضی شهریهها که با اعتصاب و راهپیمایی، شکستن شیشهها، نوشتن شعارهایی بر روی دیوار دستشویی، تجمع در محوطه دانشگاه، عدمحضور در سر کلاس و خودداری از امتحان و غیره همراه بود.
با وجود کنترل حضور پلیس در دانشگاهها، نیروهای فعال دانشجویی نسبت به نابسامانیهای سیاسی - اجتماعی درون دانشگاه و به بیرون از آن، حساسیت نشان میدادند و به مناسبتهای مختلف به آن اعتراض میکردند.
از اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه، با حرکت نظامی در جنبش دانشجویی با گرایش چپ مواجهایم که از سال ۱۳۵۰ علنیتر شد و در این راستا، دانشگاهها محل جذب نیرو برای جنبشهای مسلحانه بودند و از این جهت، یک تحول محسوس در جنبش دانشجویی با گرایش چپ روی داد که البته قبل از آن میل به حرکتهای مسلحانه در گروههای اسلام چون
حزب ملل اسلامی و گروههای ملی چون
سازمان مجاهدین خلق ایران دیده شده بود.
طلایههای تولد تفکر
اسلامگرایی در میان دانشجویان و جنبش دانشجویی را باید از نخستین سالهای دهه ۱۳۲۰ یعنی از زمانی که
انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده پزشکی در سال ۱۳۲۲ شکل گرفت، دانست. این تفکر اسلامگرایانه سپس به دانشکدههای دیگر همانند دانشکده فنی گسترش یافت، اما ظهور و بروز نهضت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) موج جدیدی از گرایش به
اسلام البته اسلام ناب را در بین دانشجویان برانگیخت به گونهای که آنان را به یکی از ارکان نهضت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) تبدیل کرد ولی برای تبدیل آن به گرایش غالب بر جنبش دانشجویی و کنار زدن کامل گرایشهای چپ کمونیست و راست
ناسیونالیسم معتدل چون: حزب به انزوا رفته توده و جبهه سرکوب شده ملی و افراطیهای چپ و ملیگرا چون:
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و سازمان
مجاهدین خلق ایران، راه درازی در پیش داشت.
موج دوم جنبش دانشجویی با به بن رسیدن مبارزات مسلحانه گروههای چپ در آغاز دهه ۱۳۵۰، جان تازهای میگیرد و به سرعت رشد میکند. این رشد در برگزاری سالگرد شهدای ۱۵ خرداد پیش و به ویژه پس از سال ۱۳۵۰، به وضوح مشهود است تا حدیکه نقش بارز آن در برگزاری سالگردهای ۱۵ خرداد به ویژه سالگرد شهدای ۱۵ خرداد در سال ۱۳۵۶ و در کوی دانشگاه تهران که همزمان با حرکت مشابه آن در مدرسه فیضیه انجام گرفت، غیرقابل کتمان است.
البته مرگ و کشته شدن
دکتر شریعتی و
سیدمصطفی خمینی، شعلههای اسلامگرایی جنبش دانشجویی را شعله ورتر کرد و با
پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس اتحادیه انجمنهای اسلامی (
دفتر تحکیم وحدت) به موقعیت بلامنازعی دست یافت ولی آنچه این وضعیت را تقویت و تثبیت کرد،
تسخیر سفارت آمریکا توسط هسته اولیه دفتر تحکیم وحدت چون:
عباس عبدی،
حبیبالله بیطرف،
ابراهیم اصغرزاده،
معصومه ابتکار،
محسن میردامادی و غیره
بود و اشغال آن توسط کمونیستها را تحتالشعاع قرار داد.
۵ داستان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا از سوی دانشجویانی که بعدها نام دانشجویان پیرو خط امام (رحمةاللهعلیه) به خود گرفتند، از این قرار بود:
دانشجویان مسلمان چهار
دانشگاه امیرکبیر تهران،
دانشگاه شهید بهشتی و
دانشگاه صنعتی شریف با تشکیل جلسهای به برنامهریزی برای تصرف سفارت آمریکا پرداختند. یکشنبه ۱۳ آبان ۱۳۵۸ ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه صبح گروهی (حدود ۴۰۰ نفر) از دانشجویان که از یک چهار راه قبل از سفارت آمریکا شروع به حرکت کرده بودند و با شعار در خیابان آیتالله طالقانی به سوی دانشگاه (تهران) در حرکت بودند هنگامیکه جلوی در اصلی سفارت آمریکا رسیدند، مسیر خود را تغییر دادند و پس از گشودن زنجیرهای درب سفارت به داخل آن رفتند. در همان زمان گروهی از دانشجویان نیز از دیوار خود را به داخل سفارت رساندند و پیشروی به سوی ساختمانهای داخلی سفارت را آغاز کردند.
از همان لحظههای اول تصرف سفارت آمریکا، گروههای مختلف مردم مقابل در سفارت اجتماع کردند و به دادن شعارهای ضد آمریکایی پرداختند. دانشجویان در سه بیانیهای که تا ساعت ۱۸ همان روز از طریق بلندگو پخش شد، اعلام نمودند که ساختمان اصلی سفارت تا ساعت ۱۵ به تصرف کامل آنان درآمده است. هرچند تصرف ساختمان با مقاومت سه ساعته و همراه با پرتاب گاز اشکآور از جانب تفنگداران آمریکایی بود، اما هیچگونه آسیبی به طرفین وارد نیآمد.
از ساعت ۱۶ آزاد کردن گروهی از ایرانیانی که به عنوان ارباب رجوع یا کارمند در داخل سفارت بودند، آغاز شد اما آمریکاییان با چشم بسته به محل دیگری منتقل شدند. در جریان اشغال سفارت آمریکا، ۷۲ آمریکایی به عنوان گروگان به دست دانشجویان افتادند. سه تن از دیپلماتهای آمریکایی آن روز برای مذاکره با وزیر خارجه به وزارت امور خارجه رفتند. پس از تصرف سفارت تا شب به امید حل شدن موضوع، درهمان جا ماندند ولی بعد از آن، در اختیار دانشجویان قرار گرفتند.
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، با صدرو بیانیههایی به تشریح علل، انگیزهها و چگونگی انجام این اقدام انقلابی پرداختند. در یکی از اولین بیانیهها آمده است: «ما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام از موضع قاطعانه امام در مقابل آمریکای جنایتکار به منظور اعتراض به دسیسههای امپریالیستی و صهیونیستی، سفارت جاسوسی آمریکا در تهران را به تصرف درآوردیم تا اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانیم.» عنوان دانشجویان مسلمان پیروخط امام، از یک سو بیانگر تبلور خشم انقلابی امام و ملت مسلمان
ایران از
آمریکا بود و از سوی دیگر، هرگونه شائبه وابستگی دانشجویان به گروهها و دستجات سیاسی متعدد را منتفی میساخت و امکان بهرهبرداری از آن را به نفع جریانهای مختلف، محدود میساخت.
یکی از عللی که دفتر تحکیم وحدت، علیرغم آن که موسس تفکر اسلامگرایی نبود ولی تا سالها پس از آن، در راس این موج قرار گرفت و به هدایت و رهبریت جنبش دانشجویی پرداخت، تسخیر لانه جاسوسی بود و جالب اینکه: در دهه ۱۳۷۰ یعنی زمانیکه بخشی از دفتر تحکیم به انتقاد یا تبری جستن از اشغال لانه جاسوسی دست زدند، هم در درون دفتر تحکیم وحدت انشعاب پدید آمد و هم نقش ممتاز دفتر تحکیم در هدایت و رهبری جنبش دانشجویی از دست رفت.
اما در سالهای اولیه پس از اشغال لانه جاسوسی، دفتر تحکیم با بهرهگیری از موقعیت و اعتبار ناشی از اشغال لانه جاسوسی، نفوذ تقریبا بالایی در نهادهای انقلابی چون
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و
جهاد سازندگی پیدا کرد و کوشید توان خود را مصروف حفظ انقلاب اسلامی، توسعه
ایران اسلامی و رفع عقب ماندگی
ایران نماید. خلاصه این که: امواج کوتاه اسلام گرایی جنبش دانشجویی در دوره قبل از انقلاب اسلامی به امواج بلندی تبدیل شد که تا حدود دو دهه پس از انقلاب اسلامی، جنبش دانشجویی
ایران را متاثر ساخت و به گرایش غالب در آن بدل گردید.
در دهه ۱۳۷۰ مجموعهای از شرایط داخلی متاثر از فضای بینالمللی، زمینههایی را برای زایش و تولد یا بازسازی و احیای
لیبرالیسم فراموش شده سالهای حاکمیت لیبرالها در سالهای نخستین پس از انقلاب، در جنبش دانشجویی فراهم آورد، از جمله:
۱: گرایشهای لیبرلیسم در
ایران در قالبهای نو (
نئولیبرالیسم) به تدریج در دامن روشنفکری دینی رشد کرد و سوار بر جنبش دانشجویی، بهویژه با پذیرش نئولیبرالیسم توسط دفتر تحکیم وحدت و از سوی آن، گسترش و گرایش غالب جنبش دانشجویی را با تغییرات سریع از گرایش به کلید واژههای چپ اسلامگرا چون
عدالت به کلید واژههای راست لیبرال چون
آزادی، متحول نمود.
۲: شرایط داخلی دیگری هم زمینه تولد و رشد گرایش نئولیبرالیستی را در جنبش دانشجویی تشدید کرد، مانند: توسعه طبقه متوسط و شهرنشین در
ایران و شکل گیری طبقه متوسط جدید. این طبقه با میانگین سواد و تحصیلات عالی، مطالبات جدیدی را پیش کشید که از جنس مطالبات انقلابی و زاهدانه دوران انقلاب و
جنگ نبود و البته سیاستهای اقتصادی شبه لیبرالیستی
هاشمی رفسنجانی هم، فضا را برای طرح و رشد تفکر نئولیبرالیستی در قلمروهای دیگر، نظیر فرهنگ و سیاست باز کرد.
نتیجه اینکه: موج جدیدی در جنبش دانشجویی شکل گرفت که دارای گرایش نئولیبرالیستی بود، که به نوعی احیای لیبرالیسم دلخواه بازرگان به شمار میآید اما با تغییر شکل و دستکاری در برخی از آرمانها و خواستههای لیبرالیسم و بومیسازی آن با توجه به شرایط
ایران. البته چرخش جنبش دانشجویی از گرایش اسلامی به گرایش نئولیبرالیستی با موجهای کوتاه در سالهای اولین دهه ۱۳۷۰ آغاز شد و در سالهای پس از ۱۳۷۶ متاثر از پیروزی نواندیشی جناح چپ اسلامگرای روحانیون مبارز و آقای
سیدمحمد خاتمی، به امواج بلندتری تبدیل گردید.
در این موج جدید، دفتر وحدت هم موجساز بود و هم با دامن زدن به مطالبات جناح چپگرای مسلمان، موجسوار، در نتیجه، موج سوم دانشجویی، برخی از مهمترین خصلتهای اصلی جنبش دانشجویی یعنی عدالتخواهی و آرمانطلبی را دیگر از دست داد، زیرا:
الف: در امواج اول و دوم جنبش دانشجویی
ایران، این جنبش به عنوان تابعی از فضای عمومی جامعه و کشور عمل کرده و متاثر از آن به طرح مطالبات خود پرداخته ولی در موج سوم، جنبش دانشجویی دارای استقلال عمل بیشتری نسبت به فضای عمومی جامعه و کشور بوده و کمتر، متاثر از مطالبات اجتماعی راه طی کرده است.
ب:
افراط و تندروی جنبش دانشجویی در مطالبات لیبرالی تا بدان حد آن را تحت تاثیر و سلطه خود گرفت که در مقطعی شعار عبور از خاتمی یا عبور از رهبر اصلاحات را سر دادند با این توجیه که: خاتمی از بدنه مطالبات اجتماعی لیبرال عقب مانده و این حادثه (شعار و خواسته عبور از خاتمی) میتواند به عنوان پایان موج سوم در جنبش دانشجویی
ایران و آغازی بر شکلگیری موج جدیدی در این جنبش تلقی شود یا شکلگیری خصلت دوگانه (اسلام و لیبرالیسم) در این جنبش را نوید دهد.
زیرا: پس از اوجگیری گرایشهای لیبرالی در جنبش دانشجویی، انشعابات متعددی در آن روی داد که اعلام استقلال دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه)، دفتر تحکیم وحدت (طیف شیراز)، فراکسیون مدرن دفتر تحکیم وحدت، فراکسیون سنتی دفتر تحکیم وحدت، فراکسیون دموکراسیخواه دفتر تحکیم وحدت، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل، جامعه اسلامی دانشجویان از آن جمله است و این میتواند به منزله آغاز خصلت دو یا چندگانه یا شکلگیری موج چهارم در جنبش دانشجویی
ایران باشد.
به نظر میرسد نقدهای دیگر بر گرایشهای لیبرالیستی در جنبش دانشجویی موثر است، از جمله:
الف: جنبش دانشجویی نئولیبرال تغییر نظام سیاسی را جایگزین نقد نظام سیاسی ساخته است، در حالیکه چنین مواضعی به جنبش دانشجویی موج اول و به نظام سیاسی مخالف مردم (نظام پهلوی) مربوط میشود و در فضایی که نظام مردمی
جمهوری اسلامی با حمایتهای گسترده مردمی مستقر است، جا پای محکمی پیدا نمیکند.
ب: حتی بخشی از مواضع این جنبش که به نقد نظام سیاسی نزدیکتر است تا به تغییر آن، به نقد مواضع و خصوصیاتی از نظام سیاسی میپردازد که از خصلتها و شالودههای جنبش دانشجویی محسوب میشده و در سالیان نه چندان دور، از خواستههای آن بوده مانند: حمایت از مردم
فلسطین، مبارزه با سرمایهداری جهانی، مبارزه با مداخلات آمریکا در جهان،
شعار مرگ برآمریکا و غیره.
ج: جنبش دانشجویی موج سومی، نقطه اصلی عزیمت و موضعگیری بنیادی خود را مبارزه با استبداد داخلی قرار داد در حالیکه انقلاب اسلامی، با فرو ریختن نظام ستمشاهی، بنیادهای استبداد را به هم ریخته و لذا خود نمیتواند مستبد باشد و لذا میتوان گفت: جنبش دانشجویی موج سومی نئولیبرال، دل به آرمانهای غیرواقعی سپرده است.
۱: تام هایدن رهبر مشهور جنبش دانشجویی دهه ۱۹۶۰ آمریکا که البته بعدها آرمانهای خود را رها کرد و به هیات حاکمه آن کشور پیوست.
۲: دکتر تقی ارانی فرزند ابوالفتح ارانی است. پدرش یکی از مستخدمین دولتی و عضو وزارت دارایی بود. در سال ۱۲۸۱ در تبریز متولد شد و تحصیلات دبستانی خود را در مدرسه شرف تهران بهپایان رساند و سپس وارد مدرسه دارالفنون شد و پس از اتمام آن و احراز مقام شاگرد اولی وارد دانشکده پزشکی تهران گردید.
در سال ۱۳۰۱ به برلین عزیمت کرد و پس از شش سال تحصیل در رشتهی فیزیک و شیمی به مقام دکتری رسید. در ۱۳۰۹ در دانشگاه برلین به استادی علم بدیع در اشعار فارسی و عربی و ترکی اشتغال داشت. در همین سال به
ایران بازگشت و تا سال ۱۳۱۵ به امر تدریس در وزارت جنگ و وزارت صناعت مشغول بود ولی سرانجام به اتهام فعالیتهای اشتراکی (کمونیستی) دستگیر و در زندان جان سپرد.
۳: مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت پس از انقلاب اسلامی بود که در پی اشغال لانه جاسوسی از سمت خود استعفا داد و امام نیز، استعفای وی را پذیرفت.
۴: دکتر محمد مصدق، رهبر جبهه ملی بود که نهضت ملی شدن نفت را با حمایت و پشتیبانی آیتالله کاشانی به پیروزی رساند اما کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ او را از قدرت برکنار کرد و به تبعید فرستاد.
۵: این اولین بار نبود که سفارت آمریکا در تهران به اشغال در میآمد، پیش از این و در ۲۵ بهمن ۱۳۵۷، یعنی سه روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ۷۵ نفر از چریکهای فدایی
خلق پس از درگیری مسلحانه کوتاهی که به مجروح شدن یکی از تفنگ داران آمریکایی انجامید، سفارت آمریکا را به اشغال خود درآوردند اما به سرعت چریکها با وساطت نمایندگان کمیته انقلاب اسلامی، بدون هر گونه تخریب و آتش سوزی، پراکنده شدند. عدهای علت این اقدام را شایعه رادیو باکو مبنی بر انتقال پروندههای ساواک به این سفارتخانه دانستند و...
۶: دوناتلا دلاپورتا و ماریو دیانی از نویسندگان معروف ایتالیاییاند که در باره جنبش اجتماعی صاحب نظر هستند. آقای محمدتقی دلفروز کتاب مقدمهای بر جنبشاجتماعی آن دو را در سال ۱۳۸۴ به فارسی ترجمه کرده است.
۷: گاس فیلد اهل آمریکا از نویسندگان مطرح در باب جنبش اجتماعی است که در سال ۱۹۶۷ درگذشت.
۸:اندیشمندی که نظریه ماتریالیسم تاریخی را مطرح کرد.اندیشههای او به شکل گیری کمونیسم در قرن بیستم کمک فراوانی کرد. یکی از مهمترین کتابهای او، سرمایه نام دارد.
۹: استراتژیست و نظریه پرداز معروف آمریکایی و صاحب نظریه جنگ تمدنها که سال قبل درگذشت.
۱۰: سی رایت میلز یکی از بزرگترین جامعه شناسان آمریکایی است که برخلاف رویه عمومی جامعه شناسی آن کشور،
خلق و خوی انتقادی دارد.
۱۱: گفتمان یک منظومه معنایی است که فهم ما را از امور پراکنده و پیچیده جهان اطراف شکل میدهد و لذا حقیقت یعنی فهم از طریق گفتمان.
۱۲: هسته مرکزی منظومه گفتمانی را دال مرکزی تشکیل میدهد. دال مرکزی نشانهای است که سایر نشانهها حول آن نظم میگیرند.
۱۳: دموکراسی لیبرال از طریق ترکیب با نشانههای دیگری چون انتخابات آزاد، آزادی بیان و پارلمان، معنا یافته است. این یعنی زنجیرهم ارزی.
۱۴: حکومت سیاسی و اقتصادی گروههای معدودی از ثروتمندان، استعمارگران و صاحبان نفوذ را بر جامعه گویند. در این نوع حکومت گروهیاندک به سود خویش، فرمانروایی اکثریت مردم را بر عهده دارند. رژیم حکومتی به وسیله چند نفر معدود اداره میگردد و دولت به صورت متمرکز در تعدادی از خانوادهها و قبایل اصلی حفظ میگردد.
۱۵: عناصر، نشانههایی هستند که معنای آنها تثبیت نشدهاند. به بیان دیگر، عناصر، دالهای شناوریاند که هنوز در قالب یک گفتمان قرار نگرفتهاند، برعکس عناصر، وقتها عبارتند از: موقعیتها و عناصری که در درون یک گفتمان مفصل بندی شدهاند و به هویت و معنای موقت، دست یافتهاند.
۱۶: هر عملی که میان عناصر پراکنده در درون گفتمان ارتباط برقرار کند به نحوی که هویت این عناصر، اصلاح و تعدیل شود، مفصل بندی است.
۱۷: ازجاشدگی یعنی حوادث یا مولفههاییاند که نیل به فروپاشی نظم گفتمان دارند و جامعه و گفتمان مسلط را به سرعت به سوی بحران پیش میبرند، مانند بحران مسکن در آمریکا.
۱۸: پاول میشل فوکو در سال ۱۹۲۶ در فرانسه به دنیا آمد. در اثنای جنگ جهانی دوم، دوره دبیرستان را گذراند و به تحصیل در رشته فلسفه پرداخت. از بدو ورود به دانشگاه، تحت تاثیر شخصیت و دیدگاه آلتوسرکمونیست قرار گرفت و به همین علت، در سال ۱۹۵۰ به عضویت حزب کمونیست درآمد؛ ولی بعدها از آن جدا شد. وی همزمان با کار در یک بیمارستان روانی و ترجمه کتاب، به تحصیل در دانشگاه لیل پرداخت. در این دانشگاه، رساله دکتری خود را نوشت و در سال ۱۹۶۱ آن را تحت عنوان دیوانگی و تمدن به چاپ رساند. فوکو در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، با ژان پل سارتر، نامهها و اعلامیههای تندی را علیه شاه صادر کرد. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، به درخواست روزنامه کوریر دلاسرا، دو بار به
ایران آمد و یک بار هم با امام خمینی در نوفل لوشاتو ملاقات کرد. او در مدت اقامتش در
ایران، مقالات ارتش، زمانی که میلرزد، شاه صد سال دیر آمده است، تهران، دین بر ضد شاه، ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند، شورش با دست خالی، آزمون مخالفان، شورش
ایران، روی نوار ضبط صوت پخش میشود و رهبر اسطورهای شورش
ایران را به رشته تحریر درآورد.
۱۹: زوجی که در باب گفتمان به عنوان روشی برای تحلیل حوادث سیاسی صاحب سبک و تالیفات متعدد هستند.
۲۰: توماسهابز یکی از فیلسوفان سیاسی برجسته انگلیس است که شهرت خود را از کتاب لویاتان گرفته است. وی در سال۱۶۷۹ مرد.
۲۱: اگوست کنت واضعِ نامِ جامعهشناسی (ygoloicoS) و به عنوانِ بنیانگذارِ جامعهشناسیِ نوین شناخته میشود. تابلویِ علوم، سیرِ تکاملِ ذهنیِ بشر و توجه به جنبههایِ پویا و ایستایِ جامعه ازاندیشههایِ برجسته اوست.
۲۲: جامعه شناس معروف آلمانی است که در عصر بیسمارک میزیست و قبل از جنگ جهانی وفات یافت.
(۱) آبراهامیان، یرواند،
ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی و ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، ۱۳۷۷.
(۲) باتامور، ب. ت. منتقدان جامعه، ترجمه محمدجواهر کلام، تهران: سفیر، ۱۳۶۹.
(۳) ادیبی، حسین، طبقه متوسط جدید
ایران، تهران: انتشارات جامعه، ۱۳۵۸.
(۴) ادیب، علی، نقش دانشجو در تحول اجتماعی، تهران: مرکز نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۳.
(۵) باژن، کیوان، خصلت تودهای جنبش دانشجویی، مندرج در: moc. ecaep۴ruoj.
(۶) بشیریه، بشیریه، جامعهشناسی سیاسی، تهران: نشرنی، ۱۳۷۴.
(۷) بشیریه، حسین، دیباچهای بر جامعه شناسی
ایران، تهران: نشر نگاه معاصر، ۱۳۸۱.
(۸) بشیریه، حسین، ساختار جنبش دانشجویی، ماهنامه
ایران فردا، سال ششم، شماره ۲۸، آبان و آذر ۱۳۷۶.
(۹) بیات، مجتبی، دو وجه جنبش دانشجویی، مندرج در: ue. ayoog.
(۱۰) جمشیدی، مهدی، جامعهشناسی گفتمانهای سکولاریستی در جنبش دانشجویی متاخر
ایران، مندج در ri. narijaM.
(۱۱) حقیقت، صادق، تحلیل گفتمانی انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات کنفرانس بینالمللی انقلاب اسلامی و چشمانداز آینده، تهران: انتشارات بینالمللی الهدی، ۱۳۸۵.
(۱۲) خرمشاد، محمدباقر، جنبش دانشجویی در
ایران به سوی موج چهارم، مجموعه مقالات تاریخ جنبش دانشجویی
ایران: دفتر تحکیم وحدت ۱۳۸۰-۱۳۵۸، تهران: الهدی، ۱۳۸۵.
(۱۳) خرمشاد، محمدباقر، جنبش دانشجویی در
ایران تاملی نظری، خردنامه، شماره ۷۹، ۱۷ آذر ۱۳۸۴.
(۱۴) خرمشاد، محمدباقر، روشنفکری و روشنفکری دینی در
ایران در سه حرکت، مجله رهیافتهای سیاسی و بینالمللی، شماره ۴، بهار و تابستان ۱۳۸۲.
(۱۵) خرمشاد، محمدباقر، میزگرد گفتمان انقلاب سلامی، فصلنامه انقلاب اسلامی، شماره۱.
(۱۶) خرمشاد، محمدباقر، نگاهی به جنبش دانشجویی
ایران، «مندرج در: ten. swensraF.
(۱۷) درویشپور، مهرداد، نگاهی به جامعهشناسی سیاسی جنبش دانشجویی
ایران، مندرج در: moc. narifoygoloicoS.
(۱۸) راش، مایکل، جامعه و سیاست، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: سمت، ۱۳۸۵.
(۱۹) رجایی، علیرضا، تحولات جنبش دانشجویی
ایران، «مندرج در: sweniray. nahafsE.
(۲۰) زاهدی، احمد، جنبش دانشجویی و جنبش کارگری، «مندرج در: moc. ed. di-fi.
(۲۱) کریمیان، علیرضا، جنبش دانشجویی در
ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، ۱۲۰-۱۱۵.
(۲۲) میزگرد نمایندگان ادوار اتحادیههای دانشجویی درباره انتخابات دوره دهم، مندرج در: nsraf swe.
(۲۳) نراقی، احمد، جامعه، جوانان و دانشگاه، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۱۳۵۴.
(۲۴) نقیبزاده، احمد، درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی، تهران: سمت، ۱۳۸۵.
(۲۵) وکیلی، محمدعلی، تبارشناسی جنبش دانشجویی در
ایران، مندرج در: moc. swenraketbe.
(۲۶) هانتینگتن، ساموئل، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلای، تهران: نشر علم، ۱۳۷۵.
(۲۷) هفتهنامه عصر ما، شماره ۱۰۷.
•
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پگاه حوزه، شماره ۲۷۲، برگرفته از مقاله «سیاستنامه، تحلیلی جامعهشناختی تاریخی از جنبش دانشجویی ایران».