جنبش ترکان جوان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ترکان جوان، عنوانی که عموماً بر هر نهضت و جریان سیاسی ضداستبداد عثمانی در سدۀ ۱۳ق/ ۱۹م و بهخصوص بر نهضت مخالفان
سلطان عبدالحمید دوم در درون و برون قلمرو امپراتوری عثمانی اطلاق میشد. این جریان روشنفکرانه با
شعار و هدف اصلاح ساختار اداری، دفاع از
آزادی و برابری، و برچیده شدن
استبداد، بیش از نیم قرن (۱۲۷۷-۱۳۳۷ق/۱۸۶۰-۱۹۱۹م) با فراز و فرودهایی حیات سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی
دولت عثمانی را تحت تـأثیر قـرار داده، و در تحولات آن از مثبت و منفی نقش مهم داشته است. به طور کلی به سه دوره تقسیم میشود.
نامشناخت: عنوان و اصطلاح ترکان جوان ظاهراً به تقلید از عنوان برخی جمعیتهای مخفی در اروپا مانند فرانسۀ جوان، ایتالیای جوان و جز آن برگزیده شد.
این عنوان در قلمرو
عثمانی درمفاهیم متفاوت و ناهمگون از یکدیگر به کار برده شده است. نخستینبار چارلز مک فاورلن، مؤلف کتاب قسطنطنیه در۱۸۲۸م این اصطلاح را به نسل جدید عثمانیان آن روز اطلاق کرد.
آنگاه در ۱۲۷۱ق/۱۸۵۵م در دوران سلطنت
سلطان عبدالعزیز (د ۱۲۹۳ق/۱۸۷۶م) این عنوان بر اصلاحگران دوران محمود دوم (د ۱۲۵۵ق/ ۱۸۳۹م) و نیز مردان
تنظیمات دوران
سلطان عبدالمجید (د ۱۲۷۸ق/۱۸۶۱م) گفته شد و آنها را ترکهای جوان محمود و ترکهای جوان عبدالمجید نامیدند.
اصطلاحاتی چون ارباب شباب ترکستان = ترکستانین ارباب شبابی در مقالات روزنامۀ حریت و مجد دین عثمانیه نیز در مفهوم ترکان جوان بهکار برده میشد. سلطان عبدالحمید دوم (مخلوع در ۱۳۲۷ق/ ۱۹۰۹م) که از فعالیت ترکان جوان به شدت خشمناک بود، طی فرمانی از آنان با عبارت مفسد و ارباب فساد یاد میکرد.
عنوان ترکان جوان در اوایل سدۀ ۱۴ق/۲۰م، مفهومی جهانی پیدا کرد و بر سیاستمداران اصولگرا، ملیگرایان خاور دور و افریقا، احزاب غربگرا، و احزاب چپگرای آمریکای لاتین نیز مجازاً ژون ترک گفته میشد.
ضمناً باید گفت که این عنوان و نیز عنوانهایی چون عثمانیان جوان یا نوعثمانیان و حتی اتحاد و ترقی بهرغم برخی تفاوتها در اندیشه و شیوۀ عمل، به گونهای مترادف با یکدیگر نیز به کار میرفت و نقطۀ اشتراک آنها مبـارزه ــ اعم از فردی یا جمعی ــ برضد استبداد بود.
گسترش و رواج بسیاری از مفاهیم و دستاوردهای فرهنگسیاسی اروپا از نیمۀاول سدۀ۱۲ق/ ۱۸م، به دنبال تحولات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، خاصه دستاوردهای
انقلاب کبیر فرانسه، جامعۀ عثمانی آن روزگار را نیز تحت تأثیر قرار داد و ایجاد اصلاحات در ساختار اداری، سیاسی و اجتماعی آن را ضروری ساخت.
اقدامات اصلاحگرایانۀ سلیم سوم و محمود دوم با عنوان
نظام جدید، صدور فرمان معروف به خط شریف گلخانه در ۱۲۵۵ق/ ۱۸۳۹م از سوی سلطان عبدالمجید و در پی آن آغاز
دوره تنظیمات (ه م)، همچنین صدور فرمان اصلاحات در ۱۲۷۲ق/۱۸۵۶م از جمله مهمترین نتایج و جلوهگاههای آن تأثیرات بهشمار میروند.
فضای باز حاصل از این اقدامات اصلاحگرایانه و نیز برخی دستاوردهای فرامین
تنظیمات و اصلاحات، گسترش ارتباط با غرب، انتشار روزنامه، امکان فراگیری زبانهای خارجی و در پی آن آشنایی با اندیشههای فیلسوفان اروپایی و ادبیات سیاسی آنجا، نسل جدیدی از روشنفکران را در جامعۀ عثمانی پدید آورد.
فعالیت این گروه و آزادی نسبی مطبوعات موجب رشد فرهنگی و آگاهی مردم از رویدادهای جامعۀ عثمانی، و ضعف
حکومت گردید.
نوشتههای شاعران و نویسندگانی چون نامق کمال (۱۲۵۶-۱۳۰۵ق/۱۸۴۰- ۱۸۸۸م) به بیداری افکار عمومیبسیار یاری کرد.
همچنین عدم رضایت روشنفکران و فعالان سیاسی ـ اجتماعی از شیوۀ ادارۀکشور و روند اجرای فرامین
تنظیمات و اصلاحات روز به روز فزونی گرفت. در چنین شرایطی وجود نهاد و سازمانی که بتواند دولت را اداره کند، ضروری مینمود و از اینرو، جمعیتی که نوعثمانیان یا عثمانیان جوان نامگرفت، تشکیلگردید.
از آنجا که نهضتهای ترکان جوان ریشه در
نوعثمانیان دارند و وارثان و ادامهدهندگان راه این جمعیت میباشند، ذکر گزیدهای از افکار و اندیشه و اقدامات آنها، زمینههای نهضت ترکان جوان را روشن میکند.
هستۀ نخستین این جمعیت جوانانی بودند که در دورۀ
تنظیمات پرورده شدند و از روش اجرای اصلاحات ناخشنود بودند. بسیاری از آنان در مدارس غیردینی تحصیل کرده، و برای تکمیل تحصیلات به خارج از کشور رفته بودند و با نهادهای غربی و مفاهیمی مانند
پارلمانتاریسم،
ملیگرایی،
دولت،
ملت و روابط متقابل آنان آشنایی داشتند و جلب افکار عمومی را سرلوحۀ فعالیتهای خود قرار داده بودند.
از اوایل
دهه ۱۲۷۰ تا ۱۲۹۵/ ۱۸۶۰ـ ۱۸۷۸؛ در این دوره که با سالهای پایانی عصر
تنظیمات (از
رمضان ۱۲۵۵ تا
ذیقعده ۱۲۹۳/ نوامبر ۱۸۳۹ ـ دسامبر ۱۸۷۶) مقارن است، فضای باز حاصل از اصلاحات سبب شد تا گروهی از روشنفکران امپراتوری عثمانی تحت تأثیر روشنگری غربی به ترویج افکار آزادی خواهانه و اصلاح طلبانه در مطبوعات بپردازند. طرحِ چنان اندیشههایی در جامعه عثمانی به تشکیل نخستین گروه سیاسی از سلسله گروهها و سازمانهای سیاسی سرّی، منجر شد.
این گروه، که «اتحادیه وطن پرستان» یا «جمعیت اتفاق حمیّت» نامیده میشد، در
محرّم ۱۲۸۲/ ژوئن ۱۸۶۵ با شرکت شش
جوان ، از جمله نامق کمال (۱۲۵۶ـ ۱۳۰۵/ ۱۸۴۰ـ ۱۸۸۸)، شاعر نام آور، در
استانبول تشکیل گردید. رشد و توسعه سریع گروه و افزایش تعداد اعضای آن به ۲۴۵ تن بنا بر ادعایی، و تمایل و توجه بعضی از دولتمردان، حتی دو شاهزاده عثمانی و یک شاهزاده مصری به گروه، آن را در معرض فشار قرار داد و بعضی از رهبران آن چون نامق کمال و ضیاءبیک (ابوضیا توفیق) و علی سُعاوی به نواحی دوردست عثمانی
تبعید شدند، ولی در ۱۲۸۴/ ۱۸۶۷ با حمایت مالی همان شاهزاده مصری به پاریس مهاجرت کردند. حضور و فعالیتهای سیاسی آنان و همفکرانشان در اروپا اصطلاح ژؤن ترک (ترکهای جوان) را پدید آورد.
این جمعیت تشکیلاتی مخفی بود و از جمعیت کاربوناری ایتالیا الگوبرداری شده بود.
هدف و برنامۀ آنان فراهم آوردن شرایط
نظام سربستانه
مشروطیت به جای مطلقت (
استبداد) در قلمرو عثمانی
و رهایی امپراتوری از وضعیت اسفبار آن بود.
رشد سریع جمعیت، در سالهای آغازین، شمار اعضای آن را به ۲۴۵ نفر افزایش داد و برخی از دولتمردان ردۀ بالای دولت عثمانی مانند رئیس دانشکـدۀ
نظـامـی ــ
مکتب حربیه ــ و فـرمـانده پلیس استانبول،
همچنین
مصطفی فاضل پاشا ــ شاهزادۀ مصری ــ در آن عضویت داشتند.
مصطفی فاضل پاشا که وزارت مالیۀ عثمانی را عهدهدار بود، به سبب
تعدیل و تغییر در شیوۀ جانشینی و قانون وراثت در
مصر، از حق جانشینی سلطنت مصر محروم شده، در مخالفت با دربار عثمانی با نوعثمانیان ارتباط برقرار کرده بود، و به این سبب به اروپا
تبعید شد.
نوعثمانیان از طریق چاپ نشریات مختلف، تکثیر جزوات و اجرای نمایشنامهها در سالنهای نمایش، به ترویج افکار خود میپرداختند.
ازجمله فعالیتهای آنان برای اجرای اهداف خود طرح حمله به باب عالی و برکناری صدر اعظم در ۱۲۸۴ق/۱۸۶۷م بود، لکن در این کار ناکام ماندند و شماری از بنیانگذاران و اعضای مؤثر آن به اروپا گریختند.
و برخی نیز مانند نامق کمال، ضیا پاشا و علی شعاوی هریک به مأموریتی در
قبرس، ارزروم و قسطمونی فرستاده شدند و به این ترتیب، از مرکز حکومت دور گردیدند.
مصطفی فاضل پاشا (۱۲۴۵ـ۱۲۹۲/ ۱۸۲۹ـ ۱۸۷۵)، از وزرای دربار عثمانی ــ که به دلیل تغییر اصول جانشینی به فرمان سلطان عبدالعزیز (حک: ۱۲۷۸ـ۱۲۹۳/ ۱۸۶۱ـ۱۸۷۶)، از جانشینیِ برادرش اسماعیل پاشا، خدیو مصر، محروم شده و به دشمنی با سلطان و صدراعظم عثمانی برخاسته و به
فرانسه گریخته بود ــ با انتشار نامه سرگشاده ای به فرانسه خطاب به سلطان عبدالعزیز در روزنامه لیبرته، ضمن
انتقاد از
نظام استبدادی و طرفداری از اصلاحات و «
نظام سربستانه» (دموکراسی)، احتمالاً به
تقلید از اصطلاحاتی چون ایتالیای جوان، فرانسه جوان، آلمان جوان و جز آن، هواداران و پشتیبانان خود در ترکیه عثمانی را ژؤن ترک و خویشتن را نماینده ترکیه جوان معرفی کرد.
این تشکیلات در اروپا به ژون ترکلر معروف شد.
و ازاینرو ست که ترکان جوان و نوعثمانیان مترادف یکدیگرند.
این اصطلاح در مطبوعات و تاریخنگاری اروپا متداول، و با همان تلفظ (ژؤن ترکلر) یا ترجمه آن (گنج ترکلر) وارد
زبان ترکی شد. جمعیتی هم که در ۱۲۸۴/ ۱۸۶۷ با شرکت نامق کمال و چند تن از مهاجران مشروطه خواه به ریاست مصطفی فاضل پاشا تشکیل شد، تحت تأثیر همین عنوان خود را ینی عثمانلی لار (نوعثمانیان، عثمانیان جدید) نامیدند. آنان اصطلاح ژؤن
ترک را نیز عیناً در سر لوحه نشریات خود میآوردند. ینی عثمانلی لار را معمولاً گنج عثمانلی لار (عثمانیان جوان) نیز مینامند، که علت استفاده از واژه عثمانلی به جای ترک را باید عثمانیگرایی نسل اول مشروطه خواهان عثمانی دانست.
نوعثمانیان اصلاحات غربی آغاز شده با فرمان
تنظیمات را تضعیفکنندۀ مبانی اخلاقی و اعتقادی جامعۀ عثمانی میدانستند و میکوشیدند نهادهای سیاسی را با تکیه بر جنبۀ مترقیانۀ
اسلام سازگاری دهند.
آنان در مخالفت با استبداد و شیفتگی نسبت به جریانهای ادبی ـ سیاسی اروپایی متفق بودند، لکن باتوجه به تحصیلات و اندیشهها و آرمانهای خود از این جریانات برداشتهای متفاوت دانستند.
آنان درحقیقت دربارۀ ۳ موضوع قانونی اساسی، مجلس قانونگذاری و عثمانیگری اتفاقنظر داشتند و خواهان وجود قانون و مجلسی بودند که بتواند افراد جامعه را در برابر رفتار غیرقانونی و فشار حکومت حمایت کند.
ولی در عرصۀ عمل برای رسیدن به هدف به دو گروه اعتدالیون که مخالف شدت عمل و طرفدار تنویر افکار بودند، و انقلابیون که از شدت عمل و جمهوریت جانبداری میکردند، تقسیم میشدند.
در این میان، مصطفی فاضل پاشا در جریان دیدار سلطان عبدالعزیز از نمایشگاه بینالمللی پاریس در ۱۲۸۵ق/۱۸۶۸م، از پادشاه تقاضای
عفو کرد و به
استانبول بازگشت. باتوجه به اینکه فعالیت عثمانیان جوان در اروپا به پشتیبانی مالی فاضل پاشا وابسته بود، پس از بازگشت وی به استانبول، تشکیلات آنان نیز بهتدریج فرو پاشید و سردمداران آن ازجمله نامق کمال،
ضیاپاشا، آگاه افندی و علی شعاوی به عثمانی بازگشتند و در داخل کشور با انتشار مقالات، کتاب و غیره در تنویر افکار مردم و تهیۀ مقدمات مشروطیت نقش بسیار مهم یافتند.
در باره استعمال اصطلاح ترکهای جوان در پنجاه و چند ساله یادشده، بین مورخان اروپایی و ترک اتفاق نظر وجود ندارد. رامسائورنضج گیری نخستین گروه ترکهای جوان را در دوره سلطنت سلطان عبدالعزیز، دانسته و نخستین اعضای ترکهای جوان را چهره های آشنای خیابانهای پاریس و لندن در دهه ۱۲۶۶ـ۱۲۷۶/ ۱۸۶۰ میلادی به شمار آورده است. لوئیس علاوه بر مبارزان گروهها و سازمانهای ضد رژیم عبدالحمید دوم (حک: ۱۲۹۳ـ۱۳۲۷/ ۱۸۷۶ـ۱۹۰۹)، نوعثمانیان را نیز در زمره ترکهای جوان آورده است. دایره المعارف جهان اسلام آکسفورد و دایره المعارف خاورمیانه معاصر ضمن توجه به تشابهها و پیوستگی تاریخی نزدیک میان «ترکهای جوان» و «عثمانیهای جدید» قائل به تفکیک این دو جریان شده اند.
شریف ماردین، تاریخ پژوه ترک، اگرچه مشروطهخواهان دهههای ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ را نوعثمانیان و گروهها و سازمانهای ضدحکومت عبدالحمید را ترکهای جوان نامیده، خاطرنشان کرده است که جمعیت «اتحاد و ترقی»، یکی از سازمانهای ترکهای جوان که بعداً حزب حاکم در عثمانی شد، ریشه در جنبش نوعثمانیان دارد.
پتروسیان نیز فعالیتهای نوعثمانیان را مقدمه جنبش ترکهای جوان، و جنبش
مشروطیت دهه ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ میلادی را مرحله نخست جنبش ژؤن ترک میداند. تونایا ضمن آنکه اصطلاح ترکهای جوان را برای مبارزان و شورشگران نهضتهای مشروطه اول (۱۲۹۵/۱۸۷۶ـ ۱۸۷۸) و دوم (۱۳۲۶ـ ۱۳۳۶/ ۱۹۰۸ـ ۱۹۱۸) به کار برده، نوعثمانیان را در زمره ژؤن ترکها به شمار آورده، و جنبش مبارزان اواخر سده سیزدهم/ نوزدهم و اوایل سده چهاردهم/ بیستم را «جنبش ترکهای جوان دوم» نامیده است. در دایرهالمعارف میدان لاروس هم زیر مدخل «ژؤن ترکلر» تنها از نسل اول مشروطه خواهان عثمانی ــ که خود را نوعثمانیان نامیدهاند ــ سخن رفته است. بنابراین در این مقاله نیز، نوعثمانیان جزو سازمانهای ترکهای جوان به شمار میرود.
از ۱۲۹۵ تا ۱۳۲۶/ ۱۸۷۸ـ ۱۹۰۸؛ در این دوره، ترکهای جوان جمعیتها و سازمانهایی را در داخل و خارج عثمانی تشکیل دادند.
با فعالیت عثمانیان جوان در داخل کشور که از این زمان ترکان جوان نامیده میشوند، قانون اساسی عثمانی که در شورایی مرکب از نخبگان مانند مدحت پاشا تدوین شده بود،
در۲
ذیحجۀ ۱۲۹۳ق/ ۱۹ دسامبر ۱۸۷۶م اعلان شد.
در پی آن، مجلس قانونگذاری عثمـانی ــ مبعـوثـان ــ نیز طی مراسمی در ۴
ربیعالاول ۱۲۹۴ق/ ۱۹ مارس ۱۸۷۷م در کاخ دُلمه باغچه توسط سلطان عبدالحمید دوم افتتاح گردید.
به این ترتیب، مشروطیتی که در تاریخ عثمانی به مشروطیت اول معروف است،
برقرار گردید.
اندکی بعد، با انحلال مجلس در ۱۰ صفر ۱۲۹۵ق/۱۳ فوریۀ ۱۸۷۸م
دوران کوتاه مشروطه سرآمد و استبداد ۳۰ سالۀ حمیدی، تا ۱۹۰۸م، یعنی اعلان مشروطیت دوم آغاز شد.
در این دوره رهبران ترکان جوان نیز فراری و یا تبعید شدند و در خارج از کشور به فعالیت پرداختند. حکومت عثمانی بهرغم وجود سانسور مطبوعات و اعمال شیوههای پلیسی، از اقتدار کافی برای جلوگیری از مخالفت با استبداد و گسترش روزافزون جنبش روشنفکرانه برخوردار نبود و سازمانهای مخالف با استبداد و طرفدار برقراری
نظام مشروطه و اجرای مفاد قانون اساسی، بهتدریج در برون و درون عثمانی شکل میگرفت. اما ترکان جوان به سرعت به مهمترین گروه مخالف تبدیل شد.
فعالیت ترکان جوان نخست از مدارس عالی آغاز گردید.
گروهی از دانشجویان مدرسۀ پزشکی یا مکتب طبیۀ شاهانه (مکتب طبیۀ عسکریه) در استانبول به رهبری دانشجویی آلبانیایی، به نام ابراهیم تمو (ابراهیم ادهم) برای مبارزه با استبداد، سازمانی مخفی بنیاد نهادند.
کسانی چون اسحاق سکوتی، عبدالله جودت، محمد رشید و حسینزاده علی در زمرۀ آنان بودند و به این ترتیب، هستۀ اولیۀ جمعیتی که به جمعیت اتحاد عثمانی (اتحاد عثمانی جمعیتی) یا جمعیت ترقی و اتحاد، و سپس اتحاد و ترقی نامیده شد، در ۱۳۰۷ق/ ۱۸۸۹م شکل گرفت.
اعضای این جمعیت که از طبقات مختلف اجتماعی شامل تحصیلکردهها، روزنامهنگاران، افسران جزء، کارمندان ردهپایین دولت، صاحبان مشاغل آزاد وابسته به طبقۀ متوسط بودند، به نام ترکان جوان شناخته میشدند.
آنان برقراری
پارلمان و
قانون اساسی را تنها راه رهایی کشور از اوضاع آشفتۀ موجود میدانستند
و میکوشیدند سلطان عبدالحمید را برکنار کنند و سلطان مراد مخلوع، یا ولیعهد رشاد را به پادشاهی بردارند.
در این میان، سازمان آنها کشف شد و در پی آن عدهای بازداشت و تبعید شدند.
و عدهای که به نقاطی چون پاریس، ژنو و شبهجزیرۀ بالکان گریخته بودند، به فعالیت ادامه دادند.
احمدرضا، که به
فلسفه اگوست کنت گرایش داشت و مقالاتش در ارگان پوزیتیویستهای فرانسه به چاپ میرسید، در ۱۳۱۳/ ۱۸۹۵ نشریه مشورت را ــ که هر پانزده روز یک بار به ترکی و با ضمیمه ای به فرانسه منتشر میشد ــ به اتفاق خلیل غانم و تنی چند از اعضای دیگر ترکان جوان راه انداخت. این نشریه اگرچه ارگان «جمعیت اتحاد و ترقی» عثمانی بود، تحت تأثیر سردبیرش، احمدرضا، با شعار پوزیتیویستیِ «
انتظام و ترقی» و با تقویم ویژه پوزیتیویستها منتشر میشد. برنامه
جمعیت ، که در شماره ۱۴
جمادی الاخره ۱۳۱۳/ ۳ دسامبر ۱۸۹۵ آن به چاپ رسیده، به طور کلی و بویژه مادّه زیر آن، حاکی از تأثیر گرایشهای پوزیتیویستی احمدرضاست : «ما خواهان برانداختن خاندان حاکم فعلی (عثمانی) نیستیم؛
در حالیکه کمیته
اتحاد و ترقی در خارج کشور، از عدمخشونت طرفداری میکرد، جمعیت اتحاد عثمانی که رهبریاش به دست افراد مبارزی چون حاجی احمد افندی و نائلی افندی افتاده بود، در داخل در تدارک کودتا بود؛ ولی با فاش شدن نقشه کودتا ، که قرار بود در
ربیع الاول ۱۳۱۴/ اوت ۱۸۹۶ اجرا شود، بسیاری از دستاندرکاران آن بازداشت و تبعید شدند. جمعیت ضربه سنگینی خورد و بیش از پیش سرّی شد تا در فرصتی دیگر باز به میدان آید.
شاخۀ پاریس که ادارۀ آن را احمدرضا برعهده داشت، فعالترین بخش از ترکان جوان در خارج از کشور بود. احمدرضا که از خانوادهای ثروتمند برخاسته، و در فرانسه تحصیل کرده بود، در پاریس با همکاری خلیل غانم روزنامۀ مشورت را به زبان ترکی با ضمیمهای فرانسوی منتشر میکرد. این روزنامه که هر ۱۵ روز یک بار انتشار مییافت،
از راههای مختلف به استانبول میرسید و در ترویج افکار آزادیخواهی
در میان روشنفکران نقش مهم داشت. احمدرضا خواستار
انتظام و ترقی بود و با
براندازی خاندان حاکم مخالفت میکرد.
محمدمراد نیز از دیگر رهبران ترکان جوان بود که به سبب انتشار روزنامۀ میزان به میزانچی معروف شد. وی نخست در مصر و سپس در پاریس به فعالیت پرداخت
او زمانی هم با احمد جلالالدین پاشا، رئیس پلیس مخفی عثمانی ــ که از سوی عبدالحمید برای مذاکره با ترکان جوان به اروپا فرستاده شده بود ــ ملاقات کرد.
و پس از سازش با وی به استانبول بازگشت.
در همین اوضاع، مراد ــ که به مناسبت انتشار روزنامه میزان به مراد میزانچی معروف شد ــ برای ادامه انتشار روزنامهاش ابتدا به مصر گریخت و از آنجا به اروپا رفت و به کمیته اتحاد و ترقی پیوست. وی در اروپا رقیب عمده احمدرضا شد و میزان به عنوان دومین ارگان کمیته به مخالفت با مشورت پرداخت،اما حضور مراد ــ که در بین هواداران ترکهای جوان در خارج و داخل و بویژه در بین قشرهای اسلامی نفوذ زیادی داشت ــ در اروپا و در سنگر مبارزه چندان نپایید و احمد جلالالدین پاشای، معروف به سرخُفیه و فرستاده ویژه سلطان به اروپا، با استفاده از نقاط ضعف مراد او را به بازگشت به عثمانی و در آمدن به خدمت سلطان راضی کرد.در مقابل، جناح احمدرضا ــ که به اندازه مراد محبوبیت نداشت ــ به رغم تمام فشارها به مبارزه ادامه داد، اما دست کشیدنِ مراد و شماری از پیروانش و نیز عدهای دیگر در تابستان ۱۳۱۵/ ۱۸۹۷ و بعد از آن از مبارزه، ضربه مخرّبی به جنبش ترکهای جوان وارد کرد.
در اواخر ۱۳۱۷/ ۱۸۹۹، در حالیکه جنبش بر اثر ضربه ۱۳۱۵/ ۱۸۹۷ و ضربات بعدی متلاشی میشد، خبر فرار داماد محمودپاشا، شوهرخواهر سلطان، با پسرانش (صباحالدین و لطفاللّه) از کشور و پیوستنشان به احمدرضا و یاران اندک او، ضمن فرود آوردن ضربه سنگینی بر اقتدار عبدالحمید، جانی نو در کالبد جنبش ترکهای جوان دمید.
از سه درباری فراری، صباحالدین (۱۲۹۴ـ۱۳۶۷/۱۸۷۷ـ ۱۹۴۸) به مبارزه با عبدالحمید ادامه داد، اما اختلاف عقیده وی با احمدرضا جنبش ترکهای جوان را به دو قطب تقسیم کرد که این
تفرقه تا پایان حکومت عثمانی باقی ماند. بازگشت مراد به استانبول و همکاری با دربار، و نیز سختگیریهای دولت فرانسه نسبت به فعالیتهای ترکان جوان، ضربۀ سختی بر نهضت وارد ساخت.
و آن را در آستانۀ فروپاشی قرار داد. در همین ایام
محمودپاشا، شوهرخواهر سلطان عبدالحمید و دو پسرش، صباحالدین و لطفالله که از مخالفان سلطان بودند، به پاریس گریختند و به احمدرضا پیوستند (۱۳۱۵ق/۱۸۹۷م) و این حادثه باعث تجدید حیات جنبش شد.
برخی از دیگر درباریان فراری هم با جنبش ترکان جوان و احمدرضا همکاری کردند، ولی مدتی بعد در میان آنان اختلاف افتاد و برای حل آن به تشکیل کنگرهای اقدام شد. این کنگره که نخستین کنگرۀ ترکان جوان است، در ۲۵
شوال ۱۳۱۹ق/۴ فوریۀ ۱۹۰۲م
در شهر پاریس در منزل یک نفر فرانسوی دوستدار ترکها، با شرکت ۷۰ عضو از ترکها، عربها، کردها، آلبانیاییها و ارمنیان تشکیل گردید.
این کنگره نتوانست میان مخالفان دولت عثمانی اتحاد و اتفاق ایجاد کند و مخالفان به دو گروه عمده تقسیم شدند: جمعیت اتحاد و ترقی به رهبری احمدرضا که خواستار روشهای مسالمتآمیز برای مبارزه بودند، و جمعیت تشبث شخصی و عدممرکزیت به رهبری پرنس صباحالدین که طرفدار توسل به قوۀ قهریه و مداخلۀ دول بیگانه بودند.
بیشتر اعضای کنگره به جبهۀ صباحالدین پیوستند و گروه احمدرضا در اقلیت ماند.
و جنبش ترکان جوان اندکی روی به ضعف نهاد.
اختلاف اصلی آنها بیشتر در باره دو موضوع بود:
۱) در حالیکه احمدرضا از حکومتی متمرکز و از امتزاج کلیه اتباع
مسلمان و غیرمسلمان و ترک و غیرترک در قالب یک ملت نو، تحت حاکمیت خاندان عثمانی دفاع میکرد و تجزیهطلبی و حتی تقاضای خودمختاری اقوام و جمعیتهای غیرترک را خیانت میدانست، صباحالدین از ایجاد یک حکومت غیرمتمرکز و
نظام ایالتی سخن میگفت.
۲) احمدرضا طرفدار مبارزه سیاسی بدون توسل به خشونت و انقلاب خونین و عدممداخله بیگانگان در تعیین مقدرات کشور بود، ولی صباحالدین از شدت عمل و مبارزه مسلحانه و حتی کودتا و نیز مداخله قدرتهای اروپایی برای سرنگون کردن سلطان عبدالحمید و نشاندن فرد دیگری از خاندان عثمانی به جای وی جانبداری میکرد.
همین دیدگاهها در همایش اول ترکهای جوان که از ۲۴ شوال تا اول
ذیقعده ۱۳۱۹/ ۴ـ۹ فوریه ۱۹۰۲ در پاریس برگزار شد، سبب انشعاب نهضت ترکهای جوان به دو شعبه عمده شد.
دومین کنگرۀ ترکان جوان به ریاست پرنس صباحالدین در ۱۳۲۵ق/۱۹۰۷م با شرکت این جبهه و حزب ملیگرای ارمنی داشناکتسونیون تشکیل گردید.
در بیانیۀ این کنگره، خلع سلطان، برقراری حکومتی قانونی مبتنی بر انتخابات، دعوت از قومیتهای مختلف برای ترک مخاصمه و اتحاد بر ضد استبداد، انتشار نشریات به زبانهای ترکی، عربی، کردی، ارمنی و جز اینها،
همچنین فرستادن پیام به مجلس شورای ملی ایران، گنجانده شده بود.
صباحالدین، که طرفدارانش غالباً غیرترک و غیرمسلمان بودند و در همایش بیشترین تعداد را داشتند، اقدامات نافرجامی برای کودتای
نظامی کرد و سرانجام نیز با تشکیل جمعیت تشبث (ابتکار عمل) شخصی و عدممرکزیت، بر اساس نظریات ادمون دمولن در باره تفوق انگلوساکسنها، در ۱۳۲۴/ ۱۹۰۶ و انتشار روزنامه ترقی به عنوان ارگان آن، راه خود را کاملاً از اتحاد و ترقی جدا کرد.
فعالیت و مبارزات ترکان جوان و سازمانهای وابسته سرانجام به نتیجه رسید و سلطان عبدالحمید دوم در۲۳ جمادیالآخر ۱۳۲۶ق/۲۳ ژوئیه ۱۹۰۸م، پس از ۳۰ سال با فراخوانی مجلس و اجرای قانون اساسی، مشروطیت دوم را اعلان کرد.
و ترکان جوان پیروزی غیرمنتظرهای به دست آوردند.
ترکان جوان با انتشار روزنامههای متعدد در داخل و خارج از قلمرو دولت عثمانی در رشد فرهنگی ـ سیاسی جامعۀ عثمانی تأثیری بسزا داشتند. به نوشتۀ منابع تاریخی ۱۱۶ روزنامه از سوی جناحهای مختلف ترکان جوان در کشورهای مختلف و به زبانهای گوناگون انتشار مییافت: ۹۵ روزنامه به زبان ترکی، ۸ روزنامه به زبان عربی، ۱۲ روزنامه به زبان فرانسوی و یک روزنامه به زبان عبری چاپ و نشر میشد.
برخی از مهمترین آنها عبارتاند از: مشورت، جرأت و ترقی در پاریس
میزان و عثمانی در ژنو
حریت در لندن؛ میزان و ترک در قاهره؛ همچنین روزنامۀ خلافت به زبان عربی در لندن؛ و کردستان به زبان کردی در قاهره.
ترکان جوان پا به پای اعتقاد به مشروطه و مبارزه بر ضد استبداد، در اموری چون سیاست خارجی اسلامگرا بودند و در عین حال، بر مواضع ملی ایستادگی داشتند. بنابراین، آنها را در مفهوم عام و بهطور کلی میتوان ملیگرا خواند.
برخی از ناظران و نویسندگان مخالف، اعلان مشروطیت را نتیجۀ نوعی کودتا، نه نتیجۀ جنبشی انقلابی دانستند،
و آن را توطئۀ یهودیها و کلیسای کاتولیک خواندند.
از این تاریخ تا ۱۳۳۶ق/ ۱۹۱۸م که دورۀ ترکان جوان نامیده میشود، اینان در درون جمعیت اتحاد و ترقی به فعالیت پرداختند (نک : ه د، ۶/۵۴۶-۵۴۹)، تا
جنگ جهانی اول که دولت عثمانی منقرض شد، فعالیت ترکهای جوان نیز به پایان رسید.
(۱) رفیق، احمد، عبدالحمید ثانی و دور سلطنتی، استانبول، ۱۳۲۷ق.
(۲) حسَّان علی حَلاّق، دور الیهود و القوی الدولیه فی خلع السلطان عبدالحمید الثانی عن العرش (۱۹۰۸ـ۱۹۰۹)، بیروت: الدارالجامعیه، (بی تا).
(۳) ارنست ادموندسن رامسائور، ترکان جوان: پیش درآمد انقلاب ۱۹۰۸، ترجمه رحیم رئیس نیا، در رحیم رئیس نیا، ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم، ج ۳، تبریز ۱۳۷۴ ش.
(۴) رحیم رئیس نیا، ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم، تبریز ۱۳۷۴ ش.
(۵)
نظام شرابی، آمریکا و اعراب، ترجمه عباس عرب، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۶) Ahmad, F, The Young Turks, Oxford, ۱۹۶۹.
(۷) Bayur, Y H, Trk inkılbı tarihi, Ankara, ۱۹۸۳.
(۸) Bedevī Kuran, A, İnkılp tarihimiz ve jn trkler, Istanbul, ۱۹۴۵.
(۹) Dāniԫmend, İ H, İzahll osmanlı tarihi kronolojisi, Istanbul, ۱۹۵۵.
(۱۰) Hanioğlu, M S, Bir siyasal rgt olarak osmanlı ittihad ve terakki cemiyeti ve jn trklk, Istanbul, ۱۹۸۵.
(۱۱) Karal, E Z, Osmanlı tarihi, Ankara, ۱۹۸۳.
(۱۲) Lewis, B, The Emergence of Modern Turkey, London, ۱۹۶۸.
(۱۳) Ramsaur, E E, Jn trkler ve ۱۹۰۸ ihtilli, tr N lken, Istanbul, ۱۹۷۲.
(۱۴) Shaw, S J and E K Shaw, History of the Ottoman Empire and Modern Turkey, Cambridge, ۱۹۷۷.
(۱۵) Tunaya, T Z, Trkiyede siyasal partiler, Istanbul, ۱۹۸۴.
(۱۶) Trkiye diyanet vakfı İslm ansiklopedisi, Istanbul, ۲۰۰۱.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ترکان جوان»، شماره۵۸۸۳. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جنبش ترکهای جوان»، شماره۳۴۸۰.