جمالالدین بن محمدباقر رازی نجفی اصفهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جمالالدین بن محمدباقر رازی نجفی اصفهانی،
عالم جلیل و
فقیه مجاهد، از علمای بزرگ
قرن چهاردهم هجری میباشد.
حاج
شیخ جمالالدّین بن
شیخ محمّدباقر نجفی بن
شیخ محمّدتقی رازی.
عالم جلیل و
فقیه مجاهد، از علمای بزرگ
قرن چهاردهم هجری. مادرش از سادات اخوی
تهران بوده و خود او در سال ۱۲۸۴ق در
اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل نزد پدر دانشمند خود و دو برادرش
آقانجفی و
حاج شیخ محمّدعلی در سال ۱۳۰۸ به
عتبات عالیات مهاجرت نموده و نزد
آخوند ملّامحمّدکاظم خراسانی،
میرزا حبیباللّه رشتی و
سیّدمحمّدکاظم طباطبائی یزدی به کسب فیض پرداخته و به
اجتهاد نائل آمد و در سال ۱۳۱۳ق به اصفهان بازگشته و در
مسجد شیخ لطف
اللّه به اقامه جماعت پرداخته و محضر
قضاوت و رفع مرافعات را برپاداشت و به
تدریس مشغول شد.
او در قضایای
مشروطیّت به همراه برادرش
حاج آقا نوراللَّه همراه و به وظایف شرعی خود مشغول بود، و پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملّی به دستور
محمّدعلی شاه و برچیدن بساط مشروطه و مخالفت
علمای نجف اشرف با اقدامات مستبدانه محمّدعلی شاه، آقا جمالالدّین و دو برادرش آقانجفی و حاج آقا نوراللَّه علیه حکومت
استبداد اعلامیه صادر نموده و مردم را به مخالفت با استبداد فراخواندند.
هنگامی که
جنگ جهانی اول آغاز شد و روسها و انگلیسیها کشور را به اشغال خود درآوردند، و اصفهان نیز صحنه تاخت و تاز روسها شد، منزل او محل مراجعه مردم و تظلّمخواهی بود. به این خاطر سربازان روسی به منزل او ریخته او را به اجبار به
تهران تبعید ساختند. مردم تهران از او استقبال گرمی کردند و روز به روز به
شهرت و عظمت او افزوده شد. وی در
مسجد سیّدعزیزاللَّه تهران اقامه جماعت مینمود و به تدریس میپرداخت و برخی اوقات به
منبر میرفت و مردم را
موعظه و
ارشاد مینمود.
حاج آقا جمالالدّین نجفی در اوایل ظهور
رضاخان منویّات و اهداف ضدّ اسلامی او را دریافته و با آن به مخالفت پرداخت. در قضایای جمهوری، در کنار
شهید سیّد حسن مدرّس به مخالفت با جمهوری خواهی رضاخان برخاست و مردم را علیه آن بسیج نمود.
پس از آنکه در سال ۱۳۵۲ق مجلس شورای ملّی قانونی را تصویب نمود که مطابق با آن سن قانونی
ازدواج برای دختران ۱۸ و پسران ۲۰ سال تعیین شده بود، حاج آقا جمال آن را خلاف
شرع دانسته و علناً به مخالفت با آن پرداخت. لذا به اصفهان تبعید شده و در منزل خود در اصفهان تحت نظر مامورین حکومت قرار گرفت.
در دو سال آخر زندگی به اقامه جماعت در
مسجد شیخ لطف
اللَّه و برگزاری مراسم
دعای کمیل در
تخت فولاد میپرداخت. او سرانجام در شب یکشنبه ۲۵
جمادی الاولی سال ۱۳۵۴ق در اصفهان وفات یافت و در بین مردم شایع شد که او را مسموم ساختهاند. پیکر او به تخت فولاد
تشییع شده و در تکیه مادر شاهزاده، جنب مزار جد اعلای خود
شیخ محمّدتقی رازی مدفون شد. میرزا حسن خان جابری انصاری ماده تاریخ وفات او را چنین یافته است:
سر از جنّت برون آورد گفتا خود به تاریخش ••••• «جمال دین ز حق دیده جمال و رفته در مینو»
و مرحوم
معلم حبیب آبادی نیز مرثیهای در وفات او سروده و مصرع «جمالالدّین بجنّت رفت ناگه» را ماده تاریخ فوت او یافته است.
کتب زیر از تالیفات ایشان است:
۱. «حاشیه بر انیس المقلّدین»
رساله عملیه مرحوم
سیّداسماعیل صدر که در سال ۱۳۲۹ق چاپ سنگی شده است. ۲. «رساله در دماء ثلاثه، صیغ عقود، نکاح، متعه و تحلیل» که ضمیمه «انیس المقلّدین» که توسط یکی از شاگردانش حاج
شیخ احمد کتابفروش تهرانی از کتاب «نجات الشیعه» صاحب عنوان استخراج و به طبع رسیده است. ۳. «نجات الشیعه فی احکام الشریعه».
مهدوی، سیدمصلحالدین، اعلام اصفهان، ج۲، ص۳۶۷-۳۶۸.