جشن (اسلام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اعیاد و
جشنهای بسیاری با
صبغه و رنگ
دینی و
مذهبی برگزار میگردد.
برخی از مسلمانان در اول و دوم
محرّم به مناسبت سالگرد
هجرت پیامبر از
مکه به
مدینه جشن میگیرند هر چند که این هجرت در
ماه ربیع الاول واقع شده و بعداً در سال هفتم هجری به دستور
عمر آن را در اول محرّم، که آغاز سال قمری است، تاریخگذاری کردند (برای مواردی از برگزاری این جشن به این منابع رجوع کنید
).
گروههایی از مسلمانان
سنّی در روز دهم محرّم
روزه میگیرند و حتی
رفتارهای جشنی از خود بروز میدهند (برای نمونهای روشن در مراکش به این منبع
و در تونس به این منبع
رجوع کنید).
حتی در برخی منابع شمار زیادی از مناسبتها را به
روز عاشورا مربوط دانستهاند
لیکن با این وصف و نیز حتی اگر روایاتی که در باره جواز روزه گرفتن در عاشورا از قول پیامبر وارد شده
درست باشند (برای نقد به این منبع رجوع کنید
) به هیچ روی بر کارکرد جشنی این عمل در اسلام دلالت ندارند.
از سوی دیگر شواهدی در دست است که نشان میدهد
بنی امیه از روی دشمنی با
اهل بیت پیامبر و به انگیزه فرو کاستن تأثیر
شهادت حسین بن علی علیهالسلام، بر عید گرفتن این روز تأکید داشتند و کارکرد جشنی را به عنوان ترفندی سیاسی و تبلیغاتی بر عاشورا بار کردهاند.
برخی مسلمانان به ویژه
شیعیان ایران، عراق، هند و پاکستان، سپری شدن
ماه صفر را که بهزعم آنان ماه
غم و
اندوه است جشن میگیرند.
در
کربلا، زنان کوزههایی حاوی
زغال،
آب و
نمک و
پول خرد را برای رفع
شر و دفع
نحوست از بام
خانه به داخل کوچه پرت میکردهاند.
اهل سنّت در دوازدهم ربیع الاول و شیعیان در هفدهم این ماه
میلاد نبوی را جشن میگیرند.
هر چند برخی مسلمانان مثلاً در هند و پاکستان، دوازدهم ربیع الاول را به عنوان روز
رحلت پیامبر (برای قول به رحلت پیامبر در این روز به این منابع
و برای نقد این قول به این منبع
و برای نقد جامع اقوال مختلف در باره تاریخ وفات پیامبر به این منبع
رجوع کنید) به سوگواری و برگزاری باره
وفات میپردازند و نیز با وجود مخالفت شدید گروههایی محدود از مسلمانان با جشن گرفتن میلاد نبوی و حتی تحریم آن از جانب
وهابیهای عربستان و
دِیوبندیهای هند ، در حال حاضر این جشن از مهمترین
جشنهای اسلامی به شمار میرود و با تفصیل بسیار به همراه ادبیات ویژه خود ــ
مولدیات در سراسر جهان اسلام اجرا میشود (برای گزارش آن در مصر به این منبع
و در لبنان به این منبع
و در هند
و در میان مسلمانان چین و ژاپن به این منبع
رجوع کنید).
مولد الحسنین جشنی است که اهالی قاهره آن را در نیمه
ربیع الاخر در محل
جامع الحسنین که به زعم آنان
مدفن رأس الحسین است برگزار میکنند.
این جشن که در قاهره پس از
مولد نبی، در درجه دوم اهمیت قرار دارد معمولاً در یک روز سهشنبه گرفته میشود.
در پنجم
جمادی الاولی در مناطق شیعهنشین به اختصار
جشن گرفته میشود (برای این جشن در افغانستان به این منبع رجوع کنید
).
در ایران این روز را روز ملی پرستار اعلام کردهاند.
مصریان تولد
زینب کبری سلاماللّهعلیها را در نیمه
ماه رجب، و معمولاً در شب چهارشنبه، در جامعی که به گمان آنان مدفن زینب است جشن میگیرند.
این جشن عملاً از دو هفته قبل تا تاریخ مذکور به طول میانجامد.
تولد حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در میان شیعیان، در بیستم
جمادی الاخره جشن گرفته میشود.
امروزه در ایران از این روز به عنوان
روز زن و
روز مادر استقبال قابل توجهی به عمل میآید.
تولد
امام علی علیهالسلام، در سیزدهم رجب از مهمترین
جشنهای شیعیان است.
مبعث و معراج پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در ۲۷ رجب جشن گرفته میشود.
در دکن هندوستان این جشن در منطقههای مختلف در ۱۵، ۱۶ یا ۲۷ رجب برگزار میشود و بیشتر، افراد متدین و تحصیلکرده در آن شرکت میکنند.
میلاد
امام شافعی در اولین یا دومین چهارشنبه از شعبان در مدفن او در جنوب قاهره جشن گرفته میشود.
شیعیان به ترتیب در سوم، چهارم و پنجم
شعبان، تولد
امام حسین،
ابوالفضل العباس و
علی بن حسین علیهمالسلام را جشن میگیرند.
نیمه شعبان با سه عنوان مختلف: شب برات/ برائت و به ویژه نزد شیعیان شب میلاد
امام مهدی عجلاللّه تعالیفرجه و نیز سالگرد
ازدواج علی علیهالسلام و
فاطمه علیهاالسلام جشن گرفته میشود.
شماری از مسلمانان شب چهاردهم یا پانزدهم شعبان (
لَیلَةُ المَحْیة) را همان شبی میدانند که
خداوند در آن، مقدّرات سالانه هر کسی را تعیین میکند.
مسلمانان در این شب به
احیا و
عبادت،
زیارت اهل قبور و طلب
آمرزش برای
ارواح درگذشتگان و نثار شربت و
نان و
حلوا و افروختن
شمع میپردازند.
فاتحه چراغان (افروختن چراغ و فاتحهخواندن بر آن) در هند و کوچهگردی کودکانِ ترانهخوان و طالب خیر و
اِنعام از در خانههای مردم در سه شب متوالی منتهی به نیمه شعبان در عراق و ترقهبازی و آتشبازی از آداب و رسوم این جشن است
برای این جشن نزد
یزیدیه به این منبع رجوع کنید
).
در برخی مناطق (مثلاً در لبنان و اندونزی) در این شب یاد همه
اولیا و
قدیسان را گرامی میدارند.
در ایران که به عقیده
عوام، در این شب فرود یک شهابسنگ/ «تیر شهاب» به خانه علی علیهالسلام نشانه انتخاب او به عنوان داماد پیامبر صلیاللّهعلیهوآله تلقی میشد، مردم به مناسبت این جشن آتشبازی بزرگی برپا میکردند، دولت مبلغی گزاف به این کار اختصاص میداد و عدم مشارکت در این آتشبازی مذهبی، عملی سخت
منکر به شمار میآمد.
شعبانه جشنی است که در آخرین روز شعبان در مراکش با به راه انداختن کاروان شادی برگزار میشود.
ماه رمضان گرچه از نگاه غیرمسلمانان، مملو از تشریفات و مراسم گوناگون است در واقع هرگز در تعالیم اسلامی به عنوان جشنی یک ماهه تلقی نشده هر چند در باره جشنهایی که در استقبال از این ماه برگزار میشد یا در باره برخی رفتارهای جشنی مثلاً بازیها و ضیافتهای پرخرج در طول شبهای آن در منازل و مساجد گزارشهای بسیار هست.
در ایران در روز آخر ماه شعبان جشن کلوخاندازان/ سنگاندازان را برگزار میکردند و در این آخرین فرصت قبل از رمضان به زیادهخواری جشنی میپرداختند
(برای برخی رفتارهای غیرشرعی رایج در این جشن از جمله
بادهگساری افراطی به این منابع رجوع کنید
) (برای جشنِ ندیدن
هلال رمضان که در نوع خود بینظیر است و در آن، مصریان در شب آخر شعبان و در صورتی که
رؤیت هلال رمضان بر آنان اثبات نشود، شادمانه
جشن گرفته شب را به
سورچرانی میگذرانند، به این منبع رجوع کنید
).
با آنکه رمضان، اصولاً ماه
خودسازی و
ریاضت بوده است در حال حاضر در برخی سرزمینهای اسلامی به ویژه در کشورهای عرب حاشیه
خلیج فارس، شبهای این ماه بیشتر حال و هوای جشن به خود میگیرد و به جبران کمتحرکی روزها، شبها تا
سحر خیابانها پر از جمعیت و بازارها پررونق میشوند به طوری که
عید فطر در پایان ماه به صورت نقطه اوج یک جشنِ سی روزه جلوهگر میشود.
شیعیان ایران روز مرگ ابن ملجم را در ۲۷ رمضان به مناسبت
قصاص و
اعدام قاتل امام علی علیهالسلام جشن میگرفتند.
عید فطر یا
عید صغیر پس از پایان رمضان در اول
شوال همراه با کاملترین مجموعه از رفتارهای جشنی برگزار میشود.
این
عید را با عناوین متعدد دیگری نیز مینامند از جمله: در ایران:
عید رمضان، عید روزه گشادن،
در ترکیه: کوچوک بایرام و شِکِر بایرامی، در اندونزی: لِبَرَن.
طول معمول این جشن، سه روز است ولی در برخی نقاط عملاً بیش از این و حتی تا یک ماه (مثلاً در ناحیه مالایا) و بر عکس در ایران تنها یک روز طول میکشد.
این جشن در ایران مانند بسیاری دیگر از
اعیاد دینی و
مذهبی بیشتر جنبه عبادی دارد و با رفتارهای جشنی گستردهای همراه نیست (برای برخی از این رفتارها به این منبع
و برای تفصیل این جشن در کشورهای عربی و آسیای جنوب شرقی به این منابع رجوع کنید
).
در گذشته که پوشش/ کسوت
کعبه رسماً به خرج
سلاطین مصر در این کشور دوخته و آماده میشد، کارِ تهیه آن را از چند روز بعد از عید فطر آغاز میکردند و سپس آن را بعد از برگزاری جشنهای مفصّل و تشریفات مختلف سرانجام در اواخر شوال همراه موکبی با
قافله بزرگ حاجیان مصری به سمت
مکه حرکت میدادند.
تولد
امام رضا علیهالسلام، در یازدهم ذیقعده در میان
شیعیان به ویژه در شهر مشهد که
مدفن و
مزار آن حضرت است جشن گرفته میشود.
عید قربان یا
عید اضحی /
عید النَّحْر /
عید کبیر، جشن بزرگی است که در دهم
ذیحجه برگزار میشود و معمولاً چهار روز طول میکشد.
این جشن را در ایران، عید گوسپندکشان،
در هند، بَقَر، بَقْره عید، در ترکیه، بویوک بایرام و قربان بایرامی، در اندونزی، لبرن حاجی و در مالایا، هری رایا حاجی میخوانند (برای تفصیل در باره این جشن به این منابع رجوع کنید
).
از زمان
آل بویه به این سو، شیعیان روز هجدهم ذیحجه را به عنوان روز اعطای
منصب و اعلام
وصایت علی علیهالسلام که به دست
پیامبر صلیاللّهعلیهو آلهوسلم در بازگشت از
حجة الوداع صورت گرفت جشن میگیرند
(
مرتضی عاملی تاریخ ابداع این جشن را بسیار پیشتر از عهد آل بویه دانسته است).
(برای اهمیت این عید نزد
نُصَیریه از
فرق شیعه به این منبع،
برای تفصیل برگزاری این عید در
دوره فاطمی به این منبع
و برای انبوهی از آثار در باره این عید به این منبع
رجوع کنید).
برقراری پیوندهای
برادرخواندگی یا
خواهرخواندگی ایمانی در میان شیعیان در این عید معمول بوده است.
بنا بر گزارشهای مختلف
(برای نقد به این منبع رجوع کنید
) از آنجا که شیعیان بغداد در قرن چهارم در گرامیداشت
روز غدیر و بروز رفتارهای جشنی در آن بروز و ظهور ویژهای داشتند، برخی از
اهل سنّت نیز در مقابل، هشت روز پس از آن یعنی ۲۶ ذیحجه را به مناسبت بزرگداشت روز پنهان شدن
ابوبکر در کنار پیامبر صلیاللّه علیهوآلهوسلم در
غاری به هنگام هجرت به مدینه، «
یوم الغار» نامیده جشن گرفتند.
بعدها این روز و نیز نهم ربیع الاول محمل رفتارهای جشنی افراط آمیز دیگری از جانب برخی عوام
شیعه گردید که امروزه بسیار رنگ باخته است.
در کنار این جشنها (برای فهرستهای کمابیش مشابهی از اعیاد تقویم قمری به این منابع رجوع کنید
)، و صرفنظر از جشنهای پراکندهای که در میان
مذاهب و
فرقههای کوچک و بزرگ اسلامی رایج است (برای نمونههایی از این جشنها به این منابع رجوع کنید
)، جریان تصوف نیز در جهان اسلام، به تنهایی بستر و مایه انبوهی از جشنها با محتوای دینی گردیده است که عمده آنها را موالید و اعراس (
عُرْس) پیران و
مشایخ بزرگ
صوفیه تشکیل میدهد.
در واقع جشن مولد نبی به اولیا و پیران صوفیه تسری یافت گو اینکه معمولاً صوفیان به ویژه در هند، جشن تولد پیرانشان را در سالروز وفاتشان برگزار میکنند از این رو که معتقدند روز
مرگ، روز تولد مجدد و حقیقی آنهاست و باید برای مرگ سالکِ واصل جشن/ عُرس گرفت.
اهمیت اینگونه از جشنها در کشورهای مختلف اسلامی بسیار متفاوت است.
در حالی که مثلاً در ایران چنین مواردی عمومیت ندارد در مصر، برای هزاران
شیخ و
صوفی جشن مولد برگزار میشود به طوری که برخی از
صوفیان بخش اعظم عمر خود را در جشنهای پیدرپی این مشایخ سپری میکنند.
از مهمترین موارد این موالید در مصر، جشن عظیم مولد امام
سید احمد بَدَوی یا
مولد احمدی در طَنْطاست که با شکوه بسیار چند بار در سال در تاریخهای مختلف جشن گرفته میشود.
عرسهایی که بر گور
مشایخ صوفی در هند برگزار میشود نیز به سبب حضور انبوه جمعیت و
رقص و
موسیقی و جلوههای رنگارنگ خیرهکننده و به ویژه مراسم راه رفتن از روی
آتش از شهرت جهانی برخوردار است.
اصولاً هر منطقهای در هند
پیری دارد که برای او عرس میگیرند و معمولاً عوام
مسلمانان، ماههای سال را به نام شیخی که عرس او در آن ماه برگزار میشود میخوانند، مثلاً
ربیع الاخر را ماه میرانجی،
جمادی الاولی را ماه مَدَر و
جمادی الاخره را ماه خواجه معینالدین مینامند.
از انواع دیگر
جشنهای صوفیانه میتوان به مراسم سالیانه اخوت اشاره کرد که نمونه معروف آن از آنِ اعضای
طریقتِ دَرقاویه در مراکش است.
مراسم ذکر صوفیانه نیز در بسیاری از
طریقتها جنبههای جشنی پیدا کرده است.
در بعد از ظهر دو روز اول اعیاد فطر و قربان در لبنان، مشایخ صوفیه و شاگردانشان حلقههای ذکری برپا میکنند که چندان مورد قبول علمای منطقه نیست.
این صوفیان با ساز و آواز و رقصِ
شمشیر و
خنجر به سمت مقابر اولیا و مشایخ خود راهپیمایی میکنند و در حلقههای ذکری که در این مکانها برگزار میکنند، علاوه بر سماعهای صوفیانه، اعمال خارقالعادهای را چون فرو کردن آلات تیز و برنده در بدن خود به نمایش میگذارند.
برخی صوفیان مصر نیز در حلقههای
ذکر و
سماع و در اعیاد مختلف، زغال افروخته در دهان خود میبرند، شیشههای خرد شده را میبلعند و میخهای تیز در چشمهای خود میکشند.
در جشن صوفیانه دیگری به نام
خَمیس الدَّعْسَه / پنجشنبه لگدکوبکردن، که هر سال مطابق با پنجشنبه مقدّس
مسیحیان (آخرین پنجشنبه قبل از قیام
مسیح)، در دو منطقه از لبنان ــ قبّه ولی سیدالشیانی و مزار
نوح نبی در کرک برگزار میشود و برخی مسیحیان نیز در آن شرکت میکنند، مریدان شیخ صوفی در کنار هم بر روی زمین دراز میکشند و شیخ سوار بر
اسب از روی بدنهای آنها عبور میکند.
پس از عبور موفقیتآمیز و بیآسیب اسب شیخ از روی بدنهای مریدان، جشن با ساز و آواز ادامه مییابد.
این مراسم را صوفیان مصر با عنوان دَوْسَه در جشنهای
مولد نبی، مولد
امام شافعی و
معراج نیز اجرا میکنند.
(۲) محمد بن
حسین آقاجمال خوانساری، عقایدالنساء مشهور به کلثوم ننه، در عقاید النساء و مرآت البلهاء: دو رساله انتقادی در فرهنگ توده، چاپ محمود کتیرائی، تهران: طهوری، ۱۳۴۹ ش.
(۳) محمود شکری آلوسی، بلوغالارب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت (۱۳۱۴).
(۴) ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
(۵) ابن ایاس، نزهة الامم فیالعجائب و الحکم، چاپ محمد زینهم محمد عزب، قاهره ۱۹۹۵.
(۶) ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
(۷) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطه، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۸) ابن تیمیه، اقتضاءالصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، (بیجا، بیتا).
(۹) ابن حجر عسقلانی، فتحالباری بشرح صحیح البخاری، مصر ۱۳۴۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۰) ابن زبیر، کتاب الذخائر و التحف، چاپ محمد حمیداللّه، کویت ۱۹۵۹.
(۱۱) ابن صاحب الصلاة، المنُّ بالامامة: تاریخ بلاد المغرب و الاندلس فی عهدالموحدین، چاپ عبدالهادی تازی، بیروت ۱۹۸۷.
(۱۲) ابن عبدربّه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.
(۱۳) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب.
(۱۴) ابن قیم جوزیه، زادالمعاد فی هدی خیرالعباد، چاپ شعیب ارنؤوط و عبدالقادر ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۵) ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۱۶) ابن ماجه، سنن ابن ماجه، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۹) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۲۰) ابوریحان بیرونی، الا´ثار الباقیة عن القرون الخالیة، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
(۲۱) ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲۲) ابوریحان بیرونی، کتاب القانون المسعودی، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ۱۳۷۵/۱۹۵۴ـ۱۹۵۶.
(۲۳) احمد ابوسعد، قاموس المصطلحات و التعابیر الشعبیة: معجم لَهجی تأصیلی فولکلوری، بیروت ۱۹۸۷.
(۲۴) محمد مناظر احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۲۵) غازی احمدی، «الموالد الدینیه فی مصر»، التراث الشعبی، سال ۷، ش ۴ (۱۳۹۷).
(۳۰) امیر بایزید اموی، «اعیاد الطائفة الیزیدیة»، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۹ (۱۹۷۳).
(۳۱) احمد امین، قاموس العادات و التقالید و التعابیر المصریة، قاهره ۱۹۵۳.
(۳۲) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج ۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۳۳) محمدهادی امینی، عیدالغدیر فی عهد الفاطمیین، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۳۶) ابراهیم رزقاللّه ایوب، التاریخ الفاطمی الاجتماعی، (بیروت) ۱۹۹۷.
(۳۷) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، چاپ محمد ذهنی افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۳۸) عبدالرحمان بدوی، مذاهب الاسلامیین، بیروت ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
(۳۹) بیهقی، تاریخ بیهقی.
(۴۰) عبدالهادی تازی، جامع القرویین، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
(۴۱) سلیم طه تکریتی، «تقالید و اعراف من تکریت»، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، اعداد و تقدیم باسم عبدالحمید حمودی، بغداد: وزارة الثقافة و الاعلام، دارالشؤون الثقافیة العامة، ۱۹۸۶.
(۴۲) سلیم طه تکریتی، «کتاتیب التعلیم فی تکریت»، التراث الشعبی، سال ۷، ش ۵ و ۶ (۱۳۹۶).
(۴۳) سلیم طه تکریتی، «کسلات، الاعیاد فی بغداد»، التراث الشعبی، سال ۱۱، ش ۶ (۱۹۸۰).
(۴۴) علی تلعفری، «الاحتفال بظهور اول سن للاطفال فی تلعفر»، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۱ (۱۹۷۲).
(۴۵) علی تلعفری، «دورة الحیاة فی تلعفر»، در عادات و تقالید الحیاة الشعبیة العراقیة، التراث الشعبی، ۱۹۸۶.
(۴۶)
محسن بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
(۴۷) عمرو بن بحر جاحظ، البخلاء، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۴۸) عمرو بن بحر جاحظ، کتاب التاج فی اخلاق الملوک، چاپ احمد زکیپاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
(۴۹) عمرو بن بحر جاحظ، المحاسن و الاضداد، چاپ فوزی خلیل عطوی، بیروت ۱۹۶۹.
(۵۰) هوشنگ جاوید، موسیقی رمضان در ایران، تهران ۱۳۸۳ ش.
(۵۱) یعقوب جعفری، «تاریخچه پوشش کعبه»، میقات حج، سال ۴، ش ۱۲ (تابستان ۱۳۷۴).
(۵۲) نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، لندن ۱۹۹۴.
(۵۳) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۵۶) علی چگینی، اسلام در برونئی، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۵۷) یوسف حبّی، «تقالید الولادة فی تونس»، التراث الشعبی، سال ۱۴، ش ۴ (۱۹۸۳).
(۵۹) حرّ عاملی، وسائل الشیعة.
(۶۰) عبدالرزاق
حسنی، «الاعیاد الدینیة لدی الطائفة الیزیدیة»، التراث الشعبی، سال ۴، ش ۷ (۱۹۷۳).
(۶۱) قصی
حسین، موسوعة الحضارة العربیة: العصر الفاطمی و الایوبی، بیروت ۲۰۰۵.
(۶۲) محمد بن عثمان حشایشی، الهدیة فی العادات التونسیة، چاپ احمد طویلی و محمد عنابی، تونس ۲۰۰۲.
(۶۳) علی بن ابراهیم حلبی، السیرة الحلبیة، چاپ عبداللّه محمد خلیلی، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۶۴) لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، بیروت ۲۰۰۲.
(۶۸) دهخدا، لغتنامه دهخدا.
(۷۰) محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۷۱) محمد بن یوسف زرندی حنفی، نظم دررالسّمطین، نجف ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
(۷۵) «سنّتها و رسوم مذهبی اسماعیلیان بدخشان»، چشمانداز، سال ۱، ش ۱۱ (بهمن ۱۳۷۶).
(۷۷) علی بن محمد شابشتی، الدیارات، چاپ کورکیس عواد، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۷۸) عبدالوهاب شاهرودی، «صفر و سفر: نگاهی دیگر به تاریخ وفات پیامبر (ص)»، مقالات و بررسیها، دفتر ۷۲ (۱۳۸۱ ش).
(۷۹) محمدجواد شبیری، «تحقیقی در روز وفات پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم»، تحقیقات اسلامی، س ۴، ش ۱ و ۲ (۱۳۶۸ ش).
(۸۰) محمد عبدالسلام خضر شقیری، السنن و المبتدعات المتعلقة بالاذکار و الصلوات، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۸۱) احمد شلبی، الحیاة الاجتماعیة فی الفکر الاسلامی، قاهره ۱۹۸۶.
(۸۵) هلال بن
محسِّن صابی، الوزراء، او، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، (قاهره) ۱۹۵۸.
(۸۶) احمد بن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقة السلاطین قطبشاهی، چاپ علی
اصغر بلگرامی، حیدرآباد دکن ۱۹۶۱.
(۸۹) احمد صوفی، «ایام الموصل و صبواتها»، التراث الشعبی، سال ۱، ش ۵ (شوال ـ ذیقعده ۱۳۸۹).
(۹۰) محمد بن یحیی صولی، ادب الکتّاب، چاپ محمد بهجة اثری، قاهره) ۱۳۴۱ (، چاپ افست بیروت) بیتا).
(۹۱) عبدالعزیز طباطبائی، الغدیر فی التراث الاسلامی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۹۳) طبری، تاریخ طبری (لیدن).
(۹۴) سلمان هادی طعمه، کربلاء فیالذاکرة، بغداد ۱۹۸۸.
(۹۵) رزق طویل، «الاعیاد بین الجاهلیة و الاسلام»، مجله الازهر، سال ۴۷، ش۱۰ (ذیحجه ۱۳۹۵).
(۹۶) مصطفی محمد طیر، «اعیادالمسلمین و غیرهم»، مجله الازهر، سال ۵۸، ش۱۰ (شوال ۱۴۰۶).
(۹۸) جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش.
(۹۹) جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، قم ۱۴۰۳.
(۱۰۰) عبدالمنصف محمود عبدالفتاح، «الاعیاد الاسلامیة و مالها من آثار طیبة فی نفوس المسلمین عامة»، مجلة الازهر، سال ۷۱، ش ۱۲ (ذیحجه ۱۴۱۹).
(۱۰۱) عبدالمنصف محمود عبدالفتاح، «الاعیاد فی الاسلام»، مجلة الازهر، سال ۵۷، ش ۱۲ (ذیحجه ۱۴۰۵).
(۱۰۲) محمد بن عبدالجبار عتبی، تاریخ یمینی، ترجمه ناصح بن ظفر جرفادقانی، چاپ علی قویم، تهران ۱۳۳۴ ش.
(۱۰۷) مرتضی عسکری، معالمالمدرستین، تهران ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۱۰۸) ابوالفضل بن مبارک علامی، اکبرنامه، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۱۰۹) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت (۱۳۸۷)، چاپ افست قم (بیتا).
(۱۱۱) غازی عبدالباقی، «الاغانی الشعبیة فیالموالد الدینیة بمصر»، التراث الشعبی، سال ۸، ش ۱ (۱۳۹۷).
(۱۱۴) علی
اصغر فقیهی، آلبویه: نخستین سلسله قدرتمند شیعه با نموداری از زندگی جامعه اسلامی در قرنهای چهارم و پنجم، (تهران) ۱۳۶۶ ش.
(۱۱۵) محمد آصف فکرت، «نخستین جامهای که خراسانیان بر کعبه پوشاندند»، مشکوة، ش ۳۲ (پاییز ۱۳۷۲).
(۱۱۹) قاسم عبده قاسم، عصر سلاطین الممالیک، قاهره ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۱۲۰) زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، بیروت: دارالشرق العربی، (بیتا).
(۱۲۱) قلقشندی، قلائد الجمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان.
(۱۲۲) عباس قمی، کتاب الکنی و الالقاب، صیدا ۱۳۵۷ـ۱۳۵۸، چاپ افست قم (بیتا).
(۱۲۴)
حسین کرخی، «کتاتیب بغداد فی العهود السابقة»، التراث الشعبی، سال ۱، ش۱۰ (ربیعالاولـربیعالاخر ۱۳۹۰).
(۱۲۵) کرم حلمی فرحات، الثقافة العربیة و الاسلامیة فی الصین، قاهره ۱۴۲۵/۲۰۰۵.
(۱۲۸) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زینالاخبار، چاپ عبدالحی حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ ش.
(۱۳۲) ادوارد ویلیام لین، عادات المصریین المحدثین و تقالیدهم، ترجمه سهیر دسّوم، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۱۳۳) هانری ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷ ش.
(۱۳۵) محمدخالد رمضان، «تقالید الزاج و الاعراس فی منطقه وادی بردی و الزبدانی»، التراث الشعبی، سال ۱۳، ش ۴ (۱۹۸۲).
(۱۳۶) محمد دقن، کسوة الکعبة المعظمة: عبرالتاریخ، (قاهره) ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۳۷) محمد محمدی ملایری، «النیروز عبرالتاریخ و فیالادب العربی»، الدراسات العربیة، سال ۲، ش ۱ (۱۹۶۰).
(۱۳۸) ابوالوفاء مراغی، «اعیاد و مواسم و ذکریات»، مجلة الازهر، ج ۲۸، ش ۹ (رمضان ۱۳۷۶).
(۱۳۹) محمدکاظم مروی، عالم آرای نادری، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۴۰) عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۱۴۱) مسعودی، مروج الذهب (پاریس).
(۱۴۲) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۴۳) محمد مشیری، «پذیرایی از کور دیپلماتیک در عمارات سلطنتی ایران»، وحید، سال ۴، ش ۱۱ (آبان ۱۳۴۶).
(۱۴۴) علی مظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمه مرتضی راوندی، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۱۴۵) مقدسی، البدء و التاریخ.
(۱۴۶) احمد بن علی مقریزی، کتاب المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق ۱۲۷۰، چاپ افست قاهره (بیتا).
(۱۵۱) محمد بن محمد موقت، الرحلة المراکشیة، او، مرءاة المساوی الوقتیة، مصر ۱۳۵۱.
(۱۵۲) مهدی مهریزی، تقویم عبادی، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۱۵۳) میرخواند، روضة الصفا.
(۱۵۵) ناجیجواد، «کُتّاب ' الملا،»، التراث الشعبی، ش ۲ (۱۹۸۷).
(۱۵۷) عظیم نانجی، «دین اسلام»، در جهان مذهبی: ادیان در جوامع امروز، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ ش.
(۱۵۸) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلالالدین سیوطی و حاشیه نورالدین بن عبدالهادی سندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۵۹) نصری اشرفی، نمایش و موسیقی در ایران، تهران ۱۳۸۳ ش.
(۱۶۰) اسعد نظامی تالش، «جامه کعبه»، ایراننامه، سال۴، ش۱ (پاییز ۱۳۶۴).
(۱۶۳) فریدون نوزاد، «خلعت و خلعتپوشان»، فرهنگ گیلان، سال ۱، ش ۱ (زمستان ۱۳۷۷).
(۱۶۴) احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰.
(۱۶۵) محمدطاهر بن
حسین وحید قزوینی، عباسنامه، یا، شرح زندگانی ۲۲ساله شاهعباس ثانی (۱۰۵۲ـ۱۰۷۳)، چاپ ابراهیم دهقان، اراک ۱۳۲۹ ش.
(۱۶۶) احمد وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۶۷) صادق هدایت، نیرنگستان، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۱۶۸) فهمی هویدی، الاسلام فی الصین، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۶۹) یعقوبی، تاریخ یعقوبی؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جشنهای اسلامی»، شماره۵۰۰۷.