• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جریان‌شناسی فتنه احمد الحسن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جریان احمد الحسن یکی از جریان‌های درون شیعی است که در دهه اخیر و از سال ۲۰۰۳ میلادی ظهور و بروز پیداکرده است. این جریان دارای نقشه راه و سناریویی از پیش تعیین‌شده است که آن را از دعوت‌ها و تفکرات انحرافی پیشین متمایز ساخته و در ردیف جریان‌هایی همچون فرقه بهاییت و تصوف فرقه‌ای قرارداده است. جریان احمد الحسن، همانند بسیاری از فرق انحرافی، بیش از آنکه یک فرقه دینی بوده باشد، یک جنبش سیاسی است که باهدف ایجاد اختلاف و فتنه و انحراف در کشورهای اسلامی شیعی تشکیل‌شده و علاوه بر آن، درصدد آن است تا با تخریب جایگاه علماء و ناکارآمد جلوه دادن علوم دینی در حوزه‌های علمیه و با تبدیل نیابت عامه فقیه به نیابت خاصه خود، مردم را از فقها جدا کرده و به گمان خود، زمینه را برای فروپاشی حوزه‌های علمیه فراهم نماید.
حدیث‌گرایی افراطی و دوری از عقل از ویژگی‌هایی است که با اندیشه این جریان گره‌خورده و بر همین اساس در ورطه بینش تکفیر افتاده‌اند. این جریان با کنار گذاشتن عقل و با رویکردی افراطی به حدیث و البته با تدلیس، تقطیع و تأویل احادیث، توان فهم روایات را از پیروان خود سلب کرده و فضا را به‌نوعی ترسیم کرده است که حتی در صورت تعارض بدیهیات عقلی با روایات ضعیف و حتی مجعول، بدیهیات عقلی را انکار می‌کنند.
این جریان انحرافی با استفاده از منابع مالی نامعلوم اما فراوان، فعالیت‌های تبلیغی خود را با تأسیس شبکه ماهواره‌ای و رادیو، ساخت برنامه‌های تبلیغاتی، چاپ کتاب و جزوات، تبلیغ چهره به چهره و برپایی موکب‌های اربعینی پی گرفت و برخی از افراد را که از معلومـات مهدوی و حدیثـی‌ اندکی برخوردار می‌باشـند، جذب خود نمود.



فردی بانام احمد الحسـن در عراق، ادعاهـای دروغـینی درزمینهٔ ارتباط و نیابت از امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) مطرح کرده است. طرفداران او مدعی‌انـد که این فرد، طبق روایـات و وعـده‌هـای امامـان معصـوم همـان یمانی موعود، که فرزند باواسطه، وصـی و فرستاده امام مهـدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) اسـت. آن‌ها براین باورند احمد بصری، همان مهدی اول است و معتقدنـد کـه پـس از وفات حضرت حجت، احمد حکومت را به دسـت مـی‌گیـرد.

۱.۱ - اصل و نسب

احمد اسماعیل صالح السلمی البصری (۱۹۶۸م)، معروف به «احمد الحسن الیمانی» رهبر یکی از جریان‌های نوظهور در مسیر مهدویت است. وی خود را پنجمین فرزند باواسطه امام دوازدهم (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) دانسته و نسب خود را این‌گونه تشـریح کـرده اسـت: «احمد، فرزند اسماعیل، فرزند صالح، فرزند حسین، فرزنـد سـلمان فرزند محمد بن حسن عسکری (امـام زمـان) فرزنـد حسن عسکری فرزند علـی فرزنـد محمـد فرزنـد علـی فرزنـد موسی فرزند جعفر فرزند محمد فرزند علی سجاد فرزند حسین فرزند علی بن ابی‌طالب».
این نسب‌نامه ساختگی، در حالی است که بنا بر نظر شیروان الوائل وزیر امنیت دولت عراق و گروهی از طوایف بصره، احمد از طایفه «همبوش» و از قبیله «ابوسویلم» در ناصریه بصره بوده و این طایفه، از سادات محسـوب نمی‌شوند. نسب کامل او چنین است: «احمد بن اسماعیل بن صالح بن حسین بن سلمان بن داوود بن هنبوش.»
[۱] الصنهاجی، مهدی بن تومرت، ادعیاء المهدویه، ص۱۲۱.
نام پدر احمد بصری، «اسماعیل» و نام مادرش «بثینه نجم» می‌باشند.
شگرد جعل نسب‌نامه و انتساب خود به خاندان اهل‌بیت، از دیربـاز در میان مدعیان، مرسوم بوده است؛ برای نمونه، در مورد ابن تومرت نیـز چنین می‌گویند: ابن تومرت از مدعیان مهدویت، برای خـود نسـب‌نامـه‌ای علـوی ساخت، تا مهدی بودن وی با روایتی که فرموده «مهدی از عترت من است» هماهنگ باشد. سعد محمد حسـن در کتـاب المهدیـة فـی الاسـلام‌ ایـنگونـه می‌نویسد: خون و گوشت ابن تومرت از بربری‌های شمال آفریقا است؛ ازاین‌رو ما او را در لیست مهدی‌هایی قرار می‌دهیم کـه از اهل‌بیت نبودند و ادعای مهدویت کردند.
[۲] عرفان، امیرمحسن، قبیله تزویر، ص۱۲۰.


۱.۲ - شهرت به الحسن

مریدان احمد بصری، او را با عنوان احمد الحسن نام‌گذاری می‌کنند و علـت بـه کار بردن نام «الحسن» برای او را استناد به این روایت می‌دانند: «یسمه باسم جده رسول‌الله و یکنیه بکنیته و ینسبه الی ابیه الحسن...».
[۳] اسماعیل، احمد الحسن، الجواب المنیر، ج۱، ص۱۷۳.
بر اساس این روايت علت بـه کار بردن نام «الحسن» برای او منسوب بودن به امام حسن عسـکری (علیه‌السّلام) است.
اما با توجه به اینکه عشـیره «ابوسـویلم» در سـه منطقه ناصریه و بصره و کربلا مسـتقر هسـتند، سـاکنین این عشـیره در ناصریه و بصـره را بـا عنـوان «آل حسـن» و سـاکنین کربلا را «بنـی حسـن» نامیده‌انـد؛ از این رهگـذر، احمـد نیـز کـه از عشـیره مسـتقر در بصره اسـت، با عنوان «الحسـن» شـناخته می‌شـود و اساساً عشـیره ابوسـویلم از سـادات نمی‌باشـند.
[۴] البصری، ناصـر مهدی محمـد، الطامة الکبری، ص۱۸.
بنابراین استناد به روایت نمی‌تواند دلیل بر نام‌گذاری او به الحسن باشد.

۱.۳ - بررسی سیادت احمد

احمـد الحسن (بصری) بـرای اثبـات سـیادت خـود بـه یـک رؤیا متمسـک شـده و خـود را فرزند امام مهـدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) نامیـده اسـت. ‌ایـن در حالـی اسـت که وی از قبیله هنبوش از عشیره البوسویلم است که هیچ‌کدام از آنان دارای سیادت نیستند. نکته قابل‌توجه اینکه، برای اثبات سیادت بایستی ادله کافی در دست مدعـی باشـد تـا بتـوان سـیادت را در حـق وی پذیرفـت؛ لـذا به‌صرف دیـدن یـک رؤیـا نمی‌توان ادعـای سـیادت کـرده و انتظـار پذیـرش آن را از دیگـران داشت.
در گذشـته سـیادت افـراد از راه‌هایـی ماننـد: دیـدن شجره‌نامه و شهادت دو نفر عادل به اثبات می‌رسید؛ اما علاوه بر این روش‌ها، از راه‌های دیگری دراین‌باره می‌توان بهره جسـت:
الف. شهرت محلی به سیادت از قدیم‌الایام (شیوع زیستی.)
ب. بررسـی اطلاعاتـی کـه از نسـل قبـل بـه نسـل بعـد راه‌یافته اسـت؛ حال این اطلاعـات می‌خواهد کتبی باشـد، مانند اسـناد: وقـف‌نامه، مبایعه‌نامه (خریدوفروش)، مناکحه‌نامه (عقدنامه)، صلح‌نامه و... و یا شفاهی، همچـون: یـادآوری نـام پـدر، جـد، جـد اعلـی و بالاتـر و محل زندگـی آنان.
ج. شهادت اهل خبره (نسب‌شناسان.)
اما احمد بصری بدون ارائه دلیل و سند و تنها بر اساس یک رؤیا ادعای سیادت نموده و خود را فرزند فرزند امام مهـدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) نامیـده اسـت. ‌

۱.۴ - ورود به حوزه صدر

احمد بصری در سال (۱۹۹۲م) از دانشکده مهندسی در رشته معماری فارغ‌التحصیل گردید و تا سال (۱۹۹۹م) هیچ سندی از زندگی و فعالیت‌های وی در کشور عراق در دست نیست. در سال (۱۹۹۹م) به نجف اشرف رفته و مدت کوتاهی در حوزه حضرت آیتالله محمدصادق صدر (رحمة‌الله‌علیه) حاضر شد.
احمد بصری در سایت رسمی خود درباره ماجرای تحصیل علوم حوزوی خود می‌گوید: «مـن بـه نجف اشرف رفتـه و باهدف تحصیـل علـوم دینیـه در آنجـا سـکونت کـردم ولـی بعدازآنکه وارد حـوزه شـدم و از مجموعـه دراسـات‌ ایـن حـوزه مطلـع شـدم، دیـدم کـه در حـوزه یـک سـری خلـل بسـیار بـزرگ دیـده می‌شـود و صرفاً و احکام شرعیه را مطالعـه می‌کنند و هیچ‌گاه قرآن کریم یا سنت شـریف نبوی یـا احادیـث محمـد و آل محمـد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تدریـس نمی‌شود و آن‌ها درس اخـلاق الهـی کـه بـر هـر مؤمنی تخلـق بـه آن اخـلاق واجـب اسـت را کنـار گذاشته‌اند. پـس بـه ‌ایـن دلیـل تصمیـم گرفتـم از حـوزه دوری کنـم و در خانه‌ام گوشـه عزلـت گرفتـه بـا بعضـی و علـوم حـوزوی را بـدون هیـچ کمک‌کاری تنهـا خوانـدم و ... ولـی آنچه باعـث شـد تـا مـن بـه حـوزه علمیـه نجف اشرف راه یابم این بـود کـه مـن در رؤیا امام زمـان (علیه‌السّلام) را دیـدم کـه بـه مـن دسـتور داد تـا بـه حـوزه علمیـه نجـف بـروم وی ازآنچه برایـم اتفـاق خواهـد افتـاد خبـر داد و هر آنچه وی گفتـه بـود همـان شـد.»
[۵] http://almahdyoon.org


۱.۵ - آشنایی با المشتت

احمد الحسن در سال (۱۹۹۹م) با فردی به نام «شیخ حیدر مُشتت چاسب القحطانی آل مُنشّد» معروف به ابوحسن در حوزه علمیه آشنا شد و در همان سـال بـه علـت نامعلـوم و بـه همـراه حیـدر المشـتت در زنـدان ابوغریـب زندانـی شـدند، تـا اینکه بنا به درخواسـت صلیب سرخ جهانی، نـام آنـان در میـان لیسـت زندانیـان ابوغریـب در روزنامه‌هـای بغـداد منتشـر گردیـد. او پـس از آزادی از زنـدان دوبـاره بـه حـوزه برگشـته و پـس از تحصیل دروس حوزوی، در سـال (۲۰۰۳م) ادعای خود را بر اسـاس یک رؤیـا و خـواب آغـاز کـرده و خـود را فرزند امام زمـان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) معرفـی کرد.
[۶] اسماعیل، احمد الحسن، الجواب المنیر، ص۸۲.
او پس‌ازآن، حیدر مشتت را در سِمت یمانیت وزارت امام دوازدهم (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) قرارداد و با زیر سؤال بردن نیابت عامه فقها و ادعای فساد مالی در حوزه‌های علمیه و ناکارآمدی دروس، هر دو از ادامه تحصیل در حوزه علمیه انصراف دادند.
[۷] ذوالفقار، ذوالفقار علی، الحرکات المهدویه، ص۱۵۲.


۱.۶ - آغاز فعالیت‌های تبلیغی

احمد بصری و حیدر مشتت، پس از انصراف از حوزه علمیه، جهت نشر عقاید و تجهیز قوای نظامی خود، خانه‌ای را به‌عنوان مکتب امام احمد بصری و یمانی موعود در محله صریفه در منطقه سهله در نظر گرفته و در آنجا سکونت یافتند.
[۸] دراسه تحلیلیه حول الحرکات المهدویه، ص۷.

با توجه به وجود نیروهای صرخی در کربلا و نجف و مخالفت شدیدشـان با انصار احمد بصری، حیدر مشـتت به بغداد رفتـه و بـا همراهـی ضیاء الکرعاوی اقـدام بـه تشـکیل موسسـه القائـم و انتشـار نشـریه «القائـم» نمـود تـا بدین‌وسیله بتوانـد احمـد بصـری را تبلیـغ کنـد. احمـد بصـری نیـز وارد بصـره شـده و نشریه «الصوت الحق الاسـبوعیه التی تـروج للفکر المهدوی» اقـدام بـه گسـترش دعـوت انحرافی خـود نمود.
[۹] ذوالفقار، علی ذوالفقار، الحـرکات المهدویة، ص۱۵۳.

حیدر مشتت اولین مسافرت تبلیغی‌ا‌ش را از محل زندگی خود (العمارة در جنوب عراق) آغاز نموده و مردم را به‌سوی سفیر امام دوازدهم (علیه‌السّلام) و یمانیت خود دعوت کرد. مشتت در سال (۲۰۰۰م) به همراه شخصی به نام «عیسی المزرعاوی» معروف به سیدصالح (ابو شاهد) وارد ایران شد و به سمت شهر مقدس قم آمده و پس از دیدار با فردی به نام حسن راضی الکعبی برنامه‌های تبلیغی خود را آغاز نمود. لذا اولین دیدار خود را با آیتالله روحانی و شیخ علی کورانی و ارسال نامه دعوت به ۲۴ تن از مراجع و فضلای حوزه علمیه قم، آغاز کرد و پس از تحمل شش ماه زندان در ایران، به عراق بازگشت.
لازم بـه ذکـر اسـت، بـا توجـه بـه اینکـه نسـب حیـدر مشـتت بـه قحطـان بازگشـت داشـته و نـام «القحطانـی» را بـه دنبـال داشـت، لـذا احمـد بصـری از این فرصـت اسـتفاده کـرده و او را یمانـی نامید تـا بتوانـد بـه اهـداف خـود دسـت یابـد. ‌ایـن در حالی اسـت کـه برخـی از روایـات، یمانـی را بـا نسـب قحطانـی معرفـی کرده‌انـد. چنانچـه آمـده اسـت: «لا تقـوم السـاعة حتـی یخـرج رجـل مـن قحطـان یسـوق النـاس بعصـاه»؛ زمـان ظهـور فـرا نمی‌رسـد مگـر آنکـه مـردی از قحطـان خـروج کنـد و مـردم را با عصا پیـش برانـد.

۱.۷ - ادعای یمانیت

احمد بصری در سال (۲۰۰۳م) طی بیانیه‌ای یمانیت را از خود سلب کرده و اعلام کرد: «فاعلمـوا ایهـا النـاس انه لایمانـی الا کان لی کیمینی داعی لامری‌هادی لصراط الله الـذی اسـیر علیـه بارشـاد ابـی الامـام المهـدی محمـد بـن الحسـن (علیه‌السّلام). ». ..؛ ‌ای مـردم بدانیـد! هیـچ یمانـی وجـود نـدارد مگـر اینکـه در سـمت راسـت مـن قرارگرفته و فراخـوان کننـده بـه امر ما اسـت. امری که هدایت‌کننده به راه خداسـت و یمانـی بـا ارشـاد پـدرم مهـدی (علیه‌السّلام) حرکـت می‌کند. در این میان بر اساس شهادت شاهدان عینی، تنها فردی که در مکتب احمد بصری با عنوان «یمانی» شناخته می‌شد، کسی نبود جز شیخ حیدر مشتت که در همان ایام با در دست داشتن این بیانیه، در شهرهای مختلف حاضر می‌شد و خود را یمانی و احمد بصری را فرزند وصی امام مهدی (علیه‌السّلام) معرفی می‌کرد.
در سال (۲۰۰۵م) با بروز اختلافات عدیده‌ای بین احمد بصری و حیدر مشتت، احمد بصری در تناقضی آشکار، با انتشار بیانیه‌ای، خود را به‌صورت توأمان وصی امام (علیه‌السّلام) و یمانی موعود معرفی کرده و گفت: «وامـری ابیـن مـن الشـمس فـی رابعـه النهـار و انـی اول المهدییـن و الیمانـی الموعـود.» ؛ ‌امـر مـن روشـن‌تر از خورشـید در وسـط روز اسـت و مـن اولیـن مهـدی و همـان یمانـی موعـود هسـتم.
[۱۱] الصنهاجی، مهدی بن تومرت، ادعیاء المهدویه، ص۱۲۱.


۱.۸ - قیام مسلحانه

احمدالحسـن بـا همراهـی فردی به نام عبـدالزهـره الکرعـاوی در سـال (۲۰۰۷م) پادگانـی را در منطقـه الزرکه (بیـن نجـف و کربـلا) تأسیس و قیام مسـلحانه‌ای را علیه علمـاء شـیعه آغـاز کـرد تـا در روز تاسوعا بـه نجف اشرف حملـه کرده و همه آنان را قتل‌عام کند. این اقدام که به سـرکردگی احمد اسـماعیل بصری (احمد الحسـن) هدایـت می‌شـد قبـل از هـر اقدامـی بـا مداخلـه قـوای امنیتـی عـراق بـا شکسـت مواجـه شـد. در این درگیـری، تعداد ۳۴۳ نفر کشته و ۱۰۸۹ نفـر دسـتگیر شـدند کـه ۲۰۰ نفـر از کشته‌شدگان مربـوط بـه انصـار احمد اسماعیل بصری بود. قابل‌توجه اینکه کرعاوی در این درگیری کشته‌شده و احمد الحسن نیز پس‌ازآن مفقود گردید. پس از شکست در الزرکه و مفقود شـدن احمدالحسـن، جریان دچار انشـقاق شـد.
[۱۲] بغـداد، معـد فیـاض، الشـرق الاوسـط، جمعـه ۱۴ محـرم ۱۴۲۸.



احمد بصری پس از سقوط صدام، فرصت را برای طرح ادعاهای خود مناسب دیده و تشکیلات وسیعی را در شهرهای نجف، کربلا، ناصریه و بصره به راه انداخت. وی با تشکیل لجنه‌های مختلف، فرقه خود را ساماندهی کرد و جان دوباره‌ای به این حرکت انحرافی داد. ساختار تشکیلاتی این جریان عبارت‌اند از:

۲.۱ - لجنه علمی

مأموریت اصلی این گروه، تألیف کتب و تنظیم آثار احمد بصری است که تاکنون ۲۴ عنوان کتاب منسوب به احمد بصری و تعداد ۱۸۰ عنوان کتاب از سوی انصار احمد بصری به رشته تحریر درآمده است. کتب منتسب به احمد الحسن عبارت‌اند از:
۱. الاجوبة الفقهیة (۴جلد).
۲. الجواب المنیر عبر الاثیر (۶جلد).
۳. حاکمیة الله لا حا کمیه الناس.
۴. الحوار الثالث عشر.
۵. العجل.
۶. بیان الحق والسداد من الاعداد.
۷. الجهاد باب الجنة.
۸. شرائع الاسلام (۲جلد).
۹. وصـی و رسول الامـام المهـدی ینتـج فـی التـوراة والانجیـل والقرآن.
۱۰. اضاءات حول دعوات المرسلین (۵جلد).
۱۱. المتشابهات (۴جلد).
۱۲. نصیحة الی طلبة الحوزة العلمیة و الی کل من یطلب الحق.
۱۳. النبوة الخاتمة نبوة محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).
۱۴. الرجعة ثالث ایام‌الله الکبری.
۱۵. رحلة موسی الی مجمع البحرین.
۱۶. رسالة الی فقه الخمس و ما یلحق به.
۱۷. رسالة الهدایة.
۱۸. تفسیر آیة من سورة یونس.
۱۹. شیء من سورة الفاتحة.
۲۰. التیه او الطریق الی الله.
۲۱. کتاب التوحید فی تفسیر سورة التوحید.
۲۲. الوصیة المقدسة الکتاب العاصم من الضلال.
۲۳. عقاید الاسلام.
۲۴. وهم الالحاد.
برخـی از کتاب‌های نوشته‌شده توسـط انصـار احمـد بصـری عبارت‌اند از: المهـدی ولـی الله، دحـض تقـولات المعاندیـن، حجـه الوصـی و اوهـام المدعـی، الافحـام فـی رؤیا‌ام الامـام، انتصـار اللوصیـه، قانون معرفـه الحجه، المعترضـون علی خلفاءالله، دابـه الارض طالـع الشـمس، الوصیـه و الوصـی احمـد بصـری، البـلاغ المبیـن، بحـث فـی العصمـه، الیمانـی الموعـود حجـه الله و....

۲.۲ - لجنه دینی

وظایف این گروه عبارت است از: تعیین ائمه جمعه و جماعات در شهرها و استان‌ها، تدوین بانک اطلاعات مبلغین حوزوی احمد بصری، اداره حوزه‌های علمیه احمد بصری، تعیین قاضی برای حل مشکلات و دعاوی انصار احمد بصری، تبلیغ و نشر دعوت انحرافی احمد بصری، تعیین پاسخگویان و مناظره‌کنندگان رسمی دعوت احمد بصری.

۲.۳ - لجنه امنیتی

مأموریت این گروه، تأمین امنیت جانی و مالی انصار احمد بصری در شهرها و همچنین تأمین امنیت مراسمات و موکب‌های مناسبتی احمد بصری می‌باشد.

۲.۴ - لجنه اطلاع‌رسانی

مسئولیت این گروه، انتشار بیانیه‌ها و سخنرانی‌های احمد بصری بوده و علاوه بر آن، مدیریت سایت و فضای مجازی نیز به عهده این گروه می‌باشد.

۲.۵ - تأمین مالی

این گروه، علاوه بر دریافت وجوهات شرعی و نذورات و هدایا، مسئولیت هزینه این مبالغ را بر عهده‌دارند. این مبالغ در سه بخش مصرف می‌گردد که عبارت‌اند از:
الف. شهریه طلاب و مبلغین احمد بصری.
ب. چاپ و نشر کتب انصار و همچنین تجهیز کتابخانه‌های اتباع و حسینه‌ها.
ج. خرید تسلیحات و مهمات جنگی و آموزش‌های نظامی اتباع.
هرچنـد کـه سـودآوری از طریق شـبکه ماهواره‌ای المنقذ العالمـی و شـبکه رایـات السـود المشـرقیة و همچنیـن دریافـت وجوهـات و نـذورات شـرعی، بخشـی از هزینه‌هـای جریان را تأمین می‌نمایـد، ‌امـا هزینه‌هـای کلان و هنگفتی که برای نشـر دعوت انحرافی احمد بصری می‌شـود، حاکی از منابع غنی مالی و بدون حساب‌وکتاب اسـت که این قبیل سودآوری‌ها در برابر آن ناچیـز و انـدک می‌باشـد. در تاریـخ فرقه‌هـای انحرافـی، دخالـت و حمایت دشـمنان اسلام پیـدا و آشـکار بـوده و همـواره بـرای ایجـاد انشـقاق و انحـراف تشـیع از خـط مسـتقیم اثنـی عشـری از هیـچ اقدامـی فروگـذاری نکرده‌اند. لذا حمایـت دشـمنان از این جریـان انحرافـی نیـز خالـی از وجـه نیسـت و به‌مرورزمان از این مسئله پـرده برداشـته خواهد شـد.

۲.۶ - لجنه نظامی

این گروه باهدف جذب و آموزش نظامی اتباع، خرید تسلیحات و فرماندهی عملیات‌های نظامی تشکیل‌شده است که با عنوان «سرایاالقائم» فعالیت می‌کنند.


جریان احمد بصری، همانند بسیاری از فرق انحرافی، بیش از آنکه یک فرقه دینی بوده باشد، یک جنبش سیاسی است که باهدف ایجاد اختلاف و فتنه و انحراف در کشورهای شیعی تشکیل‌شده است. این جریان برخلاف جریان‌های انحرافی و مدعیان دروغین پیشین که درصدد به دست آوردن جایگاه و مقام و برآورده نمودن اهداف و اغراض مادی خود بودند، درصدد ایجاد انحراف در مسلمات و ضروریات مذهب حقه تشیع برآمده است که در این خصوص می‌توان به ایجاد انحراف در عدد ائمه معصومین، تغییر مفهوم و دایره عصمت، مصادره مهدویت و قائمیت و ادعای شارعیت اشاره کرد. ریشه اصلی این جریان انحرافی را می‌توان در بینش فکری آن جستجو نمود که با استفاده از روش تبلیغی خاص به دنبال تحقق اختلاف و فتنه در کشورهای شیعی هستند.

۳.۱ - بینش فکری

یکـی از مهم‌ترین چالش‌های پیـش روی تشیع، برخـورداری جریـان انحرافـی احمدالحسـن از بینـش تکفیـری دربـاره تمامی مسـلمانانی اسـت که این دعـوت انحرافـی را نپذیرفتـه و یـا بـا آن مخالفـت کرده‌انـد. به‌عنوان نمونـه: احمد بصری در بیانیـه‌ای اعلام کـرد: «بـه اسم امام محمـد بـن الحسـن المهـدی (علیه‌السّلام) اعلـام می‌کنـم؛ همانـا هرکسی کـه به این دعـوت ملحـق نشـده و بیعتـش را تـا تاریـخ ۱۳ رجب ۱۴۲۵بـا وصی امام مهـدی (علیه‌السّلام) علنـی نکنـد، از ولایـت علـی بـن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) خـارج بـوده و از این طریق جایگاه بدی در جهنم خواهد داشت و همانا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز از تمامـی کسـانی کـه وارد این دعـوت نشـده و بیعت خـود را علنـی نکرده‌انـد؛ برائـت جسـته اسـت.»
[۱۳] اسماعیل، احمد الحسن، بیانیه رسمی سایت، ۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۲۵.

همچنین در خطابه خود در ماه محرم، با اهانت و فحاشی به زائران چندمیلیونی اربعیـن، آن‌ها را به خاطر مخالفـت بـا خـود، دشـمنان ائمـه معرفـی کـرده و می‌گویـد: «اینـان بـرادران قاتلان ‌امام حسین (علیه‌السّلام) هسـتند، بااینکه مدعی هسـتند کـه بـر او گریه می‌کنند. بـه خدا قسـم که آن‌ها دروغ‌گو منافق‌اند.»
[۱۴] اسماعیل، احمد الحسن، خطبه ۵ محرم ۱۴۳۲.

احمد الحسن بر اساس القائات تکفیری و بدبینانه و همچنین بر اساس اعلام قائمیت خود، بینش خون‌آلود و انتقام گیرنده‌ای را به پیروانش داده اسـت تـا به‌محض تمکـن آنـان در روی زمیـن، به رؤیاهای خـود جامه عمل بپوشـانند. ‌ایـن در حالـی اسـت کـه، پیـروان احمد الحسـن بـر‌ایـن عقیده‌انـد کـه احمـد بـن اسـماعیل همـان قائمـی اسـت کـه با شمشـیر قیـام خواهـد کرد و بـه مـدت هشـت مـاه شمشـیر کشـیده و مـردم را قتل‌عام خواهد کـرد. لذا این مسئله به این معناسـت کـه بـر اسـاس پنـدار آنـان، اگـر احمد بصـری در زمین تمکـن پیـدا کنـد، بـه مـدت هشـت مـاه متوالـی و متصـل خون‌های مـردم را بر زمیـن می‌ریـزد، بـدون اینکـه ذره‌ای شـفقت و رحمتی داشـته باشـد.

ریشه بینش تکفیری پیروان جریان احمد بصری را می‌توان حدیث‌گرایی افراطـی و دوری از عقـل دانست. او با القاء این سـخن که تنهاترین منبع معرفتی برای انسـان، همان روایات معصومین است، آنان را در پذیرش روایات افراط‌گرا کرده و از سـایر منابـع معرفتـی، همچـون وحی و عقـل منفـک نمـوده اسـت. لذا احمد بصری با کنار گذاشتن عقل و با رویکردی افراطی به حدیث و البته با تدلیس، تقطیع و تأویل احادیث، توان فهم روایات را از پیروان خود سلب کرده و فضا را به‌نوعی ترسیم کرده است که حتی در صورت تعارض بدیهیات عقلی با روایات ضعیف و حتی مجعول، بدیهیات عقلی را انکار می‌کنند. ازاین‌رو، حدیث گرایی افراطی و دوری از عقل از ویژگی‌هایی است که با اندیشه این جریان گره‌خورده و بر همین اساس در ورطه بینش تکفیر افتاده‌اند. احمد بصری با استفاده از این مبنای غلط در فهم دین، تمامی مخالفین خود را در گروه ناصبی‌ها دانسته و می‌گوید: «کسی که با یکی از مهدیین یا با شیعیان مهدیین مخالفت داشته باشد، ناصبی بوده و نجس است.»
[۱۶] اسماعیل، احمد الحسن، شرایع الاسلام، جزء اول، ص۳۵.
علاوه بر آن، او مال مخالفین خود را نیز محترم ندانسته و در مواردی تصاحب اموال آنان را جایز دانسته است. این در حالی است که درباره حدیث‌گرایی افراطی روایاتی از سوی اهل‌بیت صادرشده و این عمل را در ردیف عمل به هوای نفس و تفسیر به رأی قرار داده‌اند. چنانکه امام صـادق (علیه‌السّلام) در حدیثی می‌فرمـایند: «بـه خـدا قسـم هیچ‌کس از مـردم دوسـت داشـتنی‌تر از شـما در نـزد مـن نیسـت. به‌راستی‌که مـردم راه‌های پراکنده‌ای را پیمودنـد؛ بعضی از آن‌ها نظریه خودشـان را گرفتند و برخی پیروی از خواسـته‌های نفسـانی کردنـد و برخـی نیـز از روایتـی پیـروی کردنـد و به‌راستی‌که شما امری را گرفتیـد کـه اصـل و ریشـه دارد.» بنابراین افرادی همچون اتباع احمد بصری که با استناد به یک روایت ضعیف و غیرقابل استناد درصدد اثبات امامت احمد بصری هستند، بسان روایت گرایانی هستند که در ردیف اهل رأی و اهل هوا قرارگرفته‌اند.

۳.۲ - روش تبلیغی

عمده اقدامات تبلیغی این گروه را می‌توان در قالب فعالیت در فضای مجازی، ساخت برنامه‌های تبلیغاتی، چاپ کتاب و جزوات، تبلیغ چهره به چهره، برپایی موکب‌های اربعینی، تأسیس شبکه ماهواره‌ای و رادیو چاپ ماهنامه و هفته‌نامه خلاصه نمود.
روش مواجهه این جریان با مخاطبین خود بدین گونه است که ابتدا آنان را با روایات مربوط به نشانه‌های ظهور حضرت حجت (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) آشنا کرده و سپس با القاء این مسئله که در حال حاضر در زمان ظهور هستیم، آنان را به یاری امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) فرامی‌خوانند. در مرحله دوم از سیر تبلیغاتی خود، علمای شیعه را به‌عنوان مانع جدی ظهور معرفی کرده و مخاطبین را جهت مخالفت با آنان ترغیب می‌نمایند. پس از تخریب جایگاه علمای شیعه در اذهان فریب‌خوردگان، احمدالحسن را به‌عنوان فرستاده امام (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) و قائم آل محمد و فرزند امام و یمانی معرفی می‌کنند.
اما در خصوص ابزارهای تبلیغی این جریان باید گفت؛ پس از فریب عده‌ای از افراد عوام و علاقه‌مند به مباحث مهدوی، آنان را بر آن می‌دارند تا با تشکیل گروه‌های برخط در فضای مجازی و همچنین تبلیغ چهره به چهره در اماکن و مجالس مذهبی، مردم را به آمدن قائم آل محمد بشارت داده و از این رهگذر برای وی بیعت ستانده شود. جامعـه هدف این جریان را طـلاب و دانشـجویانی تشـکیل می‌دهند که از شـوق مهـدوی بـالا و سـطح معلومـات حدیثـی ‌اندکی برخوردار می‌باشـند.

۳.۳ - اختلاف و انشعاب

عده‌ای پس از مواجهه با ادله احمد بصری، با وی بیعت کرده و خود را «انصار امام احمد الحسن» نامیدند. اما هم‌زمان با شکست نیروهای متحده احمد بصری و ضیاء الکرعاوی در پادگان الزرکه، جریان احمد بصری دچار انشقاق شده و به چهار گروه «انصار مکتب» و «احلاس» و «رایات سود» و «جیش الغضب» تقسیم شدند.
در باور انصار مکتب، بر اساس روایات موجود، فردی به نام احمد که فرزند و فرستاده امام دوازدهم (علیه‌السّلام) است وجود داشته و باهدف آماده‌سازی قیام حضرت ظهور کرده و در حال حاضر از طریق فیس‌بوک و پالتاک با مردم در ارتباط می‌باشد. اما در باور احلاس، فردی که کاتب فیس‌بوک است را قبول نداشته و او را فردی غیر از احمد بصری می‌دانند. لذا بسیاری از کتب نوشته‌شده در چهار سال اخیر را قبول نداشته و بر آن‌ها نقد دارند.
در باور انصار پرچم، مصداق فرد مذکور در روایات را غیر از کسی می‌دانند که در نزد انصار مکتب است. بنابراین انصار پرچم چنین شخصی را قبول نداشته و از وی و انصارش تبری می‌جویند. به‌طورکلی باورهای انصار پرچم در موارد زیر خلاصه می‌گردد که اساس اختلافات آن را با انصار مکتب رقم می‌زند:

گروه پرچم (رایات سـود)؛ گروهی از اتباع و پیروان احمد بصری هسـتند که بـر اسـاس مجموعـه‌ای از روایـات، مدعـی غیبـت احمـد بصری می‌باشـند. آنـان بـر‌ایـن باورنـد کـه احمـد الحسـن البصـری از سـال (۲۰۰۸م) و پـس از درگیـری پـادگان الزرکـه، در غیبـت به سـر می‌برد. یکـی از ادعاهای این گـروه این اسـت که در روز مرگ ملک عبدالله پادشـاه عربسـتان، احمـد الحسـن ۱۲نفـر از اتبـاع رایـات سـود را انتخـاب کـرده و بـه دیـدار با امام مهـدی (علیه‌السّلام) بـرده و امام مهـدی (علیه‌السّلام) از خیانـت مکتـب نجـف، ابـراز ناراحتـی کـرده اسـت.
رایـات سـود برایـن باورنـد کـه احمـد بصـری در کتـب اولیه خود، بـه خیانت و ارتـداد بعضـی از انصـار همچـون شـیوخ مکتـب نجـف هشـدار داده و آن‌ها به خاطر جمع‌آوری ‌امـوال بـه کـذب‌گویـی مرتکب شـده‌اند. آن‌ها معتقدنـد، کتبـی کـه بعـد از غیبـت احمـد الحسـن البصـری بـه اسـم او منتشرشده اسـت، دارای اشکالات علمـی فـراوان بـوده و هیچ‌کدام از آنـان نوشـته وی نیسـت.
رایـات سـود اذعـان دارنـد کـه مکتب نجـف، قوانین و کلمـات احمد بصری و قانـون حاکمیـت الله را نقـض کـرده اسـت، چراکه از دولـت و حکومـت عـراق درخواسـت نماینـده در مجلـس اسـتان بصـره عـراق کـرده و این مطلـب عـلاوه بـر تائید حکومـت عـراق، به‌منزله خیانـت و نقـض قانـون حاکمیـت الله بـه شـمار می‌رود.

نکتـه قابل‌توجه اینکـه، گروه انصار رایات سـود نیز دچار اختلاف شـده و عده‌ای از آنان با اسـتناد به روایت «فکونوا احلاس بیوتکم» خود را انصار احـلاس نامیـده و بـا هرگونـه قیـام و مبـارزه مسـلحانه مخالفـت می‌کنند و در مقابـل، برخـی دیگـر از انصـار رایـات، بـه روایـت «اجببنا ان نکون من جیش الغضب» اسـتناد نمـوده و خـود را جیـش الغضـب نام‌گذاری کرده‌اند.
در بـاور اینان عبدالله هاشم (مستندساز مشهور)، پـس از احمـد بصـری، همـان مهـدی دوم در حدیـث وصیـت شـیخ طوسـی (رحمة‌الله‌علیه) اسـت. در این میان، علی الغریفی و عبدالله هاشم ازجمله کسانی هستند که پیرو پرچم بوده و با مکتب مخالفت و درگیری آشکاری دارند و آن‌سوی دعوا نیز افرادی همچون؛ ناظم العقیلی، سیدواثق حسینی، عبدالرحیم ابو معاذ، علاء سالم و حسن حمامی به‌عنوان پیرو مکتب، مدیریت علمی و نظامی آن را بر عهده‌دارند.


۱. الصنهاجی، مهدی بن تومرت، ادعیاء المهدویه، ص۱۲۱.
۲. عرفان، امیرمحسن، قبیله تزویر، ص۱۲۰.
۳. اسماعیل، احمد الحسن، الجواب المنیر، ج۱، ص۱۷۳.
۴. البصری، ناصـر مهدی محمـد، الطامة الکبری، ص۱۸.
۵. http://almahdyoon.org
۶. اسماعیل، احمد الحسن، الجواب المنیر، ص۸۲.
۷. ذوالفقار، ذوالفقار علی، الحرکات المهدویه، ص۱۵۲.
۸. دراسه تحلیلیه حول الحرکات المهدویه، ص۷.
۹. ذوالفقار، علی ذوالفقار، الحـرکات المهدویة، ص۱۵۳.
۱۰. ابن اثیر، مجدالدین، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۲، ص۴۲۳.    
۱۱. الصنهاجی، مهدی بن تومرت، ادعیاء المهدویه، ص۱۲۱.
۱۲. بغـداد، معـد فیـاض، الشـرق الاوسـط، جمعـه ۱۴ محـرم ۱۴۲۸.
۱۳. اسماعیل، احمد الحسن، بیانیه رسمی سایت، ۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۲۵.
۱۴. اسماعیل، احمد الحسن، خطبه ۵ محرم ۱۴۳۲.
۱۵. قطیفی، سیدضیاء، المهدویة الخاتمة، ج۱، ص۱۲.    
۱۶. اسماعیل، احمد الحسن، شرایع الاسلام، جزء اول، ص۳۵.



علی محمدی هوشیار، درسنامه نقد و بررسی جریان احمد الحسن، ص۱۷-۳۴.






جعبه ابزار