جرم (فلسفه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جِرْم، واژهای که در متون
فلسفی و علمی دوران اسلامی گاه مترادف با
جسم و غالباً به معنایی متفاوت اما نزدیک به آن به کار میرود.
کاربرد
جرم به جای جسم چندان رایج نیست، اما در برخی از آثار فلسفی
و علمی دیده میشود.
کندی جرم را به چیزی که سه
بُعد داشته باشد تعریف میکند، که این همان تعریف
متکلمان از جسم است.
اما واژۀ
جرم بیشتر در جایی به کار میرود که مفهوم کلی جسم در نظر نباشد، بلکه پای اجسام خاصی در میان باشد.
معروفترین کاربرد این واژه در این معنا ترکیب «
اجرام سماوی » است که رایجترین اصطلاح برای اشاره به
ماه ،
خورشید ،
سیارات و گاه ثـوابت است.
با این حال، گاهی نیز از
جرم فلک سخن به میان میآید
و در این کاربرد منظور از آن کل بخشی از جهان مادی است که از عنصر پنجم یا
اثیر ساخته شده است.
به طور کلی، واژۀ
جرم به جسمی اشاره دارد که
ابعاد و حدود معینی داشته باشد
و از اجسام دیگر متمایز باشد.
به عبارت دیگر، معمولاً از واژۀ جسم وقتی استفاده میشود که این مفهوم به صورت
لابشرط در نظر گرفته شود، اما کاربرد
جرم معمولاً در مواردی است که همین مفهوم به شرط شیء لحاظ شود. گاه نیز از واژۀ
جرم برای اشاره به بخشهای درونی اجسام، در مقابل رویۀ خارجی آنها استفاده میشود. در مواردی نیز ــ از جمله در فصولی از کتابهای
هیئت که عنوان «
ابعاد و اجرام» دارند ــ
و نیز در رسالههای مفردی به همین نام، منظور از
جرم همان اندازۀ
ابعاد ماه
و خورشید
و ستارگان است
و به این معنا، واژۀ
جرم مترادف با حجم است. در این کاربرد،
جرم معیاری است برای سنجش مقدار مادۀ موجود در یک جسم خاص که با
حجم آن متناسب است.
هرچند دانشمندان
مسلمان ، مانند
اسفزاری ،
ابن هیثم ،
خیام و خازنی گامهای مهمی در راه تعیین نسبت مقدار مادۀ موجود در حجم معینی از مواد مختلف برداشتهاند
و گاه دقت کمّی اندازهگیریهای ایشان بسیار درخور توجه است، اما به این دلیل که
جرم و وزن را از هم تفکیک نمیکردهاند، آنچه را اندازه میگرفتهاند میتوان هم
جرم ویژه
و هم وزن مخصوص دانست. با این حال، میتوان گفت که متفکران مسلمان، به این دلیل که حرکت در
کمّ را به
تخلخل و تراکم و نمو
و زبول تقسیم میکردند
و تنها دو مقولۀ اخیر را نتیجۀ افزایش مادهای از بیرون جسم به آن
و یا کاستـه شدن از مادۀ آن میدانستند ، تصوری مبهم از آنچه
بعدها قانون بقای جرم نام گرفت داشتهاند؛ هرچند در آثار ایشان هیچ نشانی از کوشش برای تدقیق این مفهوم ویا کمّی کردن آن یافت نمیشود.
(۱) ابن سینا، الشفاء، السماء والعالم، به کوشش محمود قاسم، قم، ۱۴۰۴ق.
(۲) ابن هیثم، «فی الاثر الظاهر فی وجه القمر» (هم، صبره).
(۳) ابن هیثم، «فی ضوء القمر»، مجموع الرسائل، حیدرآباد دکن، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۴) صبره، عبدالحمید، «مقالة الحسن بن الهیثم فی الاثر الظاهر فی وجه القمر»، مجلة تاریخ العلوم العربیة، حلب، ۱۹۷۷م، شم ۱.
(۵) کندی، یعقوب، «فی حدود الاشیاء
و رسومها»، الرسائل الفلسفیة، به کوشش محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «جرم در فلسفه»، ج۱۷،ص۶۵۰۴.