جبهه آزادیبخش ملی الجزایر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جبهه آزادیبخش ملی
الجزایر (جبهة التحریر الوطنی الجزائری)،تشکلی است که جنگ استقلال
الجزایر برضد استعمار فرانسه را سازماندهی کرد و پس از استقلال، تنها حزب حاکم در این
کشور شد.
با آغاز استعمار
الجزایر و اشغال این کشور به دست فرانسویان در ۱۳
محرّم ۱۲۴۶/ ۵ ژوئیة ۱۸۳۰، قیامهای گسترده ای برضد استعمار فرانسه شکل گرفت که از آن جمله قیام بزرگ عبدالقادرِ الجزایری در ۱۲۴۹ـ۱۲۶۳/ ۱۸۳۳ـ ۱۸۴۷ بود.
در اواخر ۱۳۳۸/۱۹۲۰، به تدریج نهضتهای ملی گرایانه در
قالب تشکلهای سیاسی و منسجم گسترش یافتند. در ۲۴ خرداد ۱۳۰۵/ ۱۵ ژوئن ۱۹۲۶، حزب ستارة شمال افریقا (حزب نجم شمال افریقیا) تأسیس شد
و در ۳۱ مرداد ۱۳۰۶/ ۲۳ اوت ۱۹۲۷ مِصالی الحاج، رهبری آن را پذیرفت. این حزب، که با اوضاع نامناسب کار برای کارگران کشورهای شمال افریقا مبارزه میکرد، در ۹ آبان ۱۳۰۸/ ۳۱ اکتبر ۱۹۲۹ منحل شد ولی در ۱۳۱۵ ش/ ۱۹۳۷ با عنوان حزب خلق
الجزایر (حزب الشعب الجزائری) مجدداً شروع به فعالیت کرد.
در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۱۰/ ۵ مه ۱۹۳۱، شیخ عبدالحمیدبن بادیس، جمعیت العلماءالمسلمین را برای دفاع از فرهنگ عربی و اسلامی سازماندهی کرد.
جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ـ ۱۹۴۵) و تحولات پس از آن، جایگاه فرانسه را در کشورهای افریقای شمالی متزلزل کرد و موجب تحریک جنبشهای آزادیبخش ملی در این کشورها شد. در ۱۳۲۱ ش/ فوریة ۱۹۴۳، سه تن از سران احزاب
الجزایر، بیانیة خلق
الجزایر (مشهور به «بیانیة دوم»، البیان الثانی) را برای استقلال کشور صادر کردند. در این بیانیه آمده بود که
الجزایر باید مجدداً کشوری اسلامی و مستقل شود و همة شهروندان آن از حقوق مساوی برخوردار گردند. بی نتیجه ماندن این بیانیه سبب شد که در ۲۳ اسفند ۱۳۲۲/ ۱۴ مارس ۱۹۴۴، جنبش «دوستداران بیانیة و آزادی» (اصدقاءالبیان و الحریه) برای کسب خودمختاری، مبارزة استقلال طلبانة خود را آغاز کند.
در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۲۴/ ۸ مه ۱۹۴۵، الجزایریها به رهبری خالد الجزایری، یکی از نوادگان امیرعبدالقادر الجزایری، در منطقة سطیف در اقلیم قُسَنْطینه/ قُسْطَنطینه برضد استعمار فرانسه قیام کردند. در این قیام در حدود ۰۰۰، ۴۵ الجزایری کشته شدند. جنبش «دوستداران بیانیه و آزادی» نیز، که فرحات عباس آن را به منظور ایجاد جمهوری مستقل و خودمختار
الجزایر تشکیل داده بود، بر اثر سیاست خشن استعمار فرانسه و به دستور آن منحل شد.
.
در فروردین ۱۳۲۵/ مارس ۱۹۴۶، فرحات عباس حزب دیگری را با عنوان اتحادیة دموکراتیک بیانیة
الجزایر (الاتحاد الدیمقراطی للبیان الجزائری) برای استقلال
الجزایر بنیان گذاشت، ولی به رغم موفقیتهای چشمگیر حزب در انتخابات، به هیچیک از اهداف خود دست نیافت.
از طرفی دولت فرانسه نیز میکوشید
الجزایر را حفظ کند، زیرا منابع غنی نفت و کانی در این کشور سبب شده بود تا فرانسه با استقلال و خودمختاری
الجزایر به شدت مخالفت کند.
این عوامل سبب شد تا بسیاری از رهبران ملی گرای
الجزایر، برای پیشبرد اهداف خود، به زور
متوسل شوند و در اوایل ۱۳۲۶ ش /۱۹۴۷ گروهی از جوانان در جنبش پیروزی آزادیهای دموکراتیک (حرکة إنتصار الحریّات الدیمقراطیة) ــ که در ۱۳۲۵ ش/ ۱۹۴۶، مصالی الحاج به منظور خروج نظامیان اشغالگر فرانسه و استقلال کشور آن را تشکیل داده بود ــ تشکیلاتی به نام سازمان مخفی (المنظّمة السرّیة)، برای فراهم نمودن مقدمات قیام مسلحانه و تأسیس حکومت
انقلابی الجزایر به وجود آورند.
به دنبال موجودیت این سازمان، دولت فرانسه در ۲۷ اسفند ۱۳۲۸/ ۱۸ مارس ۱۹۵۰، بن بلا و چند تن از اعضای فعال آن را زندانی کرد، ولی بن بلا در ۱۳۳۱ ش/ ۱۹۵۲ از زندان گریخت و در
مصر مبارزات خود را ادامه داد. در ۱۳۳۳ ش /۱۹۵۴، در گردهمایی اعضای فعال سازمان مخفی در سوئیس توافق شد تا قیام گسترده ای را برضد استعمار فرانسه سازماندهی کنند.
آنان در ۳ فروردین ۱۳۳۳/ ۲۳ مارس ۱۹۵۴ برای پیشبرد اهداف
انقلابی خود تشکلی با ۲۲ عضو، با عنوان کمیتة
انقلابی برای اتحاد و اقدام (اللَّجْنة الثوریة للوحدة و العمل)، ایجاد کردند. با آغاز شدن
انقلاب الجزایر، این کمیته به جبهة آزادیبخش ملی
الجزایر (جبهة التحریر الوطنی الجزائری) تغییر نام داد و ارتش آزادیبخش ملی
الجزایر (جیش التحریر الوطنی الجزائری) برای انجام دادن عملیات نظامی پایه گذاری شد.
جبهة آزادیبخش ملی در ۱۰ آبان ۱۳۳۳/ اول نوامبر ۱۹۵۴، در بیانیه ای، اهداف داخلی و خارجی خود را اعلام کرد. اهداف داخلی عبارت بودند از: برپایی حکومت دموکراتیک برطبق مبانی اسلامی و برقراری استقلال ملی، احترام به تمام آزادیهای اساسی بدون هیچ گونه تبعیض نژادی یا مذهبی، زدودن فساد و تباهی از چهرة
انقلاب، و گسترش
انقلاب الجزایر. در عرصة بین المللی نیز اتحاد کشورهای شمالی افریقا با محوریت اسلامی ـ عربی و پیوند نزدیک با حامیان
انقلاب الجزایر در جامعة بین المللی، به ویژه در سازمان ملل متحد، از مهم ترین اهداف خارجی جبهه بود. در این بیانیه همچنین نوشته شده بود که در صورت پذیرش حق تعیین سرنوشت مردم
الجزایر و استقلال کشور، جبهه نیز آماده است تا بحران
الجزایر را به روشهای دموکراتیک و مسالمت آمیز رفع نماید .
فرانسوا میتران،
وزیر کشور وقت فرانسه، در پاسخ به این بیانیه گفت
الجزایر جزئی از فرانسه است و این کشور حاکمیتی جز حاکمیت خود را بر
الجزایر به رسمیت نمیشناسد.
با انتشار بیانیة جبهة آزادیبخش
الجزایر، بسیاری از سازمانها و گروههای سیاسی فعال در
الجزایر، در ۱۳۳۵ش/ آوریل ۱۹۵۶ به جبهه ملحق شدند، از جمله جمعیت العلماءالمسلمین، اتحادیة کارگران
مسلمان ، سازمان دانشجویان مسلمان شمال افریقا، و اتحادیة دموکراتیک بیانیة
الجزایر.
با اتحاد و ائتلاف دیگر تشکلهای
انقلابی الجزایر به رهبری احمدبن بلا، در ۲۹ مرداد ۱۳۳۵/ ۲۰ اوت ۱۹۵۶ همایش مخفی جبهه در منطقة صومام شکل گرفت. همچنین کمیتة اجرایی و شورای ملی
انقلاب الجزایر از نمایندگان سراسر
الجزایر تشکیل شد تا به عنوان عالی ترین مرجع اجرایی
انقلاب، ادارة امور را برعهده گیرد.
دولت فرانسه نیز برای سرکوب قیام
الجزایر تلاش نمود تا کمکهای خارجی به جبهه را قطع کند. در آبان ۱۳۳۵/ اکتبر ۱۹۵۶، منازعة فرانسه، انگلیس و اسرائیل با جمال عبدالناصر ــ که از حامیان جبهة آزادیبخش ملی
الجزایر به شمار میآمد ــ در قطع ارتباط جبهه با کشورهای خارجی، بی نتیجه بود و حتی بحران سوئز سبب شد تا حمایت دیگر دولتهای تازه استقلال یافته و غیرمتعهد، از جبهه بیشتر شود .
پس از برگزاری همایش مخفی جبهه در صومام، برنامة تشکیل جمهوری
الجزایر سازماندهی شد. این برنامه در چارچوب اصول پیشنهادی رهبران جبهه و با هدف مبارزة مسلحانه با اشغالگران تعیین گردید و تأسیس جمهوری سوسیال دموکرات
الجزایر در دستور کار آن بود. در پی برگزاری این همایش در ۱۳۳۵ ش/ اکتبر ۱۹۵۶، با مقامات فرانسه در مغرب مذاکراتی شد و در ۳۰ مهر /۲۲ اکتبر همان سال نیروی هوایی فرانسه، بن بلا و چهار تن از رهبران اصلی جبهه را در راه بازگشت از رباط به تونس ربودند.
فرحات عباس و دوستانش در غیاب بن بلا، رهبری تشکیلات جبهه را به عهده گرفتند. آنان با صدور اعلامیه، دستگیری پنج تن از رهبران سیاسی ـ نظامی جبهه را محکوم و تأکید کردند تا کسب استقلال و آزادی به مبارزة خود ادامه خواهند داد. ژنرال دوگل پس از روی کار آمدن (۱۳۳۷ ش/ ۱۹۵۸) در فرانسه، به سبب تشدید ناآرامیها در
الجزایر، به اقدام نظامی متوسل شد و حدود پانصد هزار تن از نظامیان فرانسه را علیه جبهة آزادیبخش ملی به کار گرفت.
ارتش آزادیبخش ملی
الجزایر نیز به دو بخش درون مرزی و برون مرزی تقسیم شد. ارتش درون مرزی متشکل از گروههای نظامی بود که بهطور نامنظم و پراکنده در داخل کشور مبارزه میکردند و ارتش برون مرزی در مراکش و تونس دارای فرماندهی واحد و تشکیلات منسجم و مجهز به سلاحهای جدید بود و رهبری آن را هُواری بومِدیَن برعهده داشت. در مجموع، ۹۰% از کل نیروهای نظامی را دهقانان و
کشاورزان تشکیل میدادند.
در ۱۳ تیر ۱۳۳۷/ ۴ ژوئن ۱۹۵۸، ژنرال دوگل به
الجزایر رفت و در سخنرانی خود در مقابل کاخ دولت در
الجزایر، خواستار مصالحه شد و بر وجود ملت
الجزایر و حق آنان برای تعیین سرنوشت خویش تأکید نمود.
در ۲۸ شهریور ۱۳۳۷/ ۱۹ سپتامبر ۱۹۵۸، جبهة آزادیبخش
الجزایر، دولت موقت در تبعید را تشکیل داد و شورای ملی
انقلاب و اعضای دولت موقت جمهوری
الجزایر نیز انتخاب شدند. فرحات عباس نخست وزیر یا رئیس دولت و کریم بِلْقاسم نایب رئیس یا معاون اول نخست وزیر شد.
در ۱۳ آبان ۱۳۳۹/ ۴ نوامبر ۱۹۶۰، ژنرال دوگل در یک سخنرانی تاریخی تولد
الجزایر را اعلام، و تأکید نمود که در راه صلح در
الجزایر کوشش خواهد کرد.
در ۱۹ـ۲۴ آذر ۱۳۳۹/ ۱۰ـ ۱۵ دسامبر ۱۹۶۰، میلیونها تن از مردم
الجزایر در حمایت از جبهة آزادیبخش، تظاهرات کردند و صدها تن از آنان کشته شدند
در پی کشتار مردم
الجزایر، سازمان ملل متحد حق استقلال مردم
الجزایر را به رسمیت شناخت، ولی حکومت فرانسه بر حفظ حاکمیت خویش در
الجزایر پافشاری میکرد. در فرانسه نیز در بارهجنگ با الجزایریها اختلافات بالا گرفته بود. حزب کمونیست فرانسه نیز که از ۱۳۳۳ ش /۱۹۵۴ نسبت به
انقلاب الجزایر موضعی انتقادی داشت، ادامة فعالیتهای استعماری دولت فرانسه را علیه
الجزایر محکوم نموده و شرکت اعضای خود را در هر نوع فعالیت برضد
الجزایر ممنوع کرد. نیروهای چپگرا و روشنفکر و خانواده های سربازان فرانسوی در
الجزایر نیز از ژنرال دوگل به شدت انتقاد میکردند. جنگ
الجزایر سبب بی ثباتی سیاسی و بروز بحرانهای اقتصادی و مالی در فرانسه گردیده بود..
در ۱۳۴۰ ش/ ۱۹۶۱، تظاهرات گسترده ای در مغرب،
لیبی ، سودان، مصر،
سوریه و
عراق انجام شد که در اعلام آمادگی دولت دوگل برای پذیرش مذاکره جهت خاتمه دادن به جنگ تأثیر به سزایی داشت.
دوگل، برای بر طرف شدن بحران
الجزایر، سه راه حل پیشنهاد کرد: وابستگی کامل
الجزایر به فرانسه ولی با حکومتی ظاهراً خودمختار، تقسیم و تجزیة
الجزایر به دو بخش اروپایی و
عرب مسلمان، و تشکیل دولتی تحت قیمومت فرانسه.
دولت فرانسه در ۱۸ دی ۱۳۳۹/ ۸ ژانویة ۱۹۶۱ مسئلة لزوم تعیین سرنوشت مردم
الجزایر را به همه پرسی گذاشت که در حدود ۶۰% در رأی گیری شرکت کردند.
پس از آن دولت فرانسه کوشید تا از طریق سوئیس با دولت موقت
الجزایر در بارهتشکیل دولت مستقل ولی وابسته به حکومت مرکزی مذاکره کند، ولی نظامیان عالی رتبة فرانسه در
الجزایر در ۲ـ۶ اردیبهشت ۱۳۴۰/۲۲ـ۲۶ آوریل ۱۹۶۱ اعتراض نموده و اقدام به کودتا کردند، اما اکثر قوای ارتش از آن حمایت نکردند و کودتا شکست خورد.
پس از آن نیروهای تندرو در ارتش فرانسه سازمان ارتش سرّی را پایه گذاری کردند و درصدد قتل عام مردم
الجزایر بر آمدند. آنها با اقدامات تروریستی مصمم بودند مذاکرات صلح بین جمهوری پنجم فرانسه و دولت موقت جمهوری
الجزایر را به بن بست بکشانند
.
اما در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۱/ ۱۸ مارس ۱۹۶۲ نمایندگان دولت موقت جمهوری
الجزایر (کریم بلقاسم و بن یوسف بن خدّه) و نمایندة رئیس جمهور فرانسه (لوئی ژوکس) قرارداد اویان را امضا کردند. بخش اول این قرارداد شامل آتش بس میشد که از ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۱/ ۱۹ مارس ۱۹۶۲ قابل اجرا بود. براساس مفاد دیگر این قرارداد،
الجزایر حقوق سیاسی و اقتصادی مهاجران اروپایی را به رسمیت میشناخت و در مقابل فرانسه را متعهد میکرد به
الجزایر استقلال دهد به شرط اینکه
الجزایر مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را با فرانسه تنظیم کند و دولت فرانسه نیز متعهد شد در بازسازی اقتصادی
الجزایر مشارکت کند
ولی تعهداتی که
الجزایر در قبال وضع حقوقی و سیاسی اقلیت اروپایی مقیم این کشور میپذیرفت و همچنین ادامة استخراج منابع زیرزمینی منطقة صحرا و استفاده از کلیة پایگاههای نظامی این کشور، در حقیقت سازشی در جهت منافع دولت استعماری فرانسه بود.
از این پس ادارة
الجزایر تا برگزاری همه پرسی و تشکیل دولت جدید، به یک هیئت اجرایی موقت واگذار شد که ریاست آن را عبدالرحمان فارس، رئیس سابق مجلس
الجزایر، به عنوان مسلمانی ملی گرا و میانه رو، برعهده داشت.
در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۱/ ۱۹ مارس ۱۹۶۲، بن بلا و همراهانش پس از شش سال از زندان آزاد شدند. او از هیئت نمایندگی دولت موقت انتقاد نمود و معتقد بود دولت فرانسه، استقلال
الجزایر را تنها به شکل ظاهری به رسمیت شناخته است.
در تیر ـ مرداد/ ژوئیة همان سال اعضای شورای ملی
انقلاب (المجلس الوطنی للثورة) در طرابلس (پایتخت لیبی) گرد آمدند و به اعمال سازشکارانة دولت موقت اعتراض کردند
در همه پرسی که در تیر ۱۳۴۱/ اول ژوئیة ۱۹۶۲ برگزار شد، مردم
الجزایر با ۵۸۱، ۹۵۱، ۵ رأی موافق، در مقابل ۵۳۴، ۱۶ رأی مخالف، به استقلال رسیدند.
.
دولت موقت، در پی اعتراض اعضای جبهة آزادیبخش به اقدامات سازشکارانة دولت موقت در قرارداد اویان، مبارزان معروف ارتش آزادیبخش ملی را بازداشت کرد و هواری بومدین و دو تن از فرماندهان ارتش و معاونان او را برکنار نمود. دولت موقت کوشید تا مردم
الجزایر را علیه بن بلا تحریک کند، از این رو بن بلا به قاهره و سپس به مراکش رفت. او در ۲۰ تیر/ ۱۱ ژوئیة همان سال به
الجزایر بازگشت. به عقیدة بن بلا جبهه میتوانست حمایت مردمی را در جهت سیاستهای دولت سازماندهی کند و از این طریق نقش خود را در رهبری کشور تقویت نماید؛ از این رو، وی در فروردین ۱۳۴۲/ آوریل ۱۹۶۳ بن خیضر را به دبیرکلی جبهه بر گزید. در مرداد ۱۳۴۲/ اوت ۱۹۶۳، قانون اساسی تحت نظارت جبهه پس از همه پرسی، به تصویب مجلس
الجزایر رسید. بر اساس قانون اساسی جدید، جبهة آزادیبخش به عنوان تنها حزب سیاسی تعیین گردید و بن بلا نیز برای پنج سال به ریاست جمهوری انتخاب شد
«بن بلا و جبهة آزادیبخش ملی»، ۲۰۰۳). نخستین کنگرة جبهه در ۱۳۴۳ ش /۱۹۶۴ در الجزیره تشکیل شد و در آن آیین نامه و برنامة حزب ــ که به منشور الجزیره شهرت یافت ــ تصویب گردید. در این منشور، بر هدایت جبهه در مسیر تغییرات عمیق دموکراتیک، مبارزه با امپریالیسم و حرکت در مسیر سوسیالیسم تأکید شد. حزب کمونیست
الجزایر نیز منشور الجزیره را مبنای همکاریهای مشترک با جبهه قرار داد و در خرداد ۱۳۴۳/ ژوئن ۱۹۶۴ اعضای حزب کمونیست
الجزایر به جبهه پیوستند.
در ۱۳۵۵ش/ ۱۹۷۶، «منشور ملی» پس از انتشار و همه پرسی تصویب شد و دوباره در آن نقش مسلط جبهة آزادیبخش ملی احیا گردید. در آبان/ نوامبر همان سال، اصول مندرج در منشور ملی مجدداً به عنوان قانون اساسی جدید به همه پرسی گذاشته و تصویب شد. بر اساس قانون اساسی جدید، ارتش ملی و خلقی وارث ارتش ملی آزادیبخش و حافظ
انقلاب دانسته شد و جبهة آزادیبخش نیز نیروی پیشاهنگی تلقی شد که خلق را برای برپایی نظام سوسیالیسم هدایت مینمود. همچنین بر اساس قانون اساسی جدید، مقرر شد مناصب و مقامات حساس و اساسی دولتی در اختیار اعضای رهبری حزب قرار گیرد
از لحاظ تشکیلاتی نیز، براساس اساسنامه های حزبی مصوبة دی ۱۳۵۷/ژانویة ۱۹۷۹ در همایش جبهة آزادیبخش ملی، مقرر گردید کمیتة مرکزی این حزب ــ که همایش حزب آن را انتخاب میکند ــ دبیر کلی برای حزب برگزیند که دبیرکل نامزد ریاست جمهوری نیز بشود. این حزب را دبیرخانه ای اجرایی، متشکل از پنج عضو، اداره میکند. این حزب به ۱۷ فدراسیون، ۱۰۹ بخش (دایره) و ۱۱۲، ۱ کمون (بلدیه) تقسیم گردیده است.
از اواسط دهة ۱۳۶۰ ش /۱۹۸۰،
الجزایر با وخامت اوضاع اقتصادی و شکست سیاستهای صنعتی و توسعة ملی مواجه شد. دراین دهه رشد اسلام گرایی از یک سو و افزایش انحصارطلبی جبهة آزادیبخش ملی از سوی دیگر، به عنوان تنها حزب حاکم در کشور، سبب گسترش ناآرامیها و درگیریهایی در
الجزایر شد و دولت حاکم مجبور گردید در ۱۴ اسفند ۱۳۶۷/ ۲۳ فوریة ۱۹۸۹، با برگزاری همه پرسی، در قانون اساسی بازنگری کند. بر اساس قانون اساسی جدید، کثرت گرایی حزبی به رسمیت شناخته شد و همین امر، سبب اعتراض رهبران سنّتی و قدیمی جبهه گردید. جبهة نجات اسلامی نیز در این فضای باز سیاسی،با اخذ مجوز رسمی از وزارت کشور، به عنوان رقیب اصلی جبهة آزادیبخش ملی فعالیت خود را آغاز کرد.
و در انتخابات شوراهای شهرداری و شوراهای شهر (ایالتی)
الجزایر در ۲۲ خرداد ۱۳۶۲/ ۱۲ ژوئن ۱۹۹۰، و انتخابات مجلس در ۵ دی ۱۳۷۰/ ۲۶ دسامبر ۱۹۹۱ بهطور شگفت انگیزی بر جبهة آزادیبخش ملی
الجزایر پیروز شد، ولی کودتای نظامیان در ۲۲ دی ۱۳۷۰/ ۱۲ ژانویة ۱۹۹۲ و انحلال جبهه در ۱۴ اسفند/ ۴ مارس همان سال، زمینه را برای افزایش انحصارطلبی حزب حاکم فراهم کرد.
الیامین رِزوال نیز در دورة ریاست جمهوری خود تلاش کرد تا سازمان حزبی جدیدی را جانشین جبهة آزادیبخش نماید، از این رو حزب التجمع الوطنی الدیمقراطی را تأسیس کرد، که از اعضای پایین رتبة جبهه تشکیل شده بود. حزب مذکور، در انتخابات مجلس در ۱۵ خرداد ۱۳۷۶/ ۵ ژوئن ۱۹۹۷ بر جبهة آزادیبخش ملی پیروز شد اما، در ۲۰ شهریور ۱۳۷۷/ ۱۱ سپتامبر ۱۹۹۸ ژنرال زروال، تحت فشار سیاسی نظامیان، از قدرت کناره گرفت
مهابه، ۱۹۹۷، ص ۱۳۶). پس از او در ۱۶ فروردین ۱۳۷۸/ ۵ آوریل ۱۹۹۹، عبدالعزیز بوتفلیقه که از ۱۳۵۶ش /۱۹۷۷ در ارتش جبهة آزادیبخش ملی حضور داشت، با حمایت کمیتة مرکزی جبهه و پشتیبانی نظامیان، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد. برخی از رهبران سنّتی و قدیمی جبهة آزادیبخش، با نامزدی وی مخالف بودند؛ با این همه، بوتفلیقه با کسب ۷۹ر۷۳% آرا به ریاست جمهوری
الجزایر رسید.
(۱) شارل روبر آژرون ، تاریخ معاصر
الجزایر ، ترجمة منوچهر بیات مختاری ، مشهد ( ۱۳۶۵ ش ) ؛
(۲) علیرضا ازغندی ،
انقلاب الجزایر: بررسی اوضاع سیاسی و اقتصادی ـ اجتماعی
الجزایر قبل و بعد از استقلال ( ۱۹۶۵ـ۱۹۵۴ )، تهران ۱۳۶۵ ش ؛
(۳) مرتضی اسعدی ، جهان اسلام ، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۶۹ ش ؛
(۴) عمار اوزگان ، افضل الجهاد ، ترجمة حسن حبیبی ، ( بی جا ) : نشر جهاد، ( ۱۳۵۷ ش ) ؛
(۵) رجب باسل ، «ابعاد استقالة الرئیس الجزائری الامین زروال »، السیاسة الدولیة ، ش ۱۳۵ (ژانویه ۱۹۹۹)؛
(۶) م . براگینسکی ، بیداری آفریقا: بررسی جنبش های آزادیبخش ملی در آفریقای استعماری ، ترجمة ج . علوی نیا و ا. ح . رضوانی ، تهران ۱۳۵۲ ش ؛
(۷) عمار بوحوش ، التاریخ السیاسی
للجزائر: من البدایة و لغایة ۱۹۶۲ ، بیروت ۱۹۹۷؛
(۷)محمد حربی ،
الجزائر ۱۹۵۴ـ۱۹۶۲: جبهة التحریر الوطنی ، الاسطورة و الواقع ، ترجمة کمیل قیصر داغر، بیروت ۱۹۸۳؛
(۸)هادی خسروشاهی ،
الجزایر: سرزمین قهرمانان اسلامی ، تهران ۱۳۷۹ ش ؛
(۹)علی دخانیاتی ، تاریخ افریقا ، تهران ۱۳۵۸ ش ؛
(۱۰)تیری دژاردن ، صد میلیون عرب : برداشتی نو از رویدادهای جهان عرب ، ترجمة حسین مهری ، تهران ۱۳۵۷ش ؛
(۱۱)رمضان قرنی محمد، «
الجزائر علی ابواب الانتخابات البرلمانیة »، السیاسة الدولیة ، ش ۱۰۷ (ژانویه ۱۹۹۲)؛
(۱۲)ژول روآ، جنگ
الجزایر ، ترجمة اسداللّه مبشری ، تهران ۱۳۶۱ش ؛
(۱۳)ابوالقاسم سعداللّه ، الحرکة الوطنیة الجزائریة ، بیروت ۱۹۹۲؛
(۱۴)عبداللّه شریط و محمد مبارک میلی ، مختصر تاریخ
الجزائر: السیاسی و الثقافی والاجتماعی ،
الجزائر ۱۹۸۵؛
(۱۵)محمدامیر شیخ نوری ، پژوهشی در باره ی نهضت های رهایی بخش ( افریقا، امریکای لاتین و مسئله ی فلسطین )، تهران ۱۳۷۸ ش ؛
(۱۶)حسن صدر،
الجزایر و مردان مجاهد ، تهران ۱۳۶۰ ش ؛
(۱۷)ریاض صیداوی ، «الانتخابات و الدیمقراطیة و العنف فی
الجزائر»، المستقبل العربی ، سال ۲۲، ش ۷ (ژوئیه ۱۹۹۹)؛
(۱۸)بسام عسلی ، جبهة التحریر الوطنی الجزائری ، ( بی جا. ) : دارالنقائص ، ( بی تا. ) ؛
(۱۹)شاکر کسرایی ، اسلامگرایی در
الجزایر ، تهران ۱۳۸۰ش ؛
(۲۰)علی مجیدی سورکی ،
الجزایر ، تهران : وزارت امورخارجه ، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، ۱۳۷۵ش ؛
(۲۱)روبر مرل ، بن بلا ، ترجمة خلیل کوشا، تهران ( ۱۳۵۵ ش ) ؛
(۲۲)احمد مهابه ، «
الجزائر بین المشکلات الداخلیة و التدخلات الخارجیة »، السیاسة الدولیة ، ش ۱۲۸ (آوریل ۱۹۹۷)؛
(۲۳)احمد مهابه، «
الجزائر و الانتخابات الرئاسیة »، السیاسة الدولیة، ش ۱۳۶ (آوریل ۱۹۹۹)؛
(۲۴)هدی میتکیس ، «توازنات القوی فی
الجزائر: اشکالیات الصراع علی السلطة فی اطار تعددی »، المستقبل العربی ، سال ۱۶،ش ۶ (ژوئن ۱۹۹۳)؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جبهه آزادیبخش ملی الجزایر»، شماره۴۴۹۸.