جایگاه مناطق اطراف دریای خزر در تاریخ جهان اسلام (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«جایگاه
مناطق اطراف دریای خزر در تاریخ جهان
اسلام»، مجموعه سخنرانیهای شرق شناس و آکادمیسین گرانمایه روسی واسیلی ولادیمبر بارتولد میباشد که به تاریخ نوامبر و دسامبر ۱۹۲۴ در
دانشگاه باکو ایراد گردیده است.
در این مجموعه بارتولد پیرامون تاریخ
مناطق ماورا
قفقاز و نواحی مجاور
دریای خزر، به ویژه
آذربایجان،
داغستان،
مازندران و
گرگان بحث نموده و به تاریخ مناسات اران (جمهوری آذربایجان) با همسایگان ساکن اطراف دریای خزر و ارتباط متقابل آن با
مناطق آسیای مرکزی و اطراف ولگا پرداخته است که توسط لیلا ربن شه ترجمه شده است.
با توجه به این که کتاب، رونوشت سخنرانیهای ولادیمبر بارتولد میباشد، لذا ساختار مشخصی ندارد، فقط میتوان گفت که کتاب در یک جلد؛ شامل چند پیش گفتار و ده سخنرانی میباشد که در این سخنرانیها، به بررسی موقعیت
مناطق ساحلی دریای خزر از روزگار باستان تا
قرن هفدهم میلادی پرداخته است و در پایان آن خلاصهای از تاریخ آذربایجان ذکر شده است.
کتاب با سه پیش گفتار از مترجم و بخش
تاریخ و مردم شناسی انجمن مطالعات و تحقیقات آذربایجان و سخنرانی شروع شده، و در ادامه به متن کتاب که همان سخنرانیها است، میپردازد:
ضمن بررسی
مهاجرت اقوام گوناگون که به طور عمده در دو نقطه
شبه جزیره عربستان و آسیای میانه متمرکز شده بود، به دو امپراتوری بابل- آشور و ماد- پارس و رابطه آنها با
مناطق ساحلی دریای خزر پرداخته و آنها را آغازی بر تاریخ آسیای مقدم تا قبل از حمله
اسکندر دانسته است. او میگوید: راجع به فرهنگ
پادشاهان ماد و پارس بی گمان میتوان مدعی شد که اگر چه به دلیل کوههای بلند و جنگلهای انبوه نزدیک کرانه دریای خزر این
مناطق خارج از راه اصلی رفت و آمد اقوام قرار داشته، اما مهاجرت آریائیان از شرق به غرب و از طریق
مناطق کرانه دریای خزر به سمت جنوب صورت گرفته است.
در سخنرانی دوم بارتولد، ضمن ارزیابی عواقب لشکرکشیهای اسکندر، به اوضاع سواحل دریای خزر در این دوره میپردازد. او نتایج حمله اسکندر را خلاف انتظارش دانسته است. وی جنبشهایی را که در روزگار جانشینان اسکندر در آسیای صغیر و
ارمنستان به منظور تضعیف دودمان
سلوکیان روی داد و نیز تشکیل دولت ارمنستان را در سده نخست پیش از میلاد، برای تاریخ سواحل خزر حائز اهمیت تلقی میکند. بارتولد به مقایسه وضعیت دو امپراتوری روم و ساسانی در عرصه جهانی پرداخته و موقعیت برتر
ساسانیان در زمینه بازرگانی را که حاصل انحصار
تجارت با
هند و
خاور دور بود، سبب احراز جایگاه برتر فرهنگی دانسته است. اعزام سفیر از سوی چینیان به آسیای مرکزی در سده دوم پیش از میلاد به منظور یافتن متحدی در پیکار با اقوام کوچنده، منجر به آغاز تجارت چین و به ویژه صدور
ابریشم این کشور به غرب گردید. تجارتی که در انحصار پارتیان و سپس ساسانیان قرار داشت. بارتولد به گونهای روشمندانه و منسجم تاثیر تمرکز راههای بازرگانی در گسترش شهرنشینی و تضاد شهرنشینی با ساختار صنفی و گروه بندی اجتماعی جامعه ساسانی که آیین
زرتشتی مدافع آن بود را، بررسی نموده و جنبش زاهدانه مانی و نهضت مساوات طلبانه مزدک را نتیجه چنین تضادی دانسته است.
بارتولد در سخنرانی سوم، ضمن بررسی اوضاع مذهبی منطقه در جریان حمله
اعراب به روند
اسلامی شدن سواحل دریای خزر و نیز مقایسه تحولات اجتماعی در قسمتهای مختلف منطقه توجه مینماید. به باور او مبارزه با ساختار طبقاتی منسوخ در جامعه ساسانی، در طبرستان و مازندران به دلیل عقب ماندگی نوع زندگی و نیز حاکمیت قاطع اشراف جنگی و
کشاورزی شدیدتر از سایر
مناطق دریای خزر بوده، حال آن که در استانهای جنوبی خزر اندیشه جنبش مردمی با آرمان پادشاهی
ایران درآمیختگی داشته است. او وقوع جنبشهای ارضی را در نواحیای که تحت حاکمیت و تابعیت مستقیم ساسانیان قرار داشتند را، در مقایسه با
مناطقی که از خودمختاری محدودی برخوردار بودند، بیشتر میداند. بارتولد ضمن بازبینی انتقادی آثار جغرافی نگاران قرون نخستین
اسلامی به رونویسی مؤلفان
عرب از سخنان جهانگردان بدون ذکر منابع و ماخذ و در نتیجه به خطا رفتن محققان اشاره مینماید.
او در ادامه با استناد به اصطخری که به باورش او نخستین جغرافی نگاری بود که جهان
اسلام را به صورتی کم و بیش کامل وصف کرد، میپردازد. اصطخری
مناطق ساحلی خزر را به سه بخش تقسیم نمود که عبارتند از:
مناطق ساحلی جنوبی دریای خزر، سه منطقه ارمنستان، اران و آذربایجان و دریای خزر یا کاسپی. وی همچنین به ریشه نام طبرستان اشاره نموده و این نام را در بر گرفته از نام قومی مشهور به تپور و نه آن چنانکه بعدا گفته شد، از واژه تبر به معنای
کوه دانسته است.
در سخنرانی چهارم خویش به شرح وضعیت نواحی اطراف دریای خزر در دوره تهاجم
ترکان میپردازد.
وی ضمن مقایسه سازمان تبلیغی
مسیحیت و
اسلام به نقش
دراویش در ترویج
اسلام در میان ترکان صحرانشین پرداخته، و به مناقشه
گرجیان و
سلجوقیان بر سر شیروان در سال ۱۱۲۳ م. اشاره مینماید. گرجیان در این زمان سلسله باگراتیان را در گرجستان بنا نهاده بودند و بدون اعتنا به حاکمیت سلاطین سلجوقی و سپس
اتابکان آذربایجان
حکومت میکردند. شیروان شاهان در عمل تابع گرجستان بودند و شاهان گرجستان نیز خود را شیروان شاه مینامیدند.
در سخنرانی پنجم تاثیر تشکیل، استقرار و فروپاشی دولت
خوارزم در
مناطق ساحلی خزر بررسی گردیده، اوضاع دهستان- منطقه مرزی کوچکی که توسط انزک آبیاری میگردید و در زمان خوارزمشاهیان از اهمیت سیاسی برخوردار شد... و نیز مازندران مورد مداقه قرار گرفته است. مولف در تحلیل استقلال طلبی حکمرانان مازندران در برابر خوارزمشاهیان و نیز ستیز دائمی آنها، تفاوتهای قومی را اصلیترین عامل دانسته است.
او سپس با بررسی مناسبات خلیفه و خوارزمشاه به مبانی نظری تقسیم
قدرت بین آن دو پرداخته است. وی ویژگی مشترک اروپا و جهان
اسلام در سدههای دوازدهم و سیزدهم میلادی را تعارض حاکمیت مذهبی و حکومت اشرافیت غیر مذهبی دانسته و به مقایسه سازمان مذهبی مسلمانان و مسیحیان و تاثیر آن در جایگاه سیاسی پاپ و خلیفه پرداخته است.
وی سپس به فرضیههای گوناگون در مورد علت تهجم مغولان به ایران و
بغداد پرداخته و در نهایت اقدامات سلطه جویانه خوارزمشاه را اصلیترین عامل ایلغار مغول دانسته است. او به طور مشروح به تاثیر تهاجم و تسلط مغولان در تجارت جهانی و نقش تجار
مسلمان در آشنایی مغولان با
مناطق اسلامی و نیز در سازمان مالی آنها پرداخته است. مشارالیه، کشته شدن ۴۵۰ تن از تاجران
مسلمان در انزار را از عوامل گرویدن بازرگانان
مسلمان به چنگیز خان میداند، گرایشی که بیش از همه به سود بازرگانان بود که بعدا با اشغال بسیاری از
مناطق توسط مغولان، تصدی امور مالی و گردآوری باج و خراج را بر عهده گرفتند. بارتولد به مقایسه سازمان صنفی تجار در اروپا و جهان
اسلام پرداخته و به استواری، همبستگی، نظم وانسجام تشکیلات تجاری مسلمانان را متذکر شده است.
مولف تهاجم مغول را تهاجم کوچندگانی که تنها به نیروهای مادی و معنوی خود متکی بودند، تلقی نمیکند. به باور او هیچگاه در تاریخ دیده نشده است که کشورهای متمدن آسیای شرقی؛ همچون چین و آسیای مقدم، تحت حکومت یک قوم متحد شده باشند. دولت کوچنده خان ترک در سده ششم میلادی از چین تا بیزانس امتداد داشت، اما تنها استپها و
مناطق فرهنگی مرزی را در بر میگرفت.
اساسا این گونه تهاجمات استیلاگرانه، از جمله هجوم ژرمنها در اروپا و حمله اعراب در آسیا زمانی صورت گرفته بود که مردم آن نواحی و حتی اقوام بربر طریق آشنایی با
فرهنگ را در پیش گرفته بودند. بنابراین کوچندگان جز در مواقعی که هنوز تحت حاکمیت حکومت قدرتمندی قرار نگرفته بودند، هرگز خواستار تبدیل زمینهای کشاورزی به چراگاه و ناممکن ساختن زندگی شهری نبودند. بارتولد در پایان سخنرانی خویش، در پاسخ به پرسشی در خصوص نام آذربایجان و اینکه آیا میتوان آذربایجان را شیروان نامید، مطالبی بیان نموده است.
در سخنرانی ششم، به اثرات تهاجم و تسلط مغولان- که روسیه تا چین را تحت انقیاد درآوردند- پرداخته، ثبات سیاسی، ایجاد سازمان دولتی نیرومند، رونق تجاری، رشد معماری و ترقی
علوم تجربی را از مهمترین آنها بر میشمرد. او بر این باور است که «اروپای غربی پیش از ایلغار مغول به خاور دور توجهی نداشت. پس از حمله مغولان جهانگردان و بازرگانان اروپایی از راه روسیه و سرزمین اردوی زرین
سفر به چین را آغاز نمودند». از این رو وی این نظریه که عقب ماندگی فرهنگی روسیه را حاصل هجوم مغولان میدانند، رد کرده است. او جایگاه ارزشمند ابریشم
گیلان در تجارت بین المللی و فعالیت دریانوردان جنوایی در دریای خزر را که حاصل آن تهیه نقشه و اطلاعات مفید در خصوص دریای خزر و نواحی ساحلی آن بود را نتیجه شکوفایی بازرگانی، به ویژه بازرگانی دریایی در این دوره میداند. مناقشات و ستیزه جوییهای اردوی زرین و ایلخانیان برسر آذربایجان و نیز میزان خراج
مناطق ساحلی خزر از دیگر مباحث این سخنرانی میباشد.
بارتولد در سخنرانی هفتم با بررسی آثار جغرافی نگاران به تغییر مسیر
رود جیحون (آمودریا) از دریای خزر به
دریاچه آرال میپردازد. او تحولات مذهبی در اروپا و آسیا را در قرون چهارده، پانزده و شانزده مقایسه نموده و میگوید اگر در اروپا مناقشات مذهبی، به جدایی میان اصلاح طلبان و پیروان آیین کاتولیک انجامید، در جهان
اسلام نیز در این زمان
شیعیان و سنیان یکدیگر را
کافر نامیدند. او سپس با پرداختن به ساختار سیاسی و حکومتی مازندران
شیعه مذهب، به نهضت دراویش در این منطقه که شیوخ در راس آن قرار داشتند و به زودی به جای اشراف و بزرگان بر مسند حاکمیت تکیه زدند، اشاره مینماید. بارتولد با ذکر نمونهای در دودمان باوندیان چگونگی بهره گیری حکام از اقتدار و مشروعیت شیوخ را به منظور ایجاد موازنه قدرت تشریح کرده است. در این مورد فرمانروایی از دودمان باوندیان به دست سردار خود افراسیاب نامی کشته شد و سردار مذکور برای تحکیم حاکمیت خود به درویشان متوسل گردید. اما به زودی قدرت یابی تدریجی دراویش تعادل قدرت را به نفع آنها بر هم زد که به پیروزی نهایی ایشان انجامید. بارتولد همچنین به اتحاد شیوخ مازندران و گیلان علیه حکومت غیر مذهبی، نقش شیوخ در درگیری حکام استراباد و فرمانروایان رستمدار و روابط شیوخ با تیمور پرداخته است. او چگونگی طریق یکجانشینی خانهای آسیای مرکزی در مسیر لشکرکشیها، ایجاد شهرها، تعارض و تصادم میان خانها و طرفدارانشان علیه این تحول و کلا فرایند تشکیل و تاسیس حکومت تیموریان را شرح داده میگوید: «ایجاد شهرها به مفهوم قطع رابطه با کوچندگان و متحدان کوچروشان تلقی میشد». او در تحلیل اقدامات تیمور بر سه عامل تبار و اصل و
نسب، اصول جنگی و احترام به سلاله
پیامبر صلیاللهعلیهوآله
وسلّم تاکید ورزیده است.
در سخنرانی هشتم ضمن مقایسه لشکرکشی تیمور و چنگیز به تاثیر لشکرکشیهای تیمور در
مناطق ساحلی دریای خزر پرداخته است. در تهاجم تیمور به مازندران، شیوخ پس از ناکامی تلاششان در مصالحه با او، در صدد سازش با حکامی برآمدند که در گذشته با آنها در ستیز بودند. اما هم فرمانروای رستمدار و هم حاکم استراباد، طوری عمل کردند که گویی متحد تیمورند. مازندرانیان شکست خوردند و تیمور به جرم
گناه مذهبی، آنها را سرکوب کرد. اما پس از آن چند تن از
سادات در سلک سپاهیان او در آمدند و در لشکرکشیها شرکت ورزیدند و از این طریق به بخشی از اراضی زیر فرمان خود دست یافتند. او همچنین در مورد ارزش گزارشهای جهانگردانی چون مارکوپولو مطالبی را بیان میکند. وی در ادامه مباحثانش، در خصوص حکومت شیوخ به شیخ
صفی الدین اردبیلی و حکومت اردبیلی و حکومت شیعی
صفویان توجه نموده است. او به مقایسه ساختار سیاسی در تاریخ قدیم و جدید
اسلامی پرداخته است.
مشارالیه در تحلیل پایداری سیاسی در شرق، بیش از همه بر ثبات بر جای مانده از سازمان قدرتمند دولتی مغولان تاکید میورزد و این در حالی است که شرق دیگر صاحب جایگاه برتر فرهنگی نیست.
سخنرانی نهم پیرامون حکومت صفویان در ایران است که با به رسمیت شناختن مذهب تشیع در ایران، خواست رقیبی در این مذهب نداشته باشد. در این باره جودت پاشا مورخ ترک میگوید که
شاه اسماعیل بنیان گزار دولت صفوی در ایران عمدا مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران اعلام نمود، زیرا میدانست هیچ دولت سنی دیگری نمیتواند در ردیف دولت سنی ترکیه قرار گیرد. در این بخش به تقابل
دولت عثمانی و صفویان مطالب ارزندهای بیان میکند. در قسمتی به اقتدار حکومت صفویان مطالبی ذکر کرده و در جایی دیگر به ضعف آنها قلم فرسایی میکند:
در این سخنرانی به ضعف حکومت صفویه، بعد از مرگ
شاه طهماسب میپردازد و میگوید بعد از مرگ او ایران دستخوش بحران شد. سلطان مراد سوم، از ضعف دولت ایران بهره جست و در سال ۱۵۷۸ از طریق
مناطق شمالی کشور که جزو خاک ارمنستان و آذربایجان قفقاز شده بود، دست به حمله زد. در همان سال قلمروی دولت عثمانی تا دریای خزر گسترش یافت، ترکان در همه جا به عنوان احیا کنندگان مذهب سنت شهرت یافتند. هنگامی که شکه (شکی- نوخای کنونی) به دست ترکان افتاد،
نماز به شیوه
اهل سنت و دعای خیر در حق
سلطان مراد در
مساجد آغاز گردید. حال آن که طی ۵۰ سال هیچ گاه نماز به شیوه اهل سنت در آن جا برگزار نمیشد.
سخنرانی دهم؛ به منابع و مآخذی که مربوط به
مناطق اطراف دریای خزر میشود، اشاره میکند.
مولف در پایان کتاب به خلاصهای از تاریخ آذربایجان اشاره کرده، سپس به فهرست اعلام میپردازد.
نرم افزار جغرافیای جهان
اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم
اسلامی (نور).