ابی بن کعب (جایگاه تفسیری)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اُبیّ بن کَعب بن قَیس بن عُبید، یکی از
صحابه انصار از
قبیله خزرج تیره بنینجار میباشد. وی، از
قرّاء مشهور زمان
رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآله) بوده و براساس روایتی، حضرت او را آگاهترین فرد
امت به
قرائت دانسته است.
از ایشان روایات فراوانی در مورد آیاتی از
قرآن کریم موجود هست که بنابر قول
سیوطی دارای اسناد صحیح مییاشند که
ابوجعفر رازی و
طبری و
ابن ابیحاتم و
حاکم نیشابوری و
ابن حنبل در کتابهایشان آوردهاند.
دیگر مفسر برجسته از میان
صحابه، ابیّ بن کعب انصاری خزرجی است که هنگام ورود
پیامبر (صلّیاللّهعلیهوآله) به
مدینه منوره نخستین کاتب پیامبر بود و در میان
مسلمانان به دو لقب مشهور بود: ۱. سیدالمسلمین؛ زیرا در
دانش و
کمال و
فضل و
شرف جایگاهی ممتاز داشت؛ ۲. سید القرّاء؛ زیرا پیامبر (صلّیاللّهعلیهوآله) فرمود: «برجستهترین قاریان ابیّ بن کعب است».
وی در زمان
خلافت عثمان ریاست گروهی را که مامور بودند قرآنهای مختلف را یکسان کنند به عهده گرفت. این مسؤولیت را بعد از آنکه خلیفه گروهی را مامور این کار کرده بود و آنان به دلیل بیکفایتی از انجام این مهم عاجز ماندند، بر عهده گرفت.
از او در زمینه تفسیر روایات فراوانی در دست است که بیشتر آنها سندهای معتبر دارد.
جلالالدین سیوطی میگوید: «از ابیّ بن کعب مجموعه عظیمی از تفسیر باقی مانده که ابوجعفر رازی از
ربیع بن انس و او از
ابوالعالیه از ابیّ بن کعب نقل کرده و اسناد آن هم صحیح است.
ابن جریر طبری و ابن ابیحاتم در تفسیرشان از آن فراوان نقل کردهاند. علاوه بر اینان
حاکم در المستدرک و
احمد بن حنبل در مسند نیز از آن مجموعه استفاده کردهاند».
ابوالصلاح حلبی (۴۴۷- ۳۷۴) ابیّ بن کعب و
ابن مسعود را از جمله صحابه ثابت قدم در
محبت اهل بیت (علیهمالسّلام) میشمارد که از شیعیان خاص ایشان در قرن اول -پس از وفات پیامبر (صلّیاللّهعلیهوآله)- محسوب میگردیدند.
وی در ادامه میگوید: «ابیّ بن کعب در این اندیشه بود که آنچه در نهان وجودش نهفته بود در روزهای واپسین زندگی خویش اظهار نماید که
اجل به او مهلت نداد».
وی از جمله دوازده نفری بود که بر
ابوبکر، به دلیل تصدی مقام
خلافت در برابر
امیر مؤمنان خرده گرفتند و او را
سرزنش کردند،
و از آن حادثه اسفبار، رنج تلخ و جانکاهی را تحمل کرد و شکایت آن را به پیشگاه خدا برده، گفت: «و الی اللّه المشتکی».
او سخنان
سعد بن عباده را که در ضرورت ولایت امیر مؤمنان (علیهالسّلام) سخن میگفت، شنیده بود.
محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۲۰۷-۲۰۸.