جان در حلقوم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله
آیات قرآن مرتبط با
جان در
حلقوم معرفی میشوند.
عوامل رسیدن
جان به حلقوم عبارتند از:
ترس و وحشت زياد، از عوامل رسيدن
جان آدمى به حلقوم:
۱. «إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ ...؛
به خاطر بیاورید زمانی را که آنها از طرف بالا و پائین (شهر) شما وارد شدند (و
مدینه را محاصره کردند) و زمانی را که چشمها از شدت وحشت خیره شده بود، و
جانها به لب رسیده بود!....»
۲. «وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ ...؛
آنها را از روز نزدیک بترسان، روزی که از شدت وحشت دلها به گلوگاه میرسد....»
رسيدن
جان برخى
مسلمانان به حلقوم آنها، در پى هجوم دشمنان در
احزاب:
«إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ ...؛
به خاطر بیاورید زمانی را که آنها از طرف بالا و پائین (شهر) شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانی را که چشمها از شدت وحشت خیره شده بود، و
جانها به لب رسیده بود...!»
آيه درباره جنگ خندق (احزاب) است.
آثار رسیدن
جان در حلقوم عبارتند از:
رسيدن
جان به حلقوم
محتضر، نشانه نزديكى كامل وى به مرگ:
«فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ؛
پس چرا هنگامی که
جان به گلوگاه میرسد (توانائی بازگرداندن آن را ندارید)؟!»
ضمیر «هی» در «بلغت» به «نفس» (
جان) برمی گردد و رسیدن
جان به گلو، کنایه از نزدیک شدن کامل وی به مرگ است.
ضعف و ناتوانى
انسان، هنگام رسيدن
جان وى به حلقوم، در
آستانه مرگ:
«فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ • وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ؛
پس چرا هنگامی که
جان به گلوگاه میرسد (توانائی بازگرداندن آن را ندارید)؟! و شما در این حال نظاره میکنید (و کاری از دستتان ساخته نیست).»
خداوند، نزديكترين افراد به محتضر، هنگام رسيدن
جان وى به حلقوم:
«فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ • وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ ...؛
پس چرا هنگامی که
جان به گلوگاه میرسد (توانائی بازگرداندن آن را ندارید)؟! و ما به او نزدیکتریم از شما....»
بازگرداندن
جان از حلقوم تنها توسط خداوند مقدور است.
قدرت خداوند در بازگرداندن
روح محتضر از حلقوم وى به بدنش، نشانه حقّانيّت
معاد و جزاى اعمال:
«فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ • وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ • فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ • تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛
پس چرا هنگامی که
جان به گلوگاه میرسد (توانائی بازگرداندن آن را ندارید)؟! و ما به او نزدیکتریم از شما ولی نمیبینید. اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمیشوید. پس او را بازگردانید اگر راست میگوئید.»
ناتوانى اطرافيان محتضر، از بازگرداندن روح او از حلقوم وى به بدنش، دليل بر بطلان ادّعاى انكار معاد از سوى آنان:
«عَلى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ • وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ • فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ • فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ • تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛
به این منظور که گروهی را بجای گروه دیگری بیاوریم و شما را در جهانی که نمیدانید
آفرینش تازه بخشیم. شما عالم نخستین را دانستید، چگونه متذکر نمیشوید (که جهانی بعد از آن است) اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمیشوید پس او را بازگردانید اگر راست میگوئید.»
رسيدن
جان انسانها به حلقوم آنها، از شدّت
غم و اندوه در
قیامت:
«وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ ....؛
آنها را از روز نزدیک بترسان، روزی که از شدت
وحشت دلها به گلوگاه میرسد...»
رسيدن
جان ستمگران به حلقوم، نشانه خوف آنان، در قيامت:
«وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ...؛
آنها را از روز نزدیک بترسان، روزی که از شدت وحشت دلها به گلوگاه میرسد، و تمامی وجود آنها مملو از اندوه میگردد....»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۱۶۴، برگرفته از مقاله «جان در حلقوم».