جام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جام به
ظرف آب یا
شراب اطلاق می شود.
جام در لغت به معنای
پیاله آبخوری یا پیاله شرابخوری از
نقره ،
شیشه ،
طلا و غیره است و نیز کاسهای که زیر آن دوره نداشته باشد. مَجازا به
شراب هم از آن جهت
جام گویند که درون جام ریخته میشود.
معادلهای
عربی جام عبارتاند از: «
کاس »، «
صُواع » و «
قَدَح ». واژههای «
کوب » و «
ابریق »
نیز با موضوع جام مرتبط اند.
«کاس» ۶ بار و «صواع» یک بار در
قرآن به کار رفتهاند؛ همچنین واژه «
سقایه » یک بار مترادف «صواع» و به معنای
کاسه آبخوری به کار رفته است.
«کوب» ظرفی است بدون لوله
، بین «
کوزه » و «کاس» به طوری که دهانش آن قدر باز نیست که
آب از آن بیرون بریزد و نیز به حدی تنگ نیست که نتوان از آن آب نوشید.
«
ابریق » (معرّب آبریز)
هم ظرفی است از
فلز سفید و برّاق،
دارای لوله و دسته و کاملاً متمایز از «کاس» و «کوب».
«
کاس » را با
شرابِ «کوب» و «ابریق» پر میکنند.
«صواع» ظرفی است مخصوص
پادشاه که هم از آن مینوشد و هم برای
کیل و پیمانه کردن از آن استفاده میکند.
آرتور جفری واژه «کاس» را
آرامی میداند.
این واژه در قرآن تنها به صورت مفرد و همیشه با
ضمایر مؤنث به کار رفته است، با این حال برخی آن را از جهت تذکیر و تأنیث دو وجهی شمردهاند.
در ذکر علت اینکه چرا «اکواب» و «اباریق» در
قرآن به صورت جمع آمدهاند ولی «کاس» به صورت مفرد آمده است اقوالی ذکر شده؛ از جمله اینکه:
عرب طبق عادت به ظرفهای خالی و پر هر دو «اکواب» و «اباریق» میگوید؛ اما «کاس» تنها به
جام پر گفته میشود و هیچ کس در زمان واحد از بیش از یک جام نمینوشد؛
یا اینکه «کاس» تا زمانی «کاس» است که پر باشد و چون
شراب به معنای نوشیدنی در قرآن
جمع بسته نمیشود، «کاس» هم جمع بسته نمیشود.
برخی نیز پس از یادآوری نکره بودن تمامی کاربردهای «کاس» در قرآن گفتهاند: عرب «
کاس » را به صورت
نکره به کار نمیبرد، مگر اینکه پر باشد:
«و کَاسـًا دِهاقـا». .
در اطلاق نام «کاس» بر یک
ظرف ، برخی
جنس آن را مهم ندانسته و به آن اشارهای نکردهاند
؛ ولی بعضی جنس آن را بیشتر
شیشهای میدانند.
در تفسیر
آیات «... بِکَاسٍ مِن مَعین• بَیضاءَ...»
برخی «بَیضاءَ» را صفت «کاس» گرفته و گفتهاند: «کاس» سفید رنگ است
و بعضی آن را صفت «
خمرِ » مقدر گرفته و
شراب موجود در «کاس» را
سفید میدانند.
در
قرآن جام در سیاقهایی به کار رفته است که در آنها مجالس بزم وخوشی
بهشتیان وصف میشوند و نوشندگان از این
جام ،
مخلَصین : انسانهای خالص و ناب،
متقین : پرهیزگاران،
ابرار : نیکوکاران
و
سابقون : پیشی گیرندگان به خوبیها
معرفی شدهاند.
مصداق بارز این صفات،
پیامبران و
امامان علیهم السلام هستند.
نوشیدنی درون «کاس»
شرابی است از
چشمهای در
بهشت که جریانی شدید
و برای همگان آشکار دارد
و دارای ویژگیهایی برجسته است که با نوشیدنیهای دنیایی تفاوتهایی اساسی دارد.
پسرانی که همواره
نوجوان و شاداباند جامها را به بهشتیان مینوشانند:
«یَطوفُ عَلَیهِم وِلدنٌ مُخَلَّدون• بِاَکوابٍ واَباریقَ وکَاسٍ مِن مَعین»
و خادمان بهشت، جامهای
شراب نقرهای و شفاف
را به اندازهای که بهشتیان با آنها سیراب شوند پر میکنند: «ویُطافُ عَلَیهِم... واَکوابٍ کانَت قَواریرا• قَواریرًا مِن فِضَّةٍ قَدَّروها تَقدیرا».
برخی مفسران، ضمیر «واو» در «قَدَّروها» را به بهشتیان برگردانده و اندازه جامها را به دلخواه آنان میدانند.
آنان با
اکرام و تعظیم پذیرایی میشوند
و جامها را پی درپی
مینوشند، در حالی که بر روی
تختها روبه روی هم نشستهاند و با هم گفت و گو میکنند و یکدیگر را میبینند: «وهُم مُکرَمون• عَلی سُرُرٍ مُتَقـبِلین• یُطافُ عَلَیهِم بِکَاسٍ مِن مَعین...».
بهشتیان
جام شراب را به یکدیگر میدهند
و شاید هم در تصاحب آن با هم
نزاع میکنند و جام را از یکدیگر میربایند: «یَتَنـزَعونَ فیها کَاسـًا لا لَغوٌ فیها ولا تَاثیم»
؛ ولی این نزاع، بازی و
شوخی و همراه با لذت است نه
مخاصمه و دشمنی.
یادکرد دیگر
قرآن از جام، مربوط به ماجرای
حضرت یوسف علیهالسّلام است؛ وقتی برادران یوسف علیهالسّلام همراه
بنیامین به
مصر آمدند، حضرت یوسف علیهالسّلام با زیرکی
ظرف ویژه خود را میان بار آنها نهاد تا بنیامین را که ظرف در بار او پیدا شد نزد خود نگاه دارد. در قرآن از این ظرف به «
صواع » و «
سقایة » تعبیر شده است.
برخی لغویان و مفسران «صواع» را ظرفی دانستهاند که
پادشاه با آن
آب مینوشیده و همچنین اجناس را
پیمانه میکرده است
؛
ولی
فخر رازی (م. ۶۰۶ ق.) این قول را بعید میداند، زیرا به نظر او ظرفی که پادشاه بزرگی از آن مینوشد هیچ گاه وسیله پیمانه کردن قرار نمیگیرد. به نظر او درست تر آن است که بگوییم صواع ظرفی گرانبها بوده است که
حیوانات را با آن آب میدادهاند؛ همچنین برای پیمانه کردن به کار میرفته است.
طبرسی (م. ۵۴۸ ق.) هم «صواع» و «سقایه» را یکی دانسته، میگوید: «سقایه» ظرفی بوده است که پادشاه از آن مینوشیده و در سالهای
قحطی مصر از آن برای پیمانه کردن
غذا استفاده میبرده و جنس آن از
طلا بوده است.
البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)؛ قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق؛ التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ ق.)؛ به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ ترتیب العین، خلیل (م. ۱۷۵ ق.)؛ به کوشش بکایی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ ق؛ تفسیر جوامع الجامع، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ به کوشش گرجی، تهران، ۱۳۷۸ ش؛ تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ ق.)؛ به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛ روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق.)؛ به کوشش محمد حسین، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق؛ روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق.)؛ به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش؛ الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)؛ قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ لغت نامه، دهخدا (م. ۱۳۳۴ ش.) و دیگران، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ ش؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)؛ به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق؛ واژههای دخیل در قرآن مجید، آرتور جفری، ترجمه: بدرهای، توس، ۱۳۷۲ ش.
دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «جام».