جاسوسی در جنگ (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیاتی از قرآن درباره جاسوسی است.
برخی مسلمانان، در جنگ
بنی قریظه به
جاسوسی پرداخته و
خیانت کردند
یـایها الذین ءامنوا لا تخونوا الله والرسول وتخونواامـنـتکم وانتم تعلمون.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید! و (نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالی که میدانید (این کار، گناه بزرگی است)
مفسران آیه را درباره
ابو لبابه دانستهاند که به نفع
یهود بنی قریظه جاسوسی کرد.
آیه درباره
ابو لبابة بن عبد المنذر انصاری نازل شده است بدین شرح که پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم یهود بنی قریظه را بیست و یک شب
محاصره کرد و ایشان خواستار
صلح بر اساس قرار
صلح بنی نضیر با پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شدند که اجازه یابند نزد بنی نضیر به اذرعات و اریحا در سرزمین
شام بروند و پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نپذیرفت مگر اینکه
داوری سعد بن معاذ را بپذیرند. آنان نیز نپذیرفته، ابو لبابة را که خیر خواه ایشان بود و خانمان و فرزندانش نزد ایشان بود پیشنهاد کردند.
رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم او را فرستاد. ابو لبابه نزد بنی قریظه رفت پرسیدند نظرت چیست، آیا داوری سعد بن معاذ را بپذیریم؟ ابو لبابه با دست به گلو
اشاره کرد- یعنی میخواهند شما را بکشند، قبول نکنید. ابو لبابه گوید: در جا فهمیدم که به خدا و
رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
خیانت کردهام. و آیه با اشاره به خیانت وی فرود آمد. پس از نزول آیه ابو لبابه خود را به یکی از ستونهای مسجد بست و گفت: به خدا نخورم و نیاشامم تا بمیرم یا خدا توبهام را بپذیرد.
و هفت روز بی خوراک گذرانید تا بیهوش افتاد و خدا
توبه اش را پذیرفت. به او گفتند توبه ات پذیرفته شده، گفت: به خدا بند از خویش نگشایم تا پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم خود بند از من بگشاید. پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آمد و به دست خویش او را از ستون باز گشود. ابو لبابه گفت:
توبه من وقتی کامل شود که از دیار خویش- که در آن مرتکب
گناه شدهام- هجرت کنم و از اموال خویش خلع ید کنم. پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: ثلث مالت را
تصدق کنی کافی است.
منافقان، دارای جاسوسانی در میان مجاهدان
جنگ تبوک بودند
انما یستـذنک الذین لا یؤمنون بالله والیوم الاخر وارتابت قلوبهم فهم فی ریبهم یترددون• لو خرجوا فیکم ما زادوکم الا خبالا ولاوضعوا خلــلکم یبغونکم الفتنة وفیکم سمـعون لهم والله علیم بالظــلمین.
تنها کسانی از تو اجازه (این کار را) میگیرند که به خدا و روز جزا ایمان ندارند، و دلهایشان با
شک و تردید آمیخته است آنها در تردید خود سرگردانند. • اگر آنها همراه شما (بسوی میدان
جهاد ) خارج میشدند، جز اضطراب و تردید، چیزی بر شما نمیافزودند و بسرعت در بین شما به
فتنه انگیزی (و ایجاد تفرقه و نفاق) میپرداختند و در میان شما، افرادی (سست و ضعیف) هستند که به سخنان آنها کاملا گوش فرامی دهند و خداوند، ظالمان را میشناسد.
مقصود از «فیکم» رزمندگان
جنگ تبوک است.
" خبال" به معنی اضطراب و تردید" و" خبل" (بر وزن اجل) به معنی" جنون" و" خبل" (بر وزن طبل) به معنی" فاسد شدن اعضاء" است.
بنا بر این حضور آنها با آن روحیه
فاسد و توام با تردید و
نفاق و بزدلی اثری جز ایجاد تردید و شک و تولید فساد در میان سپاه اسلام ندارد.
بعلاوه" آنها با سرعت کوشش میکنند در میان نفرات لشکر نفوذ کنند و به ایجاد
نفاق و تفرقه و از هم گسستن پیوندهای اتحاد بپردازند" (و لاوضعوا خلالکم یبغونکم الفتنة) «۱» سپس به مسلمانان
اخطار میکند که مراقب باشید" افراد ضعیف الایمانی در گوشه و کنار جمعیت شما وجود دارند که زود تحت تاثیر سخنان این گروه
منافق قرار میگیرند" (و فیکم سماعون لهم).
" سماع" به معنی کسی است که حال پذیرش و شنوایی او زیاد است و بدون مطالعه و دقت هر سخنی را باور میکند.
بنا بر این وظیفه مسلمانان قوی الایمان آن است که مراقب این گروه ضعیف باشند مبادا طعمه منافقان
گرگ صفت شوند.
این احتمال نیز وجود دارد که" سماع" به معنی
جاسوس و سخن چنین بوده باشد یعنی در میان شما پارهای از افراد هستند که برای گروه منافقان جاسوسی میکنند.
و در پایان آیه میگوید: " خداوند همه ستمگران را میشناسد" آنها که آشکارا و آنها که پنهانی ستم به خویش یا به جامعه میکنند از دیدگاه علم او مخفی نیستند (و الله علیم بالظالمین).
در آیه بعد به پیامبر ص هشدار میدهد که این اولین بار نیست که این گروه
منافق به سمپاشی و تخریب مشغول میشوند باید به خاطر بیاوری که آنها در گذشته نیز مرتکب چنین کارهایی شدند، و الان نیز از هر فرصتی برای نیل به مقصود خود استفاده میکنند، و چنین میگوید" این گروه منافقین قبلا هم میخواستند میان شما
تفرقه و پراکندگی ایجاد کنند
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۹، ص۵۷۲، برگرفته از مقاله «جاسوسی در جنگ»