• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ثَمَرٌ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





ثَمَرٌ:(وَ كَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ)
ثَمَرٌ: چنان كه «راغب» در مفردات گفته، به ميوه و هر چيز خوراكى كه از محصول و بار درختان به دست مى‌آيد گفته مى‌شود.
بعضى گفته‌اند كه «ثمر» و «ثمار» در معنى يكى است، ولى بعضى «ثمار» را جمع «ثمر» مى‌دانند و به طور كنايه به مال و متاع سودمند اطلاق شده است: ثمّر اللّه ماله يعنى خداوند مالش را بارور و مفيد ساخت و به اين ترتيب هر منفعت و سودى كه از چيزى به دست مى‌آيد ثمر آن چيز گفته شده است، مانند: ثمر علم، عمل صالح است و ثمرۀ عمل صالح بهشت است.
واژه «ثمرة»، واحد «ثمر» است، يعنى يک ميوه و به نسل و فرزند نيز گفته شده، و امّا جمع «ثمّر»، «ثمار» و جمع «ثمرة»، «ثمرات»است و «ثمر و أثمار» جمع الجمع «ثمر» مى‌باشد.



به موردی از کاربرد ثَمَرٌ در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - ثَمَرٌ (آیه ۳۴ سوره کهف)

(وَ كَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَ هُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَ أَعَزُّ نَفَرًا) (و براى او، درآمد فراوانى داشت؛ پس به دوستش- در حالى كه با او گفتگو مى‌كرد- گفت: «من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نيرومندترم.»)

۱.۲ - ثَمَرٌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: مقصود از ثمر انواع مال است، هم چنان كه در صحاح‌ آمده و از قاموس‌ نقل شده است. و بعضى‌ گفته‌اند ضمير به نخل بر مى‌گردد، و ثمر هم ثمر نخل است. و بعضى‌ گفته‌اند: منظور اين است كه آن مرد علاوه بر داشتن اين دو باغ، ثمر زيادى نيز داشت. و ليكن از همه اين چند معنا، معناى اول موجه‌تر است، و از آن گذشته معناى دوم. ممكن هم هست كه مراد از آوردن دو بهشت ميوه خود را بدون اينكه ظلم كند اين باشد كه درختان به حدى از رشد و نمو رسيده بودند كه ديگر اوان ميوه آوردنشان شده بود (و به اصطلاح به بار نشسته بود). و نيز ممكن است مقصود از جمله‌ (وَ كانَ لَهُ ثَمَرٌ) اين باشد كه نه تنها درختان به حد ميوه‌دار شدن رسيده بودند، بلكه نظير تابستان بالفعل هم ميوه بر درختان وجود داشت. اين وجه وجه روبراه و بى‌دردسرى است.

۱. کهف/سوره۱۸، آیه۳۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۷۶.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۲۳۷.    
۴. الجوهری، أبو نصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۲، ص۶۰۶.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۲، ص۴۲۸.    
۶. کهف/سوره۱۸، آیه۳۴.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۹۷.    
۸. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۲، ص۶۰۵.    
۹. فیروز آبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ص۳۸۳.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۲۸.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۰۹.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۶۰.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۲۳.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ثَمَرٌ »، ص۳۲۴.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره کهف | لغات قرآن




جعبه ابزار