تِسْعَ آیاتٍ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تِسْعَ آيٰاتٍ:
(وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ)تِسْعَ آيٰاتٍ: منظور از آن، آيات نهگانه است.
«تسع» به معنى «نه» است.
آيۀ مورد بحث، از «معجزات نهگانۀ»
موسی (علیهالسلام) سخن مىگويد، ولى بايد دانست كه در
قرآن مجید براى
موسى آيات و معجزات فراوانى آمده است. که عبارتند از: عصا،
يد بيضا، طوفان، ملخ، يک نوع آفت نباتى به نام قمّل، فزونى قورباغه، خون، خشکسالى و كمبود ميوهها.
به موردی از کاربرد
تِسْعَ آيٰاتٍ در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَونُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا) (ما به
موسى نُه
معجزه روشن داديم؛ پس از
بنیاسرائیل سؤال كن آن زمان كه
موسى به سراغ آنها آمد (چگونه بودند)؟
فرعون به او گفت: «اى
موسى! گمان مىكنم تو افسون شدهاى.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: منظور از«
تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ»، اين است كه نه معجزه نامبرده يك بار نازل شده و اين مخالف با واقع مطلب است، چون واقع، اين است كه معجزات تدريجا نازل شده. در جواب مىگوئيم اين منافات در صورتى است كه بخواهد يك واقعه را بيان كند، ولى آيه شريفه ناظر به مجموع مخاصمات فرعون با
موسى در طول مدت دعوتش مىباشد.
در تورات معجزات نهگانه مزبور عبارتند از: عصا،
ید بیضاء، طوفان، ملخ، قورباغه،
سوسمار، خون،
قحطی و كمبود ميوهها، ظاهرا مقصود از معجزات نهگانه در آيه همينها باشد.
آيۀ مورد بحث، از «معجزات نهگانۀ»
موسى (
علیه
السلام) سخن مىگويد، ولى بايد دانست كه در
قرآن مجید براى
موسى آيات و معجزات فراوانى آمده است.
این آيه از «معجزات نهگانۀ»
موسى (
علیه
السلام) سخن مىگويد، ولى بايد دانست كه در قرآن مجيد براى
موسى آيات و معجزات فراوانى آمده است. در اين جا به شرح كلى اين معجزات اشاره مىكنيم، آنگاه به بيان معجزات نهگانهاى كه به آنها اشاره شده است مىپردازيم و اين معجزات عبارتند از:
۱. تبديل شدن عصا به مار عظيم و بلعيدن ابزار ساحران.
(فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى) (پس
موسى آن عصا را افكند و ناگهان اژدهايى شد كه به هر سو مىشتافت.)
۲.
يد بيضا، يا درخشيدن دست
موسى (
علیه
السلام) همچون يک منبع نور.
(وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى) (و دستت را به گريبانت ببر، تا سفيد و بىعيب بيرون آيد؛ اين معجزه ديگرى از سوى خداوند است.)
۳. طوفانهاى كوبنده
(فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ) (سپس بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل كرديم:
طوفان و
ملخ و آفت گياهى و قورباغهها و
خون را -كه نشانههايى از هم جدا بودند- بر آنها فرستاديم؛ ولى باز بيدار نشدند، و
تکبّر ورزيدند، و جمعيّت گنهكارى بودند.)
۴. «ملخ» كه بر زراعتها و درختان آنها مسلّط گشت و افت كشاورزى نصيبشان شد.
(فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ) (سپس بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل كرديم: طوفان و ملخ و آفت گياهى و قورباغهها و خون را -كه نشانههايى از هم جدا بودند- بر آنها فرستاديم؛ ولى باز بيدار نشدند، و تكبّر ورزيدند، و جمعيّت گنهكارى بودند.)
۵. «
قمّل» يک نوع آفت نباتى كه غلات را نابود مىكرد.
(فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ) (سپس بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل كرديم: طوفان و ملخ و آفت گياهى و قورباغهها و خون را -كه نشانههايى از هم جدا بودند- بر آنها فرستاديم؛ ولى باز بيدار نشدند، و تكبّر ورزيدند، و جمعيّت گنهكارى بودند.)
۶. «ضفادع» (قورباغهها) كه از رود نيل سر بر آوردند و آنقدر توليد مثل كردند كه زندگى آنها را قرين بدبختى و مشكلات كرد.
(فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ) (سپس بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل كرديم: طوفان و ملخ و آفت گياهى و قورباغهها و خون را -كه نشانههايى از هم جدا بودند- بر آنها فرستاديم؛ ولى باز بيدار نشدند، و تكبّر ورزيدند، و جمعيّت گنهكارى بودند.)
۷. «دم» يا ابتلاى عمومى به خون دماغ شدن و يا به رنگ خون در آمدن رود نيل به طورى كه نه براى شرب قابل استفاده بود و نه كشاورزى.
(فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ) (سپس بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل كرديم: طوفان و ملخ و آفت گياهى و قورباغهها و خون را -كه نشانههايى از هم جدا بودند- بر آنها فرستاديم؛ ولى باز بيدار نشدند، و تكبّر ورزيدند، و جمعيّت گنهكارى بودند.)
۸. شكافته شدن دريا به گونهاى كه بنىاسرائيل توانستند از آن بگذرند.
(وَ إِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَيْنَاكُمْ وَ أَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنتُمْ تَنظُرُونَ) (و ياد كنيد هنگامى كه دريا را برايتان شكافتيم؛ و شما را نجات داديم؛ و فرعونيان را غرق ساختيم؛ در حالى كه شما تماشا مىكرديد.)
۹. نزول «منّ» و «سلوى»
(وَ ظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ) (و ابر را بر شما سايبان قرار داديم؛ و «مَنّ» [
نوعى صمغ شيرين گياهان] و «سلوى» [
پرندهاى مانند بلدرچين] را براى شما فرستاديم؛ و گفتيم: «از نعمتهاى پاكيزهاى كه به شما روزى دادهايم بخوريد؛» و آنها كفران كردند، ولى با اين كار؛ آنها به ما ستم نكردند؛ بلكه به خود ستم مىنمودند.)
كه شرح آن در جاى خود آمده است.
۱۰. جوشيدن چشمهها از سنگ.
(وَ إِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَ لاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ) (و به ياد آوريد زمانى را كه
موسى براى قوم خويش، آب طلبيد؛ به او گفتيم: «عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد؛ آن گونه كه هر طايفه از طوايف دوازدهگانه بنىاسرائيل)، چشمه خود را مىشناختند و گفتيم: «از روزىِ خداوند بخوريد و بياشاميد؛ و در زمين به فساد نكوشيد».)
۱۱. جدا شدن قسمتى از كوه و قرار گرفتن همچون سايبانى فوق آنان.
(وَ إِذ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّواْ أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (و نيز به خاطر بياور هنگامى كه كوه را همچون سايبانى بر فراز آنها بلند كرديم، آنچنان كه گمان كردند برآنان فرود مىآيد؛ و گفتيم: آنچه را به شما دادهايم، با قوت و جدّيت بگيريد! و آنچه در آن است، به ياد داشته باشيد، و عمل كنيد، تا پرهيزگار شويد.)
۱۲. قحطى و خشكسالى و كمبود ميوهها.
(وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَونَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِّن الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ) (و ما فرعونيان را به خشکسالى و كمبود ميوهها گرفتار كرديم، شايد متذكّر گردند.)
۱۳. بازگشت حيات و زندگى به مقتولى كه قتل او مايۀ اختلاف شديد ميان بنى اسرائيل شده بود.
(فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ) (سپس گفتيم: «قسمتى از گاو را به مقتول بزنيد تا زنده شود و قاتل را معرفى كند).
خداوند اين گونه مردگان را زنده مىكند؛ و آيات خود را به شما نشان مىدهد؛ شايد بينديشيد.»)
۱۴. استفاده از سايۀ ابرها كه در حرارت شديد بيابان به طور معجزه آسايى بر سر آنها قرار مىگرفت.
(وَ ظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ) (و ابر را بر شما سايبان قرار داديم؛ و «مَنّ» [
نوعى صمغ شيرين گياهان] و «سلوى» [
پرندهاى مانند بلدرچين] را براى شما فرستاديم؛ و گفتيم: «از نعمتهاى پاكيزهاى كه به شما روزى دادهايم بخوريد؛» و آنها كفران كردند، ولى با اين كار؛ آنها به ما ستم نكردند؛ بلكه به خود ستم مىنمودند.)
ولى سخن در اينجاست كه منظور از «آيات نهگانه» اى كه در آيۀ مورد بحث (اسراء/ ۱۰۱.) به آن اشاره شده چيست؟ تعبيراتى كه در اين آيات به كار رفته نشان مىدهد كه منظور از آن، معجزاتى است كه در ارتباط با فرعون و فرعونيان صورت گرفته، نه آنها كه در ارتباط با خود بنىاسرائيل است، مانند نزول منّ و سلوى، و خارج شدن چشمه از سنگ و امثال آن.
با توجه به اين نكته مىتوان گفت پنج موضوعى كه در آيه ۱۳۳
سوره اعراف آمده جزء اين نه آيه است (طوفان، آفت نباتى، ملخ، فزونى قورباغه و خون).
همچنين بدون شگ دو معجزۀ معروف
موسى (
عليه
السّلام)، يعنى مسئله «عصا» و «
يد بيضا» جزء اين آيات نهگانه خواهد بود، بخصوص اين كه در
سوره نمل (وَ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَ لَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ - إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ - وَ أَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ) (و عصايت را بيفكن!- هنگامى كه
موسى به آن نگاه كرد، ديد با سرعت همچون مارى به هر سو مىدود، ترسيد و پشت كرد و گريخت)، و حتى به پشت سر خود نگاه نكرد- اى
موسى! نترس، كه
پیامبران در نزد من نمىترسند. مگر كسى كه ستم كرده؛ سپس بدى را به نيكى تبديل نموده، كه توبه او را مىپذيرم زيرا منم آمرزنده مهربان. و دستت را در گريبانت داخل كن؛ هنگامى كه خارج مىشود، سفيد و نورانى است بىآنكه عيبى در آن باشد؛ اين از جمله معجزات نُهگانهاى است كه تو با آنها به سوى فرعون و قومش فرستاده مىشوى؛ آنان قومى فاسق و نافرمانند.»)
همين تعبير «تسع آيات» (آيات نهگانه) را بعد از بيان اين دو معجزه بزرگ ذكر مىكند.
مجموع اينها هفت امر خارق عادت مىشود، ببينيم دو آيۀ ديگر چيست؟ بدون شک غرق فرعونيان و مانند آن نمىتواند از اين آيات باشد چرا كه هدف، بيان آياتى است كه براى هدايت فرعونيان آمده، نه آنها كه مايه نابوديشان شد.
دقت در آيات سورۀه اعراف كه بسيارى از اين آيات در آن آمده است نشان مىدهد كه منظور از دو آيۀه ديگر «خشكسالى» و «كمبود انواع ميوهها» بوده است، چه اين كه بعد از معجزۀ عصا و
يد بيضا، و قبل از بيان آيات پنجگانه طوفان و ملخ... چنين مىخوانيم:
(وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَونَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِّن الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ) (و ما فرعونيان را به خشکسالى و كمبود ميوهها گرفتار كرديم، شايد متذكّر گردند.)
گرچه ممكن است بعضى تصور كنند خشكسالى جدا از كمبود ميوهها نيست و به اين ترتيب مجموعا يک نشانه محسوب مىشوند، امّا خشکسالىهاى موقت و محدود ممكن است در درختان كمتر اثر بگذارد، ولى هنگامى كه طولانى شود باعث نابودى درختان نيز خواهد شد، بنابراين خشکسالى به تنهايى هميشه سبب نابودى ميوهها نيست.
از اين گذشته ممكن است از ميان رفتن ميوهها به خاطر آفات ديگرى غير از خشكسالى بوده باشد.
نتيجه اين كه خارق عادات نهگانه كه در آيات مورد بحث به آنها اشاره شده عبارتند از: عصا،
يد بيضا، طوفان، ملخ، يک نوع آفت نباتى به نام قمّل، فزونى قورباغه، خون، خشكسالى و كمبود ميوهها.
در همان سوره اعراف مىخوانيم كه بعد از ذكر اين آيات نهگانه مىگويد،
(فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَ كَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ) (سرانجام از آنها انتقام گرفتيم، و آنان را در دريا غرق كرديم؛ زيرا آيات ما را تكذيب كردند، و از آن غافل بودند.)
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تِسْعَ آیٰاتٍ»، ص۲۸۳.