• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توکل علما

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



علماء ربانی و حافظان دین با یقین به لطف پروردگار و توکل بر او، در تمام مراحل زندگی آرامش بر وجود ایشان حاکم بوده و در مقابل تمام فشارها و سختی‌ها در انجام وظائف خویش کوتاهی نکرده و از دین خدا پاسداری نموده و هیچگاه دغدغه روزی و حوادث آینده را نداشته‌اند.



توکل، اطمینان و واگذاشتن امور به قادر متعال از جمله صفات برجسته بندگان حق تعالی است. آنچه از تشویش‌ها، دو دلی‌ها، تردید‌ها ونگرانی‌ها نسبت به آینده جلوگیری می‌کند و به انسان قوّت دل، اراده و گرمی در کارها می‌بخشد، توکّل برخدا و اطمینان به اوست.

۱.۱ - توکل در قرآن کریم

توکل از جمله موضوعاتی است که در قرآن کریم و روایات اهل‌بیت درباره آن زیاد سخن به میان آمده و بدان سفارش شده است. در برخی از آیات از خصلت‌های والای مؤمنان شمرده شده، «الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ؛ کسانی هستند که صبر می‌کنند و بر پروردگارشان توکل دارند» و در مواردی نیز بدان امر شده است. «وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ ‌ و مؤمنان باید بر خداوند توکل نمایند» و متوکلین از محبوبین خداوند متعال معرفی شده‌اند. «فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» بنابراین انسان باید در همه امور اعم از مادی و معنوی بر خدای تعالی تکیه داشته باشد و تأثیر اسباب و علل را از او بداند و معتقد و پایبند به اصل «لامؤثر فی الوجود الا الله» ‌باشد.

۱.۲ - توکل در روایات

روایات نیز در این زمینه فراوان است از جمله:
۱ـ علی بن سوید می‌گوید: از امام کاظم (علیه‌السّلام) در مورد این آیه شریفه سؤال کردم: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» ‌ پس فرمودند: توکل بر خدا را درجاتی است از آنها این است که توکل کنی برخدا در کارهای خودت، تمام آنها پس آنچه در حق تو انجام داد از او راضی باشی. بدان که او غیر از خیر و فضل برای تو چیزی نمی‌خواهد و بدانی که حکم از آن خداست، پس توکل کن بر خدا به واگذاری امور به او و اعتماد کن به خدا در آنها و غیر آنها.
۲ـ امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: خداوند به داود وحی فرستاد که: هیچ یک از بندگانم بدون توجه به احدی از مخلوقاتم به من پناهنده نشود که من بدانم نیت و قصد او همین است، پس آسمانها و زمین و هر که در آن است با او نیرنگ بازند مگر آنکه راه چاره را از بین آنها برایش بگشایم و هیچ یک از بندگانم به یکی از مخلوقاتم پناه نبرد که بدانم قصدش همانست جز آنکه اسباب آسمان‌ها و زمین را از دستش بگیرم و زمین زیر پایش را فرو برم وبه هر وادی هلاکتی افتاد باک ندارم.
البته واضح است که مفهوم توکل به خداوند این نیست که انسان همه کارها را به امید خدا رها کند و خود حتی دنبال اسباب هم نرود بلکه همواره انسان باید به تکلیف خود عمل کرده و از زیر بار وظیفه و انجام امور از راه اسباب آن به بهانه توکل بر خدا شانه خالی نکند که «ابی الله ان یجری الاشیاء الا بالاسباب».
[۱۰] برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۲۱۳-۲۱۹، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (رحمة‌الله‌علیه) اول، ۱۳۷۱.
[۱۱] نراقی، احمد، معراج السعاده، ص۶۱۵-۶۲۲، انتشارات دهقان، تهران، بی تا.



توکل و اطمینان به خداوند متعال در کلام علما نمودها و ظهورهای متعددی داشته است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۲.۱ - امام خمینی

ایشان می‌فرمایند: «... در همه کارها اتکال به خدا کنید، قدرت‌ها در مقابل قدرت خدا هیچ است، قوه‌ها در مقابل قوه الهی نابود است. اتکال به خدا کنید غلبه به هر چیزی می‌کنید و پیغمبر اسلام با آنکه یک نفر بود در مقابل همه دشمن‌ها با اتکال به خدا غلبه کرد... نور توحید و پرچم توحید را بر همه ممالک اسلام سایه افکن کرد. برای اینکه اتکالش به خدا بود جبرئیل امین هم پشت سرش بود. شما هم اتکال به خدا کنید تا جبرئیل امین پشت سر شما با شما همراه باشد فرشتگان با شما همراه باشند...» ‌ لازم است با این دو خصیصه، اتکال به خدای تبارک و تعالی، اطمینان به نفس، با این دو خصیصه پیش بروید و بعد از مدّت کوتاهی خواهید دید که راههای سعادت بر شما باز می‌شود.

۲.۲ - شیخ محمد بهاری همدانی

شیخ محمد بهاری همدانی در نامه‌ای به یکی از اهل معرفت ضمن بر شمردن اموری که بر سالک لازم است، می‌نویسد: «السابع، این که در هیچ امری، متکل به حول و قوه خود نباشد بل یکون فی جمیع الاحوال، متکلا علی صانعه و خالقه، جلّ شانه» ‌
[۱۴] بهاری همدانی، محمد، تذکرة‌ المتقین ص۱۲۰، انتشارات نهاوندی، چاپ دوم، ۱۳۷۶.


۲.۳ - شهید ثانی

شهید ثانی می‌گوید: آنچه بر معلم و شاگرد ـ پس از پاک‌سازی و تصفیه باطن از رذائل اخلاقی و به کار گرفتن علم ـ لازم و ضروری است این است که سراپای وجودش را از درون و برون متوجه خدا ساخته و در تمام شؤون زندگانی خویش به او متکی باشد و فیض و بهره‌ها را از پیشگاه الهی، در خواست و دریافت کند؛ زیرا دانش ـ همان گونه که از بیان امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کردیم ـ از رهگذر تعلیم و تعلم بدست نمی‌آید، بلکه علم عبارت از نوری است که خداوند در دل و جان کسی می‌افکند که خواهان هدایت اوست و او نیز متوکل به خدا بوده و امور خویش را به وی واگذار نموده و بر علل و اسباب طبیعی تکیه نکند. اگر این عالم دانشمند در شؤون مختلف زندگانی، صرفاً به علل و اسباب متکی باشد و امور زندگانی خود را به همان‌ها واگذار نماید همین علل و اسباب به صورت بارگران و کمرشکن بر دوش او سنگینی می‌کند و موجب انحطاط شخصیت وی می‌گردد.
[۱۵] حجتی، سیدمحمدباقر، آداب تعلیم و تعلم در اسلام، (ترجمه منیه المرید نوشته شهید ثانی (رحمة‌الله‌علیه))، ص۱۶۴و ۱۶۵، چاپ اول، ۱۳۵۹ هـ ق، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.


۲.۴ - ملا احمد نراقی

عالم ربانی مرحوم ملا احمد نراقی (رحمة‌الله‌علیه) می‌نویسد: «... (خداوند) تعهد کفایت اهل توکل را نموده و ضامن مطلب ایشان در کتاب کریم خود گردیده و بندگان ضعیف را امر به واگذاردن امور خود به او کرده، آیا دیگر امکان دارد که کسی که امر خود را به او محول کند و او را وکیل در مهمات خود سازد و از حول و قوه خود و دیگران بری و بیزار و به حول و قوه او پناه جوید او را ضایع و محمل گذارد و کفایت امر او را نکند و او را به مطلوب خودش نرساند، محالست...»


توکل و اطمینان به خداوند متعال در سیره عملی علما نمودها و ظهورهای متعددی داشته است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۳.۱ - امام خمینی

آقای انصاری از اعضاء دفتر حضرت امام (رحمة‌الله‌علیه) پیرامون مقام یقین و توکل حضرت امام این‌طور نگاشته‌اند: یکی از بارزترین صفات روحی امام اطمینان خاطر است و همه کسانی که امام را درک کرده‌اند می‌دانند که در تمام فراز و نشیب‌ها و سختی‌های زندگی خود، حتی یک لحظه دچار اضطراب و تزلزل نگردیده است؛ و خود را در هیچ حادثه‌ای به قول معروف نباخته است... در هر پیشامد ناگواری که آثار سوء اضطراب در چهره همگان و بدون استثنا از مسئولین تا مردم نمودار بوده است امام همانند کوهی استوار، نه تنها ذره‌ای مضطرب نبوده، بلکه خود این حالت باعث سکون خاطر و اطمینان سایرین گردیده است... امام را در (عصر طاغوت) می‌خواهند به سوی تهران حرکت دهند یاران در کنار ماشین گریه می‌کنند ولی آنان را دعوت به صبر می‌کند. این سخن خودشان است که: در بین راه قم و تهران ناگهان ماشین از جاده اصلی منحرف شد به خاکی و من یقین کردم که می‌خواهند مرا بکشند. ولی مجدداً به جاده اصلی بازگشت در خود مراجعه کردم و دیدم هیچ تغییری در من حاصل نشده است. یا در جریان حمله بسیار حساب شده عراق به ایران... امام ناگهان بر دریائی از شعله‌ها و احساسات و تزلزلها آب اطمینان و صبر می‌باشد و به آرامی می‌گوید: «دزدی آمد و سنگی‌انداخت و رفت»..
[۱۷] انصاری کرمانی، محمدعلی، ویژگی‌هایی از زندگی امام خمینی ص۱۲۰-۱۲۷، چ ۲، تهران نشر سبحان ۱۳۶۲ هـ. ش
«... در جریان اشغال لانه جاسوسی، اکثر مسئولین مخالف بودند هر روز مساله تازه‌ای مطرح می‌کردند: یکی می‌گفت با آمریکا نمی‌شود جنگید. دیگری می‌گفت: آمریکا در منطقه نیرو پیاده کرده، یکی اظهار می‌کرد: ناوگان چندم آمریکا آمده است. ولی تنها امام بود که می‌فرمود: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. روزی یکی از شخصیت‌های انقلابی از توطئه‌ها پیش امام گله کرد که ایشان به آرامی دست به سینه‌اش زده فرمود: تو چرا می‌ترسی. هیچ طور نمی‌شود...»
[۱۸] عـ، ز، گـ، «فراز‌هائی از ابعاد روحی اخلاقی، عرفانی امام خمینی» ص۲۴، با مقدمه: انصاری کرمان، تهران، نشر‌هادی، ۱۳۶۱.


۳.۲ - آیت الله قاضی

«مرحوم آیتالله قاضی از نقطه نظر عمل آیتی عجیب بود. اهل نجف و بالاخص اهل علم از او داستان‌هائی دارند. در نهایت تهیدستی زندگی می‌نمود. با عائله‌ سنگین و چنان غرق توکل و تسلیم و تفویض و توحید بود که این عائله به قدر ذره‌ای او را از مسیر خارج نمی‌کرد.
[۱۹] حسن زاده، صادق، اسوه عارفان، گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره مرحوم قاضی ره، ص۶۴، محمود طیار مراغی‌، چاپ اول، ۷۸، انتشارات مؤمنین، قم.
جناب حاج احمد انصاری ـ فرزند آیتالله میرزا جواد آقا انصاری (رحمة‌الله‌علیه) ـ نقل می‌کردند که جناب آیتالله سیدعباس قوچانی وصی مرحوم آیتالله علی آقا قاضی برای اینجانب نقل کرد که مرحوم علی آقا قاضی معمولاً در حال تردد بین نجف و کوفه بودند و من مطمئن بودم که ایشان پولی در بساط ندارد و برایم همیشه جای سؤال بود که مخارج این رفت و آمد بین نجف و کوفه چگونه تا مین می‌شود تا اینکه یک روز که ایشان عزم کوفه را داشت از خانه خارج شدند ومن مخفیانه پشت سر ایشان راه افتادم... ایشان از میان بازار عبور کرد تا به ترمینال رسید و مستقیم رفت که سوار ماشین شود، ناگهان دیدم که درست هنگامی که مرحوم قاضی پایش را روی پله ماشین گذاشت سیدی به سرعت آمد و مقداری پول به قاضی داد. ایشان برگشت نگاهی به پشت سر کرد لبخندی زد و به من فهماند اگر انسان صبر کند و توکل نماید، خداوند اینگونه می‌رساند.»
[۲۰] . حسن زاده، صادق، اسوه عارفان، گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره مرحوم قاضی ره، ص۸۱، محمود طیار مراغی‌، چاپ اول، ۷۸، انتشارات مؤمنین، قم.


۳.۳ - آیتالله دستغیب

آیتالله نجابت شیرازی درمورد آیتالله دستغیب فرمودند: «اما جهت دیگری که باز در ایشان ممتاز بود و بیشتر در آن استوار شده بودند و اهلیت پیدا کرده بودند بر خداوند جلیل و متعال بود، یعنی روز به روز ایشا ن این معنی را کاملتر فهمیدند که اسباب با لذات مؤثر نیستند. وسائط محترمند لکن با لذات مؤثر نیستند، چند سال اخیر از عمر ایشان، این معنی بسیار برای ایشان واضح شده بود. معنی «لاحول ولا قوه الاّ بالله» و معنی این که همه کارها دست خداست، برای ایشان واضح شده بود.»
[۲۱] نور محمدی، محمدجواد، ناگفته‌های عارفان، ص۷۸، انتشارات مهر خوبان، چاپ دوم، ۸۱.


۳.۴ - آیت الله العظمی بهاءالدینی

ایشان ضمن اشاره به فشارهائی که بر حوزه در زمان رضا خان بود، فرمودند: فقر و تنگدستی، فشار روحی و جسمی و برخورد‌های حکومت با حوزه‌های علمی به ویژه حوزه قم کار را بر اهل علم سخت کرده بود. برخی که از ایمان قوی برخوردار نبودند و در برابر زرق و برق دنیا مقاومت نداشتند. خود را می‌باختند و فریب ظواهر را می‌خوردند و ما بسیاری از آنان را دیدیم که عاقبت به خیر نشدند و سرانجام با وضع بسیار بدی از دنیا رفتند؛ اما بسیاری ماندند، صدمات زیادی را تحمل کردند روزها بیرون از قم به سر می‌بردند و شب‌ها در تاریکی شب به حجره خود باز می‌گشتند، گرسنگی می‌کشیدند، رنج می‌بردند، اما دست از حوزه و تحصیل بر نمی‌داشتند. توکل آنان موجب آسان شدن مشکلات شده بود. در رأس علماء و بزرگانی که رنج بسیار و اذیت فراوانی دید مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی بود.
[۲۲] شفیعی، سیدحسن، حاج آقا رضا بهاء الدینی آیت بصیرت، ص۶۷، چاپ اول، ۱۳۷۵، چاپ قدس.


۳.۵ - شیخ محمدتقی بافقی

این عالم مجاهد پس از آزادی از زندان رضا شاه به شهر ری تبعید شد. گویند؛ روزی در منزل نشسته بود که رئیس شهر بانی شهر ری وارد شد و پس از سلام و اجازه جلوس نزدیک در اتاق نشست و عرض کرد: آقا من از طرف مقامات مافوق خود مأموریت دارم آنچه مورد احتیاج شماست، فراهم می‌کنم. ایشان مظهر توحید و توکل بودند، ناراحت شده و گفتند: تو چکاره‌ای که ادعای برآوردن جمیع حوائج مرا می‌کنی؟ جواب داد: من رئیس شهربانی هستم. ایشان گفتند: من الان احتیاج دارم که در این هوای صاف و آفتابی ابری در صفحه آسمان ظاهر شود و برای طراوت زمین باران ببارد، تو می‌توانی چنین خواسته‌ای را انجام دهی؟ جواب داد: نه نمی‌توانم، ایشان گفتند: مافوق تو چه طور؟ مافوق مافوق تو و شاه مملکت چه طور؟ جواب منفی بود. ایشان فرمودند: پس تو که به عجز خود و همه سران مملکتی اقرار داری و به گدائی آنها اعتراف می‌کنی چگونه می‌خواهی نیازهای مرا برآوری؟ برخیز و دیگر از این گونه حرفهای شرک آمیز نزن. رئیس شهربانی خجل زده برخاست و دانست که با این مجسمه توکل و توحید نمی‌تواند طرف شود.
[۲۳] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۳۸۹، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

اینگونه است که علماء ربانی و حافظان دین با یقین به لطف پروردگار و توکل بر او، در تمام مراحل زندگی آرامش بر وجود ایشان حاکم بوده و در مقابل تمام فشارها و سختی‌ها در انجام وظائف خویش کوتاهی نکرده و از دین خدا پاسداری نموده و هیچگاه دغدغه روزی و حوادث آینده را نداشته‌اند.


۱. نحل/سوره۱۶، آیه۴۲.    
۲. توبه/سوره۹، آیه۵۱.    
۳. مائده/سوره۵، آیه۱۱.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۲.    
۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۹.    
۶. طلاق/سوره۶۵، آیه۶۵.    
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۵، محقق علی‌اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیة، قم، ۱۴۰۷.    
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۶۳، محقق علی‌اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیة، قم، ۱۴۰۷    
۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲، ص۹۰، ح۱۴ و ۱۵، دار احیا التراث العربی، ۱۴۰۳ ه ق.    
۱۰. برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۲۱۳-۲۱۹، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (رحمة‌الله‌علیه) اول، ۱۳۷۱.
۱۱. نراقی، احمد، معراج السعاده، ص۶۱۵-۶۲۲، انتشارات دهقان، تهران، بی تا.
۱۲. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور (۲۲جلدی)، ج۲۲، ص۱۹۷، ۶۷/۶/۸، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۹.    
۱۳. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور (۲۲جلدی)، ج۱۸، ص۱۴۶، ۶۷/۸/۱، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۹.    
۱۴. بهاری همدانی، محمد، تذکرة‌ المتقین ص۱۲۰، انتشارات نهاوندی، چاپ دوم، ۱۳۷۶.
۱۵. حجتی، سیدمحمدباقر، آداب تعلیم و تعلم در اسلام، (ترجمه منیه المرید نوشته شهید ثانی (رحمة‌الله‌علیه))، ص۱۶۴و ۱۶۵، چاپ اول، ۱۳۵۹ هـ ق، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۱۶. نراقی، احمد، معراج السعادة، ص۷۸۸، موسسه انتشارات هجرت.    
۱۷. انصاری کرمانی، محمدعلی، ویژگی‌هایی از زندگی امام خمینی ص۱۲۰-۱۲۷، چ ۲، تهران نشر سبحان ۱۳۶۲ هـ. ش
۱۸. عـ، ز، گـ، «فراز‌هائی از ابعاد روحی اخلاقی، عرفانی امام خمینی» ص۲۴، با مقدمه: انصاری کرمان، تهران، نشر‌هادی، ۱۳۶۱.
۱۹. حسن زاده، صادق، اسوه عارفان، گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره مرحوم قاضی ره، ص۶۴، محمود طیار مراغی‌، چاپ اول، ۷۸، انتشارات مؤمنین، قم.
۲۰. . حسن زاده، صادق، اسوه عارفان، گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره مرحوم قاضی ره، ص۸۱، محمود طیار مراغی‌، چاپ اول، ۷۸، انتشارات مؤمنین، قم.
۲۱. نور محمدی، محمدجواد، ناگفته‌های عارفان، ص۷۸، انتشارات مهر خوبان، چاپ دوم، ۸۱.
۲۲. شفیعی، سیدحسن، حاج آقا رضا بهاء الدینی آیت بصیرت، ص۶۷، چاپ اول، ۱۳۷۵، چاپ قدس.
۲۳. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۳۸۹، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.



اندیشه قم، برگرفته از مقاله «توکل و اطمینان»، تاریخ بازیابی۹۷/۳/۱.    






جعبه ابزار