• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توکل (کلام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقصود از توکل این است که بنده هر کاری می‌کند و برای او پیش می‌آید، به خدای متعال واگذارد؛ زیرا می‌داند خدا از خود او تواناتر و قوی تر است و به نحو احسن انجام می‌دهد؛ «ومن یتوکل علی الله فهو حسبه».



توکل از ماده وکل است که وکالت نیز از این باب است. «وکل»؛ یعنی واگذار کرد. توکیل از باب تفعیل وکل است؛ یعنی وکیل گرفتن. وکیل: یعنی کسی که انسان کار را به او واگذار کرده است و توکیل یعنی وکیل انتخاب کردن. متوکل: یعنی کسی که کار را به عهده می‌گیرد و توکل کننده بر خدا کسی است که می‌داند خداوند عهده دار رزق و دیگر امور او است و فرد براساس چنین باوری تنها به او اعتماد و تکیه می‌نماید.


خواجه نصیرالدین طوسی درباره توکل می‌گوید: «مقصود از توکل این است که بنده هر کاری می‌کند و برای او پیش می‌آید، به خدای متعال واگذارد؛ زیرا می‌داند خدا از خود او تواناتر و قوی تر است و به نحو احسن انجام می‌دهد؛ سپس به قضای خدا راضی باشد و با وجود این در اموری که خدا به او واگذر فرموده است، کوشش و جدیت کند و خود را با کوشش و قدرت و اراده خویش از اسباب و شروطی بداند که سبب تعلق اراده و قدرت خدا به امر او می‌شود و معنی لاجبر و لاتفویض، بل امر بین الامرین هم از این بیان ظاهر می‌گردد».
[۲] خواجه نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ص۱۰۳.



استاد شهید مطهری می‌فرماید: «مقام متوکل از کمال معرفت است؛ زیرا انسان هر اندازه خدا را بهتر بشناسد و از قدرت و رحمت و حکمت او زیادتر آگاه گردد، دلبستگی او به خدا زیادتر می‌شود. توکل یک امر قراردادی نیست و یک امر ذهنی محض هم نیست که انسان در ذهنش بگوید: من توکل کردم. توکل در واقع معنایش این است که انسان در کارهای خودش فقط امر خدا را در نظر بگیرد، طاعت خدا را در نظر بگیرد، وظیفه را در نظر بگیرد و در سرنوشت خودش اعتماد به خدا کند. توحید موحد آن وقت به مرحله واقعی می‌رسد که انسان در عمل آن را تجربه کند؛ یعنی در مرحله آزمایش قرار بدهد. دستورات اخلاقی دینی و توحید عملی ؛ یعنی یک امر تجربی، امری که انسان باید در عمل آن را آزمایش کند؛ یعنی انسان با خدا در حال داد و ستد در عمل باشد، از یک طرف او دستور خدا را به کار می‌بندد، از دستور خدا به خاطر هوای نفس و به خاطر منافع خودش منحرف نمی‌شود؛ اگر دنبال منافع هم می‌رود بر طبق دستور خدا می‌رود، این کار اوست و آنچه که از ناحیه اوست. از طرف دیگر از ناحیه خدا احساس می‌کند که چگونه خدا گره‌ها را از کار او باز می‌کند. خداوند در آیه دوم از سوره طلاق قبل از آیه توکل می‌فرماید: «اینها که به شما گفته شد، اندرزهایی است که افرادی به آن موعظه می‌شوند که به خدا و روز جزا ایمان دارند و کسی که از خدا بترسد، خدا برایش راه نجاتی از گرفتاری‌ها قرار می‌دهد». تقوا بیشتر جنبه عملی و توکل بیشتر جنبه روحی دارد. هر کسی به خدا توکل کند، کار خود را به خدا بسپارد، خدا برای او کافی است؛ ولی کار ساده‌ای نیست، یک ایمان بسیار راستینی می‌خواهد که انسان کار خودش را به خدا بسپارد و اگر انسان کارش را به خدا بسپارد، حس می‌کند او کافی است و دیگر به هیچ چیزی احتیاج ندارد، خدا امر و فرمان خودش را می‌رساند: «ان الله بالغ امره»؛ یعنی آنچه خداوند امر و اراده کرده است، تخلف ناپذیر است و کار را به کسی می‌سپاری که مانع در مقابل اراده او معنی ندارد و به کسی سپرده‌ای که او برای هر چیزی حد و اندازه و کاربرد محدود قرار داده است: «قد جعل الله لکل شی ء قدرا»؛ ولی خودش فوق حد و اندازه و کاربرد محدود است؛ پس هر کس به خدا توکل کند، او را کافی است. درباره تقوا این طور گفته شده: هر کسی که تقوای الهی داشته باشد، خدا راه بیرون آمدن از مشکلات را برای او فراهم می‌کند و خدا به او روزی بی حساب لا یحتسب می‌دهد.




۴.۱ - توکل نوح

«و اتل علیهم نبا نوح اذ قال لقومه یا قوم ان کان کبر علیکم مقامی و تذکیری بآیات الله فعلی الله توکلت فاجمعوا امرکم و شرکاءکم ثم لا یکن امرکم علیکم غمة ثم اقضوا الی و لا تنظرون؛ سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: ‌ای قوم من! اگر تذکرات من نسبت به آیات الهی، بر شما سنگین (و غیر قابل تحمل) است،(هر کار از دستتان ساخته است، بکنید) من بر خدا توکل کرده‌ام! فکر خود و قدرت معبودهایتان را جمع کنید، سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند (تمام جوانب کارتان را بنگرید) سپس به حیات من خاتمه دهید و (لحظه‌ای) مهلتم ندهید».
این آیه استقامت و دلگرمی حضرت نوح علیهالسّلام به امدادهای الهی را می‌رساند که از تهدیدها و نقشه‌های دشمن هراسی نداشت. نقل شده است امام حسین علیهالسّلام نیز در کربلا ، قبل از ظهر عاشورا این آیه را بر سپاه کوفه خواندند.
[۸] محسن قرائتی، تفسیر نور به نقل از موسوعه کلمات الامام.


۴.۲ - توکل هود

«انی توکلت علی الله ربی وربکم ما من دآبة الا هو ءاخذ بناصیتهآ ان ربی علی صر ط مستقیم؛ همانا من بر خداوندی که پروردگار من و شماست، توکل کرده‌ام، (زیرا) هیچ جنبنده‌ای نیست مگر آنکه او مهارش را گرفته (و بر او تسلط دارد، اما سلطه‌ای عادلانه و حق جویانه) به درستی که پروردگار من بر صراط مستقیم است».
حضرت هود علیهالسّلام که بعد از دوران نوح علیهالسّلام می‌زیستند، هنگامی که از سوی قوم بت پرستش تهدید به مرگ می‌شود، با صراحت به آنها می‌گوید: «من خدا را گواه می‌گیرم و شما هم گواه باشید که از همتایانی که برای خدا قرار داده‌اید، بیزارم. همه شما برای من نقشه بکشید و لحظه‌ای مرا مهلت ندهید(اما بدانید کاری از شما ساخته نیست؛ چرا که) من توکل بر خداوندی کرده‌ام که پروردگار من و شماست»! جالب اینکه نه تنها به قدرت عظیم مخالفان بت پرست و توطئه‌ها و شرارتهای آنها توجه نمی‌کند؛ بلکه آنها را تحریک به قیام بر ضد خود می‌نماید، تا به آنان ثابت کند قلب و روح او به جای دیگری وابسته است که با توکل بر ذات پاک او کمترین واهمه‌ای از توطئه‌های دشمنان ندارد، هر چند قوی و نیرومند و سرسخت و لجوج باشند و این خود نشان می‌دهد که توکل بر خدا تا چه اندازه به انسان شجاعت ، شهامت، پایمردی و استقامت می‌بخشد. راستی شگفت آور است که انسانی تک و تنها یا با یارانی بسیار اندک، در برابر گروهی عظیم و متعصب و زورمند این گونه بایستد و این چنین تهدیدهای آنها را به باد تمسخر بگیرد. آری این از آثار ایمان و توکل بر خداست!

۴.۳ - توکل شعیب

«قال یقوم ارءیتم ان کنت علی بینة من ربی ورزقنی منه رزقا حسنا ومآ ارید ان اخالفکم الی مآ انهکم عنه ان ارید الا الاصلح ما استطعت وما توفیقی الا بالله علیه توکلت والیه انیب؛ (شعیب) گفت: ‌ای قوم من! آیا اندیشیده‌اید که اگر من دلیل روشنی از طرف پروردگارم داشته باشم و او مرا رزق نیکویی (مثل نبوت ) از سوی خود عطا کرده باشد، (چگونه می‌توانم مخالفت او کنم؟) و من نمی‌خواهم نسبت به آنچه شما را از آن نهی می‌کنم، خود مخالفت کنم (و مرتکب آن شوم). من به جز اصلاح به مقدار توانم، خواسته دیگری ندارم و جز به لطف خداوند، توفیقی برای من نیست. (از این روی) بر او توکل کرده‌ام و به سوی او بازگشته‌ام».

۴.۴ - توکل موسی

«وقال موسی یقوم ان کنتم ءامنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین؛ موسی گفت: ‌ای قوم من! اگر شما به خدا ایمان آورده‌اید، بر او توکل کنید؛ اگر تسلیم فرمان او هستید»! زمانی که حضرت موسی علیهالسّلام دعوت خویش را آشکار کرد و معجزات بزرگ خود را نشان داد؛ ولی با این همه تنها گروهی از بنی اسرائیل به او ایمان آوردند، در حالی که آنها نیز از فرعون و اطرافیانش بیمناک بودند، مبادا آسیبی به آنها برسانند و مورد شکنجه واقع شوند؛ زیرا هنگامی که فرعون همسر خود را به دلیل اظهار ایمان به موسی علیهالسّلام تحت سخت ‌ترین شکنجه‌ها قرار می‌دهد، روشن است با دیگران چه خواهد کرد. به همین دلیل حضرت موسی علیهالسّلام برای اینکه آرامشی به آنها ببخشد و از وحشت رهایی یابند، دستور توکل را به آنها داد و فرمود: «ای قوم من! اگر شما به خدا ایمان آورده‌اید و تسلیم فرمان او هستید، بر او توکل کنید؛ یعنی تنها در سایه توکل بر خدا می‌توانید با چنین حاکم نیرومند بی رحم خطرناکی مبارزه کنید و از شر او در امان بمانید. آن گروه از مؤمنان که دعوت ایشان را لبیک گفتند، در پاسخ او چنین بیان داشتند: «فقالوا علی الله توکلنا... ؛ ما تنها بر خدا توکل داریم».

۴.۵ - توکل پیامبر اسلام

«فان تولوا فقل حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت وهو رب العرش العظیم؛ اگر آنها (از حق) روی بگردانند، (نگران مباش! ) بگو: خداوند مرا کفایت می‌کند، هیچ معبودی جز او نیست، بر او توکل کرددم و او صاحب عرش عظیم است!». پیامبر بزرگوار اسلام ، زمانی که در برابر مشکلات سخت قرار داشت، خداوند به او تعلیم داد چگونه بر مشکلات پیروز گردد.
این آیه به خوبی نشان می‌دهد انسان هر قدر تنها باشد. اگر توکل بر خدا داشته باشد، مشکلی ندارد؛ زیرا خدا رب عرش عظیم و دارای قدرت بی نظیر است، قدرتی که قدرت‌های ناچیز بندگان در مقابل آن اثری ندارد، جایی که عرش و عالم بالا با آن همه عظمتی که دارد در قبضه قدرت اوست، چگونه ممکن است بندگان متوکل را در برابر مشکلات و دشمنان تنها بگذارد؟! در آیه قبل، سخن از رافت و دلسوزی پیامبر بود، در این آیه می‌فرماید: مبادا کسی خیال کند که سوز، تلاش و رافت آن حضرت به مردم به دلیل نیاز به مردم بوده است؛ زیرا اگر همه مردم از او اعراض کنند، خدا با اوست؛ همان گونه که اگر همه مردم رو به خورشید کنند یا پشت به آن، هیچ اثری در خورشید ندارد.
امام صادق علیهالسّلام فرمود: مراد از «عرش عظیم»، «ملک عظیم» است. خدایی که نظام عظیم هستی را حفظ و تدبیر می‌کند، انسان کوچکی را نیز می‌تواند تحت الطاف خویش نگهداری کند. امام حسین علیهالسّلام در دعای عرفه خطاب به خداوند عرض می‌کند: «ماذا وجد من فقدک و ماذا فقد من وجدک؟؛
[۱۳] محسن قرائتی، تفسیر نور، ذیل آیه ۱۲۹ توبه.
هر که تو را ندارد، چه دارد؟ و هر که تو را دارد، چه ندارد؟


۱. توجه به ربوبیت همه جانبه خدا، زمینه توکل بر اوست: «توکلت... ربی وربکم»؛
۲. هیچ جنبنده‌ای بدون اراده خداوند ، قادر بر ضرررسانی به دیگری نیست: «فکیدونی جمیعا... ما من دابة الا و هو آخذ بناصیتها»؛
۳. اراده کارها از ما؛ ولی میزان توفیق از خداست: «ان ارید، ما توفیقی الا بالله»؛
۴. در کارها آخرین تلاش را به کار ببریم؛ ولی بدانیم موفقیت به دست خداوند است: «ما استطعت و ما توفیقی...» ؛
۵. توکل زمانی نتیجه بخش است که همراه با تلاش باشد: «ما استطعت، توکلت»؛
۶. ایمان از توکل جدا نیست: «ان کنتم آمنتم بالله فعلیه توکلوا»؛
۷. توکل بر خداوند، رمز غلبه بر مشکلات است: «فان تولوا فقل... علیه توکلت».




۶.۱ - روزی بی حساب

رسول خدا، فرمودند: «من توکل علی الله کفاه مؤنته ورزقه من حیث لایحتسب؛
[۱۴] علی ابن حسام الدین متقی، کنزالعمال، ج۳، ص۱۰۳.
هر کس به خدا توکل کند، خداوند هزینه او را کفایت می‌کند و از جایی که گمان نمی‌برد، به او روزی می‌دهد».

۶.۲ - توکل سبب نجات

امام علی علیهالسّلام فرمودند: «التوکل علی الله نجاة من کل سوء وحرز من کل عدو؛ توکل بر خداوند، سبب نجات از هر بدی و محفوظ بودن از هر دشمنی است».

۶.۳ - آسان شدن سختی ها

حضرت علی علیهالسّلام فرمودند: «من توکل علی الله ذلت له الصعاب وتسهلت علیه الاسباب؛
[۱۶] آمدی، غررالحکم، ج۵. ، ص۴۲۵.
هر کس به خدا توکل کند، دشواری‌ها برای او آسان می‌شود و اسباب برایش فراهم می‌گردد».

۶.۴ - شکست ناپذیری

امام محمدباقر علیهالسّلام فرمودند: «من توکل علی الله لایغلب ومن اعتصم بالله لایهزم؛
[۱۷] شیخ صدوق، جامع الاخبار، ص۳۲۲.
هر کس به خدا توکل کند، مغلوب نشود و هر کس به خدا توسل جوید، شکست نخورد».

۶.۵ - قوی‌ترین مردم شدن

امام موسی کاظم علیهالسّلام فرمودند: «من اراد ان یکن اقوی الناس فلیتوکل علی الله؛ هر که می‌خواهد قوی‌ترین مردم باشد، بر خدا توکل نماید».

۶.۶ - نترسیدن از غیر خداوند

راوی می‌گوید: از امام رضا علیهالسّلام پرسیدم: «ما حد التوکل؟ فقال لی: ان لا تخاف مع الله احدا؛
[۱۹] کمال حیدری، جهاد النفس، ح ۲۹۲.
حد توکل چیست؟ فرمودند: اینکه با وجود خدا از هیچ کس نترسی».
در روایتی نیز وارد شده است پیامبر خدا، از جبرئیل پرسیدند: توکل بر خدا چیست؟ جبرئیل عرض کرد: «علم داشتن به اینکه مخلوق نه زیانی می‌رساند و نه سودی می‌ بخشد و نه می‌دهد و نه باز می‌دارد و به کارگیری و مایوس شدن از خلق (یعنی آن یاس باطنی را که نسبت به مردم دارد، در عمل و خارج نشان دهد) پس هر گاه بنده چنان باشد، برای احدی غیر از خدا کار نمی‌کند و جز خدا امید ندارد و از غیر او ترسی ندارد و در احدی غیر از خدا طمع ندارد؛ این همان توکل است».
[۲۰] کمال حیدری، جهاد النفس، ج۶۶، ص۳۳۲.


۶.۶.۱ - حکایت

ذوالنون مصری می‌گوید: با کاروانی در بیابانی می‌رفتیم. در بین راه دزدان به قافله حمله کردند و به غارت اموال مشغول شدند. مردم از ترس به گریه افتادند؛ اما زن صالحه‌ای که در کاروان همراه ما بود، اصلا خم به ابرو نیاورد. به او گفتم: همه مردم گریه می‌کنند و تو نه؟ او گفت: به دلیل آن است که اینان از مخلوقاتی که خود خالق دارند، می‌ترسند. گفتم: برای رفع این بلا دعا کن. او سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: ‌ای خدایی که آسمان را بدون پایه استوار کردی! به حق آنچه از قلب من می‌دانی، تسلط این دشمنان را از ما برطرف کن. ناگهان ابری ظاهر شد و باران زیادی بارید و دزدان که در حال رفتن بودند، اسب‌ها و شترهایشان در گل فرو رفت؛ به طوری که نزدیک به هلاک شدند. در این حالت فریاد زدند: اگر کسی که ما با دعای او گرفتار شده‌ایم، برای رفع این بلا دعا کند. قول می‌دهیم همه اموال شما را برگردانیم. من به آن زن گفتم: برای رفع گرفتاری آنها دعا کن. او هم دعا کرد، ناگهان ابر شکافته شد و خورشید نمایان گشت. آن دزدان هم اموال کاروانیان را پس دادند و رفتند.

۶.۷ - پشیمان نشدن

امام جواد علیهالسّلام فرمودند: «ثلاث من کن فیه لم یندم: ترک العجلة، و المشورة، و التوکل علی الله عند العزم؛
[۲۱] عزیزا... عطاردی قوچانی، مسند الامام الجواد، ص۲۴۷.
سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند، پشمیان نگردد: ۱. اجتناب از عجله؛ ۲. مشورت کردن؛ ۳. و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری».




۷.۱ - آرامش و اطمینان قلبی

آرامش درونی و اطمینان قلبی در سایه توکل انسان به خدا دست می‌دهد. زمانی که حضرت موسی علیهالسّلام قوم خود را شبانه به سوی سرزمین موعود رهبری می‌کرد، سعی می‌نمود ایمان به خدا را در دلشان زنده کند. نزدیکی‌های صبح قوم خسته موسی، خود را با فرعونیان رودررو دیدند که آنها را دنبال می‌نمودند، از ترس بر خود لرزیدند و اظهار داشتند توان مقابله با فرعونیان را نخواهند داشت؛ ولی حضرت موسی علیهالسّلام آنان را قوت قلب داده و گفت: جای هیچ نگرانی نیست؛ چون خدا با اوست.
چون آن دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: گرفتار شدیم. موسی علیهالسّلام فرمود: هرگز، پروردگارم با من است و مرا راهنمایی خواهد نمود.
در همین باره حضرت علی علیهالسّلام می‌فرمایند: «اصل قوه القلب التوکل علی الله؛ ریشه قوت قلب، توکل بر خداست».

۷.۲ - قوت و نیرومندی

از دیگر فواید توکل داشتن، قوت قلب و نیرومندی در تصمیم گیری است؛ چنان که در حدیثی از رسول خدا ، خطاب به اباذر نقل شده است: «من سره ان یکون اکرم الناس فلیتق الله، و من سره ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله، و من سره ان یکون اغنی الناس فلیکن بما فی یدالله اوثق منه بما فی یده؛ کسی که دوست دارد محبوب‌ترین مردم باشد، از خدا تقوا پیشه کند و کسی که می‌خواهد قوی‌ترین مردم باشد، به خداوند توکل نماید و کسی که می‌خواهد غنی‌ترین باشد، بدانچه در پیش خداست مطمئن‌تر از آن باشد که در نزد خود اوست».
زمانی که حضرت شعیب با قوم خود برخورد می‌کند، در او نیز چنین قوت قلب و جرئتی مشاهده می‌گردد که ناشی از توکل بالای او به خداوند متعال است.

۷.۳ - رام شدن دشواری‌ها و آسان گشتن اسباب

امیرمؤمنان علیهالسّلام می‌فرمایند: «من توکل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب؛ هر کس بر خدا توکل کند، سختی‌ها برایش رام و اسباب و علل در مقابلش آسان می‌گردد».

۶.۴ - شکست ناپذیری

امام محمدباقر علیهالسّلام می‌فرماید: «من توکل علی الله لایغلب و من اعتصم بالله لایهزم؛ هر کس بر خدا توکل کند، مغلوب نمی‌گردد و هر کس به خدا چنگ زند، شکست خورده نمی‌باشد».
قرآن کریم خداوند را برای متوکلان کافی معرفی می‌کند و بندگان متوکل را محبوب خداوند می‌داند. امام‌ خمینی برای توکل آثار و نتایج پرشماری ذکر کرده‌ است، از جمله اینکه خداوند امور دنیوی و اخروی انسان را سامان می‌دهد؛ سبب هدایت، یقین و عزت شخص می‌شود گناهان او را می‌آمرزد. ایشان با استناد به روایتی ثمره توکل را بی‌نیازی، عزت‌نفس می‌شمارد؛ زیرا وقتی متوکل چشم طمع از مخلوق فرو ببندد و به ذات مقدس حق دل‌بستگی پیدا کند، بی‌نیازی و عزت در دل او جای می‌گیرد. به اعتقاد ایشان این توکل، به یقین منتهی می‌شود و ثمره یقین، توحید افعالی است؛ یعنی سالک غیر از حق، مؤثری در عالم نمی‌بیند. امام‌ خمینی تحقق ثمرات توکل را از نشانه‌های حصول نور توکل می‌داند و دلیل اینکه چرا بعضی از سالکان با وجود علم به ارکان توکل، از علم خود نتیجه عملی نمی‌گیرند، نداشتن ایمان حقیقی می‌داند. ایشان ازجمله موانع برای توکل را، دنیاطلبی می‌داند و معتقد است اهمیت دادن به دنیا سبب می‌شود افراد به حق‌ تعالی اعتماد نکنند و به اسباب متوسل شوند همچنین ضعف ایمان از عوامل دیگر موانع توکل است زیرا تا انسان حقیقت توحید افعالی و اینکه جز خداوند مؤثر در عالم نیست را به قلب نرساند و به آن ایمان پیدا نکند، حقیقت توکل در او پیدا نمی‌شود و چشم به اسباب ظاهری خواهد داشت و چه‌بسا حکیم و فیلسوفی که علم به قدرت وجود حق‌ تعالی دارد و علم او را محیط بر تمام موجودات می‌داند. با این‌حال، از غیر خداوند حاجت می‌خواهد و درصدد جلب قلوب دیگران است. امام‌ خمینی میان توکل و استفاده از اسباب، ناسازگاری قائل نیست و توکل را تنها ترک اعتماد و توجه به اسباب، معرفی کرده‌ است. ایشان توصیه برخی عارفان به ترک اسباب را ناشی از نقصان سالک و جهل او به مقام توحید و توکل می‌داند زیرا حقیقت توحید برگرداندن همه اسباب و تصرفات به ‌حق تعالی است و سالک باید همه این اسباب را از جانب حق بداند و به اسباب ظاهری تکیه نکند و این به‌معنای ترک عمل نیست.
[۳۳] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۹۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.





۸.۱ - توکل زبانی

توکلی که فقط با زبان گفته می‌شود: توکلت علی الله: بر خدا توکل کردم. این توکل برخوردار از ارزش معنوی نیست و فقط ذکری لسانی است.

۸.۲ - توکل اعتقادی

توکلی که ناشی از اعتقادی است که همه کارها فقط از خداوند تبارک و تعالی است و حقیقتا او تکیه گاه همه چیز و همه کس است. با توجه به این اعتقاد ، توکل بر خدای تعالی می‌شود و سپس بر کاری اقدام می‌گردد. این توکل برخوردار از ارزش معنوی است که بیشتر مسلمان‌ها می‌توانند با توجه به این مرحله، توکل کارهای خود را آغاز کنند.

۸.۳ - توکل قلبی

توکلی که از حالات؛ بلکه از ملکات فضیله نفس انسانی گشته است و شاید حدیث شریف زیر به این مرحله عالی از توکل اشاره داشته باشد. علی بن سوید می‌گوید: از امام موسی بن جعفر علیهالسّلام درباره این آیه شریفه «و من یتوکل علی الله فهو حسبه». پرسیدم؟ حضرت فرمودند: «توکل بر خدا دارای درجاتی است. از جمله اینکه در تمام کارهایت برخدا توکل کنی؛ پس هر چه خدا با تو انجام داد (و اراده حکمت آمیزش بر هر چه تعلق گرفت)، راضی باشی. علم و یقین داشته باشی که او از هیچ چیز و فضلی دریغ نکند و نیز علم و یقین داشته باشی که حکم و فرمان در این جهت با اوست؛ پس با واگذاری کار به او، بر او توکل کن و به او در کارهای خود و کارهای غیر خود وثوق (اطمینان و آرامش) داشته باش».
[۳۴] ترجمه اصول کافی، ج۳، ص۱۰۶.

بنابراین آن توکلی در کلام امام موسی بن جعفر علیهالسّلام مراد است که قلبی باشد. در چنین توکلی علم، یقین، وثوق و آرامش نهفته است و توکل کننده ذره‌ای دغدغه و ناآرامی ندارد. توکل قسم اول: از آن منافقین است؛ زیرا صرفا توکل زبانی است و باطن بدان اعتقادی ندارد. قسم دوم: بهره عامه مسلمانان است و توکل قسم سوم: ویژه مؤمنان واقعی است که دست یابی به آن بسیار مشکل و در درازمدت می‌باشد و هر کس به این مقام و مرحله رسید، متوکل واقعی می‌باشد.




۹.۱ - توکل حضرت ابراهیم

در داستان ابراهیم علیهالسّلام می‌خوانیم: هنگامی که ابراهیم علیهالسّلام را در منجنیق گذاشتند، عمویش آذر آمد و سیلی محکمی به صورت او زد و گفت: از مذهب توحیدیت بازگرد! (ابراهیم اعتنایی به او نکرد) در این هنگام خداوند فرشتگان را به آسمان دنیا فرستاد تا نظاره گر این صحنه باشند. همه موجودات از خدا تقاضای نجات ابراهیم علیهالسّلام را کردند. از جمله زمین گفت: پروردگارا! بر پشت من بنده موحدی جز او نیست و اکنون در کام آتش فرو می‌رود. خطاب آمد: اگر او مرا بخواند؛ مشکلش را حل می‌کنم. جبرئیل در منجنیق به سراغ او آمد و گفت: ‌ای ابراهیم! به من حاجتی داری تا انجام دهم؟ ابراهیم گفت: به تو نه؛ اما به پروردگار عالم آری! و هنگامی که ابراهیم علیهالسّلام به میان آتش پرتاب شد، خداوند به آتش وحی فرستاد: سرد و سالم باش برای ابراهیم (در این هنگام آتش خاموش و به محیطی آرام بخش مبدل گشت) و جبرئیل در کنار ابراهیم قرار گرفت و با او به گفتگو نشست. نمرود از فراز جایگاه خود چنین گفت: «من اتخذ الها فلیتخذ مثل اله ابراهیم؛ اگر کسی می‌خواهد معبودی برای خود برگزیند، همانند معبود ابراهیم علیهالسّلام را انتخاب کند».


۱. طلاق/سوره۶۵، آیه۳.    
۲. خواجه نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف، ص۱۰۳.
۳. طلاق/سوره۶۵، آیه۲.    
۴. طلاق/سوره۶۵، آیه۳.    
۵. طلاق/سوره۶۵، آیه۳.    
۶. آشنایی با قرآن، ج۸، ص۲۵.    
۷. یونس/سوره۱۰، آیه۷۱.    
۸. محسن قرائتی، تفسیر نور به نقل از موسوعه کلمات الامام.
۹. هود/سوره۱۱، آیه۵۶.    
۱۰. هود/سوره۱۱، آیه۸۸.    
۱۱. یونس/سوره۱۰، آیه۸۴.    
۱۲. توبه/سوره۹، آیه۱۲۹.    
۱۳. محسن قرائتی، تفسیر نور، ذیل آیه ۱۲۹ توبه.
۱۴. علی ابن حسام الدین متقی، کنزالعمال، ج۳، ص۱۰۳.
۱۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۷۹.    
۱۶. آمدی، غررالحکم، ج۵. ، ص۴۲۵.
۱۷. شیخ صدوق، جامع الاخبار، ص۳۲۲.
۱۸. مجلسی، بحار الانوار، ج۷، ص۱۴۳.    
۱۹. کمال حیدری، جهاد النفس، ح ۲۹۲.
۲۰. کمال حیدری، جهاد النفس، ج۶۶، ص۳۳۲.
۲۱. عزیزا... عطاردی قوچانی، مسند الامام الجواد، ص۲۴۷.
۲۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۱.    
۲۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۲.    
۲۴. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۹، ص۵۴۵.    
۲۵. فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۲۵.    
۲۶. اعراف/سوره۷، آیه۸۸.    
۲۷. اعراف/سوره۷، آیه۸۹.    
۲۸. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۱۳، ص۴۵۸.    
۲۹. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۱۳، ص۴۵۹.    
۳۰. خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۱۹-۲۲۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۳۱. خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۲۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۳۲. خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹۴-۹۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۳۳. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۹۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۳۴. ترجمه اصول کافی، ج۳، ص۱۰۶.
۳۵. تفسیر علی بن ابراهیم، ج۲، ص۷۳.    



• دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، سایت بلاغ، برگرفته از مقاله«توکل».
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار