توسل در اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
توسل به درگاه عزیزان خداوندی از جمله مسائل بوده که ما در تاریخ قبل از
اسلام هم شاهد آن بودهایم واز عقاید
شیعه است ولی
ابن تیمیه و طرفداران وی در
قرن هشتم این امر مسلم را مورد انکار قرار دادند.
توسل به درگاه عزیزان خداوندی از جمله مسائل بوده که ما در تاریخ قبل از اسلام هم شاهد آن هستیم که پیامبران و اولاد پیامبران به این ریسمان الهی در جاهای مهم و خطرناک چنگ زده اند و در میان مسلمانان هم رواج کامل دارد که از طریق
سنت و احادیث به آن مشروعیت بخشیده شدهاست. ولی
ابن تیمیه و طرفداران وی در
قرن هشتم این امر مسلم را مورد انکار قرار دادند و به وسیله
محمد بن عبدالوهاب، بعد از قرنها تشدید یافت و
توسل را
بدعت و امر نامشروعی خواندند.
توسل در لغت از ریشه وسل است، وسیله چیزی است که شخص با آن چیز به دیگری نزدیک میشود. جمعش الوسائل است.
در عبارتی دیگر الوسیلة: توصل به شیء از روی رغبت است
و نیز وسیله قرار دادم به سوی پروردگارم یعنی انجام دادم عملی را که بوسیله آن به خداوند نزدیک شوم.
اینکه عبد شیئ را به سوی
خداوند مقدم بدارد، تا اینکه وسیله او باشد در نزد خداوند و به واسطه آن دعایش مستجاب شود و به مطلوبش برسد. مانند اینکه خداوند را با اسماء حسنایش و صفاتش یاد کند و سپس
دعا کند که در این صورت اسماء خداوند را وسیله برای استجابت دعا و نیل به مطلوبش قرار داده است.
خداوند عالم را بر اساس اسباب و مسببات
خلق کردهاست و هر یک از سبب عادی در دیگری به اذن خداوند اثر میگذارد و
علوم تجربی هم این سببیت را در موجودات کشف کردهاست. آیات
قرآن هم به این نوع
سبب و مسبب اشاره دارد، چنانکه فرمود: آب سبب خروج میوها و
رزق شماست.
و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم. همچنین در آیه دیگر به صراحت تاثیر آب در
زرع را بیان میکند.
او لم یروا انا نسوق الماء الی الارض الجرز فنخرج به زرعا تاکل منه انعامهم و انفسهم افلایبصرون.
البته اینها به معنای
تفویض نظام بر ماده نیست؛ بلکه همه اینها دلیل بر وجود خداوند و اراده اوست. پس هر کسی که دقت نظر داشته باشد میفهمد که
حیات جسمانی انسان قائم بر اساس اسباب و وسائل است و همچنین نزول
فیض معنوی خداوند برای بندگان تابع نظام خاص میباشد که از آن به
وحی تعبیر میشود.
وحی الهی از طریق ملائکه،
انبیاء و رسلش و کتابش به بندگانش میرسد. پس هدایت انسانها از طریق اسباب و وسائلی است که خداوند آن را طریق
هدایت قرار دادهاست.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودهاست:« ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب فجعل لکل شیء سببا و جعل لکل سبب شرحا؛
خداوند اشیاء را خلق نمیکند مگر بوسیله سببها، پس برای هر چیزی سببی قرار داده و برای هر سببی وسعتی داده است.»
خداوند در قرآن فرمودهاست: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید، و وسیلهای برای
تقرب به او بجویید، و در راه او
جهاد کنید، باشد که رستگار شوید. » حال که خداوند در قرآن تمسک به وسیله را
امضاء کردهاست بلکه به آن امر فرموده و از سوئی آیه نیز هر نوع وسیله که موجب تقرب میشود را شامل میشود؛ باید توجه داشت که این وسیلهها جز از طریق
وحی و روایات معتبر تبیین نمیشود، پس باید به
کتاب و
سنت رجوع کرد تا هر چه موجب تقرب به خداوند میشود را بدست آورد. در نتیجه: اولا توسل به معنای خاص را باید تعریف کنیم و بعد انواع آن را ذکر کنم. توسل بمعنای خاص این است که:
عبد شیئ یا شخصی را برای استجابت دعای خود در نزد خداوند وسیله قرار میدهد تا با این وسیله به مطلوب خودش برسد و این بر دو قسم است:
توسل نامشروع عملی است که
مشرکین بت پرست انجام میدهند؛ چرا که آنان متوسل به درگاه خدا میشوند، ولی تقرب و
عبادت را نسبت به
ملائکه و
جن و اولیای
انس انجام میدهند و عبادت خدای را ترک میکنند، نه او را عبادت میکنند و نه به او امیدوارند و نه از او بیمناک؛ بلکه همه
امید و ترسشان نسبت به وسیله است. مشرکین تنها وسیله را عبادت میکنند و امیدوار
رحمت وسیله و بیمناک از
عذاب آن هستند و با دادن
قربانیها به آنها تقرب میجستند. پس در واقع ایشان به وسیله بعضی از مخلوقات، به درگاه خدا تقرب میجستند ولی در مقام عمل آن وسیله را بطور مستقل پرستش نموده، از خود آنها بیمناک و به خود آنها امیدوار بودند، بدون اینکه خدا را در منافع و ضررها، مؤثر بدانند، و این چیزی جز شرک در
ربوبیت و عبادت نیست.
ما در
کتاب و
سنت شریف با دو نوع اسباب که موجب تقرب به خداوند متعال میشود مواجه میشویم.
۱-
واجبات و
مستحبات که از جمله آنها
جهاد و
تقوی است.
امیرالمومنین (علیهالسّلام) در این باره فرمودهاست:« - ان افضل ما توسل به المتوسلون الی الله سبحانه و تعالی، الایمان به و برسوله و الجهاد فی سبیله، فانه ذروةالاسلام، و کلمةالاخلاص...
همانا بهترین چیزی که انسانها میتوانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند،
ایمان به
خدا و ایمان به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و جهاد در راه خداست، جهاد قله بلند
اسلام ، و یکتا دانستن خداست.»
۲- وسائل توسلی که در
قرآن و روایات وارد شدهاست و
صحابه و
تابعین صحابه هم به آنها متوسل میشدند که همه آنها موجب تقرب به خداوند میباشد.
۱ - توسل به اسماء و صفات خداوند.
و لله اسماء الحسنی فادعوه.
۲ - توسل به قرآن کریم.
۳ - توسل به اعمال صالحه.
۴ - توسل به دعای رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) .
۵ - توسل به دعای
برادر مومن .
۶ - توسل بدعای
نبی در
حیاة برزخی .
۷ - توسل به خود نبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از رحلتش.
۸ - توسل به خود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زمان حیاتش.
۹ - توسل بحق
صالحین و مقام و منزلت ایشان.
۱۰- توسل به حق پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
انبیاء (علیهالسّلام) پیشین. از میان این توسلها پنج مورد اول، مورد اتفاق تمام مذاهب مسلمانان است و فقط اختلاف در پنج مورد آخر است. این اختلاف به جایی رسیدهاست که بعضی (
وهابیون ) به دیگران به خاطر این نوع
توسل ، نسبت
شرک و
ارتداد میدهند. ما در اینجا به بررسی آیات و روایاتی که درباره توسل نازل شدهاست، میپردازیم.
۱- یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او
جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
۲- در
آیه دیگر میفرماید: کسانی را که آنان میخوانند، خودشان وسیلهای (برای تقرب) به پروردگارشان میجویند. وسیلهای هر چه نزدیکتر و به
رحمت او امیدوارند و از
عذاب او میترسند؛ چرا که عذاب پروردگارت، همواره در خور
پرهیز و
وحشت است!
- اولئک الذین یدعون یبتغون الی ربهم الوسیلة ایهم اقرب و یرجون رحمته و یخافون عذابه ان عذاب ربک کان محذور...
۳- همچنین میفرماید: ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی
اطاعت شود و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود
ستم میکردند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند) به نزد تو میآمدند و از خدا
طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها
استغفار میکرد، خدا را
توبه پذیر و مهربان مییافتند.
-و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما.
۴- یا در جای دیگر از قول پسران
حضرت یعقوب (علیهالسّلام) میفرماید:
- قالوا یا ابانااستغفرلناذنوبنااناکناخاطئین. گفتند:
پدر ! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم. در این آیه مشاهده میکنیم که فرزندان یعقوب متوسل به وسیله ای شدند و خودشان مستقیم به درگاه الهی استغفار نکردند و قرآن هم آن را رد نکرده است.
گروهی از مفسران و محدثان در ذیل
تفسیر آیه ۳۷
سوره بقره (فتلقی
آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم)، روایتی را نقل میکنند، که تصریح به توسل به
حق پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارد. از جمله آنها
اسماعیل حقی است که در تفسیر
روح البیان میگوید:
حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مورد
توبه حضرت آدم فرموده است: همانا
حضرت آدم گفت: خداوندا به حق
حضرت محمد مرا ببخش، خداوند فرمود، چگونه محمد را شناختی، عرض کرد زمانی که مرا خلق کردی و روح را در من دمیدی چشمم را باز کردم، پس در ساق
عرش دیدم نوشته شده: خدائی جز خدای یکتا نیست و محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرستاده اوست، پس دانستم که همانا او بهترین
خلق در
محضر توست چرا که اسمش همراه اسم تو آمدهاست.
همچنین در تفسیر
الدرالمنثور نقل شده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: وقتی
آدم مرتکب
گناه شد سر به
آسمان بلند کرد و گفت: (خدایا) تو را به حق محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خواست میکنم که مرا ببخشی. خدا به او
وحی نمود که محمد کیست؟
آدم پاسخ داد: وقتی مرا آفریدی سر به عرش بلند نمودم، در این هنگام دیدم در آن نوشته است: معبودی جز
خدا نیست و محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
پیامبر خدا است. با خود گفتم که محمد بزرگترین و والاترین مخلوق توست که نام او را در کنار نام خود آوردهای، در آن هنگام به او وحی شد که آن پیامبر از
ذریه تو میباشد و اگر او نبود تو را
خلق نمیکردم.
ابوهریره میگوید: پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره
حضرت آدم و
توسل او چنین فرمود: خداوند متعال به
آدم خطاب فرمود: ای
آدم ایشان برگزیدگان من هستند.... پس اگر حاجتی به من داشتی به آنها متوسل شو. و در ادامه فرمود: «یا
آدم هؤلاء صفوتی...... فاذا کان لک لی حاجة فبهؤلاء توسل. در ادامه فرمود: نحن سفینة النجاة، و من تعلق بها نجا و من حاد عنها هلک. فمن کان له الی الله حاجة فلیسالنا اهل البیت؛
ما کشتی نجات هستیم و هر کس به آن کشتی چنگ بزند نجات مییابد و هر کس رو برگرداند هلاک میشود. پس هر کسی به خداوند حاجتی داشته باشد از ما
اهل بیت طلب کند.»
در امتهای قبل هم به ذوات طاهره متوسل میشدند و حاجتهایشان با توسل به ایشان درخواست میکردند. مانند:
۱- طلب باران
عبدالمطلب ، به سبب نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ، در حالی که او
طفل شیرخوار بود.
۲- طلب باران
ابوطالب با توسل به نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ، در زمانی که او پسر بچهای بیش نبودهاست.
سیره مسلمین در زمان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و بعد از ایشان اینگونه بودهاست که به اولیای الهی و مقام و منزلت آنها متوسل میشدند. در کتاب
اسد الغابه فی معرفة الصحابه آمده است که: در
سال رماده وقتی قحطی به اوج رسید
عمر ،
عباس را برای
طلب باران واسطه قرار داد،
خداوند به وسیله او آنان را سیراب کرد و زمینها سر سبز گردید. سپس عمر رو به مردم کرد و گفت به خدا
سوگند عباس وسیله ما است به سوی خدا و منزلت و مقام دارد. وقتی آب باران همه جا را گرفت، مردم با مسح بدن عباس
تبرک میجستند و میگفتند: آفرین بر توای ساقی دو
حرم .
و نیز در کتاب
فتح الباری فی شرح صحیح البخاری آمدهاست: عباس در دعای خود میگفت :
قد توجه القوم بی الیک لمکانی من نبیک.
(مردم برای تو رو به من آوردند، به خاطر پیوندی که با پیامبر تو دارم)
همچنین در فتح الباری به
سند صحیح نقل شدهاست که در زمان خلیفه دوم خشک سالی و قحطی شد.
بلال بن حارث صحابی کنار قبر پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و عرضه داشت:
امت تو نابود شدند، از خدای عالم
باران رحمت طلب کن. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خواب او آمد و فرمود: باران رحمت نازل خواهد شد...
مذاهب دیگر هم توسل را جایز میدانند.
ابن حجر هیثمی ،
ازشافعی دو بیت زیر را نقل کردهاست:
«آل النبـــــی ذریعتی هم الیـــــــــه وسیلتی
ارجو بهم اعطی غـذا بیدی الیمین صحیفتـی؛
خاندان پیامبر وسیله من به سوی خدا هستند. به وسیله آنان امیدوارم که نامه عملم به دست راستم داده شود.»
توسل اهل مدینه به
قبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
سال ۵۳ هجری.
زیاد ابن ابیه که به حکم
معاویه ولایت
حجاز را به دست گرفته بود از
معاویه ولایت مدینه را خواستارشد، معاویه هم قبول کرد، چون این خبر به اهل مدینه رسید، تمامی اهل شهر از کوچک و بزرگ، به مسجد پیامبر آمده و ضجه و شیون و
دعا و عجز ناله سر دادند و سه روز به قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پناهنده و به آن متوسل شدند؛ چرا که از
ظلم و زورگویی زیاد بن ابیه آگاه بودند و در اثر این توسل پس از سه روز، زیاد هلاک شد.
حاکم نیشابوری نیز میگوید، از
ابوالحسین فقیه (متوفای ۳۸۴) شنیدم که میگفت: هر امر مهمی از امور دینی و دنیوی بر من عارض شد، برای برآورده شدن آن به طرف قبر
حضرت رضا (علیهالسّلام) رفتم و کنار آن قبر دست به دعا برداشتم، آن حاجت برآورده شد و خداوند برای من گشایش در آن کار مهم پدید آورد... این رفتار برای من یک عادت شد به گونهای که در هر مشکلی به زیارت آن بارگاه میروم؛ چرا که استجابت دعا در آن مکان برای من به تجربه ثابت گردید.
در کتاب
درسهایی در نقد وهابیت به نقل از
طبقات الشافعیه آمدهاست که: در
قرن چهارم و پنجم هجری بود که مردم
سمرقند برای پارهای مشکلات به
قبر بخاری استغاثه کردند.
سایت پژوهه برگرفته از مقاله«توسل در اسلام».