تورات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تورات، یا
تورای عبری به معنای
تعلیم و نیز
شریعت و
قانون که مقصود از آن در متداولترین کاربرد، پنج
سفر اول
کتاب مقدّس یهودیان و
کتاب آسمانی نازل شده بر حضرت
موسی علیهالسّلام است.
واژه
تورات گاه بر کل
عهد عتیق نیز اطلاق می شود. با آنکه معنای «
قانون» برای واژه
تورات از
زمان ترجمه های
آرامی و
یونانی آن (۶ـ۳ ق م) مرسوم و مقبول بوده، برخی محققان متأخر
یهودی اصرار دارند که این معنایی نادرست است و باید
تورات را در درجه اول به معنای
آموزش و
تعلیم دانست
در نظام عقیدتی و نیز دین شناسی یهودی، این واژه کاربردهای معنایی وسیعتری نیز یافته است.
مجموعه
کتابهای دینی یهودیان ــ که به اختصار تنخ نامیده می شوند ــ عبارت اند از:
تورا یا اسفارخمسه (پنج گانه) به اضافه اسفار انبیا (نویئیم ) و
مکتوبات (کتوبیم ) که از این میان،
تورات، مهمترین بخش محسوب می شود. نامی که در
زبان عبری به هریک از این پنج بخش داده شده بر اساس نخستین عبارت آنهاست که به ترتیب چنین اند:
۱) برشیت به معنای «در آغاز»، عنوان سفر پیدایش یا تکوین که دربردارنده داستان
آفرینش، سرگذشت
آدم و
حوا،
نوح،
ابراهیم،
لوط،
اسماعیل،
اسحاق،
یعقوب و فرزندان وی است و با
مرگ یوسف به پایان می رسد.
۲) شیموت به معنای «نامها»، که عنوان
سفر خروج و دربردارنده مطالبی چون ماجرای بردگی
بنی اسرائیل در
مصر،
تولد و پیامبری موسی علیه السلام، خروج بنی اسرائیل از مصر، سرگردانی آنها در
بیابان و اعطای
ده فرمان به
حضرت موسی است.
۳) وئیقرا به معنای «و او خوانده شد»، که عنوان سفر لاویان و شامل
احکام شرعی و
آداب و شعائری است که در واقع به منزله
کتاب راهنمای
کاهنان بنی اسرائیل از
سبط لاوی محسوب می شود.
۴) بمیدبار به معنای «در بیابان »، که عنوان
سفر اعداد و شامل گزارش دو سرشماری قوم بنی اسرائیل و حوادثی است که بین راه مصر و
سرزمین موعود بر این
قوم گذشت.
۵) دباریم به معنای «کلمات »، عنوان سفر تثنیه است که حاوی بازگویی مقررات و فرمانهای اسفار قبلی از زبان موسی
خطاب به بنی اسرائیل و تعیین
یوشع به عنوان
رهبر بنی اسرائیل و درنهایت درگذشت موسی علیه السلام است. در ترجمه یونانی و به پیرو آن ترجمه لاتینی، این اسفار را بر اساس محتوای اصلی هریک چنین نامیده اند: گنسیس (پیدایش )، اکسودوس (خروج )، لویتیکوس (لاویان )، نومری (اعداد) و دویترونومیوم (ناموس یا قانون دوم ) که گفته می شود ترجمه نادرستی از عبارت «این نسخه
تورات » در فقره هجده از باب هفده همین سفر است.
به
عقیده یهودیان،
خداوند،
تورات را از طریق موسی علیه السلام (مُشِه رَبَنو) در پنج
کتاب (سِفِر) به بنی اسرائیل ابلاغ کرده است و ازینرو
اعتقاد به آسمانی بودن
تورات از ضروریات
دین یهود به شمار می رود. در واقع بیشتر یهودیان معتقدند که
تورات به هر دو صورت
کتبی و شفاهی طی چهل
سال اقامت بنی اسرائیل در
بیابان از ۲۴۴۸ تا ۲۴۸۸ عبری بر موسی نازل شد و او آن را به
قوم خود آموخت. صورت
کتبی عبارت از همین اسفار خمسه و بخش شفاهی شامل همه تعالیمی است که از موسی به
یوشع، سپس به پیران قوم منتقل شده و سرانجام پس از قرنها نقل سینه به سینه، به مجمع کبیر (کِنِسِت هگدولا) و آنگاه به معلمان دینی (تنائیم ) رسید که آنها بخشی از این تعالیم را به
کتابت در آوردند که در نهایت از آنها، میشناه، تلمود، تألیفات میدراشی و نظایر اینها پدید آمد. در این دیدگاه، دو مجموعه
کتبی و شفاهی
تورات تنها در کنار هم قابل استفاده و اجرا هستند و نادیده گرفتن تفصیل شفاهی بر اجمال
کتبی موجب بروز مشکلات و گاه انحرافاتی خواهد شد، زیرا در بسیاری از موارد، خداوند نحوه انجام دادن دستورها و احکام را به طور دقیق و صریح در
تورات کتبی بیان نکرده است. البته اعتقاد یهودیان به متن
مکتوب در برابر
تورات شفاهی مبنایی درون دینی دارد و به بیان دقیقتر محدود به خود متن مقدّس یهودی است. آنچه به گزارش عهد عتیق بر موسی نازل شد شامل مطالبی بود که بر سطح دو
لوح سنگی جا می گرفت و عبارت از انبوهی از قوانین و داده های وحیانی نبود. همچنین در خود
تورات، تصریحی وجود ندارد که همه اسفار خمسه را موسی نوشته یا حتی آورده است و به نظر هم نمی رسد که واژه
تورات در اینجا بر کل اسفار خمسه اطلاق شده باشد
به این ترتیب اگر
تورات شفاهی به معنای تفصیل اجمال وحیانی است، قسمت عمده پنج سفر فعلی
تورات را نیز می توان به این اعتبار، جزو
تورات شفاهی دانست چرا که به اعتقاد یهودیان، اینها تعالیمی است که موسی طی چهل سال به قوم خود «آموخته » است. گزارش عهد عتیق از سیر تاریخی
تورات گزارشی بسامان و روشن نیست. درحقیقت، مسئله سیر تاریخی
تورات به مثابه یک
کتاب در کلیت عهدعتیق، موضوع پربسامدی نیست و در کشاکش روایت جنگها، مسائل قومی، رقابتهای
پادشاهان و اختلافات انبیای
صادق و
کاذب کوچک و بزرگ، چندان مورد التفات نویسندگان آن قرار نگرفته و به نسبت در مجموعه عظیم داده های شبه تاریخی عهدعتیق، این مطالب حجم چندانی ندارد.
گزارش
عهد عتیق در این باره از سفر خروج
آغاز شده است که بنا بر آن، موسی و
هارون و تعدادی از بزرگان بنی اسرائیل، سه
ماه پس از خروج از
مصر در
کوه سینا حضور یافتند، آنگاه موسی به تنهایی به حضور خداوند رفت و
قوانین الاهی را دریافت کرد و تمام فرمانهای او را نوشت. این روایت، با اختلافاتی، از فقره ۹ تا ۱۳ همین
سفر تکرار شده که بر اساس آن، خداوند از موسی خواست که در نزد وی در
کوه حاضر شود تا خداوند الواح سنگی را که
شریعت را بر آن نوشته به وی بدهد. در همین سفر
خداوند از موسی خواست که الواح سنگی را در
صندوق عهد بگذارد. در سفر خروج
تصریح شده است که الواح سنگی،
مکتوب به
انگشت خداوند بود. موسی پس از دریافت تعالیم
شریعت و بازگشت به میان قوم، با دیدن
گوساله طلایی و انحراف بنی اسرائیل، خشمگینانه الواح را به پایین
کوه پرت کرد که این الواح از میان رفتند
. بعد از ملاقات مجدد موسی با خداوند در
خیمه عبادت خداوند به موسی فرمود تا دوباره، دو لوح مثل الواح اولی تهیه کند
. موسی چهل شبانه روز بالای
کوه سینا ماند و خداوند مجدداً ده فرمان را بر آن دو لوح سنگی نوشت
سفر تثنیه همین مطالب را با تفاوتهایی روایت می کند
در ادامه روایت عهد عتیق، در سفر تثنیه
آمده که موسی به هنگام فرا رسیدن مرگش،
تورات را نوشت و به کاهنان لاوی که صندوق عهد را حمل می کردند و به مشایخ بنی اسرائیل سپرد و از آنان خواست ــ به صورت امری جمله توجه شود ــ که این
قوانین و تعالیم را در پایان هر دوره هفت ساله به هنگام
عید سایبانها برای تمام قوم بنی اسرائیل بخوانند، ولی بنابر عهد عتیق فعلی، جانشینان موسی فقط یک بار به این وصیت عمل کردند
در
کتاب یوشع
که بلافاصله پس از تثنیه قرار دارد ــ آمده است که او
تورات (در واقع ده فرمان ) را بر سنگهای
قربانگاه کوه عیبال نوشت و تمام مطالب مندرج در
تورات، هم برکتها و هم لعنتها، را برای تمام بنی اسرائیل خواند. در توضیح اینگونه تناقضهای متنی پیشنهاد روش نقد تاریخی معمولاً این است که جمله امری موسی احتمالاً پس از تدوین اسفار دیگر عهدعتیق به متن افزوده شده است، در غیر این صورت تکرار هر هفت ساله این قرائت عمومی آن قدر اهمیت داشت که در کنار هزاران رویداد کم اهمیتی که در سراسر عهدعتیق مندرج است، مورد غفلت نویسندگان آن قرار نگیرد و از سویی وصیت امری موسی نیز اساساً در سنّتِ شدیداً شریعت محور یهود تا این حد قابل بی توجهی نیست. از سوی دیگر به نظر می رسد که نحوه روایت عهدعتیق از سیر انتقالی
تورات از نسلی به نسل دیگر چنان است که زمینه ساز و توجیه کننده نظریه
تورات شفاهی باشد. علاوه بر اینکه در روایت قرائت یوشع از
تورات برای بنی اسرائیل
کاملاً محسوس است که او متنی مفصّلتر از
تورات موسی را به
مردم ابلاغ کرده، در همین سفر
تصریح شده است که یوشع برای قوم احکام و مقرراتی وضع کرد و سپس آنها را در
تورات نوشت. شاید اشاره سفر تثنیه
که موسی
تورات را نوشت و به کاهنان و مشایخ قوم سپرد، نیز ناظر به همین زمینه سازی قبلی یا توجیه بعدی نظریه
تورات شفاهی بوده باشد.
پس از سفر یوشع، خبری از
تورات نداریم تا آنکه در
کتاب اول پادشاهان
آمده که به دستور
سلیمان،
صندوق عهد را به داخل
معبد تازه ساز اورشلیم آوردند و در آن را گشودند و دو لوح سنگی را که موسی در حُورِیْبْ دریافت کرده بود دیدند. در عهد عتیق فعلی، به هیچ روی تصریح و تأکیدی بر گم شدن
تورات وجود ندارد
که مضمون فقره فوق را در
تورات، حاکی از فقدان
تورات پیش از عصر
سلیمان دانسته است )، اما در بخشی از گزارش عهدعتیق
آمده است که وقتی سالها پس از
آزادی از
اسارت، اکثر بنی اسرائیل به
اورشلیم آمدند، از عزرای
کاهن خواستند
کتاب تورات موسی را بیاورد و برایشان بخواند که عزرا و دستیارانش آن را در مدت هفت
روز برای
مردم خواندند و برایشان
تفسیر کردند. در اینکه منظور از
تورات در این روایت چیست، به طور کلی دو نظر عمده را می توان مطرح کرد: یکی اینکه عزرا مثل حلقیا نسخه مفقوده
تورات را مجدداً پیدا کرد، و دیگر اینکه چون عزرا در میان علمای عصر تبعید بنی اسرائیل حائز اعتبار و مرجعیت بود و عصر
تبعید نیز دوره شکوفایی مطالعات مربوط به
شریعت و رونق فعالیتهای تفسیری منتهی به
تولید اثر عظیم تلمود تلقی می شود، باید گفت عزرا نیز به عنوان یک
تورات شناس وابسته به زنجیره راویان شفاهی، متن و تفسیر آن را پس از
تبعید برای مردم بیان کرده و مورد پذیرش آنان واقع شده بود. حتی به این پرسش مقدر که اگر چنین است چرا در برخی قسمتهای این روایت
این طور به نظر می رسد که بنی اسرائیل و حتی علمایشان از احکام
تورات در باره
عید سایبانها و نیز مقررات مربوط به عَمّونیها و موآبیها بی خبر بودند و با یافته شدن این نسخه به
حکم خدا پی بردند، می توان چنین پاسخ داد که عزرا در این موارد نیز عملاً در مقام
مفسر احکام
اجمالی تورات عمل کرده
چنان که در مورد دوم آنچه مطرح شده تکرار و تأکیدی است بر حکم سفر تثنیه
در واقع پیش فرض کسانی که معتقدند عزرا چیز تازه ای عرضه کرده که نماینده قابل اعتمادی برای
تورات نیست و حتی او را به
جعل تورات متهم کرده اند
، مشابه پیش فرض دسته دیگر از یهودیان و بیشتر مسیحیان سنّت گرا و جزم اندیشی است که گمان می کنند عزرا پس از نابودی
تورات، دوباره آن را با
الهام الاهی بازنویسی کرد
؛ یعنی، به زعم هر دو گروه،
تورات نسخه منحصر به فردی بوده که در جریان حمله
بختنصر نابود شده و دیگر هیچ کس از محتوای آن اطلاعی نداشته، در حالی که باتوجه به آغاز عصر تفسیر و توضیح
تورات در دوره
اسارت بابلی و رونق بحثهای پیشاتلمودی و روند
کتابت تورات شفاهی در آن زمان، اتکا به چنین پیش فرضی از خردمندی بدور است. این ادعا که گردآورده های عزرا از
تورات بعداً در جریان حمله های یونانیان و رومیان بکلی از بین رفت
با وجود حجم عظیم به جامانده از
تورات شفاهیِ به
کتابت در آمده، معقول نیست. به بیان دیگر، این ادعاها به همان اندازه ناپذیرفتنی است که ادعای برخی یهودیان مبنی بر اینکه
تورات حاضر عیناً همان
تورات موسی است. به هر روی، پس از عزرا ــ که در باره او غیر از این اخبار، اطلاع قابل اعتماد دیگری در دست نیست
ــ تاریخچه
تورات با کلیت عهد عتیق پیوندی یکپارچه تر می یابد.
ماجرای پیداشدن
تورات در دوره
حکومت یوشیا، از پادشاهان بنی اسرائیل در یهودا (۶۴۱ـ۶۰۹ ق م )، به نحو بسیار هیجان انگیزی روایت شده است
بنا بر این روایت، به هنگام تعمیر
معبد اورشلیم در
سال هجدهم
سلطنت یوشیا، حلقیا کاهن اعظم،
تورات را تصادفاً پیدا می کند
یوشیا با شنیدن این خبر و دیدن
تورات، جامه بر تن می درد و دستور می دهد تمام بنی اسرائیل را جمع کنند و آنگاه
تورات را برای آنان می خواند و متعاقب آن دست به اصلاحات دینی وسیعی می زند
که در واقع، تجدید و احیای دیانت یهود محسوب می شود. همین واکنش بسیار شدید یوشیا، تردیدهایی را دالّ بر ساختگی بودن ماجرا برانگیخته است، مثلاً ویل دورانت
بر آن است که یافته شدن
تورات در آن مقطع با هماهنگی و برنامه ریزی قبلی صورت گرفته است
به هر روی، این روایت عهد عتیق حاکی از آن است که
تورات موسی برای مدتی طولانی از دسترس خارج و ناپدید شده بود. این روایت نمی گوید که آیا در این مدت بنی اسرائیل هرگز به این موضوع اندیشیده بودند یا نه و آیا اصلاً در این باره نگرانی ای وجود داشته است یا خیر. همچنین در این روایت اصولاً مشخص نمی شود که یوشیا و همدستانش چگونه پی بردند که نسخه یافت شده واقعاً همان
تورات موسی است. روشن است که روایت حاضر با این پیش فرض اساسی بیان شده که فقط یک نسخه
مکتوب از
تورات وجود داشته که ممکن بوده مفقود و قرنها بعد پیدا شود. از سوی دیگر با فرض صحت روایت عهد عتیق در این باره که
کتاب یافته شده در دوره یوشیا چه بخشی از
تورات بوده، گمانه زنیهایی شده است. برخی
آن را عبارت از بابهای ۲۰ تا ۲۳ سفر خروج، و برخی دیگر
با قطعیت آن را سفر تثنیه دانسته اند. اعتماد به روایت بر مبنای نظام تبیینی عهدعتیق ایجاب می کرد که نسخه منحصر به فرد از
کتابی با این اهمیت خطیر، همچنان که در جایی مفقود تواند شد، در جریان جنگها و حوادث مختلف، از بین رفتنی هم باشد، گو اینکه عهد عتیق هرگز نمی گوید که اساساً چرا
کتابی که همه ابعاد زندگی و
هویت فردی و اجتماعی و دینی و دنیوی بنی اسرائیل به آن وابستگی تام دارد باید فقط به یک نسخه آسیب پذیر محدود شود. اگر این امر به علت غلبه روش نقل شفاهی بوده، با وجود حافظان و حاملان و راویان شفاهی، گم شدن یا از بین رفتن
تورات دقیقاً به چه معناست ؟ و اگر بنا بر سنّت تلمودی،
تورات موسی سینه به
سینه انتقال می یافته، آنگاه دیگر چرا قصه عَزرای
کاهن در عهد عتیق اهمیت می یابد و حتی رنگی از
حماسه به خود می گیرد؟ در واقع مدتی پس از کشف
تورات در عصر یوشیا (
قرن هفتم پیش از میلاد)، پادشاهی
بابل، به
حکومت بنی اسرائیل پایان داد و معبد اورشلیم ویران گردید و بنی اسرائیل به
بین النهرین تبعید شدند. ظاهراً امر معقول از بین رفتن نسخه واحد
تورات در این جریان، برای نویسندگان عهدعتیق چنان عادی و طبیعی بود که نیازی ندیدند برای این مطلب که عزرای کاهن پس از دوره تبعید، توراتی رسمی عرضه کرد تمهیدی بیندیشند.
مهمترین رویداد متأخرتر در سیر تاریخی
تورات، ترجمه آن به
زبان یونانی است که این کار به منظور استفاده یهودیان یونانی مآب
اسکندریه در
قرن سوم پیش از میلاد آغاز و در نهایت در حدود ۱۳۲ ق م تکمیل شد
در باره این ترجمه که هفتادین، سبعینی نام دارد، در روایت سنّتی یهودی و مسیحی گفته می شود که در زمان فرمانروایی
بطلمیوس دوم فیلادلفوس ( ۲۸۵ـ ۲۴۶ ق م ) بر
مصر، به پیشنهاد دیمتریوس کتابدار سلطنتی،
پادشاه از ایلعازر (رئیس
کاهنان یهود) خواست تا از هر سبط یهود، شش تن را تعیین کند و درنتیجه ۷۲ تن به طور جداگانه طی ۷۲ روز، ۷۲ ترجمه یکسان به پادشاه دادند. هر چند جزئیات این روایت پذیرفتنی نیست، در اصل ترجمه در آن دوره تردیدی وجود ندارد. ظاهراً منبع این روایت، نامه اریستیاس (یکی از اسناد مهم متعلق به یهودیان یونانی مآب ) است که به اشتباه به اریستیاس، از عاملان بطلمیوس دوم، نسبت داده شده است. در این نامه، اریستیاس گزارش این ترجمه را به برادرش نگاشته اما در واقع، نامه را یکی از یهودیان اسکندریه در حدود سال صدم پیش از میلاد نوشته است
(مریل چاپین تنی، معرفی عهد جدید،ج ۱، ص۳۰.). این ترجمه در زمان عیسی مسیح، در میان یهودیان پراکنده نواحی مدیترانه رواج کامل داشت و
کتاب مقدّس کلیسای اولیه نیز محسوب می شد
همچنین به سبب اهمیت
زبان آرامی در
خاورمیانه باستان، بویژه بین قرنهای ششم تاچهارم پیش از میلاد، ترجمه هایی از متون دینی عبری به این
زبان صورت گرفت که به ترگومیم (ترجمه ها) معروف اند. در منابع ربّانی یهود، تاریخ شروع این ترجمه ها به عصر عزرا و نحمیا (
قرن پنجم پیش از میلاد) باز می گردد. سه نمونه از مهمترین ترگومهایی که اسفار خمسه را هم در بر می گیرند، عبارت اند از: ۱) ترگوم انکلوس؛ انقلوس که به دست یک جدیدالیهودی (گِر) انجام شده و بیش از ترگومهای دیگر پذیرفته شده است؛ ۲) ترگوم جوناتان؛ ۳) ترگوم سامَریان که بر اساس ویرایش خاص خودشان از
تورات فراهم کرده اند
ظاهراً مجموعه اسفار خمسه در حدود سال ۴۰۰ ق م بسته شده، به این معنی که دیگر متن جدیدی را برای افزودن به آن نمی پذیرفتند و در نهایت در حدود سال ۱۰۰ میلادی، اسفار خمسه تثبیت گردید
؛
و از این تاریخ به بعد نمی توان برای آن، سیری تاریخی مستقل از عهد عتیق در نظر گرفت.
تورات به همراه تفسیری از شَلُمو اسحقی راشی (متوفی ۱۱۰۵) در حاشیه، برای نخستین بار در ۱۴۷۵ میلادی به چاپ رسید که این اولین
کتاب چاپی عبری نیز به شمار می رود
با آنکه ابراهیم بن عزرا (متوفی ۱۱۶۴ میلادی )، از علمای بزرگ یهود، به زبان رمز و اشاره در تفسیرش بر سفر تثنیه، با استناد به مطالبی از خود
تورات، اعلام کرده بود که ممکن نیست موسی نویسنده اسفار خمسه باشد و حدود پانصد سال بعد باروخ اسپینوزا (متوفی ۱۶۷۷) با رمزگشایی و شرح این بیانیه و استدلالهای دیگر ثابت کرد که انتساب نگارش
تورات به موسی درست نیست
و به این ترتیب، او نیزدر کنار ژان آستروک (متوفی ۱۷۶۶)، پیشگام نقد جدید
تورات محسوب می شود، روند نقادی
تورات در قرنهای هجدهم و نوزدهم میلادی رونق یافت، بویژه با فعالیت ویلهلم دواته (متوفی ۱۸۴۹)، ویلهلم فاتکه، هاینریخ اوالت و تعداد دیگری از محققان اروپایی. با این حال به نظر می رسد که نقطه عطف این بررسیهای انتقادی، فراگیر ساختن نظریه تحلیل اسنادی
تورات به دست یولیوس ولهاوزن باشد که در آستانه قرن نوزدهم میلادی، انتقادات محققان سلف خود را در این زمینه با نگارش سه رساله تدوین اسفار ستّه (برلین ۱۸۷۶)، تاریخ بنی اسرائیل (برلین ۱۸۷۸) و مقدمه بر تاریخ بنی اسرائیل (برلین ۱۸۸۳) پیشرفت و
توسعه داد
بر اساس نظریه تحلیل اسنادی
تورات، چهار مجموعه یا منبع روایی جداگانه برای مطالب مندرج در اسفار خمسه در نظر گرفته می شود (ظاهراً ژان آستروک نخستین کسی بود که وجود چند جریان متفاوت را در روایتهای
تورات تشخیص داد)
. در واقع، بنا بر تحقیقات انتقادی مشخص شد که در متن
تورات، تفاوتهای شایان توجهی در سبک، واژگان و محتوای عبارات ملاحظه می شود که نشان می دهد متون اسفار خمسه بر اساس منابع متفاوتی نگاشته و با یکدیگر تلفیق شده اند
کسانی که در تدوین و تکمیل
تورات سهیم بودند نیز گاه حواشی و توضیحات خود را که از منابع مختلف اخذ می کردند در متن اصلی مندرج می ساختند و این افزوده های ناهماهنگ، اغتشاشهایی در روایتهای موازی
تورات ایجاد کرده است
بسیاری از محققان سعی کرده اند به طور موشکافانه، فصلها، بابها و حتی جمله های
تورات را به منابع مختلفی حواله دهند که در چهار دسته طبقه بندی می شوند. دو جریان روایی موازی و در عین حال قابل تمایز در سفر پیدایش، یکی از آفریدگاری به نام یهوه و دیگری از آفریدگاری به نام اِلوهیم حکایت می کنند که به ترتیب با علائم اختصاری J و E نشان داده می شوند. دو منبع روایی دیگر نیز با علائم اختصاری P و D به ترتیب مربوط به اطلاعات کاهنی و تثنیه ای (شریعتی )اند. تفکیک میان روایتهای دو منبع P و D که سبک، محتوا و دیدگاههای آشکارا متفاوتی دارند، به دشواری و پیچیدگی تمایز نهادن میان اجزای روایتهای J و E نیست. عقیده بر این است که منبع J اصولاً مُقَوّم پیوستار روایی سفر پیدایش است و به دوران استقرار پادشاهی اسرائیلی داوود و سلیمان در قرن دهم پیش از میلاد تعلق دارد. این منبع در یهودا پدید آمده است
و در آن راوی یا راویان، تاریخ عالم و تاریخ عبرانیان را تا زمان داوود و سلیمان تدوین کرده اند. منبع E در اسرائیل شمالی (افرائیم ) و بین قرنهای نهم و هشتم پیش از میلاد پدید آمده که احتمالاً پس از فروپاشی پادشاهی شمالی بنی اسرائیل، با منبع J ترکیب و تلفیق شده و JE را تشکیل داده است
منبع یهوه ای ( J ) بیشتر روایتی داستانی را با
ایجاز و پرداخت قوی عبارات دنبال می کند و چون در برخی قسمتها چنین نیست احتمال داده اند که خود این منبع نیز از تلفیق دو جریان روایی فرضی ۱ J و ۲ J پدید آمده باشد. منبع الوهیمی ( E ) نیز حاوی روایتی داستانی است که البته قدری از روایت صرف فراتر می رود و در عین حال شخصیت پردازی خدای آن (الوهیم ) با شخصیت پردازی ای که برای یهوه در J صورت گرفته تفاوتهایی دارد، یعنی هر چه خدای یهوه ای انسانوارتر است، به نسبت، خدای الوهیمی از ساحت بشری، تعالی بیشتری نشان می دهد
، گو اینکه در آمیختگی صفات و منش دو خدا، خود بیانگر تلفیق J و E است
تدوین کنندگانی که تحت تأثیر منبع تثنیه ای ( D، احتمالاً متعلق به عصر یوشیا در
قرن هفتم پیش از میلاد
بوده اند،
قوانین شریعت را از این منبع در متن تلفیقی JE مندرج ساختند که این امر احتمالاً در دوره تبعید در
بابل صورت گرفته است
منبع کاهنی ( P ) را به تاریخی میان ۵۸۷ تا ۵۶۰ پنجم ق م یا قدری این سوتر (قرن پنجم پیش از میلاد) متعلق دانسته اند
؛
به این ترتیب توراتی که عزرا برای مردم در اورشلیم خواند، تقریباً صورت کاملی از تلفیق چهار منبع مذکور بوده است
و ازینرو،
تورات به صورت فعلی، قدیمتر از ۴۰۰ ق م نمی تواندباشد. به عقیده برخی محققان، اسفار خمسه از افزوده شدن تثنیه به اسفار اربعه پدید آمده است. این عقیده هم که
کتاب یوشع در اصل جزو
تورات بوده و ازینرو باید آن را اسفار ستّه نامید، هر چند مدتها طرفداران زیادی داشت، امروزه اساساً محلّ تردید است
بدین وصف همچنان که پیدایش، خروج و اعداد به منابع J، E و P مربوط می شوند، لاویان را به P و تثنیه را به D وابسته دانسته اند. در واقع، چون منبع P، بر خلاف J و E، روایتی تعلیمی است نه داستانی و در پی تشریع و تبیین مناسک و شعائر است و به انساب اهتمامی ویژه دارد، تصور بر آن است که سفر لاویان نیز که همین شیوه را دنبال می کند، صرفاً بر اساس روایت کاهنی P تدوین شده باشد
گفته می شود که پس از تدوین سه سفر اول، جرح و تعدیلی در آنها صورت گرفته است که
تورات پژوهان این فرآیند را به ویراستاری فرضی (با علامت اختصاصی R ) نسبت می دهند، گواینکه منظور، شخص واحدی در زمانی خاص نیست.
استقلال سند سفر تثنیه نیز مورد مناقشه نیست
بر اساس بندهای ۸ و ۹ اعتقادنامه ۱۳ مادّه ای یهودیان، که ابن میمون (متوفی ۶۰۱) تنظیم کرده، هر یهودی
راست اعتقادی باید
گواهی دهد که «همه
تورای مقدّس از جانب خداوند
وحی شده و در هیچ زمانی تغییر نیافته و نخواهد یافت »
در
یهودیت سنّتی، همه کلمات عهد عتیق وحی و مقدّس پنداشته می شود و هر عبارتی در آن، از این نظر با عبارت دیگر در یک سطح از تقدس قرار می گیرد
البته باید توجه داشت که از میان فرق عمده یهودی، فریسیان (پروشیم ) برآن اند که اسفار خمسه ازلی و بر الواح مقدّس آسمانی نگاشته شده بودند و وحی آنها به موسی و تدوین آنها در واقع اعاده
تورات بوده است نه
خلق و
ابداع آن
با این حال، اعتقادی با سابقه در یهودیت هست که بر اساس آن،
تورات نه تنها قبل از اعطا شدن به موسی بلکه پیش از
خلقت عالم وجود داشته است. در نوشته های ربانی چنین تعلیم داده می شود که
تورات یکی از شش یا هفت امر قدیم است. در حکمت یَسوع بن سیرا،
تورات با حکمت متشخص ازلی یکی دانسته شده است
صادوقیان، بر خلاف فریسیان، فقط اسفار خمسه را مقدّس می دانستند و اسفار دیگر و
تورات شفاهی را رد می کردند
؛
قاریان (قرائیم ) از فرق متأخر یهود (در قرن هشتم ) نیز صرفاً متن
مکتوب تورات را می پذیرفتند و اعتقادی به
تورات شفاهی نداشتند
یهودیان
ملتی به معنای واقعی کلمه «
اهل کتاب»اند. در واقع، یکی از نتایج جنبش تدوین
تورات شفاهی و فعالیت
کاتبان (سوفریم ) و معلمان (تنائیم ) یهود و نگاشتن تفاسیر مختلف بر اسفار مختلف عهد عتیق و بویژه بر
تورات، این بود که
تورات در زندگی دینی و اجتماعی و قومی یهودیان نقشی محوری یافت و تمام هویت و شخصیت بنی اسرائیل را شدیداً متأثر ساخت. در تعالیم دینی به
مردم تلقین می شد که همه چیز در «
کتاب » است
و ازینرو فراگیری
تورات در حد امکان برای هر یهودی، فریضه ای بسیار مهم تلقی گردید، به طوری که در ادبیات دینی متأخر یهود از کسانی که
تورات نیاموخته باشند با عنوان تحقیرآمیز عام هاآرِتْصْ (عامی و جاهل ) یاد می شود
تورات، مرجع اصلی قوانین و مقررات زندگی روزمره یهودیان است که با ۶۱۳ فرمان و فریضه (میصْوا) که شامل ۲۴۸ میصوای امر و ۳۶۵ میصوای نهی است، هیچ بخشی از حیاتِ مؤمن یهودی را فارغ نگذاشته است. با وجود قوانین عرفی در دوره جدید، بسیاری از یهودیان متدین وسنّت گرا حتی در اختلافات خود در امور غیردینی نیز ترجیح می دهند به دادگاه شرع (بیت
دین) مراجعه کنند که بر اساس حکم
تورات (دین
تورا) و هلاخا (
شرع) داوری می کند.
قرائت
تورات یکی از مهمترین وظایف مؤمنان یهودی است. این قرائت عمدتاً یا به صورت روزانه است که در آن هر یهودی موظف است روزی دوبار (
صبح و
شام) سه پاراشا (بخش ) از
تورات را که با کلمات «بشنو ای اسرائیل » (شِمَع ییسرائل ) آغاز می شود بخواند که این عمل قَریئَت شِمَع نامیده می شود؛ یا به صورت هفتگی در کنیسه
هر
هفته در روز
شنبه (شَباط ) به طور معمول یک پاراشای کامل از روی توراتی که با دست بر طوماری از
پوست حیوانی
حلال گوشت نوشته شده،خوانده می شود که به این ترتیب هر ۵۴ پاراشای
تورات (شامل ۵۸۴۵ پاسوق؛
آیه ) در مدت یک سال، یک دور قرائت خواهد شد. در ساختمان هر کنیسه، در دیواری که به سمت بیت المقدّس (بیت هَمِقْدَش ) قرار دارد، گنجه ای مخصوص (به نام اَرون هَقُودِش )، برای نگهداری طومار
تورات (سِفِرتورا) تعبیه می کنند که با پرده ای (پاروخْتْ) پوشانده می شود. در مقابل این گنجه، سکوی ویژه (دوُخان )ای برای قرائت
تورات ساخته می شود. قبل از قرائت، یکی از نمازگزاران انتخاب می شود تا طومار
تورات را با رعایت آدابی از گنجه مخصوص بیرون بیاورد. برای قرائت تعدادی از نمازگزاران به مِنبَر؛ سکو دعوت می شوند (عَلیا لِتورا). این افراد باید قبل و بعد از قرائت،
دعای ویژه قرائت (بَراخای
تورات ) را بر زبان آورند. قاریان ماهر (بِعَل قورا)
تورات را با آهنگی ویژه قرائت می کنندو برای پرهیز از تماس
دست با متن
تورات، دَستکی معمولاً نقره ای (یاد) را برای نشان دادن محل قرائت، به کار می برند
قرائت تورات در کنیسه علاوه بر روزهای شنبه، روزهای دوشنبه،پنج شنبه، در اول هر ماه (روُشْ حودِش )، ایام عید و در روزه های عمومی (تَعنیتْ صیبُور) و نیز مراسم
تکلیف نوبالغان
پسر و
دختر (به ترتیب بَرمیصوا و بت میصوا) نیز مرسوم است. پس از قرائت، دوتن از
نمازگزاران وظیفه پیچاندن مجدد طومار
تورات و بازگرداندن آن را به گنجه بر عهده می گیرند. معمولاً در کنار کنیسه ها، مکانی برای آموزش
تورات (تلمود
تورا) نیز فراهم می کنند. کاربردهای تعویذی متن
تورات مشهور است و برای نمونه می توان اشاره کرد که یهودیان، تکه پوستی را که دو بخش معیّن از
تورات بر روی آن نوشته شده (مِزوزا) در اتاق یا بر در خانه نصب می کنند و گاه به هنگام ورود و خروج آن را می بوسند تا از
شرور و
بلاها در
امان بمانند
تورات، موضوع دو
جشن یهودی نیز هست: با آنکه
تاریخ دقیق اعطای
تورات به موسی در عهد عتیق نیامده و عید هفته ها در سفر خروج
عید درو و در سفر اعداد
روز نوبرانه ها نامیده شده است، در دوران پَساتلمودی، علمای یهود، مناسبت این عید را گسترش داده و اعطای
تورات را نیز جزو مضامین آن به شمار آورده اند به طوری که اینک بسیاری از یهودیان،
روز ششم سیوان (سومین ماه تقویم عبری ) را روز نزول
تورات بر موسی می دانند
به علاوه، هر بار که قرائت سالانه
تورات در
کنیسه پایان می یابد (در دومین روز شمینی عصرِت در ماه تشری )، جشنی به نام سیمح'اتورا (شادمانی
تورات ) برگزار می شود که در آن، تمام طومارهای
تورات را از گنجه کنیسه بیرون می آورند و با آنها در جایگاه مخصوص، به سرودخوانی و پایکوبی می پردازند. کسی که آخرین پاراشای سفر تثنیه (آخرین قسمت
تورات در قرائت سالانه ) را قرائت می کند، با لقب حاتان
تورا (داماد
تورات ) خوانده می شود. بلافاصله پس از پایان قرائت، کسی که او را با لقب حاتان بِرِشیتْ (داماد پیدایش ) می خوانند، دوره جدید قرائت را با خواندن پاراشای اول سفر پیدایش آغازمی کند
تورات نیز همچون
انجیل مورد
تحریف قرار گرفته و
احکام آن با نزول
قرآن کریم،
نسخ شده است.
تورات با انجیل در احکام مشترک است.
(۲) باروخ اسپینوزا، «مصنف واقعی اسفار پنجگانه »، ترجمه علیرضا آل بویه، هفت آسمان، سال ۱، ش ۱ (بهار ۱۳۷۸)؛
(۳) مریل چاپین تنی، معرفی عهد جدید، ج ۱، ترجمه ط. میکائلیان، تهران ۱۳۶۲ ش؛
(۴) ویلیام جیمز دورانت، تاریخ تمدن، ج ۱: مشرق زمین گاهواره تمدن، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۶۵ ش؛
(۵) احمد حجازی احمد سقا، نقد التوراه: اسفار موسی الخمسه، السامریه، العبرانیه، الیونانیه، قاهره ۱۹۷۶؛
(۶) احمد شلبی، مقارنه الادیان، ج ۱، قاهره ۱۹۹۷؛
(۷) کمال سلیمان صلیبی، خفایاالتوراه و اسرار شعب اسرائیل، بیروت ۱۹۹۸؛
(۸) محمدصادق فخرالاسلام، انیس الاعلام فی نصره الاسلام، چاپ عبدالرحیم خلخالی، تهران ۱۳۵۱ـ ۱۳۵۵ ش؛
(۹) جان بویر ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۷۰ ش؛
(۱۰) جیمز هاکس، قاموس
کتاب مقدس، بیروت ۱۹۲۸، چاپ افست تهران ۱۳۴۹ ش؛
(۱۱) رحمه اللّه بن خلیل الرحمان هندی، اظهار الحق، ( قاهره ۱۹۹۱ )؛
(۱۲) کایل ییتس، «دین یهود»، در جهان مذهبی: ادیان در جوامع امروز، چاپ رابرت ویر، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ج ۲، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ ش؛
(۱۳) Stanley Cook, An in troduction to the Bible , Middlesex, Engl. ۱۹۵۲;
(۱۴) Encyclopaedia Judaica , Jerusalem ۱۹۷۸-۱۹۸۲;svv. "Articles of faith" (by Alexander Altmann), "Karaites. Karaite doctrine" (by Joseph Elijah Heller and Leon Nemoy), "Pentateuch" (by Moshe Weinfeld), "ibid. the traditional view" (by Louis Isaac Rabinowitz), "Shavuot" (by Louis Jacobs), "Simh ¤at Torah" (by
(۱۵) Aaron Rothkoff), "Torah. the term" (by Louis Isaac Rabinowitz), "ibid. Origin and preexistence" (by Warren Harvey), "Torah, reading of" (by Louis Jacobs), "yad" (by Louis Isaac Rabinowitz), "Am ha-arez ¤. in later times", "Pentateuch, Samaritan", "Printing, Hebrew";
(۱۶) The Encyclopaedia of Judaism , ed. Jacob Neusner, Alanj. Avery-Peck, and William Scott Green, Leiden: Brill, ۲۰۰۰, s.v. "Torah in Judaism, the Classical statement" (by Jacob Neusner);
(۱۷) The Encyclopedia of religion , ed. Mircea Eliade, New York ۱۹۸۷, s.vv. "Biblical literature. Hebrew scriptures" (by Nahum M.Sarna), "Torah" (by E. E. Urbach);
(۱۸) David F. Hinson, Old Testamet introduction , ۲: The books of the Old Testament , London ۱۹۷۷;
(۱۹) The International standard Bible encyclopedia , ed. Geoffrey W. Bromiley, Michigan: William B. Eerdmans, ۱۹۷۹- ۱۹۸۸, s.v. "Torah" (by S. Westerholm);
(۲۰) The New Encyclopaedia Britannica , Chicago ۱۹۸۵, s.vv. "Biblical literture and its critical interpretation. Old Testament literature" (by Seymour Cain), "ibid. intertestamental literature" (by David Flusser), "Ezra" (by John Bright);
(۲۱) A. C. Price, Biblical studies: a guide to what the Bible actually says as to the nature and meaning of Christianity , London ۱۹۳۹.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تورات عبری»، شماره۴۰۱۴. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تورات»، شماره۴۰۱۴. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام،ج۲، ص۶۶۰.