• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تندروی وهابیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



وهابیت، فرقه‌ای از اهل سنت است که در اواخر قرن دوازدهم هجری قمری، توسط محمد بن عبدالوهاب تأسیس شد. پیروان این فرقه در فروع دین، تابع احمد بن حنبل‌ هستند و بیشتر آنان در شبه جزیره عربستان سکونت دارند. بسیاری از متفکران اسلامی معتقدند که حرکت «وهابیت تندرو» با ویژگی‌های اعتقادی، اخلاقی و عملی از جهاتی نوعی بازگشت به دوران جاهلیت عرب است؛ زیرا بسیاری از خصائص آن دوران را با خود داشته و دارد. در این مقاله به بررسی برخی تندروی‌های وهابیت که با خصایص زمان جاهلیت عرب یکسان است، می‌پردازیم.



از بارزترین صفات عرب جاهلی خشونت و قساوت بی‌حساب بود، از کشتن انسان‌ها لذت می‌بردند و سالیان دراز خونریزی در میان آنها متوقف نمی‌شد.

۱.۱ - جنگ و خونریزی

در ذیل آیه ۱۰۳ سوره آل عمران در تفاسیر مختلف آمده است که میان دو قبیله «اوس» و «خزرج» جنگ‌های خونینی رخ داد که ۱۲۰ سال به طول انجامید.
همچنین ابن اثیر در تاریخ خود بیش از شصت جنگ مهمّ زمان جاهلیت را نام می‌برد که در آنها هزاران تن کشته شدند. البته تعداد
[۶] ابن أثير، عزالدین، کامل ابن اثیر، ج۱، ص۳۲۱-۴۴۸، طبع بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق.
جنگ‌های کوچک و بزرگ تا ۱۷۰۰ جنگ نیز ثبت شده است.
[۷] جواد، علی، العرب قبل الاسلام، ص۱۲۸.

همچنین نقل شده است که روزی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از بهشت و نعمت‌های آن سخن گفت، در این میان عربی جاهلی از آن حضرت پرسید: آیا در آنجا جنگ و خونریزی وجود دارد؟ هنگامی که پاسخ منفی شنید، گفت: «اذَنْ لاخَیْرَ فیها؛ بنابراین، فایده‌ای ندارد!!»
[۸] مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۲، ص۱۱۲.


۱.۲ - کشتن دختران

آنها فرزندان خود را با دست خویش زنده زنده زیر خاک می‌کردند و به آن افتخار می‌نمودند. مفسران ذیل آیه ۸ و ۹ سوره تکویر «وَاِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِاَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» داستان‌هایی از زنده به گور کردن دختران توسط عرب جاهلی آورده‌اند.
قیس بن عاصم تمیمی محضر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و گفت: من در جاهلیت هشت دخترم را زنده به گور کرده‌ام! رسول خدا فرمود: در برابر هر یک از آنان یک برده را آزاد کن. در تفسیر ابن کثیر آمده است که قیس گفته است من دوازده یا سیزده دختر را زنده به گور کرده‌ام، ...
عرب قبر را صهر (داماد) می‌نامید! زیرا دخترانشان را در آن زنده به گور می‌کردند.
اسلام با شعار «وَمَا اَرْسَلْنَاکَ اِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ» و مطرح کردن‌ رحمانیت و رحیمیت خداوند هر روز در نمازها، به مبارزه با این خوی زشت پرداخت و بر آن غلبه کرد و رحمت و رافت الهی محیط اسلام را فرا گرفت.
پیغمبر اسلام‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که پیغمبر رحمت است، محبت در حق کودکان و افراد بی‌گناه و حتّی مراعات حیوانات و درختان را در جنگ‌ها سفارش می‌فرمود.
امیرمؤمنان‌ (علیه‌السّلام) در نامه معروف خود به مالک اشتر به او فرمود: نسبت به همه مردم اعم از «مسلمان» و «غیر مسلمان»، مدارا و محبت کن (فانّهم صِنفان: امّا اخٌ لک فی الدین، او نظیرٌ لک فی الخلق).

۱.۳ - خشونت وهابیت

وهابیت سلفی تندرو امروز، فتوا به اباحه جان و مال و ناموس همه کسانی که هم فکر آنها نیستند می‌دهد، و پیروان آنها هر روز خون بیگناهان، اعم از شیعه و سنی زن و بچه و حتی کودک شیرخوار را می‌ریزند، هر جا را بتوانند آتش می‌زنند، حتی اعمال وحشتناکی که در عصر جاهلیت هم معمول نبود را انجام می‌دهند. با رفتار آنان مصداق بارز «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ اَوْ اَشَدُّ قَسْوَةً» ظاهر شد، تا آنجا که بیگانگان این شعار را سر داده‌اند «اسلام یعنی خشونت و آدم‌کشی».

۱.۳.۱ - برگزاری همایش

همایش ضد پیروان مکتب اهل‌بیت که اخیراً در عربستان برگزار شد و سخنان پاره‌ای از عالم‌نمایان وهابی در سخت‌گیری و تشدّد نسبت به آنها اعم از بزرگ و کوچک حتی شیرخواران و دستور به کشتار آنان حاکی از اوج قساوت قلب و زنده شدن خوی جاهلی در آنان است.
(در این همایش صالح الفوزان عضو هیات عالی افتای سعودی در سخنانی خواستار آن شد تا هیات حاکمه این کشور، شیعیان مقیم مناطقی چون قطیف، مدینه منوره و نجران را به اسلام! دعوت کند و به اجبار آنها را به پذیرش‌اندیشه سلفی وادارند. عبداللَّه بن جبرین نیز در سخنان خود در این همایش خواستار دشمنی با پیروان مکتب اهل‌بیت و تحقیر و توهین آنان شد و گفت: نباید به آنان اجازه داد تا در مساجد نماز بخوانند؛ باید با آنان برخورد شدید داشت. وی همچنین گفت: باید قربتاً الی اللَّه با فرزندان شیعه در دانشگاه‌ها سخت‌گیری کرد و در صورت لزوم کشتن آنها واجب است!
یکی دیگر از وهّابی‌ها به نام ناصر العمر، در سخنان خود خواستار برخورد با مردم عراق شد؛ وی در یادداشتی خواستار ممانعت از حجّ آنها و همچنین جلوگیری از انتشار کتاب، روزنامه و یا مجلاتی که آنان در نگارش آن نقش دارند در عربستان شد. لازم به یادآوری است که در همایش مذکور سلمان بن عبدالعزیز، امیر منطقه ریاض نیز حضور داشت.
این حرکت غیر انسانی منحصر به شیعیان نبوده و نیست. راه‌انداختن حمام خون در طائف و مناطق دیگر در تاریخ گذشته آنها ثبت است و گواه دیگر این مدعاست.

۱.۳.۲ - حمله به طائف

جمیل صدقی زهاوی از علمای اهل سنت عراق درباره حمله وهابیان به شهر سنی‌نشین طائف می‌نویسد: «از زشت‌ترین کارهای وهابیان در سال ۱۲۱۷ قمری قتل عام مردم طائف است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند، طفل شیرخوار را بر روی سینه مادرش سر بریدند، جمعی را که مشغول فراگیری قرآن بودند کشتند، و حتّی گروهی را که در مسجد مشغول نماز بودند، به قتل رساندند و کتابها که در میان آنها تعدادی قرآن و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتب حدیث و فقه بود، در کوچه و بازار افکنده و آنها را پایمال کردند.
[۲۳] زهاوی، جمیل صدقی، الفجر الصادق، ص۲۲.
زینی دحلان مفتی مکه نیز این ماجرا را در کتاب خود آورده است.
[۲۴] زینی دحلان، احمد، الدرر السنیّة، ص۴۵.
غالب محمد ادیب از تاریخ جبرتی نقل می‌کند که وهابیان سه روز به غارت طائف پرداختند و مرد و زن و کوچک و بزرگ را کشتند.
[۲۵] ادیب، غالب محمد، اخبار الحجاز و نجد فی تاریخ الجبرتی، ص۹۳.

صلاح‌الدین مختار که خود وهّابی است می‌نویسد: در سال ۱۲۱۶ امیر سعود با لشگر انبوهی از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و دیگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد؛ در ماه ذی‌قعده به کربلا رسید و تمام برج و باروی شهر را خراب کرد و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند، به قتل رساند و نزدیک ظهر با اموال وغنایم فراوان از شهر خارج شد. آنگاه خمس اموال غارت شده را خود برداشت و بقیّه را به نسبت، هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم میان لشگریان خود تقسیم کرد!
[۲۶] مختار، صلاح‌الدین، تاریخ المملکة السعودیة، ج۳، ص۷۳.

شیخ عثمان نجدی از مورّخان وهّابی می‌نویسد: «وهابیان به صورت غافلگیرانه وارد کربلا شدند و بسیاری از اهالی آنجا را در کوچه و بازار کشتند. ضریح حسین‌ (علیه‌السّلام) را خراب کردند و آنچه داخل آن بود را غارت نمودند و در شهر نیز هر چه از اموال، اسلحه، لباس، طلا و فرش و قرآن نفیس یافتند را ربودند، نزدیک ظهر از شهر خارج شدند، در حالی که قریب به دو هزار تن از اهالی کربلا را کشته بودند».
[۲۷] نجدی، عثمان، عنوان المجد فی تاریخ نجد، ج۱، ص۱۲۱، حوادث سال ۱۲۱۶.
آری این یک خوی بسیار زشت جاهلی بود که آن را تجدید کردند.


عرب جاهلی از شنیدن حرف حق اباداشت لذا به هم سفارش می‌کردند که به هنگام تلاوت آیات قرآن از سوی پیغمبر اکرم‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فریاد سر دهند، تا کسی سخن آن حضرت را نشنود.
(قرآن می‌فرماید: «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ». )
وهابیان سلفی تندرو نیز امروز صدها هزار کتاب بر ضد مخالفان خود که مملو از دروغ و تهمت است منتشر می‌سازند و به زور به آنها می‌دهند، اما اجازه نمی‌دهند حتی یک جلد کتاب روشنگر در پاسخ آنها منتشر شود.
کسی حق ندارد در سرزمین حجاز کتابی در پاسخ به شبهات وهابیت که مستدل، منطقی و محترمانه نوشته شده باشد منتشر کند و اگر از کشور دیگر نیز کسی کتابی در همین زمینه به آنجا ببرد، دستگیر و زندانی می‌شود. در حقیقت آنها با تمام امکانات به تبلیغ آیین خویش می‌پردازند، ولی نه خود گوش شنوایی برای شنیدن پاسخ‌های منطقی دارند و نه اجازه می‌دهند کسی این پاسخ‌ها را بشنود!!


مشرکان عصر جاهلیت بعد از نزول آیات قرآن آنچه را به نفعشان بود می‌پذیرفتند و آنچه به زیانشان بود نفی می‌کردند و از روش «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ» استفاده می‌کردند.سلفی‌های امروز نیز نسبت به آیات قرآن چنین می‌کنند مثلاً برای نفی شفاعت پیامبر و سایر معصومین به آیه «قُلْ للَّهِ‌ِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعاً» متوسل‌ می‌شوند و آیاتی همچون «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلَّا بِاِذْنِهِ» را که با صراحت از شفاعت اولیاء الله سخن می‌گوید، به فراموشی می‌سپارند.


عرب جاهلی تازه مسلمانان را شکنجه می‌دادند و مجبور به تغییر عقیده می‌کردند. (داستان شکنجه‌های یاسر و سمیّه که به شهادت آنان انجامید و شکنجه‌های بلال و دیگر مسلمانان توسط مشرکان مغرور قریش را همگان شنیده‌اند)
وهابیت تکفیری نیز به اجبار و تهدید به قتل، مسلمین را وادار به تغییر عقیده و پذیرش آیین خود می‌کنند و اعمال غیر وهّابی را صحیح نمی‌دانند و در گذشته نه چندان دور شاهد و ناظر بودیم که در مسجد مدینه مرتباً مخالفان را شلاق می‌زدند.
احمد زینی دحلان مفتی مکه مکرمه می‌نویسد: «اگر کسی به مذهب وهابیت در می‌آمد و قبلاً حج واجب انجام داده بود «محمد بن عبدالوهاب» به وی می‌گفت: باید دوباره حج انجام دهی، زیرا حج گذشته تو در حال «شرک» صورت گرفته است! و به کسی که می‌خواست وارد کیش وهابیت بشود، می‌گفت: پس از شهادتین باید گواهی دهی که در گذشته کافر بوده‌ای و پدر و مادرت نیز در حال کفر از دنیا رفته‌اند! و همچنین باید گواهی دهی که علمای گذشته نیز کافر مرده‌اند! اگر گواهی نمی‌داد وی را می‌کشتند و هر کس را که از مذهب وهابیّت پیروی نمی‌کرد، مشرک دانسته و خون و مال او را مباح می‌دانست. آری، او بر این باور بود که طیّ قرون گذشته تمامی مسلمانان کافر بوده‌اند!».
[۳۲] زینی دحلان، احمد، الدرر السنیّة، ج۱، ص۴۱.
[۳۳] زهاوی، جمیل صدقی، الفجر الصادق، ص۱۷.

اکنون نیز در کنار قبرستان بقیع سردابی توسط سلفی‌های تکفیری درست شده که اگر کسی زیارتنامه‌ای با صدای کمی بلند در بقیع بخواند او را به آنجا می‌برند و شکنجه می‌دهند و می‌گویند تا از کار خود اظهار پشیمانی نکنی رها نمی‌شوی!


عرب جاهلی به ماه‌های حرام (ماه‌هایی که جنگ در آن حرام بود) اهمیت نمی‌داد و به میل خود آن را تغییر می‌داد. (ماه‌های حرام چهار ماه است، ماه‌های ذی قعده، ذی حجه، محرم و رجب که در میان عرب جنگ در این چهار ماه حرام بود، ولی چون جنگ و غارت جزئی از زندگی عرب جاهلی شده بود، لذا تحمل سه ماه آتش بس برای آنان مشکل بود، به همین خاطر گاه بعضی از این سه ماه را از ماه‌های حرام حذف می‌کردند و ماه دیگری را به جای آن می‌گذاشتند. قرآن در همین باره می‌فرماید: «اِنَّمَا النَّسِی‌ءُ زِیَادَةٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عَاماً وَیُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِیُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ اَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»
سلفی‌های تکفیری امروز بدتر از عرب جاهلی، کشتارهای دسته‌جمعی بی‌گناهان را در عراق هیچ روز و در هیچ ماهی متوقف نمی‌کنند و حکومت طالبان در افغانستان نیز چنین بود.


اعراب جاهلی سعی در تخریب مساجد داشتند چنانکه در تفسیر آیه شریفه «وَمَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ اَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَی فِی خَرَابِهَا» آمده است که مشرکان مکه بعد از مهاجرت مسلمین به مدینه‌ محل عبادت و نماز آنها را ویران کردند.
(در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه فوق آمده است: «وقد وردت الروایة بانّهم هدموا مساجد کان اصحاب النبی‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یصلّون فیها بمکّة لمّا‌هاجر النبی‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) الی المدینة؛ در روایات آمده است، مشرکان قریش مکان‌هایی را که مسلمین در آنجا نماز می‌خواندند، پس از هجرت پیامبر به مدینه، ویران ساختند»)
سلفیها نیز اخیراً فتوا دادند مساجد پیروان اهل‌بیت‌ (علیهم‌السّلام) را تخریب کنند و مراقد ائمه اهل‌بیت‌ (علیهم‌السّلام) که مرکز عبادت الهی بود نیز به دست آنها تخریب شد؛ همانگونه که طیّ چند سال گذشته مسجد علی‌ (علیه‌السّلام) و مسجد حضرت زهرا (علیهاالسّلام) را در مدینه (از مساجد سبعه) تخریب کردند.


عرب جاهلی بر اثر جهل و نادانی، خود را عاقل‌ترین مردم و مسلمانان را به عنوان سفهاء و ابلهان معرفی می‌کرد. «وَاِذَا قِیلَ لَهُمْ ءَامِنُوا کَمَا ءَامَنَ النَّاسُ قَالُوا اَنُؤْمِنُ کَمَا ءَامَنَ السُّفَهَاءُ»
عالم‌نمایان نادان وهابی تکفیری نیز، خود را از همه علمای اسلام اعم از سنی و شیعه عالم‌تر و بزرگان علمای اسلام را به جهل و ناآگاهی نسبت می‌دهند.


عرب جاهلی برای زنان کمترین ارزشی قائل نبود و هنگامی که به او بشارت می‌دادند خدا به تو دختری داده، صورتش از شدت غضب سیاه می‌شد و مدتی پنهان می‌گردید، سپس اگر می‌توانست دختر را زنده به گور می‌کرد.
قرآن کریم در این رابطه می‌فرماید: «وَاِذَا بُشِّرَ اَحَدُهُمْ بِالْاُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ یَتَوَارَی‌ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ اَیُمْسِکُهُ عَلَی‌ هُونٍ اَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ اَلَا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ»
سلفی‌های متعصب نیز هیچ‌گونه حقی برای زنان قائل نیستند، نه مشاغل اجتماعی، نه حق رای دادن؛ حتی حق رانندگی با رعایت کامل حجاب اسلامی را نیز به زنان نمی‌دهند.


ما امیدواریم آنان بیش از این به خود و جهان اسلام ستم نکنند و به مقتضای «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ» ‌ با علمای اسلام اعم از شیعه و اهل سنت بنشینند و سخنان روشنگرانه آنها را بشنوند و به اشتباهات خطرناک خود پی ببرند و راه تفاهم جهان اسلام را به روی خود بگشایند و اتهامات دشمنان را دائر بر خشونت اسلامی در پرتو معارف نورانی واحکام حیات‌بخش و مملو از رحمت و رافت اسلامی را بزدایند. «وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ».


۱. طبری، ابن جریر، جامع البیان، ج۷، ص۷۷.    
۲. سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج۲، ص۲۸۷.    
۳. بغوی، أبو محمد، تفسیر البغوی، ج۱، ص۴۸۶    .
۴. شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۱، ص۴۲۱.    
۵. ألوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۴، ص۱۹.    
۶. ابن أثير، عزالدین، کامل ابن اثیر، ج۱، ص۳۲۱-۴۴۸، طبع بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق.
۷. جواد، علی، العرب قبل الاسلام، ص۱۲۸.
۸. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۲، ص۱۱۲.
۹. طبری، ابن جریر، جامع البیان، ج۲۴، ص۲۴۸.    
۱۰. ابن ابی‌حاتم، عبد الرحمن بن محمّد، تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۱۰، ص۲۶۵.    
۱۱. قرطبی، شمس الدین، تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۲۳۲.    
۱۲. ابن‌کثیر، إسماعیل بن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۸۶.    
۱۳. ابن‌کثیر، إسماعیل بن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۵۱۰.    
۱۴. ألوسی، شهاب الدین، تفسیر آلوسی، ج۳۰، ص۵۴.    
۱۵. ابن‌کثیر، إسماعیل بن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۵۱۰.    
۱۶. طبری، ابن جریر، جامع البیان طبری، ج۲۴، ص۲۴۸.    
۱۷. قرطبی، شمس الدین، تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۲۳۳.    
۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۳، ص۳۴۴.    
۱۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۷.    
۲۰. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج‌البلاغه، نامه ۵۳.    
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۷۴.    
۲۲. سایت شیعه نیوز، ۷ مهرماه ۱۳۸۶.    
۲۳. زهاوی، جمیل صدقی، الفجر الصادق، ص۲۲.
۲۴. زینی دحلان، احمد، الدرر السنیّة، ص۴۵.
۲۵. ادیب، غالب محمد، اخبار الحجاز و نجد فی تاریخ الجبرتی، ص۹۳.
۲۶. مختار، صلاح‌الدین، تاریخ المملکة السعودیة، ج۳، ص۷۳.
۲۷. نجدی، عثمان، عنوان المجد فی تاریخ نجد، ج۱، ص۱۲۱، حوادث سال ۱۲۱۶.
۲۸. فصلت/سوره۴۱، آیه۲۶.    
۲۹. نساء/سوره۴، آیه۱۵۰.    
۳۰. زمر/سوره۳۹، آیه۴۴.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۳۲. زینی دحلان، احمد، الدرر السنیّة، ج۱، ص۴۱.
۳۳. زهاوی، جمیل صدقی، الفجر الصادق، ص۱۷.
۳۴. توبه/سوره۹، آیه۳۷.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۱۱۴.    
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۱۳.    
۳۷. نحل/سوره۱۶، آیه۵۸.    
۳۸. نحل/سوره۱۶، آیه۵۹.    
۳۹. زمر/سوره۳۹، آیه۱۷.    
۴۰. قصص/سوره۲۸، آیه۵۱.    



موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «وهابیت تندرو و بازگشت به عصر جاهلیت»    






جعبه ابزار